رژیم صهیونیستی و مدیریت گزینههای شکست خورده در سوریه
رژیم صهیونیستی در حال حاضر تنها دو گزینه برای مدیریت اوضاع امنیتی جنوب سوریه در پیش روی خود دارد که هر دوی آنها تا حد زیادی محکوم به شکست است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، مرکز مطالعات و پژوهشهای العربی به بررسی رویکردها و اولویتهای رژیم صهیونیستی در سایه بحرانها و جنگهای موجود در منطقه عربی اشاره کرده و مینویسد که اسرائیلیها به دقت روند بحرانها و جنگهای به وجود آمده در نقشه منطقه عربی را مطالعه کرده و آنها را بحرانهایی در راستای منافع خود ارزیابی میکنند.
این بدان معنا است که چیزی که در حال حاضر مورد توجه اسرائیل قرار دارد، این است که چگونه این منافع را مدیریت کند. رژیم صهیونیستی با اهتمام بالایی تحولات موجود را دنبال میکند تا ببیند بحرانها در عراق و لیبی و سوریه به کجا ختم میشود، نکته جدید در این زمینه بحران خلیج فارس است. تل آویو در عین حال از بحران مخفی بین مصر و اتیوپی غافل نیست. آنها با تمام توان به دنبال آن هستند تا جلوی حوادثی که باعث انحراف در مسیر این بحران ها می شود و منافع آنها را مورد آسیب قرار می دهد را بگیرند.
عامل وحشت صهیونیست ها در سوریه
به همین علت است که محافل تصمیمسازی استراتژیک رژیم صهیونیستی توجه ویژه به تحولات موجود در سوریه دارند و نگران آن هستند که این تحولات در دو هدف محوری اسرائیل در بحران سوریه تاثیر بگذارد. این اهداف عبارتند از. اول: دستیابی به رسمیت بینالمللی نسبت به تمامیت مطلق اسرائیل بر بلندی های اشغالی جولان و پیوند دادن آن به خاک سرزمینهای اشغالی. دوم: جلوگیری از تلاش ایران برای ایستادگی و موجودیت نظامی و نفوذ سیاسی دائم در سوریه یا دست کم جلوگیری از اقدام ایران و شبه نظامیان شیعه متحد این کشور برای نزدیک شدن به جنوب سوریه. رژیم صهیونیستی از این میترسد که این روند باعث شود ایران و حزبالله لبنان بتوانند جبهه تقابل جدیدی را در مرزهای شمالی اسرائیل با سوریه در جولان ایجاد کنند.
چرا اسرائیل دست به دامن روسیه می شود
رژیم صهیونیستی میداند که به تنهایی قادر نیست هیچ یک از دو هدف مذکور را تأمین کند ، از این منظر به سمت روسیه گرایش پیدا کرده است، چرا که این کشور را قدرت جهانی بزرگی میداند که قادر به تأثیرگذاری در روند تحولات بحران سوریه است. البته صهیونیست ها این گرایش را بدون ایجاد اختلال در مبانی و پایههای توافق خود با ایالات متحده آمریکا به عنوان متحد اول و تاریخی و استراتژیک خود دنبال میکند.
به همین علت بود که کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی ، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم را مسئول ارسال این درخواست برای دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا کرد مبنی بر اینکه هر نوع سازش در آینده سوریه نباید موجودیت ایران را بپذیرد. این شورا طرحی را آماده کرد که قرار شد بنیامین نتانیاهو در دیدار 5 فوریه خود به دونالد ترامپ تحویل دهد.
هدف از این طرح جلوگیری از تهدیدات ایران در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی در صوریت دستیابی این کشور به نفوذ در سوریه بود. نتانیاهو به همین علت با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه نیز در 9 مارس دیدار کرد. این اولین سفری بود که نتانیاهو در این سال به مسکو داشت. وی سال گذشته نیز چهار بار به این کشور سفر کرده بود.
چهار سفر گذشته نتانیاهو به مسکو جهت انجام هماهنگی با این کشور در خصوص دستیابی به چراغ سبز روسیه برای هدف قرار دادن برخی مواضع در سوریه بود که اساساً با موضوع عملیات انتقال سلاحهای پیشرفته برای حزبالله لبنان ارتباط داشت. سلاحهایی که از دیدگاه اسرائیل میتوانست موازنه موجود به نفع اسرائیل را به هم بزند. این دیدارها همچنین جهت هماهنگی بیشتر با روسیه برای جلوگیری از اصطکاک ناخواسته بین جنگندههای رژیم صهیونیستی و جنگندههای روسیه در حریم هوایی سوریه انجام شده است.
این دیدارها معمولاً با مجموعهای از توافقات با مقامات روسیه همراه بود، اما دیدار اخیر مربوط به خطوط قرمز رژیم صهیونیستی می شود که با هدف مهار نقش آینده ایران در سوریه و جلوگیری از ورود ایران و حزبالله لبنان به مرزهای جولان صورت گرفت. اسرائیلی ها در این دیدار به صورت تلویحی اشاره کردند که تل آویو با هر نوع سازش برای باقیماندن بشار اسد در قدرت مخالف هستند و بقای اسد در قدرت بخشی از منافع امنیتی اسرائیل نیست، چرا که این موضوع به معنی باقیماندن ایران و حزبالله لبنان در سوریه خواهد بود.
تنگنای اسرائیل در سوریه و دو گزینه شکست خورده
صرف نظر از پاسخهای روسیه به این درخواستها مشخص است که تفاهمهایی در زمینه این مطالب وجود دارد. تفاهمهای اسرائیلس- روسی، اسرائیلی- آمریکایی و تفاهم جدیدی نیز میان آمریکا و روسیه از طریق مشارکت آمریکا در مذاکرات آستانه صورت گرفته که در دوره اخیر خود بر تعیین مناطق چهارگانه امن در حمص و ادلب و دمشق و جبهه درعا در جنوب متمرکز شده بود. در این نشست دیدگاههایی مبنی بر جلوگیری از ایرانیان و شبه نظامیان شیعی برای حفظ موجودیت خود در جبهه جنوبی درعا مطرح شد که مورد اهتمام امنیتی اردن و رژیم صهیونیستی بود. اگر این تفاهمها نتواند مطالب مورد نیاز اسرائیل را که مورد حمایت آمریکا نیز قرار دارد ، فراهم کند ؛ اسرائیل ناگزیر خواهد بود به شکل موازی در دو مسیر گام بردارد.
گزینه اول ایجاد کمربند امنیتی صهیونیستی در جولان نظیر کمربند امنیتی است که پیش از این و در سال 1976 در جنوب لبنان و تحت عنوان ارتش جنوبی لبنان (مزدوران تحت فرماندهی سعد حداد و آنطوان لحد) تشکیل شد. رژیم صهیونیستی سعی دارد این بار این اقدام را از طریق گروههای تروریستی همراه با خود که برخی مواضع نزدیک مرزهای جولان در شمال درعا را تحت کنترل خود دارند، انجام دهد. اطلاعات موجود نشان میدهد که پشتیبانی و حمایت لجستیکی و نظامی و اطلاعاتی و بهداشتی رژیم صهیونیستی برای این گروهها در چارچوب آماده سازی چنین طرحی انجام میشود. سایت دافار در این زمینه می گوید که اسرائیلیها به تفاهمهایی با گروههای تروریستی نظیر جبهه النصره (هیئت تحریر الشام) و جبهه احرار الشام در این منطقه دست پیدا کرده اند تا بتوانند ارتش سوریه و ایران و گروههای حامی آن را از این منطقه دور نگه دارند.
الوف بن تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی هاآرتص به وضوح از این طرح نام برده و میگوید که ایجاد کمربند امنیتی در جولان که کنترل آن تحت اختیار شبه نظامیان حامی اسرائیل در سوریه باشد، از نظر فرماندهان نظامی اسرائیلی شبیه آن چیزی است که پیش از این تحت عنوان ارتش جنوب لبنان نام برده می شد که کنترل کمربند امنیتی اسرائیل در جنوب لبنان را برعهده داشتند. زفی بارئیل نیز در روزنامه صهیونیستی هاآرتص مینویسد که اسرائیل کمکهای انسانی و نظامی به شبه نظامیان فعال در ارتفاعات سوری جولان و منطقه درعا می کند و به روسیه و آمریکا ابلاغ کرده که با مشارکت شبه نظامیان شیعه در روند نظارت بر منطقه امن جنوب واقع در اطراف شهر درعا موافقت نخواهد کرد.
گزینه دوم که رژیم صهیونیستی آن را دنبال میکند و نفی گزینه اول به شمار نمیرود، این است که بتواند تا حد ممکن تلاشهای خود برای جلوگیری از ورود ایران به حزبالله در مرزهای شمالی اسرائیل در جولان را به ثمر بنشاند. این اقدام میتواند از طریق آغاز تجاوزی جدید ضد لبنان نظیر جنگ سال 2006 صورت گیرد تا شاید محاسبات ایران و حتی روسیه را به هم بزند و باعث شود آنها به این نتیجه برسد که اسرائیل در نتیجه این تجاوز میتواند خود را عنوان یک قدرت شریک و تأثیرگذار در روند تحولات سوریه نشان دهد. این اقدام نیازمند تصمیمگیری آمریکا است و شاید بتوان گفت یک تصمیم صرفا آمریکایی است و تنها زمانی این تصمیم اتخاذ میشود که واشنگتن در نحوه تعامل با مسکو در روند مدیریت بحران سوریه به بنبست برسد.
برای خروج رژیم صهیونیستی از بحران سوریه این دو گزینه مطرح است ، البته هر دوی این گزینه ها نیز مشکلاتی دارند و باعث بروز بحران می شوند. سرنوشت گزینه کمربند امنیتی در جولان می تواند به سرنوشت اقدام مشابه در لبنان منتهی شود، ورود به جنگ در لبنان نیز میتواند آستانه ای برای واقعیتهای مصیبتبار بیشتر برای اسرائیل باشد. به این ترتیب به نظر میرسد اسرائیل در مهندسی گزینههای خود با شکست مواجه شده و اسیر اوضاع بحرانی و محاسبات غلط خود خواهد بود.
انتهای پیام/