کناره گیری نواز شریف؛ نجات یا مرگ دموکراسی پاکستان

کناره گیری نواز شریف؛ نجات یا مرگ دموکراسی پاکستان

به اعتقاد کارشناسان تاریخ حدود ۷ دهه پاکستان گواه بر این است که هر گاه نظام پارلمانی در پاکستان حاکم است، ارتش پشت پرده بحران‌های سیاسی است و هرگاه ارتش در راس کار است، احزاب نقش نظام مبتنی بر دمکراسی را ایفا می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، دیوان عالی پاکستان جمعه گذشته ( 6 مرداد 96) تحت تدابیر شدید امنیتی در پایتخت، نواز شریف نخست وزیر این کشور را به دلیل رسوایی فساد در پرونده پاناما مجرم شناخت و از کار برکنار کرد. پنج قاضی دادگاه عالی پاکستان به ریاست قاضی «آصف سعید خوسا» و با همراهی «اعجاز افضل خان»، «گلزار احمد»، «شیخ عظمت سعید» و «اعجاز الاحسان» این تصمیم را اعلام کردند.

صدور رای نهایی دادگاه عالی پاکستان در سلب صلاحیت نواز شریف باعث شد، پرونده سومین دوره نخست وزیری نواز شریف نیز مثل  ادوار گذشته بدون اینکه پنج سال آن تمام شود، نیمه کاره بسته شد. اساساً در پشت پرده کناره گیری نوازشریف از قدرت چه نهادی قرار دارد؟ کناره گیری نواز شریف از پست نخست وزیری در جهت حمایت از دموکراسی  پاکستان صورت گرفته است یا خیر؟ با کناره گیری نواز شریف از پست نخست وزیری، آرایش سیاسی احزاب  و گروههای سیاسی تا انتخابات 2018 به چه سمتی سوق پیدا خواهد کرد؟ در مقاله پیش رو به این پرسش‌ها و ابعاد دیگر کناره گیری نواز شریف از قدرت می‌پردازیم.

* برکناری نواز شریف و واکنش‌های احزاب سیاسی پاکستان

دادگاه عالی پاکستان جمعه گذشته یعنی 6 مرداد، بعد از حدود یک سال و نیم از آغاز روند رسیدگی قضایی به اتهام‌های فساد مالی ادعا شده علیه نخست وزیر این کشور و فرزندانش (پرونده اسناد پاناما)، سرانجام با صدور حکم نهایی، رای به "سلب صلاحیت "نواز شریف داد. در پی اعلام این حکم، نواز شریف استعفا کرد. بر اساس حکم دادگاه عالی نواز شریف دیگر تا آخر عمر حق ندارد فعالیت سیاسی داشته باشد. هم‌چنین بر اساس حکم دادگاه نواز شریف و خانواده‌اش ممنوع‌الخروج شده‌اند.در پی حکم دادگاه عالی پاکستان مبنی بر سلب صلاحیت نواز شریف و برکناری وی از سمت نخست وزیری، احزاب و شخصیت‌های موافق و مخالف وی واکنش‌های متفاوت نشان دادند:

1-حزب مسلم لیگ نواز:

خانم مریم اونگزیب وزیر اطلاع رسانی کابینه منحله دولت نواز شریف در واکنش به رای دادگاه گفت: نواز شریف با وجود سلب صلاحیت از سوی دادگاه عالی همچنان در قلب مردم و حامیانش حکمرانی می‌کند. به گفته وی نواز شریف برای سومین بار به عنوان نخست وزیر پاکستان 'انتخاب' شده بود و هیچ اتهامی مبنی بر اختلاس و فساد مالی علیه وی ثابت نشده بود با این حال آن روز دور نیست که وی برای چهارمین بار مجدداً به عنوان نخست وزیر پاکستان انتخاب خواهد شد.

در این بین خانم مریم نواز دختر نواز شریف نیز اعلام کرد که 'نخست وزیر منتخب مردم' یک بار دیگر خانه نشین شد، اما همه بدانند که او بار دیگر و به زودی، با قدرت و اقتدار بیشتر به صحنه بازخواهد گشت.

2-حزب تحریک انصاف:

شاه محمود قریشی از "حزب تحریک انصاف" به رهبری "عمران خان" و اصلی ترین جناح مخالف نواز شریف که درخواست سلب صلاحیت وی را به دادگاه عالی ارائه کرد بود، بعد از اعلام رای نهایی دادگاه در پرونده پاناما گفت: امروز روز تاریخی است، از امروز باید پاکستان را تقویت کنیم و تروریسم را از کشور ریشه کن سازیم. در این میان 'جهانگیر تارین' از حزب تحریک انصاف پاکستان نیز گفت: امروز عدالت واقعی به نمایش در آمد و این پیروزی متعلق به حزب تحریک انصاف و ملت پاکستان است.

3- حزب تحریک عوامی:

محمد طاهر القادری رئیس حزب تحریک عوامی پاکستان نیز در پیامی اعلام کرد: پاکستان امروز پیروز شد و این پیروزی متعلق به مردم این کشور است.

4-حزب مردم:

قمر زمان کائره از" حزب مردم" به ریاست آصف علی زرداری نیز با استقبال از رای نهایی دادگاه عالی گفت: تمام احزاب مخالف نقش تعیین کننده ای در به ثمر رسیدن پرونده 'اسناد پاناما'  ایفا کردند که البته نقش حزب تحریک انصاف و شخص عمران خان پررنگ تر از دیگران بود.

5- حزب جماعت اسلامی:

سراج الحق" رئیس حزب جماعت اسلامی پاکستان" که یکی دیگر از طرف های ارائه دهنده دادخواست علیه نواز شریف به دادگاه عالی بود نیز گفت: دادگاه رای به حقانیت و عدالت داد ما امروز سربلند از دادگاه بیرون آمدیم.

6- حزب مجلس وحدت مسلمین:

حزب مجلس وحدت مسلمین، از احزاب پیشروی شیعیان پاکستان به رهبری علامه راجا ناصر عباس جعفری گفت: حاکمان کشور از صلاحیت لازم برخوردار نبودند و امروز دادگاه عالی با رای خود علیه نواز شریف این موضوع را تایید کرد.

* پشت پرده کناره گیری نوازشریف از پست نخست وزیری

 در تاریخ 70 ساله کشور پاکستان، این دومین بار است که دادگاه عالی این کشور نخست وزیری را فاقد صلاحیت حفظ این مقام اعلام می‌کند.در سال 2012 نیز پس از آن که یوسف رضا گیلانی، نخست‌وزیر وقت پاکستان، از بازگشایی پرونده فساد علیه آصف علی زرداری، رئیس‌جمهور، خودداری کرد، دادگاه عالی او را از این مقام برکنار کرد. در آن موقع بسیاری از کارشناسان نقش اطلاعات ارتش را  عامل اصلی  کناره گیری گیلانی ذکر کردند. به هر تقدیر صرف نظر از اینکه دادگاه عالی پاکستان و یا هر نهادی دیگر در کناره گیری نواز شریف از قدرت نقش اساسی داشته است این موضوع جای کتمان ندارد که این سومین بار است که نواز شریف، سیاستمدار باسابقه پاکستانی، بی آن که دوره حکومت خود را به پایان برساند از کار برکنار می‌شود. او در سال 1993 با رو شدن اتهامات مبنی بر اختلاس به دست رئیس‌جمهور وقت از کار برکنار شد و در سال 1999 در یک کودتای نظامی‌ از مقامش خلع شد. اکنون این سوال مطرح است که  نواز شریف به چه دلیل از قدرت کناری کرد؟ چه نهادی در کناره گیری نواز شریف از  پست نخست  وزیری نقش داشته است؟

* استعفای نواز شریف؛ نجات یا مرگ دموکراسی پاکستان

کارشناسان درباره کناره گیری نواز شریف از قدرت دو دیدگاه  متفاوت ارائه کردند:

1- دادگاه عالی پاکستان:

برخی از کارشناسان دادگاه عالی پاکستان را اصلی ترین عامل برکناری نواز شریف  از قدرت بیان می کنند. به اعتقاد این کارشناسان قوه قضائیه در پاکستان نهادی مستقل است و اقدامات و تصمیمات این نهاد در راستای وظیفه ذاتی این نهاد صورت گرفته است. به بیان دیگر دادگاه عالی پاکستان بدون در نظر گرفتن فشارهای سیاسی احزاب ونهادهای تاثیر گذار در پاکستان رای به سلب صلاحیت نوز شریف داده است و این تصمیم در یک کلام در راستای "حمایت از دموکراسی پاکستان" صورت گرفته است.

2- دادگاه عالی پاکستان ابزار نهادهای متنفذ:

برخی از کار شناسان بر این باورند که تصمیم دادگاه عالی پاکستان  در صلب صلاحیت نواز شریف، تصمیم  قوه قضائیه نبوده است بلکه  دادگاه عالی پاکستان با اعمال نظر دیگر نهادهای دیگر این تصمیم را گرفته است. به بیان دیگر نظامیان  به ویژه ای اس آی  مرکز اطلاعات ارتش پاکستان در پشت پرده، هدایت و رهبری تصمیم دادگاه عالی پاکستان نقش اصلی را بر عهده داشته است. براین اساس نواز شریف اگر چه برای سومین بار است که از طریق انتخابات به قدرت رسیده بود، بار دیگر موفق نشد دوره 5 ساله خود را طبق قانون اساسی پاکستان به اتمام برساند. به اعتقاد این کارشناسان کناره گیری نواز شریف از قدرت که با رای مردم به نخست وزیری رسیده بود، حکایت از" مرگ دموکراسی" در پاکستان محسوب می شود .به هرتقدیر وضعیت پاکستان هم اکنون در شرایطی کاملا امنیتی به سر می برد و طرفداران نخست وزیر سابق این تصمیم دادگاه را ناعادلانه و به نوعی سرکوبگرانه می‌دانند.

