چیستی «بیداری اسلامی» و مراحل تاریخی آن

چیستی «بیداری اسلامی» و مراحل تاریخی آن

اسلام و مسلمانان از زمان ظهور این دین آسمانی تا به امروز مراحل مختلفی را طی کرده‌اند که در سال‌های اخیر بعد از مدتی رکود بار دیگر بذرهای آن در دل جوانان نسل جدید اسلام در حال جوانه زدن است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، طی چند سال گذشته موجی از بیداری در بین نسل جوان کشورهای اسلامی ایجاد شد که مشنأ تحولات زیادی در منطقه و دنیای اسلام گردید.

متن زیر برگرفته از کتاب مبانی نظری بیداری اسلامی در قرن اخیر با تکیه بر اندیشه‌های رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای است که در چندین بخش به بررسی مسئله بیداری اسلامی می‌پردازد.

الف. چیستی بیداری اسلامی

پدیده‌ی بیداری اسلامی که با عبارت احیای اسلام، احیای تفکر دینی، بنیادگرایی، اصلاح‌طلب، النهضه الاسلامیه، الیقظه الاسلامیه و موارد مشابه از آن یاد شده، به عنوان یکی از مهمترین و اساسی‌ترین مسائل در سطح جهان اسلام، خاورمیانه و بین‌الملل می‌باشد. برخی این جریان اصلاح‌طلبی را «همزاد با خلقت آدمی دانسته که براساس این تلقی، اصل هبوط انسان به زمین برمبنایی اصلاح‌گرایانه در جوهره‌ تکامل انسان استوار است و ارسال رسولان و پیشوایی معصومان همگی بر همین مبنا و محور ترسیم شده است.»

به عقیده‌ صاحبنظران، ریشه‌های حرکت بیداری اسلامی به حدود دو قرن پیش بازمی‌گردد و در این دو قرن، فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته است؛ در ابتدا این حرکت محدود به مناطق خاص جغرافیایی بوده، که در طول چند دهه‌ گذشته، دامنه‌  آن به سراسر دنیای اسلام کشیده شده و از شرق آسیا تا جنوب و غرب آفریقا، حتی اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیر مسلمان نیز گسترش یافته است.

«هرچند بیداری اسلامی امروزه سراسر جهان را، با شدت و ضعف، فرا گرفته، اما خاستگاه اصلی آن در چهار سرزمین مهم اسلامی در قرن گذشته یعنی ایران، جهان عرب (عمدتا مصر و شام)، ترکیه عثمانی و هند تشکیل می‌دهد. تعیین تاریختی دقیق برای آغاز بیداری اسلامی کاری مشکل است؛ اما در هر یک از این چهار سرزمین می‌توان از حادثه یا حوادثی به عنوان مبدا تاریخ بیداری و آشنایی با تمدن غرب یاد کرد. ناکامی دولت عثمانی در فتح وین (1094 ق/1683م) و افتادن ازف به دست روسیه (1108ق/ 1696م) و انعقاد قرارداد کارلوویتس (1111ق/1699م) میان روسیه و عثمانی - که برای نخستین بار عثمانی به عنوان دولتی شکست خورده قراردادی را امضا می‌کرد و سرانجام، از دست دادن شب جزیره‌ مسلمان نشین کریمه (1272 ق/1856م) و شکست ایران در برابر روسیه، از دست رفتن بخشی از آذربایجان و متصرفات ایران در قفقاز و امضای دو معاهده گلستان (1228ق/ 1813م) و ترکمانچای (1243ق/1828م) ؛ و حمله‌ی ناپلئون به مصر (1213ق/1798م) و شام (1799م)؛ و تسلط استعمار انگلستان بر شبه قاره هند و شکست مقاومت مسلحانه مسلمانان هند در برابر انگلستان در نبرد پلاسی (1170ق/1757م) از مهمترین حوادثی است که موجب آشنایی مردم این سرزمین‌ها با تمدن و بیداری آنان شد.»

در حقیقت از همان زمانی که سرزمین‌های اسلامی و شرقی مورد تهاجم نظامی  و فرهنگی مغرب زمین قرار گرفت و تبلیغ و ترویج و نهادینه کردن اینگونه باورها - که مصداق بارز استعمار بود - آغاز شد، بزرگانی برخاستند و بانگ بیداری مشرق زمین و مسلمانان را سردادند و در برابر برتری طلبی‌های فرهنگی و تمدنی فرنگیان بر طبل بیداری اسلامی زدند.

از دیدگاه بسیاری از محققین شیعه و سنی، بیداری و بازگشت مجدد به مبانی شریعت، در حقیقت انعکاسی از پایداری و ایستادگی «اسلام» در برابر جهانشمولی و سلطه‌طلبی ایدئولوژی تمدن نوین است. هدف اساسی و بنیادین این ایستادگی را باید طرد سلطه‌طلبی این جهان بینی و اثبات توانایی شریعت اسلامی برای حل چالش‌های حیات اجتماعی مسلمانان توصیف نمود.» در مجموع بیداری اسلامی، هم پدیده‌ای اثباتی و هم واکنشی است. وقتی غرب هجوم خود را به جهان آغاز کرد، این هجوم به نحوی بود که به هویت جهان اسلام ضربه می‌زد، در مقابل مسلمانان به این اندیشه افتادند که از شخصیت، هویت و استقلال فکری خود دفاع کنند.

ب - دوره‌های تاریخی بیداری اسلامی

در این رابطه سه دیدگاه قابل بررسی است:

الف - امواج چهارگانه بیداری اسلامی

موسی نجفی از اندیشمندان بیداری اسلامی، برای این پدیده بین جهان اهل سنت و شیعه تفاوت قائل شده و چهار موج که جنبه‌ تکاملی دارد، برای جریان‌ بیداری اسلامی ایران مطرح می‌کند: «یک بیداری در دنیای اسلام داریم و به تبع آن، یک بیداری اسلامی در ایران. این دو مشابهت‌ها و اختلاف‌هایی با یکدیگر دارند. مشابهت‌های آن، این است که اصولا فراز و فرودهای جهان اسلام به دلیل دارا بودن قبله، پیامبر و کتاب واحد، یکسان است.

یکی از این مشابهت‌ها، تهاجم دنیای غرب به کشورهای اسلامی در قرن نوزدهم است، در موجی که غربی‌ها به هویت جهان اسلام وارد می‌کنند و در واقع آن را زیر سوال می‌برند و حتی به تبع آن استعمار سیاسی، فرهنگی و نظامی دارند، جهان اسلام یک کل واحد را تشکیل می‌دهد.

اما  در این میان اختلاف‌هایی هم وجود دارد. یکی از بزرگترین اختلاف‌هایی که در این زمینه وجود دارد، بحث «تشیع و تسنن» است. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، کشورهای اسلامی سنی مذهب، توجه اصلی‌شان به خلافت عثمانی بود. در واقع، خلافت عثمانی مهمترین محوریت آن‌ها برای سیاست به شمار می‌آمد. در صورتی که این محور به هیچ صورت در جهان اسلام تشیع، پایگاهی نداشته است. لذا فلسفه‌های سیاسی در جهان تسنن حول محور خلافت و فراز و فرودهای آن - حتی سرنگونی خلافت - شکل می‌گیرد. اما شیعیان نیازی به این نمی‌بینند که خود را با فراز و فرودهای خلافت هماهنگ سازند.

محوریت سیاسی تشیع، مساله‌ «ولایت» و «امامت» است. البته در آن نگاه تاریخی هم وجود دارد؛‌ به این معنا که «ولایت» و «امامت» در عصر غیبت فراز و فرودهای خاص خود را دارد. این نگاه، غیر از مثلا خلیفه‌ای است که در بغداد، قسطنطنیه یا هر جای دیگری به نام اسلام مستقیما فرمان می‌دهد. تشیع این را نقد می‌کند. دیگر آنکه؛ ایران هیچگاه برخلاف عثمانی به طور مستقیم با اروپا همسایه نبوده است. این مسئله، باعث می‌شده که ما مستقیما مورد تعرض نظامی غربی‌ها قرار نگیریم. متعاقب این مسئله، افکاری که از اروپا به ایران می‌آمد، گاهی به واسطه‌ کشورهای عربی و ترجمه‌هایی برگرفته از جاهای دیگر، وارد می‌شد. این مسئله حتی تا دوران مشروطیت ادامه داشت؛ بنابراین بیداری اسلامی در ایران، هم اشتراکاتی را به جهان اسلام دارد و هم از زمینه‌های خاص خود برخوردار است.

بیداری اسلامی در ایران پیشینه‌ مشخص خودش را دارد؛ یعنی از زمان جنگهای ایران و روس. در این دوران، ایران دارای زبان، فرهنگ واحد و حکومت یکپارچه بود. البته این وحدت در دوره‌ قاجاریه وجود دارد، اما رابطه دین و دولت رابطه‌ حسنه‌ای نیست؛ به همین دلیل، در دوران قاجار انحطاطی در مدنیت ایران حادث می‌شود، به ویژه پس از جنگ‌های ایران و روس، از سوی دیگر، نفوذ غرب در ایران بیشتر می‌شود. این دو عامل می‌تواند، نوعی رگه‌های بیداری اسلامی را در ایران پدید آورد که البته پدیده می‌آورد. به ویژه در اثر بسیجی که علمای شیعه نجف و ایران در ارتباط با مقابله با کفار روسی برای نجات قفقاز صادر می‌کنند، این شور و شوق دینی بتدریج بیشتر می‌شود.

از این‌رو، اولین حرکت‌های مقاومت و بیداری اسلامی را - ولو به طور ناقص - در قضیه‌ شورش مردم تهران علیه «گریبایدوف» روسی و اینکه روس‌ها گونه‌ای تبختر و زیاده‌خواهی را در ایران پس از پیمان «ترکمانچای» دنبال می‌کنند، می‌بینیم. مردم می‌بینند که دولت نمی‌تواند، با این مسائل برخورد مناسبی داشته باشد و لذا شخصیت دولتی‌ها زیر سوال می‌رود. این مسائل، کم‌کم آگاهی‌هایی را در جامعه ایران دامن می‌زند، اما با قیام تحریم تنباکو، یعنی اولین جرقه‌ عمومی علیه قاجاریه حدود 70 سال فاصله دارد. لذا، «اولین مرحله‌ بیداری اسلامی» از سقوط صفویه تا آغاز جنبش تنباکو تداوم پیدا می‌کند. این زمانی است که استعمار آرام آرام نفوذ پیدا می‌کند و از طرفی هم، هویت ایرانی و اسلامی در ایران از خود مقاومت نشان می‌دهد، اما این مقاومت به شکل مدنی و سیاسی نیست.

از این پس، موج بیداری اسلامی نهضت‌گونه به پیش رفت. این مرحله، اجمال بود تا زمانی که «مرحله‌ی دوم (بیداری اسلامی)»؛ یعنی قیام تحریم تنباکو و نهضت مشروطیت آغاز شد. موج دوم این بیداری، خود را در شکل یک نظام‌سازی نشان می‌دهد. از این مرحله بود که آن اجمال مرحله‌ی اول بیداری، به تفصیل رسید. در موج دوم که به ویژه مشروطیت اوج آن به شمار می‌آید، یک نظام‌سازی سیاسی را در کنار مدرنیته شاهدیم. این زمانی بود که از یک سو، مدرنیته در اوایل گسترش خود قرار دارد و از دیگر سو، اندیشه‌ اسلامی بتدریج وارد نقد و ارزیابی مدرنیته می‌شود.

در واقع، این مسئله‌ پارادوکسی را در درون خود دارد؛‌به این معنا که غرب و مدرنیته از یک طرف برای اندیشمندان بیداری اسلامی، نمایانگر تجاوز و ظلم‌غربیه است، اما از سوی دیگر، نظم، تکنیک و پیشرفت غرب هم برای آنها آشکار می‌شود. در واقع، مشروطیت هنوز به یک جمع‌بندی واحد نسبت به غرب نرسیده است. از این رو، احساس متضاد مهر و کین نسبت به غرب وجود دارد. می‌توان گفت که مواجهه غرب با جهان اسلام و از جمله ایران، گونه‌ای تکان و شوک ایجاد کرده بود. از یک سو می‌دیدند که دیگر، جهان بر مدار پشین (سنت) نمی‌‌گردد و از دیگر سو، زمینه‌های دستیابی به نظم و نظام جدید را نداشتند.

در موج دوم بیداری اسلامی، جنبه‌ ضد استبدادی خیلی پررنگ است به همین دلیل مفاهیم آزادی، عدالت، قانون، حکومت قانون، برابری و... که عمدتا مفاهیم مدرن هستند، مطرح می‌شود. البته این مفاهیم ریشه‌ اسلامی هم دارند. در واقع در زمان مشروطه، نسبت میان این دو یعنی نسبت میان این مفاهیم و اسلام و غرب سنجیده می‌شود. در این مرحله، بیداری اسلام می‌خواهد هویت خود را سامان دهد و این کار را از طریق نسبت‌سنجی این مفاهیم در مدرنیته و اسلام صورت می‌دهد.

پس از دو دهه از مشروطیت، با روی کار آمدن رضاخان و نظام پهلوی، موج سوم بیداری اسلامی آغاز می‌شود که این بار خواهان حفظ هویت اسلامی از طریق مقابله با استبداد مدرن است. پس، فرق موج اول بیداری اسلامی با موج سوم این است که در موج اول، استبداد کهن ایران و دوره تدریجی استعمار را داریم؛ اما در مرحله‌ سوم که در حقیقت اجمال بعد از تفصیل مشروطه است، استبداد مدرن و تهاجم گسترده‌تر غرب به ایران را (در زمان پهلوی) داریم؛ حتی تا دهه 20 و نهضت نفت، شاهد یک بیداری اسلامی هستیم. در این مرحله، هنوز سایه‌ مشروطیت به چشم می‌خورد، اما از قدرت آن کاسته شده است؛ یعنی هنوز به نظام جایگزین آن اندیشیده نمی‌شود. تا اینکه آغاز جدیدی را در دهه‌ 40 با نهضت امام(ره) دستاوردهای مشروطه را مطرح می‌کند؛ اما فضای جدیدی را پی می‌ریزد. تفصیل این موج نظام فعلی اسلامی است.

«انقلاب اسلامی (موج چهارم)» تفصیل آن بیداری اسلامی دوره‌ سوم است؛ یعنی دوره‌ای که در آن مشروطیت از تاب و توان می‌افتد و دیگر نظام مشروطه و بیداری اسلامی به نام مشروطه، جوابگوی مدرنیته نیست؛‌ به این معنا که نیاز به نظام پیشرفته‌تری، هم از لحاظ شکلی دارد که در نهایت در ایده‌ جمهوریت تبلور می‌یابد و هم نیازمند قوانین اسلامی و اصل ولایت‌فقیه است. که بی‌تردید، اصلی‌تر از قوانینی است که در دوره‌ مشروطین مطرح شده بود. از این رو هم شکل نظام  سیاسی این دوره نسبت به دوره مشروطه متکاملتر است و هم محتوای اسلامی آن قویتر و پررنگتر است.

از این رو، این بار یک نظریه‌ اسلامی ناب سنتی - تاریخی به نام ولایت فقیه مطرح می‌شود؛ امری که در دوران مشروطه به شکل نظاموار مطرح نبود. لذا امام‌(ره) موج بیداری سوم را گرفت و با یک حرکت و نظریه‌ جدید، آن را به شکل نظام سیاسی جدیدی تفصیل داد. تفصیل این موج چهارم هنوز ادامه دارد. این فصیل آرمان تاریخی تشیع؛ یعنی مهدویت است. در تشیع ادامه‌ ولایت و مهدویت مطرح است. امروز بیداری اسلامی در موج چهارم این شعار را در جهان مطرح می‌کند که معنویت تنها یک امر شخصی نیست و انسان دارای ابعاد مختلفی است؛ یعنی معنویت در کنار مادیت. این ندای ادیان الهی است.»

ب - اوج مجدد تمدن اسلامی

گروهی از محققین، نمودار تاریخی رشد و انحطاط تمدن اسلامی را چنین ترسیم می‌کنند: «تمدن اسلامی از قرن اول تا قرن پنجم قمری رو به ترقی گذاشت، سپس رفته رفته تنزل کرد و با حمله‌ مغول با حضیض مرگباری در افتاد و اثار عمده‌ عظمت سیاسی و فرهنگی آن یکسره ویران شد؛ با این همه، این تمدن از میان نرفت و بار دیگر اوج گرفت.

در مرحله دوم ترقی که از آخرین دهه‌ قرن هفتم تا پایان قرن یازدهم ادامه یافته در سرزمین اسلام امپراتوری از بزرگترین امپراتوری‌های جهان، یعنی امپراتوری ایران، عثمانی و هند استقرار یافت. این مرحله از اعتلا بار دیگر از آغاز قرن دوازدهم تا اواسط قرن سیزدهم رو به افول گذاشت و اینکه تقریبا در همه‌ سرزمین‌های اسلامی، نشانه‌هایی از سومین موج (بیداری اسلامی) به چشم می‌خورد.»

ج - بیداری اسلامی و ظهور مجدد اسلام

دکتر علی اکبر ولایتی با ترسیم ادوار تاریخ تمدن اسلامی، بیداری اسلامی را احیای مجدد اسلام و «ظهور مجدد اسلام» می‌نامد و معتقد است: «بررسی تاریخ اسلام نشان می‌دهد که فرهنگ و تمدن اسلامی مسیری مضبوط و دقیق دارد و برپایه‌ای منطقی قابل درک و بیان شدنی شکل گرفته که احتمالا تبلور همان فلسفه‌ تاریخ است که تاریخ تکرار می‌‌شود و اگر منحنی آن را رسم کنیم، شاید در چند سده و چند هزاره به نقاط  مشابه و تقریبا قابل انطباق برسیم.

مرحله‌ی اول: تاریخ اسلام با دعوت پیامبر اکرم (ص) از مکه آغاز شد و این همان آغاز حرکت در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی بود.

مرحله دوم: این حرکت مهم تاریخ بشر، با تشکیل حکومت اسلامی در یثرب شکل گرفته و از آن پس یثرب تبدیل به مدینه‌النبی شد. از این نامگذاری می‌توان به صورت نمادین استنتاج کرد که مدنیت اسلامی پایان حرکت پایه‌گذاری شد.

مرحله‌ی سوم: گسترش اسلام بود شامل دو بخش؛ بخش اول، انتشارات دین اسلام در جزیره‌العرب و بخش دوم، گسترش آن در جهان متمدن آن روزگار، شامل بین‌النهرین، ایران، روم، مصر، حبشه، هند، ماوراءالنهر، چین و ماچین، شمال آفریقا و سرانجام جنوب اروپا بود. اوج این مرحله در سده‌های اول و دوم هجری بود.

مرحله‌ی چهارم: مجاور شدن فرهنگ و تمدن نوپای اسلامی با تمدن‌های کهن جهان و کوشش برای شناخت و انتقال آن تمدن‌ها به حوزه‌ تمدن اسلامی است. این نهضت به شکل جدی از سده دوم آغاز و تا سده‌های سوم و چهارم هجری ادامه یافت. این انتقال تمدن از چند طریق ترجمه، تاسیس کتابخانه‌ها و مدارس و انتقال کتاب‌ها از حوزه‌های تمدنی مجاور به حوزه تمدن اسلامی و انتقال دانشمندان انجام شد.

مرحله‌ی پنجم: عصر خودجوشی و شکوفایی تمدن اسلامی است که از سده‌ سوم آغاز و تا سده‌ پنجم هجری ادامه یافت.

مرحله ششم: عصر شکوفایی فرهنگ عمیق اسلامی و ادبیات عرفانی است.پیوند عمیق عرفان و ادب از شگفتی‌های فرهنگ اسلامی است، این حوزه از چنان پشتوانه‌ عظیمی برخوردار است که قابل مقایسه با هیچ فرهنگ دیگری نیست. بزرگانی از این خاستگاه به قله‌های رفیع دست یافتند و ستاره‌های قدر اول آسمان معرفت تاریخ بشر شدند. شکوفایی این مرحله از سده‌ها چهارم آغاز و در سده‌های هفتم هجری به اوج خود رسید.

مرحله‌ی هفتم: عصر هنر و معماری؛ شاید این سنت منطقی تاریخ است که تا علوم عقلی و تجربی به کمال نرسد و تا معرفت انسان نسبت به هستی و حیات عمیق نشود و تا ادب به کمال خود نرسد، هنر متعالی نشده، خط و نقاظی و معماری متجلی نخواهد شد.

شگفت اینکه پس از دو ضربه سهمگین صلیبی‌ها و مغولان و از میان ویرانه‌های به جای مانده از آن بلایای خانمان برانداز، نهضت هنری معماری قد برافراشت و مبشر آغاز تجدید حیات اسلام در عصر صفوی عثمانی گورکانی بود. از این رو، تصادفی نیست که اوج هنر اسلامی را از سده‌های نهم تا دوازدهم هجری در ایران و عثمانی و هند می‌بینیم.

مرحله‌ی هشتم: عصر رکود؛ دو جمله‌ بزرگ و طولانی صلیبی و مغول از مغرب به مشرق جهان اسلام که با آثار و پیامدهایشان یکی حدود ویست سال و دیگری حدود سیصد سال به درازا کشید توان و رمق مسلمانان را گرفت و خرابی‌های بسیاری برجای گذاشت.

با اینکه اسلام در ذات خود جوهر حرکت، پیشرفت، تحول و تکامل را دارد، ولی این دو مرحله‌ی عظیم، آثار مخرب بر پیکره‌ تمدن اسلامی برجای نهاد که سرانجام منجر به پیدایش عصر رکود شد که اوج این مرحله در سده‌های هشتم و نیمه‌ نخست سده‌ نهم هجری است.

مرحله‌ی نهم: خیزش مجدد جهان اسلام، شکست نهایی صلیبی‌ها در شام و فلسطین به دست صلاح‌الدین ایوبی (1187م، 583 ق) و مغولان در عین جالوت به دست ممالیک مصر (26م)، محیط امنی را در شام،؛ روم و شمال آفریقا به وجود آورد که بسیاری از مواریث علمی و فرهنگی باقی مانده را حفظ کرد.

در کنار شجاعت و شمشیر صلاح‌الدین ایوبی و پایداری ممالیک مصر باید از تدبیر و قلم خواجه نصیرالدین توسی، خواجه شمس‌الدین صاحب دیوان، عطا ملک جوینی و خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی نیز بود که به واقع خطر کردند و برای حفظ آنچه از ایلغار مغول باقی مانده بود، به کام اژدها رفتند و اغلب جان بر سر این کار گذاشتند و قطعا اهمیت آنها از مجاهدان مصر و شام و فلسطین کمتر نبود.

با انتقال میراث باقی مانده‌ فرهنگ و تمدن اسلامی در سرزمین‌های سوخته جهان اسلام، نهال‌های جدیدی سر برآورد و بتدریج درخت‌های تنومندی شد و امپراتوری عثمانی، سلسه‌ صفوی و پادشاهی گورکانی سر برآوردند و اوضاع سیاسی جهان اسلام سامانی گرفت.

مرحله دهم: هجوم استعمار و آغاز دومین دوره رکود: پس از رنسانس کشورهای قدرتمندی در اروپا سربرآوردند و به دنبال مواد خام ارزان و پیدا کردن بازار مصرف برای کالاهای مصنوع خود، هجوم به مناطق دیگر جهان اسلام را آغاز کردند. این پدیده از سده‌ پانزدهم میلادی آغاز شد، ولی نقطه‌ی اوج سلطه‌ غرب، سده‌های نوزدهم میلادی بود. باید از یورش دوم فرنگی‌ها به عنوان جنگ صلیبی دوم نام برد که پیچیده‌تر از اولی بود و این بار، صلیبیان بدون بیرق صلیبی آمدند و از سلاح گرم به جای شمشیر استفاده کردند و از آن مهلکتر، کوشش آنان برای استحاله‌ فرهنگی و تخریب عقیدتی مسلمانان و دیگر ملل تحت سلطه بود.

این دوره از رکود جدی‌تر از رکود پس از حمله‌ اول صلیبی و ایلغار مغول بود. در آن زمان مهاجمان زمینگیر شده، مغلوب فرهنگ مسلمانانی شدند که در عرصه‌ نظامی بر آن پیروز شده بودند. ولی در رکود دوم، در آغاز، غلبه‌ فرهنگی با مهاجمان بود؛ تکنولوژی، فرهنگ بی‌دینی را نیز با خود آورده بود. تهاجم فکری غربی برای استحاله‌ فرهنگی مسلمانان به منزله‌ یک شوک الکتریکی بر مراکز عصبی جهن اسلام بود که صرفنظر از عوارض آن یورش، این شوک موجب پدید آمدن امواجی حیایت شد که بعدها پدیدآورنده‌ یک سلسله حرکات پیوسته تاریخی در عرض جغرافیای اسلامی گردید که از آن به بیداری اسلامی تعبیر می‌کنیم.

مرحله‌ی اول: بیداری اسلامی؛ بر حسب اینکه از چه زاویه‌ای به این پدیده بنگریم، تفسیر و تحلیل ما تفاوت می‌کند... گویی که سیر منحنی فرهنگ و تمدن اسلامی تکرار می‌شود و این وضعیت یادآور نوعی از فلسفه‌ تاریخ است که تاریخ جز تکرار وقایع نیست و یا اینکه در اسلام، این ظرفیت بالقوه احیا و بازسازی از درون وجود دارد و شاهد این مدعا سرنوشت اسلام در عصر حاضر است که به اقرار همه‌ ناظران خودی و بیگانه، پرجاذبه‌ترین دین برای همه‌ ملل و اقوام جهان است و سرعت پیشرفت آن قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ادیان جهان نیست. از این پدیده می‌توان نتیجه‌گیری کرد که این دین، همچنان زنده است و همچون دیگر موجودات زنده، قدرت پالایش از درون، ترمیم عناصر پوسیده، دفع مواد فاسد کننده‌، دفاع در برابر تهاجم عناصر بیگانه موذی و مضر و رشد و بالندگی و از قوه به فعل در آوردن ظرفیت‌های موجود را دارد.

آغاز بیداری اسلامی همچون اصل اسلام به دعوت از مردم آغاز می‌گردد که چنین شد؛‌امیر عبدالقادر، سیدجمال‌الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده، سیداحمد خان، شیخ فضل‌الله نوری، عبدالرحمان کواکبی، شیخ شامل، رشید رضا، علامه اقبال لاهوری، سیدحسن مدرس، حسن البناء، سیدقطب، ابوالاعلا مودودی، سیدمحسن امین جبل عاملی... و سرانجام امام خمینی(ره) همگی مردم را به بازگشت و احیای اسلام دعوت کردند و مردم هم این دعوت را پذیرفتند و دسته دسته از ملل اسلامی، دوباره با اسلام بیعت کردند. نتیجه‌ آن دعوت خواص و این پذیرش عمومی مردم، شکل‌گیری یک نهضت فراگیر احیای دین و ارزش‌های دینی در سراسر جهان اسلام شد.

جستجو در تاریخ معاصر و نگاهی به دقایقی که در زمان ما اتفاق می‌افتد، کاملا این واقعیت را آشکار می‌کند که هیچ کشور اسلامی نیست، مگر اینکه در آن ردپایی از بیداری اسلامی یا نهضت بازگشت به اسلام باشد. چنین واقعیتی حکایت از کامیابی چشمگیر در نخستین مرحله از نوزایی اسلامی می‌کند. اهمیت این مرحله بقدری است که امروز طمع کنندگان به سرزمین‌های اسلامی و میراث خواران استعمار کهن، با ردای جدید حمایت از حقوق بشر و دفاع از صلح و امنیت و دموکراسی تحت پوشش تئوری برخورد تمدن‌ها، کمر به نابودی آن بسته و پس از فروپاشی شوروی با همه‌ توان نظامی خویش در برابر مسلمانان صف‌آرایی نموده‌اند.

مرحله‌ی دوم: تشکیل حکومت اسلامی؛ براساس تقسیم‌بندی اولیه، مرحله‌ی بعدی، پس از عصر دعوت (بازگشت به اسلام)، تشکیل حکومت اسلامی است. در هر دو عرصه‌ تسنن و تشیع، تلاش‌های تئوری و عملی برای تشکیل حکومت اسلامی صورت گرفت که نزدیک به صدها سال ادامه یافت. در حوزی تسنن، اقدام‌های موفق و نیمه‌موفق دیگری نیز صورت گرفت. سرانجام می‌توان از تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ایران، به عنوان بارزترین مصداق حکومت اسلامی در عصر ما نام برد.

مرحله سوم: گسترش اسلام؛ مرحله سوم، پس از دعوت و تشکیل حکومت است که در دوره نخست تکاملی تمدن اسلامی، از همان سده‌ اول هجری آغاز شد و به سرعت پیش رفت و در تجدید حیات اسلام در عصر جدید نیز تکرار شده است. پیشرفت سریع اسلام در آمریکا، اروپا و آفریقا در دهه‌های اخیر را می‌توان از نمونه‌های بارز گسترش سریع اسلام، لیکن با اقتضائات زمان ما به حساب آورد.

مرحله‌ی چهارم: تجدید بنای فرهنگ و تمدن اسلامی؛ فرهنگ اسلامی در سایه‌ بیداری و خیزش مسلمانان در حال بازسازی خویش است. به احیا و بازسازی فرهنگ اسلامی، مشت سحره فراعنه زمان ما باز شده است. امروز دیگر ارزش‌های وارداتی فرنگ نه تنها در نزدیک فرهیختگان، بلکه نزد توده‌های میلیونی مسلمانان رنگ باخته است و مشعلداران فرهنگ اسلامی در برابر نظریه‌پردازان فرهنگی فرنگ، قد مردانگی علم کرده و با تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی، تولیدات عقیدتی فرهنگی عظیمی را موجب شده‌اند.

تالیفات گرانسنگی چون جاهلیت قرن بیستم از محمد قطب، آینده در قلمرو اسلام از سید قطب، فلسفه‌ی ما و اقتصاد ما از آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، ماذاخسر العالم بانحطاط المسلمین از ابوالحسن ندوی، اصلو فلسفه و روش رئالیسم از علامه طباطبایی و آیت‌الله مطهری، نمونه‌هایی از نظریه‌پردازی فرهیختگان مسلمان و شکل‌دهی و دوباره‌سازی فرهنگ اسلامی است. کوشش برخی از ملت‌های مسلمان در دستیابی به فناوری‌های پیشرفته که گاه موجب وحشت استعتمارگران غربی شده است. حکایت از طلوع مجدد تمدن اسلامی می‌کند.:

بیداری اسلامی در جهان اهل سنت

به عقیده برخی متفکران، «بیداری، در جهان اهل سنت نتیجه‌ به هم پیوستن سه جریان فکری پیروی از تمدن غربی، تجددخواهی دینی و میهن‌پرستی مصری می‌باشد. از این سه جنبش، فکر پیروی از تمدن غرب زودتر از دو جنبش دیگر پیدا شد و شاید بتوان گفت علت پیدایش در جریان دیگر بوده است. شکست‌های نظامی از غرب، وجدان ترکان عثمانی را تکان داد و رهبرانشان را که چند قرن به نیرومندی مملکت و درستی راه و رسم زندگی خویش مغرور کرده بود، به جست‌وجوی ریشه‌های ناتوانی خود وداشت.

بدیهی است که شوق و همت این رهبران برای جبران ناکامی‌هاهی نظامی، نخست در راه اصلاح نیروی نظامی خویش به کار افتاد و بزودی آشکار شد که اصلاح نیروی نظامی، بدون اصلاح وجوه دیگر زندگی اجتماعی از جمله شیوه‌ آموزش و پرورش و تقویت بنیه‌ اقتصادی و ایجاد عوامل زیربنایی پیشرفت، ممکن نیست. از این رو، موج اصلاح‌طلبی بتدریج به زمینه‌هایی دیگر زندگی اجتماعی نیز سرایت کرد؛‌ ایمان طبقات بالا و متوسط به نهادها، و سنت‌های دیرین اجتماع متزلزل شد و راه برای تجدد فکر دینی هموار گشت. همه‌ اینها به اضافه‌ نیرنگ‌ها و زمینه چینی‌های دولت‌های غربی علیه عثمانی، ملت‌های تابع عثمانی، خصوصا مصر را از بی‌خبری بیرون آورده و خواستار آزادی گردانید.» ولی هیچ یک از تلاش‌ها به اندازه‌ حمله‌ی ناپلئون در بیدار کردن غرور ملی و آرزوی پیشرفت در میان قوم عرب زبان کارگر نیفتاد. به همین دلیل، زمینه جدایی مصر از مملکت عثمانی زودتر از سرزمین‌های دیگر آماده شد.

بطور کلی بیداری اسلامی در اهل سنت سه هدف زیر را دنبال می‌کند: 1- یگانگی ملت‌های مسلمان در برابر تسلط سیاسی و فرهنگی غرب، 2- پیراستن عقیده‌ مسلمانان از خرافه و تاریک اندیشی و بازگرداندن اسلام به شیوه‌‌ پاک سلف یعنی پیشوایان صدر اسلام، 3- هماهنگ کردن رهنمودهای دین با موازین عقل و مقتضیات جهان نو

یکی از نتایج مهم واکنش جهان عرب در برابر بیگانگان «تجدد فکر دینی» بود. به واقع از دیدگاه اعتقادی و مسلکی، مهمترین انگیزه‌ بیداری، تجدد فکر دینی است. این جنبش، نخست به نام پیراستن دین اسلام از آثار فکر غیر عرب آغاز گشت و پس از چندی با آگاهی از جریانهای بزرگ فکری زمان به شکل هوشیارانه‌ای یافت. ضرورت آمیختن ایمان دینی با آگاهی عقلی و شناخت علمی جهان و نقد باورهای توده و بیکار با ناامنی و خرافه و ستم‌پذیری را شعار خود قرار داد.

«یکی از ارکان تجدد فکری اهل سنت، اعتراف به ضرورت «اجتهاد» و دوباره گشودن آن بود و اکثر رهبران نواندیش در این باره همداستانند. ولی بیشتر ذوق اجتهاد و نیروی فکری تجددخواهان سنی به جای آنکه در حل مشکلات فلسفی و فکری بسیج شود، در شؤون علمی به ویژه در نظام حقوقی و قوانین و زندگی اجتماعی به کار افتاد؛ چرا که اولا خصوصیت تدافعی جنبش تجدیدخواهی چندان فرصت تفکر فلسفی و فکری باقی نمی‌گذاشت و ثانیا تجددخواهان معتقد بودند که بسیاری از مشکلات درونی عالم اسلام از ناتوانی مکاتب فقهی کهن در مقابله با اوضاع متغیر امروز برمی‌خیزد و ثالثا انتقاد غربیان از زندگی مسلمانان بیشتر متوجه نظام‌ها و تاسیسات حقوقی و اجتماعیشان بوده و گمان می‌رفت که اگر این نظامها تاسیسات اصلاح شود شود، دیگر مخالفان اسلام بهانه‌ای برای بدگویی از آن نخواهند داشت. علاوه بر اینها از فقر سنت فلسفی در میان اهل سنت نیز نباید غافل بود که از قرن سوم تا سیزدهم دامنگیرشان بود.»

«کوشش پیشروان تجدد سنی را در یک زمینه می‌توان دارای اهمیت فکری شمرد و آن شیوه‌ تازه‌ ایشان در «تفسیر قرآن» است، زیرا همه‌ آنها پی برده بودند که پیش از رهاندن افکار مسلمانان از قید تقلید و خرافات و راه بردن معارف اسلامی در جهت اصلاح حال ایشان، باید شیوه‌ پیشینیان را در تفسیر قرآن کنار گذاشت و قرآن را به روشی مطابق با عقل و منطق امروزی دوباره تفسیر کرد تا بدینگونه نه تنها بر مقاومت مرتجعان که گاه در پناه تفسیر سطحی قرآن نظام موجود را توجیه می‌کند، چیزه شوند، بلکه به دشمنان اسلام و نیز غرب‌زدگان ایمان باخته نشان دهند که قرآن از هر عیبی پاک است و پیشرفت‌های علمی زمان به اعتبار هیچ یک از احکام آن زیان نمی‌رساند و در حقیقت موید آنهاست. به سبب همین تاکید بر اهمیت قرآن برخی از تجددخواهان را «اهل قرآن» خوانده‌اند. اما این شیوه‌ جدید آفتی هم داشت که انصراف از معنای ظاهری الفاظ قرآن، کاهش مقام آخرت و مفهوم ثواب و عقاب اخروی، انکار معجزه بودن قرآن و اصرار بیش از حد بر کارکرد اجتماعی قرآن، از جمله‌ آنهاست.»

«این جنبش با آنکه در زمینه‌ تجدد تفکر دینی آغاز شد، آثار عمیقی در زندگی سیاسی و اجتماعی مسلمانان سنی برجای گذاشت و علت آن دو امر بود؛‌ یکی آنکه علما و رهبران روحانی اهل سنت با تکلیفی که در سراسر تاریخ اسلام برای توجیه اوضاع سیاسی موجود و مخصوصا نظام حکومتی هر عصر و اثبات هماهنگی آن با احکام شریعت داشتند. عملا در شمار خدمتگزاران رسمی دولت‌ها درآمده بودند و طبعا وقتی در جمع ایشان آزادی‌خواهان و نواندیشان پدید آمدند و از روش دیرین فقیهان و متشرعان در تسلیم به انحرافات اجتماعی و انحطاط حکومت اسلامی، سخت انتقاد کردند، عامه‌ مردم هم کم‌کم بیدار شدند و به فساد اوضاع بیشتر پی بردند و به علاوه در یگانگی ارباب دین و دولت رخنه افتاد و ارکان حکومت و نظام کهن را سست‌تر کرد. علت دوم آن بود که عده‌ای از رهبران بیداری سیاسی ملت‌های عرب و هند در عصر استعماری از میان روحانیون برخاستند و تجددخواهی برخی از ایشان و نحوه‌ی پیشرفت مبارزات ملت‌هایشان و نیز ماهیت و مقاصد آنها موثر بود.»

در آخر نیز به گروه‌های انحرافی سلفی مانند طالبان، القاعده، وهابیت باید اشاره شود که داعیه‌ی احیای اسلام و بازگشت به سلف صالح را دارند، اما عنصری مانند «وحدت»‌که از محورهای اصلی بیداری اسلامی است، را نه تنها اعتقادی نداشته، بلکه در پی اخلاف نیز هستند و جریانی مانند «وهابیت» حتی شم ضداستعماری نداشته و با مستکبران جهانی که در پی سرکوت جریانهای بیداری اسلامی هستند، همکاری می‌کنند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت