جرم‌انگاری اعتیاد در نشست نقد و بررسی مستند «۱۰ برادر» بررسی شد

جرم‌انگاری اعتیاد در نشست نقد و بررسی مستند «10 برادر» بررسی شد

نشست نقد و بررسی مستند ۱۰ برادر با حضور رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و کارگردان مستند ۱۰ برادر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، پنجاه و ششمین قسمت از برنامه «به اضافه مستند» با پخش مستند «10 برادر» همراه بود و پس از آن نشست نقد و بررسی با حضور مهمانان ویژه، سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و محسن علی‌دادی کارگردان مستند «10 برادر» برگزار شد.

موسوی چلک‌ در ابتدای صحبت‌های خود در مورد این مستند صحبت کرد و گفت: این مستند به یکی از مشکلات دارای اولویت کشور می‌پردازد و از این جهت باید به شبکه مستند تبریک بگویم. معمولا برنامه‌های مستند به دلیل این که واقعی است، اثر بخشی زیادی بر مخاطب دارد. پیدا کردن خانواده‌ای با چنین ویژگی کار بسیار سختی است.

وی درباره‌ی این جمله که «اعتیاد جرم نیست و بلکه بیماری‌ است» گفت: من این جمله را قبول دارم و اعتیاد واقعا جرم نیست. خاطرم هست که در سال 74 که در اراک بودم، هنوز اعتیاد را جرم می‌دانستند و در سال 76 بود که قانون اصلاح شد. در آن زمان 5 مرکز برای اجرای برنامه‌ی درمان سرپایی معتادان وجود داشت. نامه‌ای آمده بود و در آن نوشته شده بود که می‌توانید مرکز دیگری را افتتاح کنید. بنابراین تابلویی را با عنوان مرکز درمان معتادان خودمعرف زده بودیم. مدیر وقت برای زدن این تابلو بسیار مقاومت می‌کرد چرا که هنوز اعتیاد جرم بود. به کمک همکاران دیگر، کار را شروع کردیم. متوجه شدیم که اگر بستر را فراهم کنیم و با نگاه مداخلات اجتماعی و کاهش آسیب نگاه کنیم، تا چه میزان می‌تواند تاثیرگذار باشد و افراد برای درمان بیایند. شاید اصلا نتوان یک معتاد را درمان کرد اما بالاخره باید میزان مصرف این مواد را مدیریت کرد تا آسیبی به او و خانواده‌اش نرسد. در نهایت قانون اصلاح شد. در این قانون می‌گوید معتاد مجرم است مگر آن که برای درمان اقدام کند. در سال 85، سیاست‌گذاری مبارزه با مواد مخدر تصویب شد و همین موضوع باعث شد تا خیلی جلوتر برویم. در آن‌جا رسما برنامه‌ی کاهش آسیب را می‌پذیریم و حتی در یکی از استراتژی‌ها آمده است که اگر نتوانستیم مصرف مواد را درمان کنیم، می‌توانیم مواد مخدر کم خطر را جایگزین مواد پر خطر نماییم.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که آیا توزیع تریاک دولتی بخشی از این قانون بوده است یا خیر، گفت: بخشی از عرضه‌ی تریاک دولتی برگرفته از این موضوع بود و بخشی دیگر وابسته به این موضوع نبود. در آن‌جا هم این استراتژی بود. برای مثال ما اکنون متادون را به عنوان جایگزین مواد پر خطر عرضه می‌کنیم. البته این را می‌پذیریم که در پیشگیری موفق نبودیم اما نگاه جرم انگارانه به حوزه مواد مخدر، نگاه خوبی نیست. اکنون 4 میلیون و 400 هزار معتاد داریم که بخشی از آنان مصرف دائمی دارند و بعضی دیگر تفننی است. حال اگر 2 میلیون و 800 هزار نفر را در نظر بگیریم و بخواهیم به همه آنان نگاه مجرمانه داشته باشیم، پس باید همه ایران را تبدیل به زندان بکنیم که این افراد را در داخل آن نگهداری کنیم. به نظرم باید اعتیاد را از چند منظر نگاه کنیم. آن یک بیماری است و به همین دلیل در تمام مداخلاتی که در این حوزه انجام می‌شود، تلاش می‌شود که رفتار درستی داشته باشیم.ما می‌گوییم که 20 درصد از این افراد درمان قطعی می‌شوند در حالی که افرادی که درمان می‌شوند، خیلی کمتر از عددی است که اعلام شده است. با این فرض، باز هم افراد قابل توجهی هستند که در این چرخه قرار دارند و باید هر روز مواد مصرف کنند. منطق کار این است که به این سمت برویم که افراد به سمت کاهش آسیب تغییر مسیر بدهند. ما با مسیر جرم انگارانه نمی‌توانیم آسیب را کاهش بدهیم و به همین دلیل است که می‌گوییم اعتیاد بیماری است. در دنیا هم به این موضوع رسیده‌اند چرا که احتمال درمان قطعی آن بسیار کم است. از آن جا که همیشه با معتادان مواجه هستیم باید رویکرد جرم‌انگارانه را به حداقل برسانیم، مگر این که شخص معتاد، متجاهر باشد. این کار هم به بهزیستی واگذار شده است.

محسن علی‌دادی درباره‌ی این موضوع گفت: به نظرم این جمله زیبای «معتاد مجرم نیست و بیمار است» ماحصل تلاش بسیاری بود که متاسفانه در نطفه خفه شد. در حد همین جمله ماند و هیچ کس آن را نپذیرفت؛ حتی خانواده معتاد. فقط معتاد پذیرفت و نیروی انتظامی و دادگستری و ... آن را نپذیرفتند. نگاهمان خواه و ناخواه در فضای عمومی جامعه، نگاه مجرم گونه به یک معتاد است. دلیل این موضوع این است که ما اعتیاد را نشناختیم. من فکر می‌کنم که این جمله را فقط عده ای از معتادان فهمیدند. آن عده امدند و ترک کردند و عده‌ای دیگر آن را فهمیدند و دستاویزی برای این کردند که ما مجرم نیستیم و بیمار نیستیم. اگر ما از کشورهای دیگر الگو برداری کردیم باید به خدمات و نگاه اجتماعی که در آن جا به معتاد می‌شود، نگاه کنیم و سپس آن جمله را به کشور اشاعه بدهیم. من اطلاع دقیقی از این موضوع ندارم که در خارج از ایران چه برخوردی با معتاد میشود اما فکر می‌کنید که برخوردی که با یک معتاد در ایران انجام می‌شود، در حد یک انسان هست؟ من باخیلی از نظامیان ستاد مبارزه با مواد مخدر بحث کردم و هیچ کدام موافق این موضوع نبودند. حتی با خانواده‌ی معتادها صحبت کردم اما آنان هم موافق این موضوع نبودند. این رفتار شامل رفتار جامعه، رفتار مسئولین و .... نیز است. هیچ کس معتاد را نفهمید. اعتیاد هنوز یک بیماری ناشناخته است و وقتی یک معضل ناشناخته است، نمی‌توانیم اسم بیماری را بیاوریم. دقت داشته باشید که به هر حال اعتیاد تبعاتی دارد و منجر به سرقت و ... می‌شود تا بتواند خرج مواد خود را دربیاورد. اگر یک گرم و یا حتی نیم گرم از داروی خود را به همراه داشته باشد، مجرم شناخته می‌شود در حالی که بیمار دیابتی، سرطانی و ... می‌تواند داوریش را همراهش داشته باشد و مجرم نیست.

موسوی بیان داشت: باید بگویم که در این حوزه، توانسته‌ایم نوع نگاه را عوض کنیم چرا که برای مثال می‌گوییم که اگر نتوانستیم مواد مخدر را درمان کنیم، از مواد کم خطر استفاده کنیم. برای مثال اگر تریاک می‌کشد، متادون می‌دهیم و ... این جایگزینی را انجام می‌دهیم و به همین دلیل در سیاست‌های کلی، کاهش آسیب را به رسمیت شناخته‌ایم. من می‌گویم که فرد معتاد باز هم شهروند ما است همان طور که یک نفر دیابتی نیز شهروند است. البته آسیب‌های این دو متفاوت است و من این موضوع را می‌پذیرم. اعتیاد به دلیل پیچیدگی‌های خاصی که دارد، عوارض بیش‌تری نیز دارد. این الزاما بدین معنی نیست که بگوییم او مجرم است. خانواده‌ای که دیگر از اعتیاد او خسته شده است و نمی‌تواند تحملش کند، می‌گوید او را بگیر و ببر. حال اگر از آن خانواده جدا شویم و اعتیاد را در بستر جامعه نگاه کنیم، چاره‌ای جز این نداریم که اعتیاد را جز واقعیت جامعه‌مان بپذیریم. برای این که با یک واقعیت اجتماعی برخورد درست‌تری داشته باشیم باید همه‌ی راه‌ها را داشته باشیم. در یک جایی هم می تواند نگاه مجرمانه باشد.

علی دادی در بخش دوم صحبت‌های خود به مواد جایگزین مواد مخدر اشاره کرد و گفت: آیا فکر می‌کنید که متادون سبک‌تر از تریاک است؟ شاید صحبت‌های من کارشناسی نباشد اما در مدت یک سالی که در حوزه اعتیاد تحقیق کردم و با معتادان ارتباط دارم، باید بگویم که متادون به مراتب عوارض بیش‌تری از تریاک دارد و اعتیاد بیش‌تری را به همراه دارد. این که چرا به راحتی معتادان را به متادون سوق می‌دهند، جای سوال است. خود معتادان می‌گویند که کاری که متادون با من کرد، تریاک نکرد و ترک متادون خیلی سخت‌تر از دیگر مواد مخدر است.

موسوی در این بخش گفت: باید دقت داشت که به مرور زمان، برنامه‌های کاهش آسیب تغییر پیدا می‌کند و به برنامه‌های جدید رسیدند. اکنون متادون برای برخی از افرادی که دارای سو مصرف مواد هستند،یک گزینه جایگزین است. من می‌گویم که متادون یا تزریق، کدام یک آسیب و عوارض بیش‌تری دارد؟ در واقع کاهش آسیب به معنای درمان یا قطع مواد مخدر نیست و به همین دلیل است که اسم کاهش آسیب را روی آن می‌گذاریم. برای کسی که تزریق می‌کند، احتمال ابتلا به ایدز بسیار بالا است. در دنیا در این حوزه به این جا رسیدند که برنامه‌های کاهش آسیب، عوارض منفی ناشی از مواد مخدر را به حداقل می‌رساند. همین که طرف به مرکز می‌آید و در کنار دریافت متادون، اطلاعات دیگری نیز می‌گیرد، بسیار قابل توجه است و کاهش آسیب همین برنامه‌ها را دنبال می‌کند. من می‌خواهم بگویم که پذیرفتن برنامه‌های کاهش آسیب در سیاست‌گذاری کلان، علیرغم مقاومتی که در پذیرش آن وجود داشت، یک گام به جلو است. نمی‌خواهم بگویم مطلوب ما است اما یک گام به جلو است. آمارها نشان میدهد که بیکاری عامل اعتیاد نیست. عمده‌ی کسانی که اعتیاد دارند، شغل دارند و خیلی‌ها به دلیل همین اعتیاد، شغل‌شان را از دست دادند. باید بیاییم و روی این بخش کار کنیم. ما نمی‌توانیم با مافیا مبارزه کنیم. پلیس ما پلیس مقتدری است و نهادهای امنیتی ما خیلی خوب روی این حوزه کار می‌کنند. هیچ کس در دنیا به ما کمک نمی‌کند و در این بخش تنها شده‌ایم. شاید اگر تعهد بین‌المللی نبود و دغدغه‌ی انسانیت در جامعه‌ی ما وجود نداشت، می‌گفتیم که این مسیر است و بیایید از این‌جا خارج شوید. ما این را نپذیرفتیم چرا که به نوع انسانی تعهد داریم. می‌خواهم بگویم که ما چاره‌ای نداریم جز این که روی پیشگیری کار کنیم. خیلی وقت است که به این نتیجه رسیده ایم اما چون اعتقاد به آن نداریم، به آن عمل نکرده‌ایم.

علی دادی در پاسخ به این سوال که چرا در مستند راهکاری ارائه نداده است، گفت: ما هنوز با این دستگاه‌های عریض و طویل به یک راهکار نرسیده‌ایم. من بلد نیستم و نمی‌خواهم راهکار بدهم. من فقط طرح مشکل می‌کنم و کار من چیز دیگری است و قرار نیست که راهکار بدهم. من مستندساز هستم و طرح مشکل می‌کنم اما کارشناسان باید بیایند و راهکار بدهند. البته اگر در ساختار مستند، فضا به گونه‌ای فراهم می‌شد که به روایت مستند لطمه نمی‌زد، شاید این کار را می‌کردم اما این فضا فراهم نشد. من با یک پک کامل از افراد درگیر اعتیاد مواجه بودم. یکی ترک کرده بود، یکی اصلا سمتش نرفته است، دیگری تا انتها رفته است و دیگری هم در این راه مرده است. فکر می‌کنم که این پک کامل برای طرح مساله کفایت می‌کرد. امیدوارم که مسئولین راهکار بدهند که مشکل این خانواده حل بشود. یک سری حرف‌هایی در جوامع معتادها وجود دارد و آن این است که می‌گویند که نظام می‌خواهد که معتاد وجود داشته باشد چرا که برایش چرخه اشتغال‌زایی دارد، جذب نیرو دارد و ... اکنون آمارهایی را مبنی بر 3700 شهید، 12 هزار جانباز و این همه هزینه و ستاد و کمپ را می‌بیینم اما ماحصل همه‌ی این ها پیدا کردن مواد در 10 دقیقه است و به وفور فروشنده‌ها را می‌بینیم. در این حالت، آن حرفی که گفتم قوت می‌گیرد و با خود می‌گویم پس آن همه مقابله کجاست؟ می‌خواهم راجع به این موضوع صحبت کنید. توضیح بدهید که چرا حداقل می‌توانیم مواد را به راحتی پیدا کنیم و سخت نیست؟ اصلا زندان کجاست و قرار است برای او در زندان چه اتفاقی بیفتد؟ چرا باید در زندان خیلی راحت‌تر از بیرون و به وفور، مواد به دست آید؟ من با یکی از 10 برادر صحبت می‌کردم. او درگیر این بود که پولی را به حساب کسی در بیرون از زندان بریزد تا در زندان به برادرش مواد بدهند. از او پرسیدم که آیا مواد به راحتی گیر می‌آید؟ گفت به راحتی. در بیرون، باید بروم و در کوچه پشتی بگیرم اما در این جا از تخت پایینی خود می‌گیرم. بنابراین زندان ما که این قدر امنیتی است و اجازه نمی‌دهند که در آن یک گزارش تهیه کنیم، پس چرا این قدر راحت می‌توان مواد پیدا کرد. بردن حتی یک نخود به داخل زندان خیلی سخت است امابه راحتی مواد پیدا می‌شود.

موسوی در پاسخ به این سوال مطرح شده گفت: این که بگوییم که دولت می‌خواهد که مردم معتاد شوند، نمی‌توانم آن را باورکنم. من یک مددکار اجتماعی هستم و هیچ وابستگی سیاسی ندارم. ما توان مدیریت درست این موضوع را نداریم و این بزرگ‌ترین مشکل ما است. البته در چند وقت اخیر اقدامات بسیار خوبی انجام شده است. برای مثال سعی کردند که مرز شرقی را ببندند تا مواد مخدر وارد نشود. ما نتوانستیم مدیریت هوشمند در این حوزه داشته باشیم چرا که اکثر توان خود را در بخش مقابله قرار دادیم. مقابله‌ای که خیلی هم فراگیر نبود. آن بخشی که می‌توانستیم اثرگذار باشیم، حتی بیش‌تر از مقابله، بحث پیشگیری بود. ما در این حوزه کار نکردیم. در بحث زندان هم باید بگویم که با توجه به امکاناتی که اخیرا آوردند، امکان ورود بسیار کمتر شده است. زندان‌های ما هوشمندتر شده است اما هر چه قدر هم که این کار را بکنید، باز هم عده‌ای راه خلاف را می‌بینند. البته باید بگویم که نسبت به قبل، ورود بسیار سخت‌تر شده است.

وی اضافه کرد: وقتی راجع به یک موضوع می‌خواهید تصمیم بگیرید، باید تمام جوانب را درنظر بگیرید. برای مثال همین چند شی پیش یکی از نمایندگان مجلس در مورد موضوع قلیان می‌گفت که این کار باعث ایجاد شغل و اشتغال زایی می‌شود. البته نمی‌خواهم بگویم که این موضوع درست یا خیر.

علی دادی در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: ما به مردم سالم نیاز داریم پس باید مواردی را اجبار کنیم. وقتی یک آقای معتاد را می‌بینیم تاسف می‌خوریم اما وقتی یک خانم معتاد را می‌بینیم، خیلی بیش‌تر تاسف می‌خوریم. به همین میزان استعمال سیگار و قلیان بسیار بیش‌تر بر روی نوجوانان اثر می‌گذارد. وقتی یک مادر جلوی بچه‌اش قلیان می‌کشد، بسیار بد است. این افراد وقتی می‌بینند که دخانیات بسیار راحت در جامعه و خانواده‌شان مورد استفاده قرار می‌گیرد، تاثیر زیادی بر روی این که آنان به سمت سیگار بروند دارد. امیدوارم که به یک بیداری برسیم که حتی اگر همه هم بخواهند ما معتاد شویم، خودمان از این کار جلوگیری کنیم.

موسوی در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: سیگار دروازه‌ی ورود به هر نوع خلاف است. سیگار را همیشه پنهانی می‌کشند چرا که باعث از بین رفتن حیا می‌شود. همه چیز را گردن دولت نندازیم. من می‌گویم که حتی اگر دولت بخواهد که ما مصرف کنیم اما اگر من نخواهم، هیچ کس نمی‌تواند من را مجبور کند. اگر چه من روی سیاست‌گذاری تمرکز دارم و تاثیر خود را دارد. مواد مخدر نمی‌تواند بر دردهای ما تسکین بدهد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران