بی‌وفایی معشوق؛ همه درد هنرمند

بی‌وفایی معشوق؛ همه درد هنرمند

نمایش «کارت دعوتی برای افتتاح من» را بی‌شک باید از اجراهای خوب این روزها بنامیم، هرچند با وجود نمایشنامه قوی، کارگردان نام آشنا و جلوه‌های ویژه خلاقانه در یک سالن تئاتر دورافتاده، در تنهایی می‌سوزد.

باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - علی رحیمی

هنرمند به واقع عاشق دلسوخته‌ای است که تمام وجودش مدهوش معشوقی گریزپا و تمام آرزویش وصف جمال اوست. او هر بار زیباتر از قبل چهره معشوق را در هنرش می‌پروراند و جمعی را به تماشا فرا می‌خواند تا شاید ولوله‌ عام و خاص، تسلی‌گر روح خسته‌اش شود و راهگشایی برای رسیدن به وصال؛ غافل از آنکه مردم هیچ‌گاه عاشق گل عجیبی نمی‌شوند.

و این خلاصه‌ای از نمایش «کارت دعوتی برای افتتاح من» اثر نوید فرح‌مرزی است که این روزها آخرین اجراهایش را در سالن تئاتر موسسه فرهنگی هنری همای سعادت می‌گذراند.

نمایش روایتگر بی‌وفایی معشوق است که در پس درد نادیده شدن هنرمندان غوطه‌ور است. هنرمندانی که تا زنده‌اند با علاقه وصف‌ناپذیر سختیها را به جان می‌خرند و بدون کوچک‌ترین چشمداشتی به عشق مردم آثار خود را به نمایش می‌گذارند و گوشه چشمی از آنها تنها دلخوشی زندگیشان است. مردمی که هرگز دل به عاشق نمی‌سپارند تا مرگی فرارسد و هنرمندی اسطوره شود.

او برای نمایش این ناملایماتی با زیرکی یک گالری نقاشی را به عنوان دکور نمایش انتخاب کرده است. یک گالری مملو از آثار یک عمر تلاش نقاشی مشهور که در نهایتش مهم‌ترین اثر او - آدمی با تن‌پوش «گل و مرغ» به عنوان اصیل‌ترین یادگار ایرانیان در عصر پست‌مدرن- قرار دارد. او با طراحی این دکور و نمایش اثر قصد دارد از یک سو نشان دهد این نقاش هدفی جز اعتلای ایران و ایرانی ندارد و به عشق مردم زندگی می‌کند و از دیگر سو، گالری جلوه‌ای شود برای افتتاح یک هنرمند پس از مرگش، هنرمندی که تا زنده است ناشناس و تنها رها می‌شود و وقتی می‌میرد اسطوره می‌شود. آثارش چون بت دست به دست می‌چرخد؛ همچون سهراب سپهری که به نظر می‌رسد فرح‌مرزی با انتخاب این پرسوناژ تلنگری می‌زند بر نوع برخورد با او در قیاس قبل و پس از درگذشتش. اویی که تا زنده بود کسی خبری از او نمی‌گرفت و وقتی مرد آثارش زبانزد عام و خاص شد تا جایی که یکی از آثارش در حراجی سال 94 به قیمت یک میلیارد تومان به فروش می‌رسد و جالب اینکه پس از این حراج بزرگ،  هیچکس بر سنگ قبرش یک شاخه گل نگذاشت و این بی‌مهری در حقیقت دغدغه اصلی فرح‌مرزی در این نمایش می‌شود. 

او برای نشان دادن این طرز برخورد نامبارک با هنرمندان، نمایش 40 دقیقه‌ای خود را با یک تماس تلفنی آغاز می‌کند. دیالوگها حکایت از آن دارد که فردی اثری سفارش داده؛ اما وقت حضور در گالری و گرفتن آن را ندارد و از نقاش می‌خواهد آن  را نزد کسی امانت بگذارد. نقاش بسته امانتی را برداشته و به یکی از تماشاچیان می‌دهد و از او می‌خواهد که این اثر را که یک آینه با قاب زیباست، به امانت نزد خود نگاه دارد.

نقاش به او می‌گوید: نگاه کن، چه می‌بینی؟

تماشاچی می‌گوید: زیباست خیلی زیبا...
 
و نقاش هم می‌گوید: واقعا زیباست...
 
نقاش از او می‌خواهد تا اثر را به تماشاچی کنار دستی دهد و به همین ترتیب تماشاچیان دیگر و باز این سوال رد و بدل می‌شود ...
 
تماشاچیان ظاهر آینه را می‌بینند و هنر نقاش را می‌ستایند غافل از آنکه از نظر نقاش این آینه جلوه‌ای از رخسار معشوق است. او چهره معشوق –یک یک تماشاگران - را در آن می‌جوید و آن را زیبا می‌پندارد. این زیباترین وصف حالی است از یک هنرمن که نمایش «کارت دعوتی برای افتتاح من» با این ظرافت بر آن تکیه می‌کند.

 
نقاش در پایان این دیالوگها رو به  به آن تماشاچی می‌کند که آینه را به او داده بود  و با بیان این جمله که «سفارش به امانت دست شما بود» دومین تلنگر را به مخاطب زد. او با بیان این نکته می‌خواهد این مسئله را گوشزد کند که مردم امانتداران خوبی برای حفظ هنر ایرانی که ماحصل قرنها تلاش و زحمت هنرمندان است؛ نبوده و نیستند. واقعیتی که بی‌شک قابل تأمل و تفکر است.
 
فرح‌مرزی که خود به عنوان بازیگر نقش اول روی صحنه است، در ادامه به پشت تریبون گالری می‌رود و در یک سخنرانی 10 دقیقه‌ای از ناملایمتهایی که مردم با هنرمندان دارند به شکوه می‌پردازد و در نهایت آخرین اثر خود را به امانت برای آنها به یادگار می‌گذارد.
 
بهره‌مندی از سالن بلک‌باکس و ارتباط تنگاتنگ بازیگر و تماشاچی از یک طرف و استفاده از تماشاچیان به عنوان جزئی از نمایش و دیالوگهای فی‌البداهه رد و بدل شده ما بین نقاش و تماشاچیان از سوی دیگر -که از امتیازات منحصر به فرد «کارت دعوتی برای افتتاح من» محسوب می‌شود -باعث شده است تماشاچیان خود را از همان ابتدا جزئی از نمایش بپندارند و این ارتباط تنگاتنگ در القای تفکرات فرح‌مرزی بر مخاطب تأثیر بسزایی داشته باشد.
 
نمایش «کارت دعوتی برای افتتاح من» را بی‌شک باید از اجراهای خوب این روزها بنامیم، هرچند با وجود نمایشنامه قوی، کارگردان نام آشنا و جلوه‌های ویژه خلاقانه در یک سالن تئاتر دورافتاده، در تنهایی می‌سوزد.
 
انتهای پیام/
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران