روایت زندگی پر از نداری؛ وقتی فقر ضربه بر چشم می‌زند

روایت زندگی پر از نداری؛ وقتی فقر ضربه بر چشم می‌زند

در زیر پوست شهر و در روستاهای شهرستان زیرکوه خراسان جنوبی، خانواده‌هایی زندگی می‌کنند که فقر و نداری همراه با مریضی و گرفتاری با زندگی این مردم عجین شده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، سختی زندگی، نداری و مریضی شاید به زبان آوردن و شنیدنش آسان باشد اما کافی است از نزدیک نظاره‌گر این مصیب‌‌ها باشی و چه مصیبتی سخت‌تر از اینکه به خاطر نداری  چشمت که یکی از مهم‌ترین اعضای بدنت است روز به روز دیدش کمتر شود.

فقر و نداری سبب می‌شود شرمنده خانواده‌ات باشی و نتوانی برای دخترت جهیزیه بخری، فقر و نداری یعنی بغض‌های یک پدر که 20 سال است  که در خانه فرزندش زندگی می‌کند و در اوج نداری تنها شاکر خدا است.

آری هنوز در کوچه و کنار شهرها و روستا و در نزدیک ما افرادی هستند که در فقر تمام زندگی می‌کنند و تنها امیدشان بعد از خدا به حمایت‌های کمیته امداد امام خمینی(ره) و خیران دوخته شده است.

این گزارش روایت خانواده‌ای است که در کنار فقر و محرومیت گرچه چهره آنها زرد شده اما دلخوشی‌شان بعد از خدا به نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) است.

در 18 کیلومتری شهر  حاجی‌آباد قاین در حالی جاده را سپری می‌کنیم که در بین راه تعداد زیادی از کودکان را می‌بینیم که تفریح یک روز تعطیل‌شان در بیابان داغ، بازی بر روی یک تپه خاکی است در حالی که لباس بر تن ندارند و در اوج کودکی‌شان در حالی که شاید هنوز چیزی از درد و فقر را نمی‌توانند حس کنند اما در کنار هم می‌خندند و از این تفریح لذت می‌برند.

در ادامه  مسیر دختر و پسری کوچک بر سر جاده نشسته و نگاهشان به ماشین‌هایی که از مسیر جاده عبور می‌کنند، است آنها تعداد ماشین‌هایی که تردد می‌کنند را می‌شمارند و این یک تفریح دیگر برای کودکان این روستاها است.

بالاخره به روستای محمدآباد رسیدیم ورودی جاده خاکی است و کوچه پس کوچه‌های خاکی روستا را قدم زدیم تا به خانه پیرمردی رسیدیم که مدتی مریض است و هزینه درمان بیماری را ندارد.

درب آهنی کوچکی داشت، وارد خانه شدیم فقر تنها یک چهره از ظاهر زندگی آدم‌های این روزگار است چهره واقعی زندگی آنها مشکلاتی مانند بیماری است که به دلیل نداری سبب آسیب رسیدن به دیگر اعضای بدنشان می‌شود.

درب خانه باز است بانوی خانه به استقبال ما می‌آید. ورودی حیاط خانه دالان تنگی است و بعد به حیاطی می‌رسیم که یک باغچه کوچک و چند درخت در آن جای دارد.

حیاط خانه خاکی است بعد از درب ورودی خانه دو اتاق وجود دارد که در آن حیوان و دام نگهداری می‌شود. آن طرف‌تر تانکری نگاهم را به خود جلب می‌کند آن تانکر ذخیره‌ای برای آب اهل خانه است که اگر روزی آب قطع شود از آن تانکر استفاده شود. 

بر پشت بام خانه چند کبوتر نگاهم را به خود جلب می‌کند گویا آنها رفیق تنهایی فرزندان این خانواه هستند.

وارد خانه می‌شویم مردی که سن و سالش از 86 رد شده بود به گرمی به استقبال ما می‌آید او پدربزرگ این خانواده است که خود را اینگونه معرفی می‌کند، اهل روستای کوشک هستم اما سالهاست که به محمدآباد آمده‌ام و در زلزله زیرکوه همسر و دو نوه‌ام را از دست دادم و هم اکنون با پسرم زندگی می‌کنم.

با اینکه 20 سال از فوت همسرش سپری می‌شود اما وقتی یاد او افتاد اشک در چشمان پیرمرد جاری شد.

وی می‌گوید: در زلزله خانه‌ام خراب شد اما دولت کمک کرد و چند اتاقی برایم ساخت که آن اتاق‌ها را به پسر دیگرم دادم تا بتواند با خانواده‌اش در آنجا زندگی کند و من 20 سال است که به همراه پسر دیگرم در خانه آنها زندگی می‌کنم.

پیرمرد افزود: بعد از فوت همسرم یک بار داماد شدم اما او هیچوقت مانند همسر اولم نبود و او را ترک کردم.

پدر بزرگ خانواده هر از گاهی نگاهش به نگاه مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) خراسان جنوبی می‌افتد و اشک بر چشمانش جاری می‌شود و زیر لب زمزمه می‌کند من بعد از خدا ممنون کمیته امداد هستم، خدا سایه شما را برایمان حفظ کند که در برابر این جمله پیرمرد، سلم‌آبادی مدیرکل کمیته امداد استان خراسان جنوبی گفت: خداوند شما را حفظ کند و برای روح امام و سلامتی رهبر معظم انقلاب دعا کنید ما هرچه هستیم به واسطه لطف این بزرگواران است.

در آن سوی خانه پسر پیرمرد که اکنون نان آور خانه است و نامش حسین است در حالی نشسته که یک دستش بر کمرش و دست دیگر بر روی پایش است گویا دیسک کمر او را رنجور ساخته و باید هرچه زودتر عمل شود.

حسین خود را اینگونه معرفی می‌کند: متولد 1353 هستم و 5 فرزند دارم که دو تا از دخترانم عقد هستند. دیسک کمر دارم نمی‌توانم راه بروم در این روستا کسی ملک شخصی زیادی ندارد همه بر روی زمین‌های بنیاد مستضعفان کار می‌کنند و درآمد سالانه من از کشاورزی 4 میلیون تومان است چون هر محصولی که برداشت می‌شود 50 درصد از آن بنیاد است.

آب روستا کم شده و قنات هم نداریم تنها آب آشامیدنی و کشاورزی روستا از زیر یک کوه می‌آید که از همان جا برای آشامیدنی لوله‌کشی شده در زمان زلزله آب خوب بوده اما در حال حاضر و چند سالی است که آب کم شده است.

وی می‌گوید: پدرم 20 سال است که با ما زندگی می‌کند چون در منزل دیگر برادرانم راحت نیست در حالی که نگاهی به همسرش که در آن سوی اتاق نشسته بود کرد  گفت: همسرم مریض است دیابت دارد و هزینه انسولین‌هایش زیاد است.

او در روز 3 وعده باید انسولین بزند اگر دکتر دولتی انسولین را تجویز کند هزینه کمتر است اما اگر آزاد تهیه کنیم هزینه انسولین‌ها بسیار زیاد است.

همسر حسین درباره مریضی‌اش این چنین می‌گوید: چند وقتی است که قندم بیشتر شده است و چند وقت پیش به دلیل اینکه پولی نداشتیم که بتوانم انسولین بخرم دو ماه بود که انسولین نزدم و به مرور زمان دید چشمم کم شد و به حدی رسید که خیلی مرا اذیت می‌کرد.

او از دخترانش می‌گوید که عقد هستند اما پولی برای تهیه جهیزیه آنها ندارد و کمیته امداد به ما 2 میلیون تومان داد که با این مبلغ چند وسیله خریدیم که برای مابقی جهیزیه مانده‌ایم.

وی افزود: وقتی به دنیا آمدم پدر فوت کرد و مادرم هم وقتی کلیه‌اش را از دست داد متوجه شدیم که دیابت دارد. فرزند پسرم هم ماه پیش که قند خونش را گرفتم 120 بود دیگر نتوانستم قند خونش را چک کنم چون از بعد عید نوروز آنقدر مریضی کشیدیم که دیگر وقتی برای سلامتی نداشتیم. اول یک دخترم آپاندیس گرفت عمل شد بعد از او پسر کوچک آپاندیس گرفت عمل شد و بعد همان پسرم باد فتق گرفت و بار دیگر عمل شد که در این مدت برایمان بسیار سخت گذشت.

حسین هم گفت: دو فرزندم  به مدرسه می‌روند اما چون در روستا مقطع متوسطه دوم ندارد آنها هر روز 18 کیلومتر را پیاده طی می‌کنند تا بتوانند ادامه تحصیل دهند.

او می‌گوید:  نداری سخت است و خداوند هیچ پدر و مادری را شرمنده فرزندانش نکند اما بعد از خدا امیدمان به کمیته امداد است. اول خجالت می‌کشیدیم که تحت حمایت کمیته امداد شویم و وقتی اعضای شورا وضعیت زندگی ما را دیدند اصرار کردند که برای عضویت اقدام کنیم.

رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) زیرکوه در این دیدار اظهار داشت: این خانواده از اردیبهشت ماه امسال تحت حمایت کمیته امداد درآمده‌اند که منتظر هستیم مدارک پزشکی پدر خانواده تکمیل و برای عمل و درمان دیسک کمر اقدام شود.

فارابی افزود: برای لوازم التحریر به دو فرزند خانواده که دانش آموز بودند کمک شده و برای مشاوره اشتغال فرزندان این خانواده که کارهای مشاوره‌ای در حال انجام است.

اما بیشترین درد این خانواده در بخش درمان است چون هزینه‌های انسولین زیاد است و پدر خانواده هم به دلیل مشکلی که دارد نمی‌تواند کار کند.

در این دیدار مدیرکل کیمته امداد خراسان جنوبی نیز گفت: برای دختران این خانواده که عقد هستند ایشان را در نوبت دریافت جهیزیه قرار دهید.

مانند این خانواده که با وجود فقر و نداری اما همیشه شاکر خدا و کمک‌های نهادهای حمایتی هستند، زیاد است اما ما از کنار آنها ساده عبور کرده و آنها را نمی‌بینیم ای کاش بتوانیم در کارهای خیر قدمی برداریم تا لبخند رضایت را بر روی لبان اینچنین خانواده‌هایی بنشانیم.

ای که دستت می‌رسد کاری بکن...

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon