دو اسیدپاش از قصاص گریختند
یک قربانی اسیدپاشی در ایام ولادت حضرت زهرا (س) از قصاص مردی که به رویش اسید پاشید،صرفنظر کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران پویا؛ در سال 95 شاهد حوادث و پروندههای جنایی مختلف در پایتخت بودیم، از قتلهایی که صرفاً به دلیل درگیری لفظی به وقوع پیوست تا پروندههای اسیدپاشی و قتلهای خانوادگی.
در اکثر پروندههای قتل پایتخت در سال 95 مقتولان با سلاح تیز و برنده به قتل رسیدند، در برخی از این جنایتها نیز قاتلان با استفاده از سلاح گرم مقتول را از پای درآورند.
در پروندههای جنایی سال گذشته، وقوع چند فقره اسیدپاشی نیز خبرساز شد، پروندههایی که عمده انگیزه متهمان، انتقامجویی بود البته در میان این پروندههای جنایی خبرساز چندین قاتل و اسیدپاش نیز از قصاص گریختند.
در ادامه به سراغ مهمترین پروندههای جنایی در سال گذشته رفتیم و به بازخوانی این پروندهها میپردازیم.
داوود روشنایی مرد اسیدپاش را بخشید
داود روشنایی؛ قربانی اسیدپاشی که سال 84 مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود 11 فروردین ماه سال 95 با حضور در واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به مناسب میلاد حضرت زهرا (س) از قصاص فرد اسیدپاش صرفنظر کرد.
متهم این پرونده یک بار تا پای اجرای حکم پیش رفته بود اما به واسطه ایام فاطمیه مهلتی سه ماهه به فرد اسیدپاش داده شده بود و سرانجام مرد اسیدپاش از قصاص رهایی یافت.
داود روشنایی دوم آبان ماه 84 قربانی یک حادثه اسیدپاشی شد که در این حادثه دلخراش گردن، قسمتهایی از قفسهسینه، دست و پایش دچار مصدومیت شد و 80 درصد بینایی چشم راستش را از دست داد.
پرونده با شکایت داوود به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران رفت و در نهایت بعد از رفت و آمدهای فراوان، قاضی عزیزمحمدی با توجه به درخواست شاکی مبنی بر قصاص متهم و دریافت دیه، متهم را به قصاص از ناحیه چشم راست و لاله گوش چپ و همچنین پرداخت دیه بابت سایر جراحات محکوم کرد.
پرونده با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد و قضات دیوان عالی با وجود تأیید حکم دیه، رأی صادره مبنی بر قصاص را نقض کردند اما دادگاه کیفری استان تهران در رسیدگی مجدد به این پرونده بازهم حکم قصاص را صادر کرد.
مرد اسیدپاش که در جلسات دادگاه دلیل قانعکنندهای برای این کار خود ارائه نکرده بود بازهم به حکم صادره اعتراض کرد اما اینبار دیوانعالی کشور حکم قصاص را تأیید کرد.
در نهایت پس از گذشت نزدیک به 10 سال از این اتفاق و فراز و نشیبهای فراوان قرار بود در زندان رجاییشهر حکم دادگاه به اجرا درآید که به واسطه همزمانی اجرای حکم با شهادت حضرت زهرا (س)، اجرای حکم با موافقت روشنایی به تعویق افتاد.
دختر جوان پسر اسیدپاش را بخشید
حدود ساعت 21 نخستین روز از سال 92 خبر وقوع یک اسیدپاشی از سوی مسئولان بیمارستان فارابی به مأموران کلانتری 150 تهرانسر اعلام شد که با حضور مأموران در بیمارستان مشخص شد دختر هجده سالهای به نام شیرین از ناحیه چشم و لاله گوش سمت راست بر اثر اسیدپاشی به شدت دچار سوختگی شده است.
پس از بهبودی نسبی شیرین تحقیقات در رابطه با این اسیدپاشی آغاز شد و شیرین در اظهاراتش پسر جوانی به نام جمشید را متهم این پرونده اعلام کرد و به مأموران گفت: حدود دو سال پیش با جمشید آشنا و دوست شده بودم اما بعد از مدتی شخصیتش را شناختم، جمشید خلافکار بود؛ از فروش مواد تا دزدی هر کاری میکرد، من از این کارها خیلی بدم میآمد و منتظر موقعیتی بودم تا از او جدا شوم؛ جمشید پس از مدتی به زندان افتاد و زندانی بودن جمشید فرصت مناسبی بود که از او جدا شوم؛ وی بعد آزادی از زندان مجدداً سراغم آمد اما من دیگر تحمل رفتارش را نداشتم چون مرا کتک میزد و حتی یک بار با چاقو پایم را مجروح کرده بود.
شیرین در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: شب قبل از این حادثه جمشید را در کوچه منزلمان در حال خوردن مشروبات الکلی دیدم که وی از من خواست با او ازدواج کنم اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و قصد داشتم به این ارتباط پایان دهم، به همین خاطر به او گفتم که پسر دیگری قصد ازدواج با مرا دارد و خانواده من نیز با درخواست آن پسر موافقت کردهاند؛ جمشید نیز به من گفت که فردا تصمیم دارد برای آخرین بار مرا ببیند و کادویی هدیه دهد.
دختر جوان درباره جزئیات حادثه اسید پاشی نیز به مأموران گفت: بعدازظهر روز اول فروردین 92 جمشید همراه با دوست دیگرش که ناآشنا بود، در محل قرار در پارکی در خیابان اصلی تهرانسر حاضر شد؛ دوست جمشید داخل ماشین ماند و من و او داخل آلاچیقهای داخل پارک رفتیم، لحظاتی از نشستن ما در پارک نمیگذشت که جمشید یک بطری از داخل کیفش درآورد و به من وانمود کرد که داخل بطری مشروبات الکی است اما در یک لحظه محتویات داخل بطری را روی صورت من پاشید و فرار کرد، آنجا بود که فهمیدیم داخل بطری حاوی اسید بوده است که به خیابان دویدم و داد و فریاد زدم.
پس از اظهارات دختر جوان تلاش برای شناسایی جمشید به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد تا اینکه 26 اردیبهشت 92 جمشید در شهرستان خرمدره دستگیر شد، جمشید بیست و پنج ساله پس از دستگیری به اسیدپاشی اعتراف کرد و انگیزه خود از این اقدام را مخالفتهای شیرین با ازدواج اعلام کرد.
جمشید که سابقههای متعدد بسیاری از جمله ضرب و جرح با چاقو، فروش مواد مخدر و تشکیل خانه فساد را در پرونده خود داشت، اواسط مهر 92 در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص چشم سمت راست، کوری و از بین رفتن کل بینایی این چشم و لاله گوش سمت راست محکوم شد و این حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید تا اینکه در فروردین ماه 95 شیرین با حضور در دادسرای امور جنایی تهران رضایتنامه کتبی و محضری خود را مبنی بر رهایی از قصاص جمشید تحویل شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران داد و پسر اسیدپاش از قصاص رهایی یافت.
انتهای پیام/