امر خصوصی و مصائب عمومی

امر خصوصی و مصائب عمومی

در لابه‌لای خبرهای مربوط به قتل ستایش قریشی- دختر معصوم افغانی- آمده بود که قاتل صحنه‌های پرنو مشاهده می‌کرده است. خبرها و سنجش‌های اجتماعی خصوصاً خروجی دادگاه‌های خانواده نشان می‌‌دهد که حدود ۵۰ درصد طلاق‌ها در شهرهای مدرن ایران متأثر از...

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در لابه‌لای خبرهای مربوط به قتل ستایش قریشی- دختر معصوم افغانی- آمده بود که قاتل صحنه‌های پرنو مشاهده می‌کرده است. خبرها و سنجش‌های اجتماعی خصوصاً خروجی دادگاه‌های خانواده نشان می‌‌دهد که حدود 50 درصد طلاق‌ها در شهرهای مدرن ایران متأثر از مشاهده ماهواره است.
انحراف جنسی، الگوهای جنسی، تنوع‌طلبی جنسی، صنعت سکس و قیاس همسر با افراد و صحنه‌های ساخته شده در فیلم‌های جنسی، مصادیقی از تأثیرات ماهواره در مسئله طلاق است. در خبرهای اجتماعی زیاد شنیده می‌شود که بخش قابل‌توجهی از طلاق‌ها در ایران در دو سال اول ازدواج است و مهم‌ترین عامل سستی زندگی در یکی، دو سال اول این است که بعد از ازدواج یکی از طرفین متوجه ارتباط همسر خود با دیگری در دوران قبل از ازدواج می‌شود.

آیا حکومت وظیفه‌ای نسبت به پیشگیری سلبی و ایجابی از مسائل ذکر شده دارد؟ آیت‌الله جوادی‌آملی معتقدند: «در اسلام به من چه و به تو چه نداریم.» آیا روشنفکران و حتی بخش‌هایی از حاکمیت به این مسئله باور دارند؟ از نگاه روشنفکران و خصوصاً روشنفکرانی که بین قدرت و روشنفکری رفت و برگشت دارند، حکومت فاقد صلاحیت برای ورود به موارد فوق‌الذکر است و آن را امری خصوصی تلقی می‌کنند، اما وقتی با آمار کلان آسیب‌های مذکور مواجه می‌شوند، حکومت را مقصر آن می‌‌دانند و حتی با کنایه می‌گویند: «اینها که متولد جمهوری اسلامی هستند و در نظام طاغوت نبوده‌اند و متغیری به نام فراگیری ارتباطات و اطلاعات را نادیده می‌گیرند.»

فرض کنید روزهایی که قاتل ستایش فیلم‌های پرنو می‌دید، پلیس او را احضار می‌کرد و برخوردی صورت می‌گرفت، حتماً باندهایی که استانداردهای حیات اجتماعی غرب را ترجیح می‌دهند، این کار را دخالت در زندگی خصوصی مردم می‌دانستند. ولی اکنون که جرم و جنایت صورت گرفته، هم خواستار اشد مجازات هستند و هم اگر مسئله قصاص و اعدام به میان بیاید فریاد حقوق بشری آنان گوش فلک را کر می‌کند. در آن سوی ماجرا، اگر حکومت بخواهد در مدارس کار ایجابی بکند آن را «نگاه ایدئولوژیک» به آموزش و پرورش می‌‌دانند و مانند زمان اصلاحات درصدد حذف معاونت پرورشی برمی‌آیند و به بهشت رفتن مردم را وظیفه حکومت نمی‌دانند، اما وقتی درهای جهنم در همین دنیا به روی زندگی‌های نابود شده باز می‌شود، حکومت و قرائت بد از دین را عامل آن می‌دانند و بدون اینکه خود نسخه سلبی و ایجابی برای مواجهه داشته باشند، صرفاً به تراز استانداردهای حیات غرب می‌اندیشند و پناه می‌برند. مسئله آنان رشد طلاق به خاطر ماهواره، روابط پیش از ازدواج و مانند آن نیست، مسئله آنان این است که غرب بگوید در ایران آزادی با همان شاخص‌های معرفت غربی وجود دارد و اینها احساس سربلندی و ‌آرامش کنند.

ماهواره دیدن امری خصوصی محسوب می‌شود، اما آسیب‌های بعدی آن اعم از هزینه‌های حیثیتی و اجتماعی، مالی و انسانی روی دست جامعه و حکومت می‌ماند. اگر دولتمردان و اهل حکومت نسبت به پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی اهتمام داشتند و راه چفت و بست امر خصوصی و اجتماعی را روشن می‌کردند نباید رهبری شخصاً چندین جلسه برای آن برگزار کنند و دستگاه‌هایی را که مسئولیت پیشگیری و کنترل دارند، به مأموریت‌های خود رهمنون نمایند. بنابراین از فضای موجود باید فهمید، دولتی که به نام اسلام و اخلاق حکومت می‌کند، ناظر انواع و اقسام فساد است و نه در بعد ایجابی برای آن برنامه‌ای دارد و نه در بعد سلبی موافق آن است. به تعبیر بهتر، دولت خود را مسئول به بهشت رفتن مردم نمی‌داند، ‌اما دروازه‌های جهنم را روی ملت باز گذاشته است و به جای چراغ قرمز بر سردر جهنم چراغ سبز نصب کرده است.

در بازدیدی که چند ماه پیش به همراه شهردار تهران به صورت شبانه از مراکز نگهداری زنان خیابانی داشتیم به مرکزی برخوردیم که وسایل پیشگیری به صورت سلف‌‌سرویس در بیرون خوابگاه مهیا شده بود که معنی آن این است که دولت و حکومت صبح هر روز می‌دانند که قرار است چه اتفاقی بیفتد و فردی که این وسایل را با خود می‌برد، قرار است کجا برود، اما لطفی که کرده‌اند این است که با وسایل پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی آن جلوگیری می‌کنند، هرچند رابطه نامشروع را مجاز کرده باشند!
واقعاً این مصیبت بزرگ را به کجا باید برد که از یک‌سو حکومت مظلوم ما برای این پلشتی‌ها زیر سؤال است و از سوی دیگر حق هیچ‌گونه عمل سلبی و ایجابی را ندارد. نه حق دارد دروازه‌های بهشت را نشان دهد و نه برایش این امکان وجود دارد که دروازه‌های جهنم را ببندد.

نگارنده بر این باور است که انگاره زندگی‌ رها شده غربی ذهن و تصمیمات مدیران کشور را به اسارت گرفته است و حتی وقتی آیت‌الله جوادی‌آملی می‌فرماید «در اسلام به من چه و به تو چه نداریم» او را دور از زمان و فاقد درک زندگی امروزی می‌دانند. حال آنکه حسن و قبح دینی و اخلاق دینی نه نسبی است و نه زمان‌بردار. امید است نهضتی فراگیر در کشور صورت گیرد که اول بیماری روشنفکری را درمان کند، سپس از فاجعه نابودی زندگی فردی و اجتماعی جلوگیری کند. مگر نه این است که خداوند فرمود: «بعضکم اولیاء بعض» چطور نمی‌توان ضعفای عقلی و فکری را که راه و چاه را از هم تشخیص نمی‌دهند حتی با برخورد عتاب‌آلود نجات داد؟

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon