قبل از دیر شدن سراغ نوجوانان رفتم

قبل از دیر شدن سراغ نوجوانان رفتم

زهرا صبری معتقد است به موقع وارد حوزه کار نوجوان شده است. او درباره اهمیت کار هنری برای کودکان و نوجوانان می‌گوید و در گفتگو با تسنیم به دلایل سخت‌گیری‌های هنری‌اش اشاره می‌کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، زهرا صبری چندی است در تماشاخانه کانون واقع در پارک لاله نمایش «منو نمی‌بره» را روی صحنه برده است. نمایشی که شاید تماشایش ما را به این سمت و سو برد که آیا با اثری کودکانه روبه‌روییم یا نوجوانانه و حتی بزرگسالانه. نمایش زهرا صبری در همان مسیری خیال‌انگیز و شاخص اوست. داستانی رویایی از مشکل قوز رهبانو، زنی که در خواب دایی‌جانش را می‌بیند و او را از قوز سایه‌اش خبر می‌دهد.

جهان رویایی نمایش زهرا صبری در فضای فاقد خیال تئاتر امروز ایران یک موهبت است. نمایش او ما را با خود همراه می کند تا دریابیم می‌تواند برای مشکلات انسانیمان خیال را سیال کرد. این زیبایی بصری در تصویر و گوش‌نواز در روایت ما را بر آن می‌دارد با خالق رویاها همکلام شویم و از او درباره اهمیت نمایش‌هایی از این دست بگوییم.

زهرا صبری همانند بسیاری از هنرمندان حوزه کودک و نوجوان معتقد است باید بهترین‌ها در اختیار کودکان باشد و برای آن دلایل منطقی دارد. مصاحبه پیش‌رو گفتارهای زهرا صبری در دفاع از دیدگاه‌های خویش است:

***

 

تسنیم: همیشه بحث بر این است که جشنواره کودک و نوجوان واقعاً برای نوجوانان نمایشی ندارد. گویی این رده سنی چندان مورد اهمیت آفرینشگران تئاتری نیست؛ اما اثر شما یا کارهایی که محمد عاقبتی می‌کند نشان از متفاوت بودن این آثار می‌دهد. دوست دارم بدانم که چرا این همه سال از آثار نوجوانانه فاصله گرفتیم و کارگردان‌های حوزه کودک و نوجوان دیر به سمت این نوع نمایش‌ها می‌روند؟

زهرا صبری: در رابطه با اینکه چرا کارگردان‌ها دیر می‌آیند سراغ کار نوجوان یکی از دلایلش به نظر من تعلق خاطر است. طرف باید تعلق خاطر داشته باشد تا به نوجوان بپردازد آنهایی که نمی پردازند تعلق خاطر ندارند. آنهایی که دیرپرداختند به این حوزه و من نمی‌دانم منظورتان چه کسانی است و شاید منظورتان من باشم، باید بگویم من به نظر خودم دیر به سراغ تئاتر نوجوان نرفتم. من به موقع و زمانی که این پختگی را احساس کردم به سراغ نوجوانان رفتم.

تسنیم: منظور من عموم جامعه تئاتری است.

زهرا صبری: به خاطر همین فکر می‌کنم به دو بخش تقسیم می‌شود. کسانی هستند که علاقه‌مند نیستند. شاید علاقه‌مند نیستند که تئاتر برای نوجوان کار کنند و آنهایی هم که می‌روند و کار می‌کنند. فکر می‌کنم کار خیلی سختی را شروع می‌کنند. کار برای این بلوغ فکری بلوغ جنسی کار خیلی سختی است این سن نوجوانی تمام این‌ها را در برمی‌گیرد. تو می‌مانی حرف‌هایی باید با او بزنی که مثل یک رشته طناب از یک طرف باید به کودکی آنها گره بزنی و از یک طرف به جوانی آنها. این حدفاصل، حدفاصل سختی است که اگر تو بخواهی در موردش حرف بزنی خیلی باید گزیده‌گو و نگاه عمیق و دقیقی داشته باشی. یک گله‌ای که شاید من بتوانم لا‌به‌لای صحبت‌های اولم داشته باشم این است که فضا بدین سمت رفته که می‌گویند کار جدی داری؟ کودک کار می‌کنی؟ کی کار جدی کار می‌کنی؟ آهان کار نوجوان داری؟ کار جدی نداری بیاییم ببینیم؟ این به نظر من سخیف‌ترین نوع نگاه کسی است که می‌تواند به یک کار ارزشمند داشته باشد.

تسنیم: یک مرزگذاری غلط برایش تعیین کرده‌اند؟

زهرا صبری: بله خیلی غلط  در آموزش و پرورش ما هم به وفور انجام می‌شود. اینکه می‌آیند معلم کلاس اول ابتدایی را تقریباً آدم‌های جدید الورود می‌گذارند؛ در صورتی‌که با سوادترین آدم‌ها و با تجربه‌ترین معلمین باید برای پایه یک ابتدایی باشد. بچه دارد شکل می‌گیرد، الفبا را یاد می‌گیرد. بعد شما می‌گویی که می‌خواهی برای نوجوان کار کنم می‌بینید راه به هیچ کجا ندارید؛ اقاى صارمى و سعید زین العابدینی خیلی اصرار کردند که من یک کار برای آنجا داشته باشم. من ماه‌ها تمرین کردم؛ ولی به دور از هیاهو. شما می‌دانید بلیت آنجا هشت هزار تومان است؟

تسنیم: سالن کانون ارزان‌ترین سالن تهران است.

زهرا صبری: بله من تمام اینها را ندید گرفتم. فقط به خاطر اینکه نشان دهم این پاره خطی که کودکی و جوانی جوان‌های ما را اتصال می‌دهد، این پاره خط خیلی مهم است. امیدوارم که موفق بوده باشم در ربط بین این دو سن.

تسنیم: اگر کارگردانی بخواهد در حوزه خردسال کار کند و قصدش آموزش مهارت باشد، می‌تواند به سمت تئاترهای کاربردی برود. با وجود آمدن کارهای خارجی در چند سال در جشنواره همدان این وضعیت تشدید هم شده است. در حوزه کودک هم اصولاً به سراغ افسانه‌های پریان یا یک داستان فولکوریک می‌روند. ولی وقتی به تئاتر نوجوان می‌رسیم می‌بینیم که خیلی دستمان خالی است. یعنی درام‌نویس این حوزه در ادبیات منبعی خوبی ندارد. حق انتخاب‌های زیادی ندارد. احتمالاً شما نیز در نوشتن این نمایشنامه خیلی سختی کشیدید؟

زهرا صبری: نمی‌دانم. من خیلی تجربه با این مقوله ندارم که بخواهم رأی قاطع صادر کنم. بگویم این هست ولاغیر. من این متن را بیست سال پیش هم کار کرده بودم. در قشقایی تئاتر شهر اجرا رفته بود.فقط گفته بودم یک تئاتر دارم، پیرزنی بود که خودش قوز داشت و خوابش نمی‌برد و دعا می‌کرد و نذر و نیاز می‌کرد تا قوز خالی می‌شد.

تسنیم: شکل اجرایش متفاوت بود؟

زهرا صبری: صد در صد. یعنی از ب بسم الله فرق می‌کرد تا ن آخر من. کلاً آن را از نو نوشتم. من قصه این را برای انیمیشن نوشتم. وقتی من را دعوت کردند گفتم من آن را دارم و این را تلفیق کردم. تلفیق به لحاظ اینکه اسب من بیست سال پیش هم همین شکل بود؛ ولی بیست سال تجربه من کسب کرده بودم. بیست سال سردی و گرمای تئاتر را چشیده بودم. دیگر نمی‌توانستم همان مدل کار کنم. رو راست به عنوان کار بیست سال پیشم قبولش دارم. الآن هیچ جوره نمی‌توانم میزانسن‌های آن شکلی تعیین کنم و این شد که در قصه الانم این را نیامدم بگویم. می‌نویسم به خاطر اینکه می‌خواهم اجرا ببرم. من فقط این را نوشتم و الآن هم می گویم به عنوان یک انیمیشنی که می‌شود خوب روی  آن کار کرد و نظر دارم برای بعدها روی ساخت انیمیشنش تلاش کنم.

تسنیم: این اجرا را به یک انیمیشن کنید؟

زهرا صبری: بله اصلاً در کار قبلی من هم بود. نمی‌دانم کارهای من را دیدید یا ندیدید. اصلاً این روش کار من است و آن طور که تماشاگران من می‌گویند شما را با خودش می‌برد. الآن من و شما هم که با هم صحبت می‌کنیم قوزهایی داریم. نه یکی نه دو تا. شاید قوز بالای قوز هستیم. به خاطر این بیست سال تجربه به من ثابت کرد که دیگر قوز جسم نیست. قوز روح است. ما این همه آدم‌های صاف و صوف داریم؛ مگر ما در کل عمرمان چندتا آدم قوزی دیدیم. من شاید در کل عمرم سه چهارتا؛ ولی خیلی از آدم‌ها قوز دارند. سایه‌شان قوز دارند. خودشان نمی‌دانند؛ چون بی‌خیال هستند. چون عادت کردند. ما عادت می‌کنیم به این بارکشی. به این حمل بار. وقتی که می‌خواهیم از آن خلاص شویم سر در گم می‌شویم که چگونه این بار را بگذاریم زمین.راحت باش، بی‌خیال باش. بی‌خیال به لحاظ اینکه زوم نکنی روی حرف‌ها، روی نگاه‌ها، روی حرف و حدیث‌هایی که شنیدی، روی طعنه‌هایی که شنیدی. الآن کینه‌ها را حمل نکن. حسدها و حسرت‌ها را حمل نکن و به وقت کاری را انجام بده. یک جمله‌ای در متن اضافه شده می‌گوید «دیدی کاکل من سوار اسب شدم. دیدی آخرش سوارش شدم. هر چند هر چه به وقتش اسبی را که به وقتش سوار نشوی توفیری با الاغ سوارى نداره .» یکی از دوستان می‌گفت مگر ماهیت اسب تغییر می‌کند. گفتم ماهیت اسب تغییر نمی‌کند؛ ولی ماهیت خواسته‌های تو تغییر می‌کند. تو باید به وقت اسبی را سوار شوی. اسب نماد موقعیت‌هایی است که داری و باید در زندگی درست و بجا از آن استفاده کنی. اگر نکنی می‌شود آن نوش‌دارویی که برای سهراب زندگیت می‌آوری. سهراب درونت دیگر از دست رفته و آن نوشدارو دست تو با آب یکی است ولی در رابطه با متون برای نوجوان مثلاً چه چیزهایی پیدا می‌شود؟ چه کارهایی می‌شود کرد؟ من فکر می‌کنم که این را باید بسپاریم دست نویسنده‌های نمایشنامه که بگوییم لطفاً به این مقطع سنی هم توجه کنید؛ ولی داریم با این عصر ارتباطات، با این نت و اینترنت که با یک شاسی که شما بزنید، کل دنیا می‌آید زیر دستت. در فضای مجازی من فکر می‌کنم که نگاه کارگردان‌ها به کارگردانی نوجوانانه باشد. مثال می‌زنم. من کاری را در اروپا دیدم. خیلی برایم جالب بود. کار از قطعاتی از متون شکسپیر بود و تماشاگر آن بچه‌های زیر دو سال بودند؛صندلی‌هایشان مخصوص بود. لباس تن آن جلویی‌ها می‌کردند. تاج روی سرشان گذاشته می‌شد و خانم بسیار حرفه‌ای فکر می‌کنم از بلژیک آمده بودند. شما حق عکس انداختن نداشتید و فقط باید نگاه می‌کردید. شمای بزرگسال و این بچه‌هایی که بلد نبوند حرف بزند با نمایش ارتباط برقرار می‌کردند.

تسنیم: عروسکی بود یا اجرای زنده بود؟

زهرا صبری:زنده عروسکی بود. عروسک‌های کوچک داشت. البته این خانم خبره این کار بودند.

تسنیم: همان چیزی که شما درباره معلم کلاس اول می‌گویید که باید با تجربه باشد.

زهرا صبری: این خانم پیر این کار بودند. از متن شکسپیر برداشته بود. برای بچه‌ای که می‌توان گفت نوزاد بود. من فکر می‌کنم امثال آقای محمد رحمانیان یا محمد یعقوبى کارگردان‌هایی که به هرجهت پرونده خوبی دارند می‌توانند متنی این را برای نوجوان کار کنند.

تسنیم: عاقبتی این کار را با شاه لیر کرد. او هم ناراحتیش این بود که به من می‌گویند مگر نوجوان از شاه‌لیر چیزی سر در می‌آورد.

زهرا صبری: این اشتباه است.

تسنیم: شاید عده‌ای بگویند که این نمایش شما مملو از استعاره‌های شاعرانه است. همین قوزی که استعاره از یک مسئله انسانی است.

زهرا صبری: ببینید آن فرد با نوجوانی خودش مقایسه می‌کند. نوجوان این دوره زمانه متفاوت است. به آن فرد باید این جواب را داد که بله مطمئن باش که می‌فهمد. می‌دانید آدم‌ها با ضمیر خودشان یار می‌شوند. به قول یکی از دوستان می‌گفت ما که بچه بودیم مادرمان  می‌گفت چشمانت را ببند که خواب توى ان نرود، ما چشمانمان را می‌بستیم که خواب داخلش نرود و خوابمان می‌برد. گفت من این را به بچه دو ساله‌ام گفتم که چشمانت را ببند خواب داخلش نیاید، چشمانش را باز کردو گف خواب برو خواب برو از اینجا برو. یا می‌گوید که قصه شنگول را برای بچه دو ساله‌اش تعریف کرده و بچه گفته پدرشون کجاست. من این دو تا مثال را برای خالی نبودن عریضه گفتم؛ ولی از نظر هوشی نسل جدید ما اصلاً قابل مقایسه نیست با چیزی که سال‌ها قبل روبه‌رو بودیم.

تسنیم: یعنی هنرمندان فعال تئاتر از نوجوان‌ها و خواسته‌هایشان فاصله گرفتند و درکی هم از خواسته‌هایشان ندارند و دنیای آنها را نمی‌شناسد؟

زهرا صبری: خیر، موضوع الآن این است که تئاتری‌های ما وقتی می‌گوییم برای نوجوان کار کن تصور خوبی ندارند. الآن من خودم با افتخار می‌گویم و سرم را بلند می‌کنم. سال ٩٣ من روی ننه دلاوری که چهارتا از خوب‌های تاتر در آن بازی کرده بودند، ماه‌ها کار کردم و زحمت کشیدم. قبل از اینکه بازیگرهای من بیایند  به لحاظ این که تلفیق عروسک و متن برشت را می‌خواستم روی صحنه ببرم کار را آماده کردم تا با بازیگران ارتباط بر قرار کند. با این نگاه به ننه دلاور من بعد از آن کار سنگین الآن با افتخار می‌گویم کاری را شروع کردم که سرم بالاست. درست است سالن کانون است که باز هم آن سالن برای من ارزش‌های خاص خودش را دارد، ولی به قول یکی از دوستان دور از هیاهوی تئاتر مرکزی که تئاتر شهر منظورم باشد و سالن‌های خصوصی یک کاری را برای نوجوان و بزرگسال ببینید. من برای بزرگسالان هم دارم اجرا می‌روم. اینکه خیلی حرف دارد و این هفت هشت روزی که ما اجرا رفتیم ماحصلش را من می‌بینم. برخورد تماشاگر را با خودم می‌بینم.

تسنیم: در واقع آن نوجوان درون بزرگسال را زنده می‌کند؟

زهرا صبری: تماشاگری جلوی مرا گرفت و گفت خیلی ممنون و تشکر کرد چرا تئاتر دیگری را می‌بیند، آنقدر به وجد نمی‌آمد. من فکر می‌کنم تنها کودک درون نیست که باید به آن توجه کرد. همان طور که خیلی از جوان‌های ما یک پیر درون دارند که هنوز عمری را طی نکردند، آن پیر درونشان فرمانده است. در وجودشان در جوان‌های ما پیرزن یا آن پیرمرد درونشان بوده، نخوت و خمودگی و بدبینی و سستی را فرمان می‌دهد. من فکر می‌کنم این یک نظریه صبری است که بزرگسال ما جدا از کودک درون یک نوجوان درون دارد. بله الآن من می‌بینم که شما بروید یادداشت‌های کسانی که من نمی‌شناسمشان در اینستاگرام بخوانید که در مورد نمایش  چه می‌نویسند. من می‌خوانم و واقعاً خستگی من رفع می‌شود؛ چون به خصوص در تئاتر کودک و نوجوان متاسفانه یک عادتی باب شده که تحمل بچه‌ها در تمرین طولانی بسیار کم شده است و این نشأت گرفته از تئاتر  بزرگسال هم هست. من طی این 27 سالی که در تئاتر زندگی کردم، نه بلد بودم و نه مایل بودم که کاری را یک ماهه ببندم.یعنی من بلد نیستم. واقعاً این سرعت فست فودی را نمی‌فهمم. فست فود برای چه به وجود آمد؟ طرف وقت نداشته و باید یک غذایی به دستش می‌رسیده سریع می‌خورده و سریع می‌رفته. این مکانی که سریع آماده می‌شود سریع به دست می‌رسد و سریع خورده می‌شود، جای آموزش نیست

در تئاتر ما متاسفانه این ضرب الاجلی که در آن رایج شده را متوجه نمی‌شوم. چگونه امکان دارد؟ خدا رحمت کند جناب استاد محمد را، یک جمله ایشان آویزه گوش من هست. می‌گفتند مگر که تئاتر بقچه است که می‌گویند جمعش کن، ببند و برویم. مگر سفره است؟ الآن این زمان طولانی شاید برایتان جالب باشد. من خیلی از این طرف و آن طرف گوشه و کنایه می‌شنیدم. مثلاً برخی میزانسن‌ها را من در موردش صحبت می‌کردم؛ حتی خود گروه به خنده می‌گفتند خانم صبری دوران شاه را می‌گویید که آنقدر طولانی است. الآن که دارند بازتاب تماشاگر را می‌بینند و می‌خوانند، به خصوص در فضای مجازی که اصلاً دست زوری پشتش نیست، طرف می‌توانسته چیزی ننویسد و اصلاً من نمی‌شناسم چه کسانی می‌نویسند، می‌گویند خانم صبری حالا داریم حظش را می‌بریم.

تسنیم: چقدر شما تمرین کردید؟

زهرا صبری: من فکر می‌کنم پنج ماهی تمرین کردیم.

تسنیم: با سینا ییلاق‌بیگی که گپ می‌زدم می‌گفت پروسه رسیدن به این طراحی صحنه که فقط یک لحاف با چهارتا بالشت است را کمی توضیح داد؛ ولی دوست دارم بدانم که در تمرینات چه اتفاقی افتاد که شما به شکل از اجرای طراحی رسیدید؟

زهرا صبری: در مورد دکور یک چیز جالبی اتفاق افتاد. وقتی من از آقای ییلاق‌بیگی دعوت کردم که بیایند، ایشان چند طرح آوردند. یکی در یکی از طرح‌ها گفت من بالش هم دیدم. من از این بالش خوشم آمد. برداشتم؛ ولی بقیه چیزها را نپسندیدم.

تسنیم: در اجرای قدیم شما بالش نبود؟

زهرا صبری: چرا، در آن هم بود. اول رهبانو در خواب بود و خروس می‌آمد، بیدارش می‌کرد و بعد با خروس دعوا می‌کرد. اصلاً خروس پیشش بود و این پیرزن وسط صحنه خواب بود.
تسنیم: و شما با بالش شروع کردید؟

زهرا صبری: اصلاً همه چی تغییر کرد. خیلی پروسه جالبی بود بین من و سینا ییلاق‌بیگی. همان طور که دیدید صحنه من هیچ دکوری ندارد. آن طراحی که در صحنه اتفاق می‌افتد ربطی به طراحی صحنه ندارد. الآن در بروشور هم نگاه کنید خورده طراحی نمایش. طراح نمایش طراحی همین کارهای خاصی است. من یکی از جوایزی که در لهستان بردم طراحی نمایش «تا یک بشمار» بود که همان موقع توضیح دادم. آن موقع هنوز این نمایش را شروع نکرده بودم. خیلی برایم جالب بود. جالب بود که طراحی نمایش منهای طراحی صحنه بود. فضایی بود در کارهای من و این طراحی جواب می‌دهد که شما برای نمایشت می‌سازی. مثال می‌زنم. شما حوض داری، دیوار داری، یک چیزی شبیه قایق ساخته می‌شود و دامنی که تبدیل به درخت می‌شود.تمام اینها را دارید. حالا آنها در نمایش می‌گنجد. همه اینها در طراحی نمایش می‌گنجد.  حتی بچه‌های صحنه ما هم با یک کار غیرمعمول مواجه شدند. اینکه هیچی در صحنه‌ام نیست و با یک طراح صحنه پیش رفتم. به این رسیدیم که صحنه من نیاز به چیزی ندارد
 و من برای این طراحی صحنه هم خیلی احترام قائل هستم. اینکه با یک طراح صحنه پیش رفتیم. اضافه و کم کردیم. به این نتیجه رسیدیم که باید برهنه باشد.

تسنیم: آقای حیدری هم به عنوان طراح نور نقشی در این قصه داشتند؟

زهرا صبری: خیر.

تسنیم: چون شما تمام میزانسن‌هایتان براساس نوری که چیده شده بود شکل می‌گرفت. مخصوصاً در آن قسمتی که حوض شکل می‌گیرد.

زهرا صبری: آقای رضا حیدری کار را کامل دیدن  و نور را برایش بستند.

تسنیم: خودتان به آن نور حوض فکر کرده بودید که از قبل که این شکلی شود؟

زهرا صبری: خیر، آقای رضا حیدری حوض را دیدند گفتند خانم صبری بقیه صحنه مثلاً نور نداشته باشد حوض نور داشته باشد.

تسنیم: پیشنهاد خودشان بود؟

زهرا صبری: بله.

تسنیم: طراحی نوری که رضا حیدری در این نمایش داشت برایم جالب بود؛ چون اصولاً نمایش‌های نوجوان با فوران نور مواجه هستند.

زهرا صبری: ببینید اگر دقت کنید من گشتم و آدم‌هایی که دارای فکر و اندیشه بودند را برای کارم انتخاب کردم. گریمور کار استاد دانشگاهم خانم ماریا حاجی‌ها است. رضا حیدری جزء بهترین‌هاست. سینا در طراحى یک سبقه خوب و آبرومند دارد. با اینکه طراح عروسک‌هایم بودم؛اما منیر مولوی‌زاده را کنار خودم آوردم که یکی از بچه‌های خوب طراحی عروسک است. می‌دانید نیامدم همه کارها را خودم انجام دهم؛ در صورتی‌که شما یک نگاهی به پیشینه من بیاندازید می‌بینید که به جز نور من همه کارها را خودم می‌توانم انجام بدهم. کار را به دست کسی می‌سپارم که کاردان این کار است و خودم نظارت می‌کنم.

تسنیم: عروسک دایی خیلی شبیه کارهای قبلی شماست.

زهرا صبری:نه اتفاقاً دایی همه چیزش طراحی منیر است.

تسنیم: اما این ایده که خودش بالش است خیلی جذاب است.

زهرا صبری: بله این‌ها را تماماً منیر خودش درست کرده بود و من هیچ دستی در ساخت آن ندارم.

تسنیم: کانون قبل از شما کار آقای فرشیدی سپهر را در حوزه تئاتری که بتواند نوجوانان و کودکان را به علاوه بزرگسالان به سالن بکشاند را حمایت کرده است. الآن هم در واقع از شما حمایت کردند.

زهرا صبری: از من حمایت نکردند، از من دعوت کردند.

تسنیم: با یک کار و دو کار نمی‌شود این جنبه از تئاتر را فعال کرد. نیازمند چیزهای دیگری هم هست تا سالن تبدیل به سالن مخصوص تئاتر نوجوان شود؟

زهرا صبری: آنجا مخصوص کودک و نوجوان است. یعنی به هر دو تا باید توجه شود. من مشکلی با تئاتر کودک و نوجوان دارم؛ چون من یک بار هم داور جشنواره همدان بودم. حدود دو سه سال پیش کارها را می‌دیدم. مشکل من به این نگاهی است که ببینید جنس درجه سه چینی انگار انتخاب می‌شود. از هر لحاظی برای کار کودک و نوجوان باید باسوادترین‌ها و کارکشته‌ترین‌هایمان قدم بردارند. من سال‌ها پیش برای تلویزیون می‌نوشتم. چهل قسمت نوشتم به نام خانه گل پریا. زهرا جواهری کارگردان آن بود. من بارها و بارها با این خانم تهیه‌کننده بحث داشتیم که این خانم نویسنده چرا شعر نمی‌نویسد. قسمت شعرش را من نمی‌گفتم. یک خانم دیگری می‌گفت. شعرها را اگر نیاز شد اینجا شعر می‌گذاریم. این که به سود من است. من که پول خودم را می‌گیرم.

تسنیم: مدعی بود که در هر قسمتی یک ترانه خوانده شود؟

زهرا صبری: نیازی نداشت. اگر شما روی کار فکر کنید، اگر بدانی چه رنگی، چه نوعی، چه طراحی، کجا اضافه و کم کنید، کودک و نوجوان و خردسال پای کار می‌نشیند. این نگاه به نظر من نگاه درستی به کار کودک و نوجوان نیست.

تسنیم: البته در تئاترهای خصوصی هم برای نوجوان‌ها خیلی اتفاقات خاصی نمی‌افتد.با اینکه ما با قشر خیلی بزرگی رو‌به‌رو هستیم و تئاترروهای خیلی خوبی داریم.

زهرا صبری: و قشری هستند که الآن با چیزهای منفی روبه‌روست که در جامعه ما متاسفانه وارد شده است. به لحاظ اعتیاد، به لحاظ معضلات اجتماعی که الآن در جامعه ما رخنه کرده است. من حرفم این نیست که کار بزرگسال انجام ندهیم و نوجوان کار کنیم. اگر می‌خواهیم تأثیر درستی داشته باشیم به نوجوانمان فکر کنیم. به کودکانمان فکر کنیم. به خصوص نوجوان؛ چون مرحله‌ای است که قبل از کوره رفتن خمیری است که دارد شکل می‌گیرد. هنوز در کوره نرفته است. این ظرفی که دارد ساخته می‌شود این گلش دارد ورز داده می‌شود. می‌توانیم تاثیرگذار باشیم. می‌توانیم سر و شکلش را به لحاظ ذهنی تغییر بدهیم بعد برود پخته شود.

تسنیم: شاید این برای آقای صارمی مهم باشد که تحولاتی ایجاد می‌کند.

زهرا صبری: شبی به آقای صارمی گفتم شاید تئاتر من هیچ تماشاگری نداشته باشد - با نگاهی که من به تئاتر دارم - آقای صارمی گفت خانم صبری شما اجرا کنید اگر کسی نیامد من هر شب تماشاگر تنها می‌نشینم و تماشاگر تئاتر شما خواهم بود. این جمله ی کمی از یک دعوت کننده نیست. یعنی آنقدر به شما ایمان دارد. الآن هم من خیلی سپاسگزار خداوند هستم که اگر دعوتی کردند من مهمان آن مجموعه هستم و جدا از اینکه جزو شورا هم هستم؛ ولی به لحاظ کاری من مهمان آن مجموعه هستم. شبی که آمدند کار را دیدند گفتند من به عکاسی که در کار بود حسودی کردم. باید برگردم و کار را عکاسی کنم. فکر کنم عکاس تیوال بود.

از یک طرف می‌شود گفت که من سرمایه‌گذاری را می‌توانستم جایی کنم که در تئاتر شهر اجرا بروم. در یک سالن خصوصی اجرا بروم. به هر جهت با یک ماحصل مالی درستی بروم. از این گذشتم؛ ولی واقعاً دارم حظش را می‌برم. سرم بالاست. به لطف خدا از طرف دیگر من احساس می‌کنم یک اتفاق درستی دارد صورت می‌گیرد و آقای صارمی درست قدم برمی‌دارند. آقای صارمی در رابطه با سالن، با تمرین، با هر چیزی که بود وقتی می‌دیدند منطقی است، وقتی می‌دیدند به جاست، واقعاً سنگ‌ها را از جلوی پای من برمی‌داشتند.

تسنیم: انیمیشن هم می‌شود؟

زهرا صبری: دوست دارم که بشود.

تسنیم: با آقای صارمی هم صحبت کردید؟

زهرا صبری: نمی‌دانم آقای صارمی کار را دیدند حالا آقای صارمی نشد، کسی دیگر.

تسنیم: پویا‌نمایی هم با ایشان است.

زهرا صبری:  من فکر می‌کنم این کار من را نمی‌برد. خیلی برای انیمیشن و فضای جادویی جا دارد.

تسنیم: هنوز با ایشان مذاکره نکردید سر این قضیه که حمایت کنند؟

زهرا صبری: هیچ حرفی نزدیم. فقط انقدر بچه‌های گروه الحمدالله حظ کار را می‌برند می‌گویم کار دارد رشد خودش را می‌کند. گروهم خیلی گروه خوبی هستند؛ ولی باور می‌کنید اگر به من بود من باز هم تمرین می‌کردم. چون من اصلاً از تمرین طولانی نه خسته می‌شوم نه می‌ترسم؛ چون می‌دانم که جواب خیلی درستی می‌دهد.

==================

مصاحبه از احسان زیورعالم

==================

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران