«جنگ جهانی غذا» | تغییرات شگرف «جمعیت جهان طی ۲۰۰۰ سال»

«جنگ جهانی غذا» | تغییرات شگرف «جمعیت جهان طی 2000 سال»

مطابق شاخصهای جهانی، «جمعیت» یکی از شاخصهای زیرساختی اقتدار سیاسی و رشد اقتصادی هر کشور است. در این گزارش، ضمن پرداختن به این موضوع تغییرات جمعیت جهان طی دو هزار سال گذشته بررسی شده است.

پرونده ویژه «جنگ جهانی غذا» - بخش دوم

اشاره | در بخش قبلی پرونده، به این اشاره شد که طی نیم قرن اخیر، آرایش قدرتهای بزرگ عالم، از متمرکز و اقتدارگرا به منعطف و چندملیتی تغییر یافته است؛ اما یکی از مهمترین بهانه‌های برنامه‌های کاهش جمعیت که توسط افراد خاص پیگیری می‌شود، کمبود منابع در جهان است، و یکی از مهمترین دلایل کمبود منابع را افزایش تصاعدی جمعیت طی قرن اخیر می‌دانند. البته این افراد و نهادهای خاص هرگز به این حقیقت اشاره نمی‌کنند که بشر، همپای افزایش جمعیت، به سطوحی از «تکنولوژی»، و «توان برنامه‌ریزی» دست یافته که به‌راحتی می‌تواند چند برابر ظرفیت فعلی جمعیت جهان، غذا تولید کند. در این بخش، تحلیلی آماری از جمعیت جهان ارائه خواهیم داد. دعوت می‌کنیم این بخش جذاب را از دست ندهید.

«جمعیت»؛ مؤلفه‌ی زیرساختی رشد و اقتدار

نه‌تنها برآوردهای داخلی، بلکه شاخصهای جهانی به‌روشنی حاکی از آن است که میزان جمعیت یک کشور بر حوزه‌های گوناگون اقتدار آن کشور تأثیرات عمیقی دارد.در حوزه نظامی برای سنجش قدرت نظامی یک کشور، مؤلفه‌های گوناگون جمعیتی سنجیده می‌شود. جمعیت کل[1]، نیروی در دسترس[2]، نیروی نظامی مناسب برای خدمت[3]، نیروی نظامی به سن خدمت رسیده[4]، نیروی نظامی فعال[5] و نیروی نظامی رزرو[6] برخی شاخص‌هایی هستند که برای سنجش آمادگی قوای نظامی هر کشور، مورد سنجش قرار می‌گیرند.

در پایشهای بین‌المللی مؤلفه‌های متعدد جمعیتی و نسبتهای آن، به‌عنوان شاخص آمادگی دفاعی یک کشور سنجیده می‌شود

در حوزه اقتصادی نیز درباره تأثیر عمیق نرخ باروری در اقتصاد هر کشور اتفاق نظر وجود دارد. «پل ساموئلسون»[7] در مقاله‌ای به نام «یک مدل دقیق وام مصرفی با یا بدون قرارداد اجتماعی پول» اثبات کرد «نرخ باروری انسانی» بهترین عامل تحرک و تکامل اقتصاد هر کشور است. «هنری هارود»[8]- اقتصاددان برجسته «کینز»ی - رشد جمعیت را عامل رشد طبیعی اقتصاد می‌داند. همچنین مطابق نظر «رابرت سولو»[9] اقتصاددان مشهور آمریکایی، افزایش نرخ رشد جمعیت،‌ گرچه «ذخیره سرانه سرمایه» و همچنین «تولید سرانه» کمتری را برای اقتصاد رقم خواهد زد، لیکن «رشد پایا» و «توان اقتصادی بالاتری» را به‌وجود می‌آورد. «ادموند فلپس»[10] به رابطه دقیق بین رشد اقتصادی و رشد جمعیت دست یافت که به «قاعده طلایی رشد»[11] مشهور شد. بر اساس این قاعده‌، کارایی نهایی سرمایه، با نرخ رشد جمعیت برابر است. به عبارت دیگر، رشد اقتصادی تابع مستقیم نرخ رشد جمعیت است. این نظریه را اقتصاددانان دیگری مانند موریس اله[12] و جان نیومن[13]نیز تأیید کرده‌اند. «سیمون کوزنتس»[14] با بررسی آهنگ رشد درآمد سرانه و آهنگ رشد جمعیت در کشور‌های مختلف، به این نتیجه رسیده که همبستگی معنی‌داری بین کاهش یا افزایش جمعیت با درآمد سرانه وجود ندارد. «کنت آرو»[15] و همکارانش در سال 2003 اعلام کردند جمعیت شکلی از سرمایه است. بر این اساس، با کنترل جمعیت، رشد اقتصادی کنترل و محدود می‌شود.[16]

بر اساس «قاعده‌ طلایی رشد»، کارایی نهایی سرمایه، با نرخ رشد جمعیت برابر است.

 

در این زمینه انبوهی از نظریات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وجود دارد، که ذکر آنها روند بحث را به حاشیه خواهید برد. تا اینجا باید بپذیریم که جمعیت، به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های اساسی قدرت استراتژیک در مجامع علمی و اجرایی دنیا پذیرفته شده است.

روند دوهزارساله تغییر جمعیت

روند تغییرات جمعیت روی زمین در گذر تاریخ بسیار جالب توجه است. پیش از رخدادهایی مانند انقلاب جنسی[17] و همچنین برنامه‌های کاهش جمعیت در غرب، جمعیت جهان از ابتدای سده بیستم رشدی بی‌سابقه به خود گرفته بود. دلیل اصلی این رشد بی‌سابقه شاید همه‌گیری بهداشت و درمان بوده است؛ اکنون این روند افزایشی به‌دلیل سیاستهای فرهنگی و اجتماعی غرب بسیار کند شده است. بیایید نگاهی به روند افزایش جمعیت جهان از ابتدای میلاد مسیح تاکنون بیندازیم.

+ بیشتر بخوانید

1. «جنگ جهانی غذا» در خبرگزاری تسنیم کلید خورد/ در این پرونده چه می‌خوانیم؟

2. تغییر در آرایش جهانی قدرت طی نیم قرن

جمعیت جهان هم‌اکنون از 7.6 میلیارد نفر فراتر رفته است. نرخ افزایش سالانه جمعیت، 1.09 درصد است که با این حساب هر سال حدود 82 میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه می‌شود. چین با بیش از 1.4 و هندوستان با 1.35 میلیارد نفر کشورهای اول و دوم پرجمعیت دنیا هستند و مجموعاً 36 درصد جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند، پس از این دو، ایالات متحده با 326 میلیون نفر در جایگاه سوم قرار دارد. ایران با حدود 82 میلیون نفر، جایگاه هجدهم را به خود اختصاص داده است.

20 کشور پرجمعیت جهان در سال 2018

یک موضوع مهم در این زمینه، شرایط افزایش جمعیت جهان در گذر تاریخ است. برآوردها نشان می‌دهد جمعیت جهان در سده‌های اول میلاد مسیح(ع) کمتر از 200 میلیون نفر بود. این جمعیت در سال 1000، به حدود 270، در سده 1500 به حدود 450، و در ابتدای سده 1700 به 600 میلیون نفر رسید.

ایران با جمعیتی حدود 82 میلیون نفر، هجدهمین کشور پرجمعیت دنیاست.

 

از این زمان با توجه به تحولات فناوری، رشد جمعیت شتاب بیشتری گرفت، چنان که طی 150 سال پس از آن، در سال 1850، جمعیت جهان دو برابر شده و از مرز 1.2 میلیارد نفر گذشته بود. این جمعیت در سال 1900 به 1.6 میلیارد نفر رسید.

در قرن بیستم، با توجه به مؤلفه‌های متعددِ بهبود سبک زندگی، رشد جمعیت شتاب مضاعف گرفت، چنان که در سال 1950، جمعیت جهان از 2.5 میلیارد نفر فراتر رفت. پس از آن، با روندی تصاعدی، در نیمه دوم قرن بیستم، 3.5 میلیارد نفر به جمعیت جهان افزوده شد و از مرز 6 میلیارد نفر گذشت. با روند فعلی پیش‌بینی می‌شود این جمعیت در سال 2050، به حدود 10 میلیارد نفر برسد. نکته قابل تأمل اینکه طی نیم قرن گذشته، نرخ افزایش جمعیت جهان از حدود 2 درصد به حدود 1.1 درصد کاهش داشته است. نمودارهای زیر خلاصه این روند را نشان می‌دهد.

روند افزایش جمعیت جهان در دو هزاره اخیر

کند شدن روند افزایش جمعیت جهان

در این میان تراکم جمعیت نیز شایان توجه است. سرانه نفرات بازای زمین در دسترس، از 19 نفر به 51 نفر در هر کیلومتر مربع افزایش داشته است.[18] تراکم‌ سرزمینی جمعیت دنیا را در نقشه زیر مشاهده می‌کنید.

نقشه تراکم جمعیت جهان در سال 2018

ترکیب جمعیتی ادیان در جهان نیز جالب است. بر اساس آخرین مطالعات، در سال 2010 میلادی،‌ از میان حدود 7 میلیارد جمعیت جهان، 2.2 میلیارد نفر مسیحی، 1.6 میلیارد نفر مسلمان، 1.1 میلیارد بی‌دین، 1 میلیارد هندو، 500 میلیون بودیست، 400 میلیون نفر معتقد به ادیان نوظهور، 58 میلیون نفر معتقد به آیینهای متفرقه، و کمتر از 14 میلیون نفر یهودی بوده‌اند.

نمودار درصد ادیان از جمعیت جهان

روند تصاعدی افزایش جمعیت، و همچنین قحطیهای ناشی از توزیع نامتوازن غذا در جهان، دست‌مایه تبلیغ روی ایده‌ای شد که کاهش جمعیت جهان را مطرح می‌کرد؛ غافل از اینکه این ایده، در یک پازل بزرگتر و از سوی محافل خاص هدایت می‌شود. در این زمینه مفصلاً خواهیم نوشت.

بخش بعدی پرونده «جنگ جهانی غذا» به این موضوع خواهد پرداخت که ایده «اصلاح نژاد بشر» از کجا ناشی شده است. این بخش، فردا سه شنبه 26 تیرماه 97 منتشر خواهد شد.

 

+ صفحه پرونده «جنگ جهانی غذا» {اینـــــــــــــــــــجا} در دسترس است.

 

پی‌نوشت


[7] - Paul Anthony Samuelson (15 May 1915 – 13 December 2009) برنده نوبل اقتصاد در سال 1970 میلادی

[8] - Henry Roy Forbes Harrod (13 February 1900 – 8 March 1978)

[9] - Robert Merton Solow (born August 23, 1924) برنده نوبل اقتصاد در سال 1987 میلادی

[10] - Edmund Strother Phelps, (born July 26, 1933)

 عضو برجسته انجمن اقتصاد آمریکا و برنده‌ جایزه نوبل اقتصاد در سال 2006

[11] - Golden Rule Of Accumulation

[12] - Maurice Félix Charles Allais (31 May 1911 – 9 October 2010)

[13] - John von Neumann (December 28, 1903 – February 8, 1957)

[14] - Simon Smith Kuznets (April 30, 1901 – July 8, 1985)

اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه‌ نوبل اقتصاد در سال 1971

[15] - Kenneth Joseph "Ken" Arrow (23 August 1921 – 21 February 2017)

اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه‌ نوبل اقتصاد در سال 1971

[16] - صالحی، نورا..، تأثیر جمعیت بر اقتصاد، تارنمای دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، رؤیت: 19 اردیبهشت 1397، دسترسی در:

 http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=24600

[17] - Sexual Revolution or Sexual Liberation (1960 – 1980)

[18] - تأکید می‌شود برخلاف ادعاها و تبلیغات پرحجم فرقه‌های آخرالزمانی و همچنین سوگیری سازمانهای جهانی، با توجه به تحول و ارتقاء ابزارهای دانشی و بهره‌وری در تولید غذا، این افزایش سرانه جمعیت، هرگز به معنی قحطی و کمبود منابع نیست.

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اقتصادی
اخبار روز اقتصادی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
بانک ایران زمین
بانک سرمایه