نواز شریف هم گفته است که این برخورد، نشان گر مرگ دموکراسی در پاکستان است؛ حال آنکه مخالفین وی، این اتفاق را تجلی دموکراسی در پاکستان خوانده‌اند.اکنون این پرسش مطرح است که واقعا چه نهادی در کنار زدن نواز شریف از قدرت نقش اصلی را بر عهده داشته است؟ اگر چه کناره گیری نواز شریف این بار به اصطلاح با محمل قانونی صورت گرفته است، اما به اعتقاد نگارنده، نقش نهادهای اطلاعاتی ارتش را نباید در جابجایی قدرت در پاکستان نادیده گرفت. با مفروض قرار دادن عملکرد ارتش در هفت دهه گذشته پاکستان  و همچنین فعالیتهای احزاب نزدیک به نهاد ارتش در ماههای اخیر و رویارویی آنها با  نواز شریف، می توان به نقش تعیین کننده ارتش در کناره گیری نواز شریف از قدرت پی برد.

* کناره گیری نواز شریف؛ کودتای ارتش با زر ورق قضایی

اکنون آنچه مسلم است اینکه ،با رای 6 مرداد دادگاه عالی پاکستان، نواز شریف یک بار دیگر از ادامه مسیر نخست وزیری و تکمیل دوره پنج ساله این پست عالی، ناکام ماند.در طول تاریخ سیاسی پاکستان از زمان استقلال این کشور در سال 1947 تا کنون، هیچ یک از نخست وزیران پاکستان نتوانسته اند دوره پنج ساله قانونی را تکمیل کنند - البته فقط حزب مردم پیش از به حکومت رسید ن نواز شریف در سال 2013 موفق شدند ، دوره  پنج ساله نخست وزیری را پشت سر بگذارند -تمام آنها بنا به دلایل مختلف از جمله کودتای نظامی و یا متهم شدن به فساد مالی، در نیمه راه، ناچار به ترک کرسی نخست وزیری شده اند. منحل شدن حکومت غیرنظامی پاکستان، یک سناریوی طولانی و همیشگی در پاکستان بوده است.

پاکستان کشور کودتاهای سیاسی و نظامی است. کمتر دولت غیرنظامی پاکستان بوده که موفق شده بدون تنش و دردسر دوران خود را به پایان ببرد و از سوی ارتش این کشور که قدرت مطلقه پاکستان به شمار می رود؛ منحل نگردد. اگر چه کناره گیری نواز شریف با رای دادگاه عالی پاکستان صورت گرفته و به اصطلاح با محمل قانونی این بار رای دادگاه عالی پاکستان باعث شد که نواز شریف از پست نخست وزیری کناره گیری کرده و خانه نشین شود.

اما اینکه چقدر رای و نظر نظامیان پاکستان که همیشه در پشت پرده تحولات بزرگ و سیاسی این کشور نشسته و نقش داشته اند؛ در این مساله دخیل بوده؛ موثر بودن آن را نمی توان کتمان کرد. چرا که در یک نگاه تقلیل گرایانه به این موضوع ،اگر قدرتی بزرگ به عنوان یک اهرم فشار قوی برای اعمال نظر دادگاه بر ضد نواز شریف وجود نمی داشت؛ قطعا نواز شریف از قدرت کناره گیری نمی کرد.

* رای دادگاه عالی پاکستان در چه شرایطی صادر شد؟

یک نکته مهم درباره کناره گیری نواز شریف از قدرت به زمان صدور این رای مربوط می شود .به بیان دیگر رای دادگاه عالی پاکستان در شرایطی صادر شد که نواز شریف در داخل و خارج از کشور با نهادهای قدرت اختلاف نظر داشت:

1- داخلی :نواز شریف در داخل کشور حداقل با دو نهاد قدرت اختلاف نظر داشت:

الف)دولت نواز شریف پیش از اینکه با رای دادگاه عالی پاکستان روبرو گردد، اختلاف نظرهای جدی با " نهاد پرقدرت نظامیان داشت"داشت. دولت نواز شریف از زمان روی کار آمدن خود در سال 2013 در مسایلی چون سیاستهای پاکستان در قبال" کشمیر و افغانستان" با نظامیان اختلاف نظر جدی داشت.

ب) قوه قضائیه:در کنار اختلاف نظرهای دولت نواز شریف با نظامیان، قضات دیوان عالی پاکستان نیز بانواز شریف ارتباط  مناسبی نداشتند .این قضات کسانی هستند که پیش از این ، نواز شریف آنها را از کار برکنار کرده بود  اما با کودتای پرویز مشرف  بار دیگر این قضات به قوه قضائیه و دادگاه عالی بازگشتند و به همین دلیل با توجه به سابقه ای که  این قضات با نواز شریف داشتند، آنها از روابط حسنه‌ای با نواز شریف  برخوردار نبودند.

2- خارجی:

صرف نظر از اختلاف نظرهای نواز شریف با نهادهای پرقدرت " ارتش وقوه قضائیه"، دولت نواز شریف در خارج از پاکستان نیز با دغدغه هایی روبرو بود:

1- سیاستهای پاکستان ظرف چند سال گذشته یک سیر متفاوت به خود گرفته است. این کشور دیگر دوست ایالات متحده نیست و بسیاری از چهره‌های شناخته شده کاخ سفید، پاکستان را امن ترین کشور جهان برای پرورش تروریسم دانسته اند. به نوشته رسانه های منطقه، نواز شریف در سیاست‌های گذشته خود، به شدت به آمریکا تاخته بود و غرب را متهم به فرافکنی و پوشاندن شکست‌های خود در افغانستان کرده بود. ظاهراً او خود را در کسوتی مهم از قدرت می دید که از پایگاه سنتی پاکستان حذر کرده و از آمریکا دور شد. به سمت شرق متمایل گشت و چنین تصور کرد که رفتن به سمت چین و روسیه، رویکردی خانمان ساز برای او خواهد بود. اینکه چه قدرتی باعث شکست آقای شریف شد و اسناد پاناما اولین کسی که دامنش را گرفت او بود؛ چگونه با این سرعت به نتیجه رسید؛ کمی باید صبر کرد.

2- در کنار این موضوع، صدور رای دادگاه عالی پاکستان  در استانه اعلام راهبرد جدید آمریکا در افغانستان و پاکستان  روی داد .آمادگی کاخ سفید برای ارائه راهبرد دید در منطقه در شرایطی است که مقامات آمریکا نگاه یکسانی به افغانستان و پاکستان ندارند و احزاب  وشخصیتهای متنفذ و موثر کاخ سفید نسخه های واحدی را در این باره نمی پیچند . این نسخه ها از فشارهای سیاسی  تا کاهش حمایتهای مالی  در نوسان است .به هر تقدیر آنچه مسلم است اینکه نواز شریف در شرایطی از قدرت فاصله گرفت که دولت وی در داخل وخارج از کشور با موانع و چالشهایی روبرو بود .اکنون این پرسش باردیگر مطرح می شود که چه عواملی باعث شد تا نواز شریف پیش از این که دوره زمامداری 5 ساله اش در پاکستان تمام شود ، از قدرت کناره گیری نماید ؟ چه نهاد و یا کانون های پرقدرت در پاکستان  در کناره گیری نواز شریف سهم بیشتری داشتند؟ واساسا پشت صحنه کناره گیری نواز شریف از قدرت چیست ؟

* علت کناره گیری نواز شریف 67 ساله  از قدرت:

اگر چه کناره گیری نواز شریف از قدرت با رای دادگاه عالی پاکستان صورت گرفته است اما این تصمیم دادگاه عقبه 4 ساله دارد .به بیان دیگر ،مخالفت ها با نواز شریف در دو مرحله پی گیری شده است که در هردو مرحله،" عمران خان رهبر" تحریک انصاف نقش اصلی را بازی کرده است  :

1- تحرکات" عمران خان" در سال 2014(94):

"عمران خان"رهبر حزب تحریک انصاف که در جریان انتخابات سال 2013 توانست اکثر کرسی‌های ایالت خیبرپختونخوا را به دست بگیرد یک سال بعد از انتخابات تصمیم جدی گرفت که نقش اول ساقط کردن حکومت نواز شریف باشد.شاید در ابتدا دو حزب مقتدر پاکستان  ینی " حزب مردم و مسلم لیگ"این مدعی جدید را اصلا در حد و اندازه‌ای نمی‌دیدند که تبدیل به تهدیدی برای آنان شود ولی عمران خان  نشان داد که با هزاران نفر از طرفدارانش می‌تواند بیش از دو ماه مقابل پارلمان پاکستان اعتصاب کند و حتی گلوله‌باران نیروهای پلیس پنجاب هم مانع آنان نیست.این اعتصاب هرچند به دلیل کارشکنی حزب مردم (حزب اپوزیسیون!) و اینکه آنها طرف نواز شریف را گرفتند به نتیجه نرسید ولی سنگ محکی برای عمران خان بود که توانمندی های خود را جدی‌تر بگیرد.

2- تحرکات" عمران خان" در سال 2016(95):

"عمران خان رئیس تحریک انصاف "پاکستان برای وادار کردن نواز شریف نخست وزیر به کناره گیری ازقدرت، 12آبان95 تجمع میلیونی را در اسلام آباد پایتخت پاکستان به راه خواهد انداخت و به نوعی دور جدیدی از بحران سیاسی در این کشور دامن خواهد زد. به اصطلاح  عمران خان یکبار دیگر  طرفداران خود را با نام سونامی به خیابان‌ها فراخواند دولت این بار خیلی سریعتر اقدام خشن علیه طرفداران عمران خان را آغاز کرد و با شلیک گلوله‌های پلاستیکی و گاز اشک‌آور آنان را متفرق ساخت.شاید اگر طرف مقابل دولت پاکستان یک فرد عادی بود، دیگر کوتاه می‌آمد و به خانه‌اش می رفت تا آماده انتخابات سال  2018شود ولی عمران نه از جنجال‌های رسانه‌ای نواز شریف ترسید و نه از تهدیدهای مکرر سران حزب حاکم او این بار راه جدیدی را آزمایش کرد.اگر حضور مردم در خیابان‌ها نمی‌تواند نواز شریف را وادار به استعفا کند دادگاه عالی پاکستان که می‌تواند این کار را انجام دهد!

نواز شریف و حزب مسلم لیگ که از اردوکشی خیابانی عمران خان نفسی راحت کشیده بودند  با محله جدید تحرکات عمران خان یعنی بهانه فساد اقتصادی نواز شریف و خانواده اش  در اسناد بزرگ پاناما مواجه شدند . اگر چه ابتدا تلاشهای عمران خان راه به جایی نبرد. چرا که پس از بررسی‌های مداوم که همزمان با ادعاهای رسانه‌ای نیز همراه بود، از 5 قاضی دادگاه عالی پاکستان 2 نفر رای به عدم صلاحیت نواز شریف و مجرم بودند او دادند! ولی این کافی نبود و رای اکثریت نبود.

3 نفر باقیمانده نیز به سود نواز شریف رای نداند آنها حکم نهایی خود را منوط به تشکیل کمیته‌ای تحقیقاتی متشکل از نمایندگان سازمان‌های مهمی مثل «سازمان اطلاعات ارتش پاکستان، بانک مرکزی و...» دانستند. شاید هنوز هم هیچکس باور نمی‌کرد که عرصه بر حزب حاکم و نواز شریف تنگ شود و کار او با سختی مواجه شود، ولی گذر زمان اثبات کرد که ستاره اقبال عمران خان رو به نوارنی‌تر شدن است.کار کمیته تحقیقات دو ماه تمام طول کشید و از نخست‌وزیر گرفته تا فرزندانش و حتی وزرایش نیز احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفتند.

در نهایت حکم دادگاه صادر شد:«نواز شریف نخست‌وزیر پاکستان فاقد صلاحیت است» واین یعنی پایان کار او برای بار سوم!موفقیت عمران خان به اینجا ختم نشد! در طول دوران تفتیش توسط کمیته تحقیقات حزب مردم نیز با درک اینکه دیگر جایگاه سابق را ندارد و عمران خان نقشی بسیار پر رنگ‌تر از آنچه تصور می‌شد را در سیاست آینده پاکستان خواهد داشت مواضع خود را به سوی او نزدیکتر کرد، دولت را به باد انتقاد گرفت و حتی خواستار استعفای او شد.ولی این برخورد دوگانه حزب مردم نتوانست خود را از دید مردم پاکستان دور نگه دارد، حتی سیاستمداران این حزب نیز آینده‌نگری کرده و حزب تحریک انصاف پیوستند."فردوس عاشق اعوان و بابر اعوان" از نام‌آشناترین این افراد بودند که از حزب مردم جدا شده و رهبری عمران خان را پذیرفتند. تا اینجای کار عمران خان توانست پشت "حزب مردم و حزب مسلم لیگ "را به خاک برساند.

نکته مهم  دیگر در این باره اینکه در هر دو مرحله اعتراضها به نواز شریف ، عمران خان رهبر تحریک انصاف نقش محوری داشت.در مرحله اول  تحریک انصاف به" عمران خان و طاهر القادری" رهبر تحریک عوامی هدایت اعتراضهای ضد دولتی نواز شریف را برعهده داشتند .در مرحله دوم که به بهانه پرونده فساد پانام آغاز شد باز عمران خان نقش کلیدی داشت تا انجا که شکایت 700 صفحهای رابرای دادگاه عالی پاکستان فرستاد.

البته بعد ها با جدی شدن پرونده نواز شریف در دادگاهاحزاب دیگر نیز به حمایت از این پرونده وارد میدان اعتراضها شدند . احزاب «عدالت»، «مردم»، «جماعت اسلامی»، «متحده قومی» و «پاک سرزمین» برای استعفای نواز شریف با یکدیگر متحد شده‌اند.البته اگر چه  این احزاب در پی گیری پرنده قضایی نواز شریف با عمران خان همسو شدند اما ورود آنها به ماجرای اعتراضها و پی گیری قضایی نواز شریف بیشتر در راستای استعفای نواز شریف و انتخابات زود هنگام قابل تحلیل است .اما یک نکته در ماجرای اعتراض ها و پرونده قضایی نوازشریف فراموش نشود و آن اینکه ، به اعتقاد بسیاری از کار شناسان حزب عمران خان رهبر تحریک انصاف  و طاهر القادی رهبر تحریک عوامی – که در لندن زندگی می کند-به اصطلاح دو بال سیاسی  ارتش در معادلات قدرت در پاکستان محسوب می شود .به عبارت دیگر "حزب مردم و حزب مسلم لیگ "همواره از جمله احزاب پر نفوذ در پاکستان هستند که  زمانی که نظامیان به صورت کودتا بر مسند قدرت ننشته اند، قدرت در بین این دو حزب دست به دست می شود.

به بیان دیگر تلاش‌های اخیر"عمران خان" برای راه اندازی تظاهرات مسالمت آمیز و پرونده قضایی نواز شریف در پاکستان  با حمایت کانون قدرتی به نام " ارتش" صورت می گیرد. انگیزه اصلی ارتش در حمایت از عمران خان در واقع کناره گیری نواز شریف از قدرت با کمترین هزینه سیاسی است. به بیان دیگر خواست ارتش این است که برای حفظ قدرت سنتی خود در پاکستان حدالمقدور به" هربه کودتا" متوصل نشود.

* انتخاب نخست وزیر جدید پاکستان و آرایش سیاسی احزاب تا انتخابات 2018:

پس از رد صلاحیت نوازشریف توسط دادگاه عالی پاکستان و استعفای وی از پست نخست وزیری این کشور ،احزاب وگروههای سیاسی پاکستان  نمایندگانی را برای نخست وزیر آینده این کشور به پارلمان پاکستان معرفی کردند . احزاب سیاسی پاکستان 6 کاندیدا برای انتخاب شدن به عنوان نخست وزیر معرفی کرده‌اند که هر کس بتواند از بین 342 کرسی مجلس 172 رأی بیاورد به عنوان نخست وزیر انتخاب خواهد شد.حزب حاکم نواز شریف" شاهد خاقان عباسی" وزیر نفت را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرده بود که با موافقت و رأی اعضای پارلمان به عنوان نخست‌وزیر پاکستان انتخاب شد.

شاهد خاقان عباسی پسر فرمانده سابق نیروی هوایی ژنرال خاقان عباسی است. عمران خان به عنوان پیروز عرصه رقابت با نوازشریف، نزدیک‌ترین دوست خود «شیخ رشید» را که رئیس حزب عوامی پاکستان نیز می‌باشد به عنوان گزینه پیشنهادی به سایر احزاب اپوزیسیون معرفی کرد. علیرغم اینکه برخی گروه‌ها با عمران خان همراه شده و حاضر شده‌اند از "شیخ رشید" حمایت کنند اما بقیه احزاب از نماینده حزب عمران حمایت نکردند .یک نکته دیگر در این ابن باره اینکه اگر چه فعلا "خاقان عباسی"به عنوان جانشین نواز شریف از سوی پارلمان پاکستان به نخست وزیر رسیده است.

اما پیش بینی می شود « شهباز شریف» برادر نواز شریف در آینده نزدیک به عنوان نخست‌وزیر آینده پاکستان انتخاب شود . شهباز شریف در حال حاضر سروزیر پنجاب است .وی برای رسیدن به پست نخست وزیری باید در انتخابات میاندوره ای پاکستان  شرکت کند وبه مجلس پاکستان راه یابد و مسیر نخست وزیری این کشور را هموار سازد .البته  جانشین نواز شریف به مدت 9 ماه سکاندار نخست وزیری خواهد بود .در سال 2018 انتخابات پارلمانی پاکستان بر گزار خواهد شد .  به همین دلیل است که برخی ها  انتخاب نخست وزیر جدید پاکستان را  به تعبیری،  وزن کشی احزاب برای انتخابات پارلمانی 2018 ارزیابی می کنند.

* آرایش سیاسی احزاب و گروههای سیاسی تا انتخابات 2018:

اگر چه تا انتخابات 2018 حدود 9 ماه باقی مانده است ، اما تحولات نه ماه آینده بسیار در تغییر آرایش سیاسی احزاب پاکستان و درنهایت انتخاب نخست وزیر آینده این کشور موثر خواهد بود .در حال حاضر" عمران خان" به مدد رای دادگاه عالی پاکستان-ارتش-  در کناره گیری نواز شریف از قدرت به اصطلاح دست بالا را دارد .این موضوع از این منظر حائز اهمیت است که، از یک طرف اولا نواز شریف سقوط کرده است ، از طرف دیگر بیشتر احزاب با این خواسته عمران خان همسو شدند –البته با تحلیلهای متفاوت- ودر نهایت بسیاری از شخصیتهای دوحزب مهم پاکستان یعنی "حزب مردم و مسلم لیگ" به حزب تحریک انصاف پیوسته اند . با این مفروض می توان گفت که در انتخابات 2018 سه جریان سیاسی حضور خواهند داشت:

1- حزب مردم :

این حزب در حال حاضر پس از کشته شدن خانم بوتو ، فرزندش بیلاول بوتو رهبری آنرا بر عهده گرفته است .این حزب به دلیل برخی مشکلات ، بسیاری از شخصیتهای خود را از دست داده است .این شخصیتها اخیرا به حزب انصاف پیوسته اند.

2- حزب مسلم لیگ شاخه نواز :

در حال حاضر این حزب به دلیل  حکم دیوان عالی پاکستان در سلب صلاحیت نواز شریف تا حدودی با مشکل رهبری مواجه است .اگرچه تلاش این حزب برای به کرسی نشاندن شهباز شریف برادر نواز شریف متمرکز شده است ، اما مخالفان این حزب از جمله طاهرالقادری و تحریک انصاف در تلاش هستند از رسیدن شهباز به ست نخست وزیری جلوگیری نمایند.به همین دلیل قابل پیش بینی است که "حزب تحریک انصاف  وتحریک عوامی "تا انتخابات 2018 بر طبل مخالفت ها بر حزب نواز شریف بکوبند و به اصطلاح  بکوشند تنور پیروزی خودشان تا انتخابات پارلمانی پاکستان داغ نگه دارند تا بتواند با تحریک احساسات مردم و حمایت" کانون های قدرت" بر مسند قدرت تکیه بزنند.

3-حزب تحریک انصاف و تحریک عوامی:

همان طور که پیش از این اشاره شد ، به اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی ،" عمران خان" رهبر تحریک انصاف  و "طاهر القادی" رهبر تحریک عوامی به اصطلاح دو بال سیاسی  ارتش در معادلات قدرت پاکستان محسوب می شود . در واقع، ارتش در سالهای اخیر با حمایت از "عمران خان "به دنبال ایجاد "جریان سوم" در پاکستان است. به همین دلیل عمران خان در سال های اخیر با حمایت کانون های قدرت از جمله ارتش اعتراض های خیابانی را در پاکستان به راه انداخت آن هم با این هدف که دولت نواز شریف را از صحنه سیاسی خارج سازد.به عبارت دیگر "حزب مردم و حزب مسلم لیگ "همواره از جمله احزاب پر نفوذ در پاکستان هستند که  زمانی که نظامیان  در این کشور حاکم نیستند –که اغلب با کودتا بر مسند قدرت می نشینند - قدرت در بین این دو حزب دست به دست می شود . اکنو ن تلاش "نهاد نظامی پاکستان" بر این استوار است که با حمایت از دو حزب یاد شده  ، زمینه پیروزی آنها را برای انتخابات 2018 فراهم سازند . این  موضوع از این نظر مهم است که ارتش برای حضور در قدرت به اصطلاح  نیازی به کودتا نظامی ندارد .اگر چه عمران خان با دستاویز قرار دادن  پرونده پاناما توانست  نواز شریف را از اریکه قدرت به پایین بکشد ، اما این حزب در حال حاضر   فاقد اکثریت کرسی های پارلمان است و ظواهر نشان می دهد  که این حزب برای رسیدن به قدرت در انتخابات پارلمانی پاکستان ، ضمن اینکه به اقبال  و توجه مردمی نیازمند است بلکه ائتلاف با احزاب کوچک یک پیش نیاز برای رسیدن حزب تحریک انصاف  به قدرت محسوب می شود.

* نتیجه گیری

از مجموع آنچه در این مقاله بیان شد، می توان به این نتیجه گیری رسید که:

1- برای کشوری که ارتش در 70 سالِ وجود خود بر آن حکومت کرده، و هر کودتای نظامی توسط دیوان عالی تحریم می شود، اخراج زود هنگام یک رهبر منتخب دیگر - حتی در صورتی که کاملاً زمینه قانونی داشته باشد - می تواند اعتبار قدرت غیر نظامی را هر چه بیشتر لکه دار کند و نفوذ ارتش برای تعیین سرنوشت کشور را تقویت کند.

2- رای دیوان عالی پاکستان بر سلب صلاحیت نواز شریف و کناره گیری وی از قدرت، پیروزی بزرگی برای «عمران خان» رهبر «حزب تحریک انصاف» محسوب می شود؛ فردی که چهار سال اخیر را بر روی کارزار استعفای شریف متمرکز شده بود. اسناد موسسه پاناما در مورد فساد مالی فرزندان نواز شریف نخست وزیر پاکستان بهانه مناسب جدیدی را برای عمران خان ایجاد کرد تا دور تازه مخالفت‌های خود را با نواز شریف آغاز کند. اکنون این مفروض برای بسیاری از کارشناسان مشخص شده است که درپشت پرده بحران سیاسی پاکستان، نقش  نهادهای اطلاعاتی ارتش نقش تعیین کننده‌ای داشته است چرا که:

الف: به اعتقاد این کارشناسان تاریخ حدود هفت دهه پاکستان گواه بر این است که، هر گاه نظام پارلمانی در پاکستان حاکم است، ارتش پشت پرده بحران های سیاسی است و هر گاه ارتش در راس کار است، احزاب نقش نظام مبتنی بر دمکراسی را ایفا می کند.

ب) تلاشهای اخیر"عمران خان" برای راه اندازی تظاهرات مسالمت آمیز در پاکستان با حمایت کانون های قدرت به خصوص" ارتش" صورت گرفته است. انگیزه اصلی ارتش در حمایت از عمران خان در واقع کناره گیری نواز شریف از قدرت با کمترین هزینه سیاسی است. به بیان دیگر خواست ارتش این است که برای حفظ قدرت سنتی خود در پاکستان حدالمقدور به" حربه کودتا" متوصل نشود.

ج)در سالهای اخیر عمران  خان دو بار اردوکشی خیابانی را در پاکستان به راه انداخت. ارتش با سکوت از این این تحرکات عمران خان زمینه ادامه آن را فراهم کرد و عمران خان توانست ماهها اعتراض‌های خود را در این کشور ادامه دهد و حتی اعتراض‌های خیابانی هواداران خود را به مراکز مهم و حساس دیپلماتیک نشین  که از آن  به مراکز سبز یاد می شود، بکشاند. در اینجا سکوت معنا دار ارتش نیز بار دیگر قابل تامل بود.

د) افزون بر این، برخی کارشناسان سیاسی معتقدند که ارتش پاکستان در مقطع کنونی با دامن زدن به بحران سیاسی درصدد فرافکنی بحران و ناکامی های خود است.به بیان دیگر پرونده کشمیر و افغانستان در اختیار ارتش پاکستان است و اساسا ارتش در هر دو زمینه ناموفق بوده است. از این رو دامن زدن به بحران سیاسی در پاکستان از سوی ارتش هدفمندصورت می گیرد. در واقع  مطلوب ارتش این است پیش از پایان دوره نواز شریف در سال 2018 ، وی از قدرت کناره گیری نماید و اساساً نیازی به کودتا در این کشور نباشد.

د) برخی معتقدند که  ارتش در سالهای اخیر با حمایت از "عمران خان "به دنبال ایجاد جریان سوم در پاکستان بود. از منظر این کارشناسان ،" عمران خان" رهبر تحریک انصاف  و "طاهر القادی" رهبر تحریک عوامی به اصطلاح دو بال سیاسی  ارتش در معادلات قدرت پاکستان محسوب می شود.

اکنو ن تلاش "نهاد نظامی پاکستان" بر این استوار است که با حمایت از دو حزب یاد شده، زمینه پیروزی آنها را برای انتخابات 2018 فراهم سازند،  اما این حزب در حال حاضر  فاقد اکثریت کرسی‌های پارلمان است و ظواهر نشان می دهد  که این حزب برای رسیدن به قدرت در انتخابات پارلمانی پاکستان، ضمن اینکه به اقبال  و توجه مردمی نیازمند است بلکه ائتلاف با احزاب کوچک یک پیش نیاز برای رسیدن حزب تحریک انصاف  به قدرت محسوب می‌شود.

این تلاش‌ها در شرایطی است  معنی پیدا می‌کند  که "حزب مردم و حزب مسلم لیگ "همواره از جمله احزاب پر نفوذ در پاکستان محسوب می‌شوند که در زمانی که نظامیان  در این کشور حاکم نیستند –که اغلب با کودتا بر مسند قدرت می‌نشینند - قدرت در بین این دو حزب دست به دست می‌شود. به همین دلیل 9 ماه آینده پاکستان، نقش تعیین کننده‌ای برای پیروزی در انتخابات 2018  این کشور محسوب می‌شود.

فرهاد همتی - کارشناس مسائل آسیا

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان