زنگها برای که به صدا درآمده است؟
این روزها رفتار، گفتار، پوشش و آرایش جوانان و بعضا نوجوانان در معابر عمومی توجهها را به سمت و سوی خود میکشاند.برخی از سر تاسف سری تکان میدهند و راه خود میروند، برخی دلسوزانه زبان به نقد میگشایند و این قصه پرغصه این روزهای جامعه ایرانی است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»، مهدی محمود اقدم در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم از بیتفاوتها و غفلتها نسبت به گسترش دامنه پدیده شبکههای اجتماعی نوشت.
زنگ هشدار درباره «فاصله» و «شکاف» میان نسل چهارم و نسلهای گذشته در جامعه ایرانی به صدا درامده است. این روزها رفتار، گفتار، پوشش و آرایش جوانان و بعضا نوجوانان در معابر عمومی توجهها را به سمت و سوی خود میکشاند.
برخی از سر تاسف سری تکان میدهند و راه خود میروند، برخی دلسوزانه زبان به نقد میگشایند و این قصه پرغصه این روزهای جامعه ایرانی است.
شکلگیری، تداوم حضور و گسترش شبکههای اجتماعی از جمله عوامل شکلگیری «فاصله»ها است.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که هر یک از افراد و اقشار جامعه را ساعـتهای متمادی در یک روز به خود مشغول کرده است.
به تازگی آماری از میزان استفاده کاربران ایرانی از شبکههای اجتماعی و بازی های رایانه ای منتشر شده است که بسیار تاملبرانگیز است.
«*ایرانیها حدود 5 تا 9 ساعت وقت خود را در شبکه های اجتماعی می گذرانند. میانگین این حضور در دنیا 16 ساعت در ماه است.
*53 درصد مردم ایران حداقل عضو یک شبکه اجتماعی هستند.
* 72 درصد جوانان 18 تا 29 سال در این شبکه های اجتماعی عضویت دارند. »
پیش از این نیز در نوشتار متعدد به پدیده شبکههای اجتماعی به عنوان «یک فرصت» یا «یک تهدید» پرداختهایم.
آنچه امروزه بیش از پیش به چشم میآید، غفلت از گسترش این پدیده و آسیبهای پیدا و پنهان آن است.
روزانه میلیونها عکس، فیلم و مطالب کوتاه و بلند از طریق این شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و ذهن تعداد قابل توجهی از کاربران را به خود مشغول میکند.
تاسفبارتر این که شعاع نفوذ پدیده ای موسوم به «شبکههای اجتماعی» به تفکیک هر یک از والدین، بستگان، آشنایان و گروههای مختلف و متعدد جامعه را دربر گرفته است!
اگرچه نمیتوان نافی نقش اطلاعرسانی و آگاهیافزایی بخشی – صرفا بخشی اندک – از گستره این پدیده اجتماعی بود اما واقعیت «گوشهگزینی» افراد یک خانواده در جمع کوچک و دوستداشتنی خود، «انزواطلبی» نوجوانان و جوانان از محیطهای خانواده، دوستان و به طور کلی اجتماع، « درونگرایی» افراد و ..... نیز انکار ناپذیر است.
پیش از این نیز در نوشتاری بر ضرورت «تولید محتوا» متناسب با گروههای مختلف جامعه اشاره شد و اکنون و با گذشت زمان و افزایش دامنه دربرگیری و نفوذ شبکههای اجتماعی این مهم باردیگر جلوهگری میکند. اگرچه تلاشهایی در دستور کار قرار دارد اما سرعت تولید محتوایی مغایر با باورهای دینی، فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی در این شبکهها، به گونهای است که ضرورت شتاببخشی به طرحها و برنامهها و همچنین تمرکز بیشتر بر حول این مهم را مضاعف و دوچندان مینمایاند.
به باور این قلم، نباید صرفا دولت و دستگاههای ذیصلاح را مسئول مواجهه با این پدیده نفوذگر دانست بلکه هریک از اقشار جامعه و فراتر از آن هر یک از خانوادهها نیز باید در این مهم یاریگر دولت و دستگاههای مذکور باشند.
به عبارت دیگر، هرچند حفظ و صیانت از باورها و ارزشهای دینی و فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان از وظایف ذاتی دولت و مسئولان دستگاههای ذیربط به شمار میآید اما بیتردید آنها در اجرای وظیفه خود نیازمند همراهی و همکاری اقشار مختلف جامعهاند.
از این منظر میتوان نوشت که خانوادهها و گروههای مختلف جامعه در مقوله مواجهه با پدیده شبکههای اجتماعی باید از گوشهنشینی و نظارهگری صرف خارج شده و خود به بخشی از پازل برنامههای دولت و دستگاههای ذیصلاح تبدیل شوند.
به راستی والدین تا چه میزان بر رفتار فرزندان خود در مواجهه با این پدیده نظارت دارند؟ سوگمندانه باید نوشت که برخی از والدین خود گرفتار این پدیده شدهاند و به نوعی از مهمترین وظیفه خود یعنی نظارت بر فرزندان، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به آنان غفلت میکنند!
شکلگیری تجمعاتی با عنوان دهه هشتادیها، تغییر در پوشش و آرایش جوانان و بعضا نوجوانان(!) و مصادیقی از این دست، گواهی بر این واقعیت است.
انتهای پیام/