بحران خلیج فارس؛ جنگ نرم رسانه‌ای و منافع رژیم صهیونیستی

بحران خلیج فارس؛ جنگ نرم رسانه‌ای و منافع رژیم صهیونیستی

بحران خلیج فارس تحولی بود که در نتیجه جنگ نرم رسانه‌ای میان کشورهای عربی منطقه به وجود آمد، اما برای رسیدن به عوامل پشت‌پرده این بحران نباید نقش و منافع رژیم صهیونیستی در آن نادیده گرفته شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری العهد، بحران موجود بین کشورهای خلیج فارس با تمامی جزئیات خود در ابعاد سیاسی و اقتصادی و رسانه‌ای و غیرنظامی در حال پیچیده شدن است و بخش‌های مهمی از تقابل‌ها بین قطر از یک طرف و عربستان و امارات و بحرین و مصر از طرف دیگر را در بر گرفته است. با وجود پیش‌بینی‌هایی که در رابطه با بروز درگیری بین طرفین بحران در سایه افزایش اختلافات قدیمی و جدید در زمینه مواضع و سیاست‌ خارجی قطر مطرح شده که معمولاً محل اجماع کشورهای خلیج فارس نیست، اما سلاح‌ها و ابزارهای سیاسی و اقتصادی و گفتمان تبلیغاتی موجود، این پیش‌بینی‌ها را در این حد نگه نداشته است، به‌ویژه اینکه افت گفتمان حرفه‌ای سیاسی و رسانه‌ای برای طرفین درگیری‌ها نشان‌دهنده نمونه‌ای جدید از رفتار رسانه‌ای است که سایه خود را بر سر تحولات مرحله آینده و روند سیاسی و رسانه‌ای آن انداخته است.

فساد و تروریسم دو رکن اصلی بحران خلیج فارس

شبکه‌های ماهواره‌ای متخاصم میان کشورهای خلیج فارس همان روشی که برای تخطئه دیگر در پیش گرفتند که در گفتمان تبلیغاتی در قبال جنگ سوریه و یمن دنبال می‌کردند. آنها به ابزار اصلی برای تحرک در مفاصل این بحران تبدیل شده و شبکه‌ها و خروجی خود را با گزارش‌ها و تحقیقات و ویژه‌برنامه‌هایی در زمینه افشاگریها و انتشار پرونده‌های رسواکننده در ابعاد و عرصه‌های مختلف مملو کردند. شبکه‌های مذکور گفتمان خود در مورد سوریه و یمن و مواضع خود نسبت به ایران و جنگ بر ضد تروریسم را در همین کانال دنبال کردند، اما عناوین و محورهای دیگری را نیز به آنها اضافه کردند که همان متهم کردن دولت‌های غربی به مجموعه ای از اتهامات از جمله در زمینه حمایت از تروریسم و فساد بود که در راستای تخریب وجهه و از بین بردن اعتبار کشورهای مقابل دنبال می شد.

به این ترتیب رسانه های خلیج‌ فارس بر ضد یکدیگر کودتا کردند. آنها در این رابطه در انتشار اطلاعات و تمرکز روزانه و مستمر در توهین به طرف مقابل و انتشار کینه توزی و نفرت نسبت به رقبا و در پیش گرفتن سیاست‌های تحریک‌آمیز حتی گوی سبقت را از رسانه های غربی و اسرائیلی نیز ربودند. این بحران دیگر منحصر به اختلاف نظر رژیم‌های عربی و حاکمان آنها نشد، بلکه رویکردهای نژادی و قومی را نیز در بر گرفته بود، به این ترتیب که هر فرد قطری در عربستان و امارات و مصر یک عنصر نامطلوب به شمار می‌رفت و عکس این موضوع نیز صحیح بود. کار به جایی رسید که در این کشورها قوانینی وضع شد که شهروندانی را که همبستگی خود با قطر را اعلام کردند را مجرم می شناخت. این موضوع نشان دهنده حد بالای حقارت در گفتمان و رفتار طرفین در این بحران بود. به این ترتیب بعید نیست که طی روزهای آینده سیاست مهاجرت اجباری و بستن موسسات و ممنوعیت های متقابل منافع شهروندان هر کشور در کشور مقابل را نیز شاهد باشیم.

مهم ترین روش ها و ابزارهای استفاده شده در این میان شامل موارد زیر است:

- طرف‌داری از واشنگتن و تقویت مواضع خود با اصول سیاسی آمریکا. این موضوع باعث شده است دولت آمریکا دو طرف را در زمینه توزیع نقش ها به بازی بگیرد. این کشور نوعی از توازن را در میان دو طرف ایجاد کرده و آنها را نسبت به هم برتری نمی‌دهد تا بتواند به باج‌خواهی خود از دو طرف درگیری  تا زمان اتخاذ تصمیم مناسب ادامه دهد.

- تمرکز قطر بر امارات و مصر که دولت‌هایی هستند که دشمنی خود با اخوان‌المسلمین را اعلام کرده اند. دوحه در این زمینه بر نقش این کشورها در حمایت از تروریسم از طریق تأمین مالی گروه‌های تروریستی توسط ابوظبی و حمایت از کودتا های مختلف در کشورهای عربی تاکید می کند. رسانه های سعودی نیز همین موضوع را در مورد قطر دنبال می کنند تا از نقش دولت قطر با حمایت ترکیه در تأمین مالی و سامان‌دهی گروه‌های تروریستی و تسهیلات در ارسال آنها به مبارزه از طریق ترکیه در سوریه و لیبی پرده بردارند.

  • بسیج سیستم ها و محافل دیپلماتیک طرفین درگیری‌ها برای گشت زدن در گوشه و کنار دنیا در جهت تشریح دیدگاه‌های کشورهای مذکور. قطر به صورت مستقل در این عرصه وارد عمل شده تا با فعالیت های عربستان سعودی و امارات که مبتنی بر ائتلاف‌های گسترده و منافع اقتصادی و سوءاستفاده از مؤسسات مالی و اقتصادی جهانی است، مقابله کنند. ابوطبی و ریاض سعی دارند با این اقدامات فشارها بر دولت را بیشتر کرده و سطح اعتباری شرکت های آن را کاهش دهد و مسیر ترانزیت شرکت‌های بزرگ ترابری را در بنادر این کشور ببندند. آنها معتقدند که این اقدامات می‌تواند سطح محاصره قطر را افزایش داده و تاثیرگذاری بحران انسانی این کشور را بالا ببرد.
  • فراگیر بودن این درگیری‌ها به نحوی است که تنها منحصر به ابعاد سیاسی و اقتصادی نمی‌شود، بلکه حتی پرونده‌های ورزشی را نیز دربرگرفته است. تا جایی که عربستان سعودی تلاش دارد قطر را از میزبانی جام جهانی فوتبال در سال 2020 محروم کند. این اقدام از طریق انتشار اخبار و گزارش‌هایی در زمینه دست داشتن امیر سابق قطر در پرداخت رشوه به اعضای فیفا و فاش کردن پرونده‌های دیگر مرتبط با نقل و انتقال بازیکنان از باشگاه‌های مختلف دنبال می شود که همگی این موارد در زیر مجموعه فساد مطرح می شود. 

نقش رژیم صهیونیستی در بحران خلیج فارس

با آغاز بحران خلیج فارس ، شبکه‌های ماهواره‌ای منطقه‌ای از توجه به آرمان فلسطین و مصیبت‌های ملت فلسطین چشم‌پوشی کرده و اتهاماتی را در زمینه برقراری مناسبات با اسرائیل ضد یکدیگر مطرح می‌کنند. آنها در این رابطه تاریخی از مناسبات و دیدارهای متقابل را فاش می کنند. در طرف مقابل رسانه‌های رژیم صهیونیستی هستند که نسبت به اتفاقات بوجود آمده ابراز خرسندی کرده و معتقدند قطع مناسبات و توقف مسیرهای مواصلاتی دریایی و زمینی و هوایی با هدف در راستای حفظ امنیت اسرائیل نسبت به خطرات تروریسم و افراط کرایی است.

اتفاقاتی که امروز رخ می‌دهد تنها یکی از نمودهای چهره ای است که برای منطقه ترسیم شده است. باید این نکته را یادآور شد که عربستان از این جهت از مدتی پیش هجمنه تبلیغاتی بر ضد داعش را در مواضع سیاسی و رسانه‌ای خود گنجانده و برنامه‌ای مشخص و مستقیم بر ضد این گروه به کار گرفته تا خود را در ظاهر یک کشور متخاصم با تروریسم نشان دهد. این سیاست مقدمه‌ای برای رویکرد جدیدی است که امروز پیامدهای آن را می‌بینیم، به این ترتیب که زمان‌ آن فرا رسیده که عربستان تلاش کند تمامی تحرکات اسلامی از جمله اخوان المسلمین و جنبش حماس و حزب الله و ایران را در این زمینه متهم کند.

این رویکرد مورد سوءاستفاده دشمن صهیونیستی قرار گرفته است. اطلاعات زیادی از روابط مخفیانه در سطوح مختلف مسئولیت‌ها بین این کشورها و مقامات صهیونیستی منتشر شده است که این اقدامات قدمی است که اسرائیل از آن در آینده برای شکستن ممنوعیت اعلان مناسبات مستقیم خود با کشورهای خلیج فارس از آن بهره‌برداری خواهد کرد. به این ترتیب صحبت از فلسطین در ماهواره‌های خلیج فارس دیگر برای آزادسازی این کشور نیست ، بلکه برای مقدمه سازی افکار عمومی برای پذیرش مرحله اسکان آوارگان عربی است. در این مرحله اعتماد مردم نسبت به دولت ها از بین می‌رود و دولت ها این آمادگی را دارند تا هر طرحی را برای تضمین ثبات خود دنبال کنند، حتی اگر این طرح تحت عنوان  عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دنبال شود. به همین علت است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در این رابطه به صورت شفاف گفت: تغییرات مهمی در نحوه تعامل کشورهای منطقه با اسرائیل به وجود آمده است ، به گونه‌ای که این کشورها نه تنها دشمن اسرائیل نیستند، بلکه به شریک آن در روند جنگ بر ضد اسلام افراطی! تبدیل شده اند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان