می‌گفت شور و اراده جوانان آینده کشور را تضمین کرده است

می‌گفت شور و اراده جوانان آینده کشور را تضمین کرده است

مهندس محمد پیشگاهی‌فرد، داماد شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح و از اقوام نزدیک شهید آیت‌الله دکتر بهشتی است و اساساً وصلت او با خانواده شهید مفتح، به دلیل صمیمیت آن دو عالم اندیشمند صورت گرفته است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مهندس محمد پیشگاهی‌فرد، داماد شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح و از اقوام نزدیک شهید آیت‌الله دکتر بهشتی است  و اساساً وصلت او با خانواده شهید مفتح، به دلیل صمیمیت آن دو عالم اندیشمند صورت گرفته است. پیشگاهی‌فرد به دلیل همین ارتباط نزدیک با این دوشخصیت و بسیاری دیگر از چهره‌های انقلابی، از فراز و نشیب‌های نهضت اسلامی در تهران، اصفهان و بسیاری دیگر از نقاط ایران، خاطراتی شنیدنی دارد که شمه‌ای از آن را در گفت‌وشنود پیش‌روی باز گفته است. امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب را مفید و مقبول آید.

 
جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با شهیدآیت‌الله مفتح آشنا شدید؟ این آشنایی چگونه توسعه یافت و به وصلت با خانواده ایشان منجرشد؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. قبل از وصلت با خانواده شهید آیت‌الله مفتح (رحمت الله علیه)، از طریق مطالعه کتاب‌هایشان، با افکار ایشان آشنایی داشتم. پدرم در سال 48 به رحمت خدا رفتند و شهید بهشتی از آلمان برای من نامه تسلیت فرستادند و گفتند:«‌نگران نباش، من هر کاری از دستم بربیاید برای تو انجام می‌دهم.» ایشان از آلمان که برگشتند، در منزلی در نزدیکی منزل شهید مفتح سکونت کردند و رفت‌ و آمد و مراوده بین دو خانواده برقرار بود. در سال 50 که مسئله ازدواج من مطرح شد، شهید بهشتی از شهید مفتح پرسیده بودند که: آیا دخترشان قصد ازدواج دارند و وقتی پاسخ مثبت دریافت کردند، مرا پیشنهاد دادند. شهید مفتح از ایشان خیلی صریح سؤال کرده بودند: «‌اگر خودشان دختر دم‌بخت داشتند، آیا حاضر بودند مرا به دامادی خود بپذیرند؟» و شهید بهشتی پاسخ داده بودند که: «قطعاٌ این کار را می‌کردم.» به این ترتیب مقدمات آشنایی خانواده ما با خانواده شهید مفتح فراهم شد. در آن زمان ایشان درقم سکونت داشتند و مادرم برای خواستگاری به قم رفتند و صحبت‌های معمول انجام شد. بعد هم شهید بهشتی مدیریت امور را به عهده گرفتند و همچون پدری مهربان، هر کاری را که لازم بود انجام دادند. سرانجام با مهریه یک جلد کلام‌الله مجید، 15 هزار تومان و یک و نیم دانگ از منزل ما در اصفهان که به نام خانم زده شد، این وصلت سر گرفت.


آیا شما و شهید بهشتی نسبت خویشاوندی‌ داشتید؟

بله، ایشان شوهرخاله من بودند و همواره مثل پدری مهربان از من سرپرستی و حمایت کردند.


خطبه عقد را شهید بهشتی خواندند؟

خیر، من خودم اصرار داشتم که ایشان عاقد مراسم باشند، ولی ایشان صلاح دانستند که آیت‌آلله آملی که از بستگان ایشان و امام جماعت مسجد امام زمان (عج) در خیابان مختاری تهران بودند، از سوی داماد وکیل باشند و خطبه عقد را جاری کنند. شهید مفتح هم آیت‌الله زنجانی، امام جماعت حسینیه ارشاد را وکیل عروس خانم کردند.


شهید مفتح هنگامی که با ازدواج شما و دخترشان موافقت کردند، چه صحبت‌هایی با شما کردند؟

اول از کار و تحصیلاتم پرسیدند و بعد هم فرمودند «دارم گوهر گرانبهایی را به دست شما می‌دهم. خوب از او مراقبت کنید.»


در برخورد اول با شهید مفتح چه ویژگی‌هایی در ایشان بود که شما را جذب کرد؟

محبت و مهربانی، تواضع و احترامی که برای کوچک و بزرگ قائل بودند. چهره گشاده و لبخند محبت‌آمیز ایشان، بسیار دلگرم‌کننده بود. بعدها که بیشتر آشنا شدیم، نوآوری‌های بدیع ایشان در امور علمی، دینی و عزم جزم ایشان در نشر معارف دینی و عقاید شیعی، بسیار برایم جذاب بود. همین مهربانی و تواضع بی‌‌حد و حصر ایشان موجب شد که جوان‌ها، بسیار به سوی ایشان جذب شوند. خدا رحمت کند مرحوم آقای پرورش را. می‌گفتند:‌«‌من با شخصیت‌ها و افراد مختلفی آشنا هستم، ولی وقتی به تهران می‌آیم، تنها جایی که بی‌رودربایستی می‌توانم بمانم و احساس شرم و ناراحتی نکنم، منزل آقای مفتح است.» شهید مفتح به‌قدری خاکی و بی‌تکبر بودند که هر کسی از هر صنف و طبقه‌ای که بود، می‌توانست در کنار ایشان بنشیند و ساعت‌ها با ایشان درددل کند. مخصوصاً علاقه خاصی به جوانان داشتند و می‌گفتند:«وقتی به مسجد قبا می‌آیم و شور و هیجان جوان‌ها را برای کسب معارف دینی و مسائل انقلابی می‌بینم، احساس می‌کنم آینده این مملکت با وجود چنین جوانانی تضمین شده است!»


یکی از فرازهای مهم زندگی شهید مفتح، فعالیت‌ها و خدمات برجسته ایشان در مسجد قبا، به عنوان یکی از پایگاه‌های اصلی انقلاب است. با توجه به قرابت و خویشاوندی نزدیک شما با ایشان، طبیعتاً در جریان کامل این فعالیت‌ها هستید، لذا شنیدن خاطرات آن دوران از زبان شما شنیدنی است. آیا خود شما هم در این فعالیت‌ها شرکت داشتید؟

مسجد قبا به‌ویژه پس از بسته شدن مسجد هدایت، مسجد جاوید و حسینیه ارشاد، تبدیل به مهم‌ترین پایگاه انقلاب شد و به همت بزرگانی چون شهید مفتح، نقش اصلی را در حرکت اسلامی انقلابی مردم ایفا کرد، به‌طوری که همیشه هنگام سخنرانی‌ها خیابان‌های اطراف مسجد تا حسینیه ارشاد، از جمعیت پر می‌شد. مخصوصاً در شب‌های ماه‌های رمضان، محرم و مناسبت‌های مذهبی، واقعاً جای سوزن انداختن نبود.

بنده هم در کنار این بزرگواران هر کاری که از دستم برمی‌آمد یا از من خواسته می‌شد، انجام می‌دادم. از جمله در اواخر سال 52 شهید بهشتی و شهید مفتح به من توصیه کردند که با سازماندهی نیروهای جوان، دامنه فعالیت‌هایم را گسترده‌تر کنم. من به همراه آقایان حداد و منوچهر بزرگی، شرکتی به نام ایران فوکو را تأسیس کرده بودیم و تحت پوشش آن جوانان مستعد و انقلابی را دعوت می‌کردیم. نام شرکت را هم جوری انتخاب کرده بودیم که سوءظن ساواک را برنیانگیزیم و به همراه عده‌ای از دانشجوها، برای تبعیدی‌ها وسایل مورد نیازشان را می‌بردیم.


به چه کسانی سر زدید؟

آیت‌الله پسندیده، آیت‌الله خلخالی، آیت‌الله خسروشاهی، آقای کلانتر و... به نقاط مختلف کشور می‌رفتیم تا کمک‌هایمان را به آنان برسانیم.

یکی دیگر از کارهایی که تحت پوشش شرکت «ایران فوکو» انجام می‌دادیم، راه‌اندازی نمایشگاه سراسری کتاب بود. شهید مفتح حدود 100 هزار جلد کتاب فراهم کردند که ما بسته‌بندی کردیم و به شهرهای مختلف فرستادیم.


معمولاً کتاب‌های چه کسانی بود؟

شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، دکتر شریعتی، مهندس بازرگان، آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله سبحانی، آقای حجتی کرمانی و. . . واقعاً بسیار هم مورد استقبال جوانان قرار می‌گرفتند. این نمایشگاه‌ها درواقع مقدمه‌ای برای برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ بودند. مخصوصاً شهید بهشتی روی کردستان تأکید زیادی داشتند و می‌گفتند به آنها بیشتر برسید!


نقش شهید مفتح در جامعه روحانیت مبارز نیز بسیار برجسته بود. در باره نقش این جامعه و ارتباط شهید مفتح با آن نیز به نکاتی اشاره بفرمایید.

جامعه روحانیت مبارز با همفکری و همت بزرگانی چون شهید مطهری، شهید مفتح، شهید باهنر، مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی، مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تشکیل شد و نقش فوق‌العاده برجسته‌ای در سازماندهی حرکت‌های مردمی، تظاهرات، گردآوری اطلاعات و ایجاد ارتباط با بخش‌هایی از بدنه رژیم از جمله ارتش داشت.


چگونه با ارتش ارتباط برقرار کرد؟

در این مورد خاطره‌ای نقل می‌کنم. یک روز به منزل شهید مفتح رفته بودم که در آنجا با فردی به نام سرگرد اقارب‌پرست روبه‌رو شدم. من ایشان را از اصفهان می‌شناختم. هنگامی که رفت، قضیه را از شهید مفتح جویا شدم و ایشان گفتند: آقای اقارب‌پرست در واقع، رابط جامعه روحانیت مبارز با ارتش است و اطلاعات و اخبار ارتش را به آنها می‌رساند.

جامعه روحانیت با اینگونه اقدامات تلاش می‌کرد جوانان و توده مردم را از انحرافاتی که رژیم درصدد گسترش آنها بود، حفظ کند و با تزریق افکار اسلامی انقلابی به بدنه اجتماعی، در واقع اقشار مختلف مردم را از مهلکه‌ها برهاند و در آنها مصونیت ایجاد کند.


جامعه روحانیت در پی شهادت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی هم نقش برجسته‌ای را ایفا کرد، اینطور نیست؟

همین‌ طور است. پس از تغییر ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین و ضربات سهمگین رژیم بر پیکره انقلابیون، نوعی دلسردی و ناامیدی بین مبارزان به وجود آمده بود. اختلاف بین دو جریان روحانیت در سال 56 هم، به دست رژیم فرصت خوبی داده بود تا درصدد بهره‌برداری از این اختلافات برآید. درچنین فضایی، شهادت حاج آقا مصطفی همچون شعله‌ای بود که به این خرمن افسرده خورد و ناگهان مردم به شکل خودجوش فریاد برآوردند و چنان تحرکی درجامعه پدید آمد که تا آن روز سابقه نداشت.

جامعه روحانیت مبارز که دیگر تشکل و انسجام خوبی پیدا کرده بود، با درایت و هوشمندی زیاد، از این واقعه بهره‌برداری کرده و با برنامه‌ریزی‌های دقیق و وسیع در سطح کشور، مراسم‌های متعددی را به‌خصوص برای چهلم شهید حاج آقا مصطفی در شهرهای مختلف برگزار کرد. شهید آیت‌الله مطهری، شهید آیت‌الله مفتح، شهید آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی معتقد بودند که باید اطلاعیه سراسری بدهند و همه علما هم پای آن را امضا کنند، اما طیفی از روحانیون، به‌ویژه وعاظ تهران اعلام کردند به شرطی امضا خواهند کرد که نام آقای مطهری و آقای مفتح حذف شود!


چرا؟

آنها از شهید مطهری به خاطر آرای ایشان به‌خصوص در باره حجاب و از شهید مفتح به خاطر طرفداری از بعضی از افکار دکتر شریعتی دلخور بودند. البته شهید بهشتی با قاطعیت در برابر این خواسته آنها ایستادند و گفتند: به هیچ وجه زیر بار این قضیه نمی‌رویم و نهایتاً دو مجلس ختم جداگانه برگزار شد و وعاظ تهران در مسجد عزیزالله، مراسم ختم حاج آقا مصطفی را گرفتند. جامعه روحانیت مبارز هم مجلس باشکوهی را درمسجد ارک برگزار کرد که واقعاً تاریخی شد. قبل از برگزاری این مجلس، روزی به منزل شهید مفتح رفته بودم که ایشان فرمودند، می‌خواهیم در مسجد ارک مراسم بگیریم و از آقای معادیخواه هم بخواهیم که بیاید و سخنرانی کند.

من گفتم شما بیشتر با جوانان سر و کار دارید و آنها، به‌خصوص کسانی که با آقای معادیخواه در زندان بوده‌اند، به عملکرد ایشان در زندان انتقاد دارند! از آنجا که این مراسم و مجلس جنبه نمادین هم دارد و قرار است نوار این سخنرانی تکثیر و در تمام کشور پخش شود، به نظر من ایشان انتخاب مناسبی نیست. شهید مفتح گفتند:‌«من هم در این باره یک چیزهایی شنیده‌ام، ولی خود من که ممنوع‌المنبر هستم و فعلاٌ هم کسی را نداریم که بتواند این کار را انجام بدهد.» من آقای حسن روحانی(رئیس‌جمهور کنونی) را از سال 54- که در مسجد حکیم اصفهان 10 شب سخنرانی کرده بودند- می‌شناختم و نوارهای آن سخنرانی‌ها را برای شهید مفتح آوردم.

ایشان گوش دادند و گفتند: خوب صحبت می‌کند و قرار شد با ایشان تماس بگیرند، اما پیش از آن با شهید بهشتی تماس گرفتند و مشورت کردند و گفتند که پیشگاهی نسبت به سخنان آقای معادیخواه انتقاد دارد و دکتر روحانی را پیشنهاد می‌کند. شهید بهشتی آقای روحانی را در این حد که از شاگردان آقای مطهری و طلبه جوان و با استعدادی بود، می‌شناختند، لذا قرار شد ایشان با آیت‌الله مطهری مشورت کنند.

شهید مطهری گفته بودند: آقای روحانی هرچند هنوز چندان شناخته شده نیست، اما بسیار خوب صحبت می‌کند و گزینه بسیار مناسبی است. درهر حال آقای روحانی آمدند و سخنرانی حیرت‌انگیز، تاریخی و عجیبی شد. در آنجا دکتر روحانی با استناد به آیه‌ای از قرآن، برای نخستین بار از لفظ «امام» برای امام خمینی استفاده کردند که با تکبیر مردم تأیید و تصویب شد. نوار سخنرانی را هم به‌سرعت تکثیر و در سراسر ایران پخش کردیم و یکی از برجسته‌ترین سخنرانی‌های دوره مبارزات شد.


یکی دیگر از فرازهای برجسته زندگی شهید مفتح، برگزاری نماز عید فطر در قیطریه است که به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب به ثبت رسیده است. از این رویداد شاخص برایمان بگویید.

در آخرین شب ماه رمضان سال 57، شهید مفتح مردم را برای اقامه نماز عید فطر در قیطریه دعوت کردند. ساواک فوراً دست به کار شد و اعلامیه‌ای را همان شب بین مردم پخش کرد که در غیبت امام‌زمان(عج) اقامه نماز عید فطر به جماعت مجاز نیست، اما شهید مفتح با هوشمندی و درایت از این فریب پرده برداشتند و به مردم اعلام کردند: ما شاگردان و پیروان امام خمینی هستیم و از فتوای ایشان باخبریم و این حرف به هیچ وجه صحت ندارد و نماز عید فطر به جماعت در قیطریه برگزار خواهد شد. بعد هم نماز باشکوه تمام برگزار شد و راهپیمایی عظیمی که پس از آن صورت گرفت، واقعاًٌ رژیم را به وحشت انداخت.


شما در این مراسم حضور داشتید؟

خیر، من در اصفهان بودم، اما شرح مفصل آن را از شهید مفتح و شهید بهشتی شنیدم. در آن روز نماز به امامت شهید مفتح برگزار می‌شود و سپس شهید دکتر باهنر، سخنرانی مبسوطی درباره وضعیت کشور و تصمیم روحانیت برای تغییر اوضاع ایراد و در پایان اعلام می‌کنند برای بزرگداشت شهدای تهران و شهرستان‌ها، روز پنج‌شنبه تعطیل عمومی اعلام می‌شود. راهپیمایی در میان مأموران امنیتی رژیم آغاز می‌شود. در دوراهی قلهک، شهید مفتح توسط نیروهای رژیم مجروح می‌شوند و از آن به بعد، هدایت و مدیریت راهپیمانان به عهده شهید بهشتی قرار می‌گیرد. ایشان نهایتاً در میدان آزادی سخنرانی پرشوری را ایراد می‌کنند و نماز ظهر به امامت ایشان اقامه می‌شود.


ماجرای دستگیری شهید مفتح چه بود؟

من در روز 16 شهریور برای شرکت در مراسم عروسی دختر دوم شهید مفتح، از اصفهان به تهران آمدم. شهید مفتح به دلیل مجروحیت در بیمارستان بستری بودند و اعضای خانواده معتقد بودند صلاح نیست که ایشان به خانه برگردند، اما خود ایشان برای شرکت در مراسم عروسی دخترشان برگشتند. من موقع عصر به خانه شهید مفتح رفتم که مأموران امنیتی ریختند و هر سه طبقه خانه را اشغال کردند و گفتند تا آقای مفتح را پیدا نکنیم از اینجا نخواهیم رفت! ما را هم عملاً حبس کردند و اجازه ندادند کسی بین طبقات تردد کند. من و برادرِ شهید مفتح، همین که صدای اتومبیل را از کوچه شنیدیم، با عجله بیرون دویدیم که مانع از ورود ایشان به خانه شویم که دیدیم مأموران ماشین ایشان را محاصره کرده‌اند! زن‌ها و بچه‌ها گریه می‌کردند و شهید مفتح سعی داشتند آنها را آرام کنند. من و چند نفر دیگر سعی کردیم به طرف ایشان برویم و اجازه ندهیم که مأموران ایشان را ببرند، اما ما را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و مانع شدند و ایشان را داخل ماشین نشاندند و بردند. ایشان قبل از اینکه سوار ماشین مأموران شوند، به ما گفتند حتماً همین امشب مراسم را برگزار کنید و نگذارید مجلس عروسی به هم بخورد! ما هم طبق دستور ایشان به هر شکلی که بود مراسم را برگزار کردیم.

فردای آن روز هنگامی که خانم‌ها را برای مراسم پاتختی به منزل داماد می‌بردیم، از طرف میدان ژاله (شهدا) صدای تیراندازی‌ شنیدیم. فاجعه 17 شهریور در واقع رویدادی بود که سقوط رژیم شاه را تسریع کرد.


شهید مفتح چه زمانی از زندان آزاد شدند؟

دو ماه بعد و زمانی که شریف امامی دولت آشتی ملی را اعلام کرد.

از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله حضور حضرت امام در فرانسه چه خاطراتی دارید؟

شهید مطهری از دیدار با امام در پاریس برگشته بودند و شهید مفتح خواستند به ملاقات ایشان بروند. شهید مطهری پیشنهاد کردند به اتفاق هم به عیادت آیت‌الله زنجانی - که بیمار بودند- بروند. شهید مفتح به من فرمودند که: آنها را همراهی کنم و من هم با اشتیاق پذیرفتم. ابتدا به منزل شهید مطهری رفتیم و همراه ایشان برای عیادت آیت‌الله زنجانی راهی منزل ایشان شدیم. بین راه شهید مطهری نگرانی خود را از وضعیت اطرافیان امام بیان داشتند و گفتند: اینها اعتقادی به فقه ندارند و دیدگاه اسلامی‌شان، به کلی با ما تفاوت دارد! بعد هم گفتند: امام ابداً نگران نیستند و به ایشان فرموده‌اند: با وجود امثال شما جای نگرانی نیست! این سخن امام نشان می‌دهد که ایشان چقدر به یارانی چون شهید مطهری اعتماد داشتند و با وجود آنان، همه مشکلات را قابل حل می‌دانستند.


با وجود سوابق علمی و مبارزاتی شهید مفتح، عدم حضور ایشان در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی سؤال برانگیز بود. ماجرا از چه قرار بود؟

در جریان انتخابات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی عده زیادی از تهران کاندیدا شده بودند، در حالی که تنها 15 نماینده می‌توانستند از تهران به مجلس بروند. در جلسات روحانیت مبارز سعی شد روی 15 نفری که احتمال رأی آوردن آنها بالا بود تصمیم گرفته شود. شهید بهشتی به شهید مفتح پیشنهاد می‌دهند که از همدان کاندیدا شوند تا احتمال رأی آوردن ایشان صد درصد باشد. درست از این زمان بود که خناسان تلفن زدن‌ها و رفت‌‌و‌آمدهایشان را شروع کردند که: دیدید آقای بهشتی شما را کنار زد! حق شماست که از تهران کاندیدا شوید، نه از همدان! سرانجام هم متأسفانه این تحریکات موجب شد شهید مفتح درست در لحظات آخر از نامزدی از همدان استعفا دهند و از تهران نامزد شوند که متأسفانه رأی نیاوردند.


کی و چگونه از شهادت ایشان باخبر شدید؟

من آن موقع مدیر صدا و سیمای اصفهان بودم. آنقدر هم مشغله داشتم که آن روز نرسیده بودم به اخبار رادیو گوش دهم. ساعت 9 یا 5/9 بود که منشی آمد و از من پرسید اخبار را شنیدید؟ گفتم خیر! او هم حرفی نزد و رفت. بعد از چند دقیقه عده‌ای از معاونان و مدیران آمدند و آرام آرام به من فهماندند که دکتر مفتح مورد سوء قصد قرار گرفته و در حال حاضر در بیمارستان است. هنوز خبر شهادت ایشان را به صدا و سیمای تهران نداده بودند. من به خانه رفتم و سعی کردم قضیه را با آرامش به همسرم بگویم. بعد هم بلیت هواپیما تهیه کردیم و به تهران آمدیم و با دیدن سیل جمعیت سیاهپوش در اطراف منزل شهید مفتح، متوجه شدیم که چه فاجعه‌ای روی داده است.


ماجرای راهپیمایی در سالگرد شهادت شهید مفتح در سال 59، چه بود و راهپیمایان چه قصدی داشتند؟

قبل از سالگرد شهادت آیت‌الله مفتح، شیخ علی تهرانی به اصفهان آمد و سخنرانی کرد. بعد از سخنرانی او، منافقین در حالی که شعار مرگ بر بهشتی می‌دادند، به سمت صدا و سیما حرکت کردند. اعضای حزب جمهوری اسلامی در اصفهان هم در حالی که شعار مرگ بر بنی‌صدر می‌دادند، با آنها به مقابله برخاستند. ما انتظامات صدا و سیما را به‌سرعت تقویت کردیم که یک وقت آنجا را تصرف نکنند. از همه صحنه‌ها هم فیلمبرداری و شب از شبکه استانی پخش کردیم. ظاهراً در فیلم صحنه‌ای بود که فردی عکس امام را پاره می‌کرد! از دفتر آقای طاهری اصفهانی زنگ زدند که چنین اتفاقی افتاده و ایشان فوق‌العاده ناراحت هستند. من گفتم موضوع را بزرگ نکنید و بگذارید این بحران تمام شود. عبدالله نوری از تهران تلفن زد که اتفاقا باید موضوع را بزرگ کرده و جو را علیه بنی‌صدر متشنج کنید. بعد هم قرار شد در همه کشور راهپیمایی اعتراضی نسبت به توهین به عکس امام برگزار شود و روز سالگرد شهادت شهید مفتح برای این کار در نظر گرفته شد. فضا کاملاً متشنج و بحرانی بود و هر لحظه بیم آن می‌رفت که در تمام کشور درگیری‌هایی بین طرفداران بنی‌صدر و دیگران صورت گیرد. مهار کار کاملاً داشت از دست همه در می‌رفت که امام اعلامیه دادند و راهپیمایی را لغو کردند و به این ترتیب جلوی یک بلوای بزرگ را گرفتند.


و سخن آخر؟

برای ایجاد و تقویت نظام جمهوری اسلامی بزرگان زیادی شهید شدند که شهید مفتح یکی از نمونه‌های برجسته آن هستند. بر ماست که این میراث گرانبها را حفظ کنیم و در برابر توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی بایستیم و نگذاریم به انقلاب شکوهمند اسلامی صدمه‌ای وارد شود.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

منبع: جوان

انتهای پیام/

بازگشت به سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon