یادداشت| وجه انضمامی خروج ترامپ از برجام چگونه تولید شد؟

یادداشت| وجه انضمامی خروج ترامپ از برجام چگونه تولید شد؟

کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی درباره نامه برخی اصلاح‌طلبان برای مذاکره مستقیم با‌ آمریکا نوشت که ترکیب امضاکنندگان این نامه حاکی از تشتتی انکارناپذیر در مواضع آنهاست.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، کرم‌رضا پیریایی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی درباره نامه برخی اصلاح‌طلبان برای مذاکره مستقیم با‌ آمریکا نوشت که ترکیب امضاکنندگان این نامه، حاکی از تشتتی انکارناپذیر در مواضع و گرایش آنهاست.

  • بیشتر بخوانید
  1. انتشار ورژن 2 "تسلیم‌نامه" اصلاح‌طلبان مقابل ترامپ
  2.  نامه به سران نظام برای مذاکره با آمریکا اشتباه بود

متن یادداشت کرم‌رضا پیریایی به شرح زیر است:

از همان روزها که آمریکا خروج خود از برجام را علنی کرد، معلوم بود که این تصمیم با سناریوهای مکمل همراه خواهد شد؛ سناریوهایی که برخی  در حوزه اقدامات سیاسی و عملیات روانی و برخی با رویکرد اقتصادی و امنیتی نوشته می‌شود.

از جمله این سناریوها که در مقام تحلیل می‌توان آن را حلقه تکمیلی اقدام آمریکا دانست، نامه موسوم به صد امضا است. نامه‌ای که اسامی گوناگونی از بهاییان و منافقان گرفته تا چریک‌های فدایی خلق، اصحاب فتنه 88 و اصلاح‌طلبان افراطی  پای آن را امضا کردند.

افرادی که فارغ از نقاط اشتراک سیاسی با یکدیگر، در یک نقطه مشترکند و آن فقدان کمترین پایگاه در افکار عمومی ملت  ایران است.
نقش آمریکا در تهیه و انتشار نامه «صد امضا» با توجه به نکات ذیل آشکارتر  می‌شود:

1- ترکیب امضاکنندگان این نامه، حاکی از تشتتی انکارناپذیر در مواضع و گرایش آنهاست. برخی نام‌ها به اپوزیسیون خارج‌نشین، از عناصر منافقین گرفته تا چریک‌های فدایی خلق و بهاییان تعلق داشته و در کنار آنها امضای عناصر افراطی اصلاح‌طلب  دیده می‌شود. نادیده انگاشتن این تشتت و همنشینی این نام‌ها  خود سناریویی است که دستی پنهان آن را به نگارش درآورده و کارگردانی کرده است. پرسش این است که آیا این دست پنهان، از آستین  آمریکا بیرون نیامده است؟

2- برخی اسامی این نامه، آشنا و برخی برای ملت ایران کاملا ناشناخته است. پیداست کارگردان این سناریو بر دستیابی به عدد ١0 در تعداد  امضاها اصرار داشته و چون نتوانسته است 100 چهره مشهور سیاسی را با خود همراه کند، دست تکدی به سوی خارج نشینان  گمنام  دراز کرده است. خاستگاه این کارگردان که اولا تا این اندازه بر القای گزاره موهوم «نیاز  ایران به مذاکره با  آمریکا» اصرار دارد و  ثانیا از آن مقدار از  نفوذ برخوردار است  که می‌تواند برخی چهره‌های مشهور سیاسی  را به پرداخت هزینه همنشینی با سیاهی لشکر اپوزیسیون متقاعد سازد، کجا می‌تواند باشد؟ 

3- مقطع کارگردانی سناریوی ١00 امضایی، حدود یک ماه  پس از اعلام خروج آمریکا از برجام و نقض عهد آشکار این دولت است. تقارن زمانی این دو حادثه قرینه‌ای روشن  است که احتمال ارتباط آنها را قوت می‌بخشد.

4- برای  کشف هویت کارگردان سناریوی 100 امضا، باید به این پرسش پاسخ داد که چه کسی از نامه یاد شده سود می‌برد؟ در شرایطی که آمریکا با نقض عهد آشکار خود علیه ایران، حتی اعتراض همپیمانان اروپایی‌اش را نیز برانگیخته و هر روز می‌کوشد فشار تحریم‌ها را بر ملت و نظام تشدید کند، پیشنهاد مذاکره بی‌قید و شرط با آمریکا و القای نیاز ایران به ایالات متحده،کدام طرف را منتفع می‌سازد؟ ایران یا آمریکا را؟

5- از محتوای متناقض نامه پیداست که کارگردان  سناریوی 100 امضا به دنبال مدلول ظاهری آن، یعنی مذاکره بی‌قید و شرط  با آمریکا  نبوده و اهدافی دیگر  از جمله ارعاب ملت و تضعیف انگیزه مقاومت  ایران در برابر آمریکا را  منظور داشته است. گواه این نکته آن که از یک سو خواستار مذاکره بدون پیش شرط با آمریکا می‌شود و از دیگر سو، مقارن با  نقض  برجام، از حاکمان  آمریکا می‌خواهد که برای عهد نشکستن دوباره تضمین دهند! معنای این کار آن است که امضاکنندگان نامه در عین قبول  بدعهدی آمریکا، از او می‌خواهند خوش عهدی خود را تضمین کند! پیداست که ورود به این  دور باطل، از سوی هیچ عاقلی قابل پذیرش نیست. بنابراین سناریو 100 امضا بر‌خلاف ظاهر آن، نه به دنبال مذاکره که تنها در پی تکمیل پروژه و تولید وجه انضمامی خروج آمریکا از برجام با عملیات روانی _ رسانه‌ای است.

6-  در این نامه، ایران با کره شمالی مقایسه و نوع  مذاکرات کره شمالی و آمریکا نسبت به ایران تجویز شده است. این تجویز در حالی است که سیر روابط کره شمالی با  آمریکا به روابط و مخاصمات ایران و آمریکا  کمترین شباهتی ندارد و وزن، جایگاه و مختصات ایران  نیز در افکار عمومی جهان با کره شمالی همانند  نیست. واضح است که کارگردان این سناریو همچون آمریکا به دنبال تقلیل جایگاه ایران در اذهان عمومی است تا از رهگذر آن سیاست ارعاب و تهدید را به موقع اجرا بگذارد. باری ایران  بر خلاف کره‌شمالی، هرگز به دنبال تولید بمب اتمی نبوده؛ لذا  اتهام تلویحی امضاکنندگان نامه به ایران نیز مردود اما از حیث همسویی با آمریکا تأمل‌برانگیز  است!

7-  صرف‌نظر از پیام ظاهری و انگیزه نگارش نامه مورد بحث، باید پرسید اثر وضعی چنین نامه‌ای در افکار عمومی چیست؟ تحلیل این اثر به ما کمک می‌کند تا به ذهنیت امضا‌کنندگان و از آن مهمتر کارگردان این سناریو دست یابیم. به نظر می‌رسد  ایجاد نگرانی در بخشی ولو اندک از مخاطبان، نخستین اثر  وضعی  این نامه باشد.نامه به دنبال القای این مطلب موهوم  است که ضعف و اضطرار  ایران تا حدی است که به رغم بدعهدی  آمریکا ناچار است برای تحمل شرایط ناشی از تحریم، دست در دامان همین دشمن بدعهد در آویزد و حتی ذلت بدعهدی دوباره  را  به جان بخرد!

ارعاب  و تضعیف اراده ملت ایران در شرایط کنونی دقیقا همان چیزی است که آمریکا می‌خواهد. اینجاست که باید از اثر به مؤثر پی‌برد و همسویی  رویکرد آمریکا و امضا کنندگان این نامه را بازشناخت.

بنا بر آنچه گفته شد، اعلام برائت از امضاکنندگان این نامه و تقبیح جهت‌گیری،  ضداسلامی و ضد ایرانی  آن، فرصتی برای اصلاح‌طلبان درون نظام است که دست در دامان  ملت پر افتخار ایران دراندازند. هر چند به نظر می‌رسد که اعلام برائت کافی نبوده و برکناری دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی با توجه به مواضع متناقض وی در این خصوص و نیز اخراج امضاکنندگان  واقعی از احزاب اصلاح‌طلب با تصمیم شورای اصلاحات ضرورت داشته باشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon