روایت‌های رفو شده!

روایت‌های رفو شده!

عصر پیام‌های چند ثانیه‌ای فرا رسیده و مقالات سنگین و خاطرات (مکتوب) توام با اطلاعات و منابع انباشته، دیگر جواب نمی‌دهد، خصوصا آنکه قرار باشد در برابر هجمه‌ها و چالش‌های تاریخی و فرهنگی مرتبط با انقلاب اسلامی، روشنگری شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حمید هنرجو پژوهشگر فرهنگی، اجتماعی در یادداشتی نوشت: بر همین اساس، روش فعلی برخی دستگاه‌ها و نهادها در انتشار کتاب‌های حجیم، انتشار زندگینامه و داستانهای بلند و...- آن هم با ادبیات نسل گذشته- حتی اگر از زبان قدمای مبارزه هم باشد، اثرگذار نیست، پس چه باید کرد؟!

ابزار کارآمد دنیای امروز «رسانه» است که سالهاست در تخریب و تحریف تاریخ، در ابعاد و به شکل‌های مختلف، خوش خدمتی می‌کند، دانسته اند که چه زمانی و چگونه باید در موضوعی ورود کنند، در عوض، اینجا حواس دوستانمان به جایی دیگر است و از این موضوع، به شدت غافل شده‌اند.

بدون تعارف از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کمیسیون فرهنگی مجلس، دستگاه‌های فرهنگی، رسانه‌ای و تبلیغاتی از جمله صدا و سیما باید در یک سطح گلایه داشت که یا دست روی دست گذاشته و یا تلاشی که مورد انتظار است را از آنها شاهد نیستیم، زمان جهاد رسانه‌ای و فرهنگی برای جلوگیری از کتمان حقیقت و قلب واقعیت فرا رسیده و اگر قدمی محکم در این عرصه مهم برداشته نشود، زوال تاریخ و هویت انقلابی در نسل‌های جدید، عنقریب رقم خواهد خورد، کمااینکه بخش‌هایی از این اتفاق تلخ نیز کلید خورده است.

واکنش کسانی که با گوشت و پوست و استخوانشان، تاریخ معاصر و نقاط عطف آن نظیر انقلاب را لمس کرده‌اند، در مقابل برخی روایت‌های رفوشده و آمیخته با مظلوم نمایی‌های نخ‌نما چیست؟! گاهی به قدری نگاه انسانی و مبتنی بر دستگیری از محرومین و مستضعفین در کلام و ادبیات برخی روایان قبل از انقلاب پررنگ می‌شود که شنونده امروز که عمر شناسنامه‌ای اش به نهضت امام قد نمی‌دهد، به محاصره انبوهی از پرسش‌ها و شبهات درخصوص انقلاب مردمی 57 در می‌آید! تا حدی که آن همه صحنه‌های مخوف، رقت بار و خشونت آمیز توسط ماموران نظامی در خیابانهای تهران و سلولهایی که هنوز صدای فریاد انقلابیون و حتی مردم عادی زیر شکنجه ساواک را فراموش نکرده‌اند، در حافظه خود دارند، رنگ افسانه به خود می‌گیرند!

«حلبی آباد»‌ها و مناطق محروم اگرچه هیچگاه در نقشه‌های نصب شده ایران در کاخ‌ها و عمارت‌ها جایی نداشتند، اما بودند...

حال آنکه نگاهی خاص با بهره برداری مناسب از قابلیت‌های رسانه و ابزارهای هنری، در صدد وارونه جلوه دادن حقایق آن دوره از ایران ماست! به راستی درمقابل شبهه افکنی‌های پی درپی، چه کاری انجام شده یا می‌شود؟ آیا صرفا علم کردن موزه عبرتی بی سر و صدا و فروش بلیت به مردم کفایت می‌کند؟! بیان بخشی مهم و حساس از تاریخ معاصر یعنی همین؟! آیا می‌دانیم که داریم به کجا می‌رویم!

اینجا دیگر مغالطه گری این جناح و آن جناح بودن و... مطرح نیست، هرچند جاهای دیگری هم که هست، ضایعه انگیز بوده با خسارات بالا... ؛ به راستی چگونه باید گفت و نوشت که عده‌ای به هوش بیایند!؟

مبانی بنیادین در معرض خطر جدی است و نفس تاریخ معاصر در تونل غبار، تنگ شده ! چرا عواقب دستبردهای حساب شده به تاریخ انقلاب درک نمی‌شود؟!

تغییر لحن گفتار و تعدیل حجم نوشتار، آن هم با زبان نسل امروز، حتما می‌تواند کارساز باشد و این مهم بدون بهره گیری علمی و پیوسته از وجود و تجارب مشاوران فرهنگی- اجتماعی آگاه و محاط بر مسائل روز و علوم ارتباطاتی و رسانه‌ای ممکن نخواهد بود.

معاونت‌ها و مراکز فرهنگی در دستگاه‌های ما رسالت بزرگی دارند اماشوربختانه نصب اطلاعیه و بیلبورد در مناسبت‌ها و نهایتا انتشار بولتن و نشریه یا وبگاه و...، درصدی چشمگیر از وظایف روزانه شان را پوشش زیر پوشش گرفته و تکلیف اصلی کمرنگ شده است، جایی دیگر نوشتم که "نگاه کارمند محوری و مدرک زدگی" با "اصل تخصص گرایی" جابجا شده و این اتفاق، خدمت به فرهنگ و تاریخ و نهایتا تنویر حقیقت محسوب نمی‌شود. نگذاریم تاریخ معاصر دچار آلزایمر شود.

منبع:جام جم آنلاین

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon