از حق بگو ولی نه به توهین و افترا

از حق بگو ولی نه به توهین و افترا

هرچند که نمی‌خواستم در این کنگره شرکت کنم اما این کار را نوشتم و امسال برای دوستان ارسال کردم و مقام آورد و شعر برتر آنجا شد. دوستان توصیه کردند همان کار در دیدار با رهبری نیز خوانده شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، آقای محمدجواد شرافت از شاعران آیینی روزگار ماست که در جلسه دیدار شاعران آیینی با رهبر معظم انقلاب حضور داشته و شعری که خواند، مورد توجه جمع و شخص رهبری قرار گرفت. سید محمد جواد شرافت متولد 1360در شوشتر است. بیش از 20 سال ساکن قم بوده و مسوولیت مرکز آفرینش‌های ادبی این شهر نیز با اوست. با وی به بهانه شعری که در جلسه اخیر خوانده است گفت‌وگویی ترتیب دادیم.

 شرافت در ابتدا از مثنوی خود، که بخشی از آن را در جلسه دیدار با رهبری خواند، گفت: این مثنوی را سه سال پیش و با موضوع اتحاد مسلمین در سیره حضرت امیرالمؤمنین (ع) نوشتم. در واقع سه سال پیش دوستان ما در جامعه ایمانی مشعر فراخوانی دادند با موضوع وحدت. برای من جالب بود که آیا می‌شود با این موضوع شعر گفت یا خیر؟ تحقیقاتی در سیره حضرات معصومین کردم و دیدم که اتفاقاً حرف‌های زیادی در این باب وجود دارد که ما یا نشنیدیم یا نزدیم یا نخواستیم بزنیم.

هرچند که نمی‌خواستم در این کنگره شرکت کنم اما این کار را نوشتم و امسال برای دوستان ارسال کردم و مقام آورد و شعر برتر آنجا شد. دوستان توصیه کردند همان کار در دیدار با رهبری نیز خوانده شود. این مثنوی در مورد سیره حضرت علی‌ (ع) در حوزه‌های گوناگون و در ژانر اعتراض است. یعنی اعتراض به اینکه از نام معصومین دم می‌زنیم اما در مرام از آنها فاصله داریم. این فرازی که من در جلسه خواندم درباره وحدت مسلمین بود. فرازهای دیگری درباره ساده‌زیستی حضرت، بیت‌المال و حکومت‌داری هم در این مثنوی وجود دارد.


وی درباره واکنش رهبری به این شعر گفت: ایشان بزرگواری کردند و لطف داشتند؛ البته یک شوخی هم کردند. در انتهای شعر ایشان فرمودند که خدا اخوی شما را هدایت کند. با توجه به اینکه بنده یک اخوی شاعر به‌نام سید محمدرضا دارم، یک لحظه متعجب شدم که قصه چیست؟ بعد متوجه شدم که اشاره ایشان به بیت «القصه سیره علوی این‌چنین نبود/ تاریخ را بخوان اخوی این‌چنین نبود» بوده است. فرمودند که منظور بنده با این اخوی شماست یعنی کسانی که برخی مسائل را خیلی رعایت نمی‌کنند. بعد درباره اتحاد شیعه و سنی هم صحبت کردند و فرمودند که اگر بخواهیم از ولایت حضرت مولا دفاع کنیم با توهین و افترا نمی‌شود و باید منطقی حرف بزنیم. بارها ایشان درباره این موضوع حرف زدند و حتی وقتی شعری درباره الغدیر خوانده شد، ایشان فرمودند که 11 جلد کتاب الغدیر نوشته شده که دفاع جانانه از شیعه است اما یک توهین نمی‌بینیم. رویه عالمان عامل این است که بدون توهین و نفرین مطالب حقه شیعه را بیان می‌کنند.


شرافت در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه خروجی این جلسات چگونه می‌تواند مفید باشد و از دست کلیشه‌ها و تعارفات مرسوم در امان بماند گفت: ترس من این است که از این جلسه بخشنامه‌ها و کارهای اداری غیرموثر بیرون بیاید که فقط بخواهند گزارشی ارائه دهند. اگر من شاعر خودم را مخاطب حرف‌های مقام معظم رهبری دیدم و ولایت‌مداری را در عمل نشان بدهم؛ اول باید شعرم را تقویت کنم. در واقع اگر می‌خواهیم حرفی بزنیم اول باید شعر باشد و بعد حرف خوبی بشود. دوم اینکه آن حرف را دقیق و عمیق بیان کنیم. امیدوارم شاعران که مخاطب اصلی این صحبت‌ها بودند دقت بیشتری داشته باشند. خیلی از فرمایشات رهبری ناظر بر اشعاری بود که خوانده شد و این جای خوشحالی دارد. امیدوارم دوستان سیاست‌گذار فرهنگی نگاه درستی به این موضوعات داشته باشند.


وی درباره سبک زندگی که در این جلسه اشاره شد افزود: می‌دانم که از فردا کنگره‌هایی با این موضوع برگزار می‌شود و چند شاعری که در همه کنگره‌ها هستند هم شعر می‌خوانند و خروجی هنری نیز از آن بیرون نمی‌آید. امیدوارم نگاه هوشمندانه و درستی به این موضوعات شود. باید فضایی را فراهم کنیم که عموم مردم از این تولیدات هنری استفاده کنند. اگر شعر خوبی تولید می‌شود صدا و سیما برنامه‌ای فاخر بسازد و سهم خود را در این حوزه ادا کند.

بخشی از مثنوی خوانده شده شرافت
سلمان کیستید مسلمان کیستید؟
با این نگاه شیعه چشمان کیستید؟

با این نگاه شعله‌ور از برق افتراق
با این نگاه خطزده بر خطبه وفاق

با این نگاه پر شده از خط فاصله
دور از ملاحظات روایات واصله

با کیست این نگاه؟ پی چیست این نگاه؟
آیینه نگاه علی نیست این نگاه

چشم علی که محو افق‌های دور بود
از درد و داغ شعله‌ور اما صبور بود
چشمی که حرف حرف سکوتش شنیدنی است
چشمی که ربنای قنوتش شنیدنی است

آن حرف‌ها چه ژرف چه ژرفند خوانده‌اید؟
آن حرف‌ها شگفت و شگرفند خوانده‌اید؟

از درد بی امان چه بگویم شنیده‌اید
از خار و استخوان چه بگویم شنیده‌اید

مولا رسیده بود به سوزان‌ترین مصاف
اما نبرد دست به شمشیر اختلاف

تیغی که در مصاف به فریاد دین رسید
این‌بار در غلاف به فریاد دین رسید

چون لیله المبیت علی از خودش گذشت
آتش به سینه داشت ولی از خودش گذشت

آتش به سینه داری اگر، شعله‌ور مباش
هیزم بیار سوختن خشک و تر مباش

دامن مزن به آتش این قیل و قال‌ها
از حق بگو، چنانکه علی گفت سال‌ها

از حق بگو ولی نه به توهین و افترا
با منطق علی، نه به توهین و افترا

القصه سیره علوی این چنین نبود
تاریخ را بخوان اخوی این چنین نبود

بادا که تا همیشه بمانیم با علی
سلمان شویم و مسلم این راه یا علی

منبع: صبح نو

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon