رهگذر: "آخرین داستان" در آمریکا اکران شد اما در ایران هنوز نه!/ خانه‌مان را فروختیم تا بسازیم

رهگذر: "آخرین داستان" در آمریکا اکران شد اما در ایران هنوز نه!/ خانه‌مان را فروختیم تا بسازیم

کارگردان انیمیشن "آخرین داستان" از عدم حمایت‌های حقیقی سازمان سینمایی نسبت به این فیلم و مهجوریت آن می‌گوید. سیاست‌گذاری که منجر به نبود تنوع در فیلم‌های سینمایی در حال اکران شده و خانواده‌ها را برای انتخاب فیلم دچار مشکل کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، داستان‌های اساطیری و تاریخی ایران از بهترین و جذاب‌ترین قصه‌هایی است که می‌توان با پرداخت آن در مدیوم سینما و تلویزیون مردم جهان را با آن آشنا کرد و به انتقال مفاهیم ناب فرهنگی، علمی، دینی، اجتماعی و... از طریق آن اقدام کرد. اما متأسفانه نه تنها در سینما کمتر فیلمی داریم که به این مهم پرداخته باشد بلکه در انیمیشن که چندسالی است جان تازه‌ای گرفته است مورد بی‌مهری قرار گرفته و هنوز سینمای ما نسبت به آن توجه کافی نکرده است.

حالا انیمیشنی ایرانی و ملی بعد از 9 سال تلاش و کوشش بی‌وقفه گروه سازنده آن به‌نام «آخرین داستان» نزدیک به یک‌سال است که آماده اکران است و در این مدت توانسته جوایز متعدد داخلی و خارجی را کسب کند. فیلمی که بر اساس داستان «ضحاک» و «فریدون» از معروف‌ترین داستان‌های شاهنامه ساخته شده است و توانسته برای شرکت در بخش انیمیشن بلند جشن اسکار پذیرفته شود.

کارگردان این فیلم «اشکان رهگذر» که کاگردانی چند انیمیشن کوتاه را در کارنامه خود دارد، در گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید از مهجوریت انیمیشن خود می‌گوید و درباره اهمیت قهرمانان تاریخی و ملی در سینمای نوجوان صحبت می‌کند.

سینما به انیمیشن بها نمی‌دهد

علت اینکه به‌طور مستقل در اسکار حاضر شدید را چه می‌دانید؟ آیا نهادهای سینمایی مانند سازمان سینمایی و فارابی حمایت و بسترسازی لازم را برای حضور شما در اسکار انجام دادند؟

هر کشور در بخش فیلم‌های خارجی می‌تواند یک فیلم را به‌طور رسمی ارسال کند اما در انیمیشن بلند و کوتاه، خود پخش‌کننده می‌تواند فیلم را برای اسکار ارسال کند. ما هم همین کار را کردیم. البته واقعاً جای تأسف دارد که به انیمیشن هنوز در کشور بهای زیادی داده نمی‌شود و اصلاً و اساساً مهم نیست. همین که ما با تعداد قابل توجهی جایزه داخلی و خارجی به‌عنوان نماینده شناخته نشدیم قابل نقد است.

برای همین ما هم امیدی به اینکه به‌عنوان نماینده به اسکار سفر کنیم نداشتیم. دولت‌ هم می‌تواند در کنار اینکه فیلم دیگری را برای اسکار ارسال کرده است از انیمیشن حمایت معنوی کند و با بسترسازی، زمینه‌های انتخاب و راه‌یابی او به اسکار را فراهم کند. البته برای حضور انیمیشن در اسکار باید یکسری مؤلفه‌ها هم از قبل وجود داشته باشند، مثل اکران در آمریکا و یا نقد و نظرهایی در برخی از مجلات و نشریات آنان که همانطور که مشخص است کار واقعاً دشواری است، اما با همه اینها ما تمام این بخش‌ها را اجرایی کردیم و در هر حال برای اسکار به‌عنوان نماینده رسمی شناخته نشدیم.

«آخرین داستان» سقف اکران را خواهد زد

حقیقت این است که ما خیلی زجر کشیدیم که این کار تولید شود. برای ساخت آن در این 9 سال مشکلات بسیار زیادی را دیدیم، بچه‌ها هر روز ساعت 8 صبح تا 8 شب کار می‌کردند تا این کار ساخته شود اما تحقیقاً هیچ حمایتی نشدیم. بعد از اینکه در جشنواره  «اِنسی»  مورد توجه قرار گرفتیم از طرف داخل هیچ خبری نشد. زمانی که در بازار «کن» رفتیم و در 4 اثر برتر دنیا قرار گرفتیم باز هم هیچ توجهی به ما نشد. در کل 11 جایزه داخلی و خارجی گرفتیم اما هیچ اتفاقی نیافتاد. 

ما باید تا به الان حداقل اکران داشته باشیم و حتی قرار بود تا در همین آبان‌ماه اکران داشته باشیم اما به ما خیلی راحت گفتند که فعلاً فیلمتان به عقب افتاد و فلان فیلم ارجحیت دارد. ما  سرگروه انیمیشن را که باید خوابش را بببینم. هر دفعه برای اینکه فلان فیلم دارد اکران می‌شود و باز فیلم کمدی دیگری می‌خواهد بیاید، باید بگوییم چشم ما منتظر می‌نشینیم تا نوبت اکران ما بشود. می‌گویند خودت  را جای سینمادار بگذار، دوست داری که فیلمی را اکران کنی که نفروشد؟ من بدون شک می‌گویم که سینمادار باید فیلم پرفروش بیارود اما چه کسی گفته است که فیلم من نمی‌فروشد؟  مگر «فیلشاه» نبود که 8 میلیارد فروخت؟  در هر فصل اکران ما 4  یا 5 فیلم داریم که به زور 1 میلیارد هم نمی‌فروشد اما باز فیلم دیگری مثل آن در فصل بعدی اکران می‌شود بعد نسبت به این فیلم اینچنین تصمیم غیرمنصفانه‌ای می‌گیرند! من عاشق رقابتم و اصلاً می‌گویم که این فیلم را اکران کنید تا ببینید در مدت 2 ماه سقف اکران  را می‌زند یا نه؟

فکر می‌کنند که ما پول و جوایز نقدی می‌خواهیم باور کنید که ما پول نمی‌خواهیم خودمان بلدیم چگونه پول دربیاوریم. خدا روزی‌رسان است؛ البته هستند نهادهایی که کارشان حمایت مالی است اما به حمایت مالی نیاز نداریم. خودمان پولش را درمی‌آوریم چون کارهای سفارشی را هم که حتی از خارج به‌دست ما می‌رسد انجام می‌دهیم. باید اعتراف کنم خیلی بد است که این فیلم در آمریکا اکران دارد اما در کشور خودش خیر!

به ما کلی جایزه دادند اما این جایزه‌ها که برای ما اکران نمی‌شود. من فکر می‌کنم باید جایگاه ویژه‌ای برای گروه سینمای کودک و انیمیشن وجود داشته باشد اما نیست، همین رویکرد عدم توجه به دیگر گونه‌های سینمایی مانند انیمیشن، باعث شده است تا تنوع فیلم موقع خرید بلیط از بین رفته باشد و خانواده برای کودکش به سختی فیلم انتخاب کند. سینمای ما یا اجتماعی دارد یا کمدی.

متأسفانه سینمای ما هرچیز جدیدی را که به دستش برسد پس می‌زند. در فرم‌های اسکار از ما پرسیده‌اند که اکران در داخل چه زمانی است؟ ما هم بدون داشتن تاریخ مشخص قسمت مربوطه را پر کرده‌ایم؛ قبلا هم به ما زمانی را برای اکران گفته‌اند که بعدش کنسل شده است.

خانه‌مان را برای ساخت این اثر فروختیم

سرمایه‌گذاری فیلم چطور انجام شده است؟

سرمایه شخصی بوده است، ما حتی خانه و ماشین خودمان را برای ساخت این کار فروختیم. حقوق‌های برادران خودم که در حوزه آی تی و مهندسی کار می‌کنند را برای این کار واریز می‌کرده‌اند. آقای «رسول‌اّف» هم بخشی از هزینه‌های تولید کار را که برای پس تولید است داده‌اند که آن را هم بعد از مدتی به ایشان برگرداندیم و امتیاز اصلی فیلم را خریدیم.

حتی با معاون ارزشیابی صحبت کرده‌ام و گفتم که الان موجی راه افتاده است که برای فروش و اکران این فیلم زمان بسیار مناسبی است اما گفتند که هر کس ادله‌ خودش را دارد. البته گفتند که به ما کمک می‌کنند تا به این فیلم توجه ویژه شود. در کل خیلی‌ها فکر می‌کنند که سازمان سینمایی به ما خیلی کمک می‌کند اما واقعاً این طور نیست. هرچه هست این حمایت‌ها باید در عمل باشد. ببینید در  شورای عالی اکران سه نفر سینمادار هستند و باید آنها در عمل برای اکران فیلم کمک کنند.  

خوب از میان آنان برای اکران فیلم به چه نتیجه‌ای رسیدید؟

برای پخش فیلم در ابتدا با مسئول شرکت فیلمیران صحبت کردیم که ترجیح دادند فیلم دیگری را اکران کنند.

امیدوارم که به‌زودی اکران موفقی را به‌دست آورید و سازمان سینمایی هم در عمل از شما حمایت کند. در حال حاضر پیش‌بینی خود شما از نامزدی در اسکار چیست، فکر می‌کنید می‌توانید نامزد شوید؟

فیلمی که الان در اسکار هست دوبله انگلیسی شده است. زمانی هست که انیمیشنی چون لایو-اکشن است و صدابرداری سر صحنه شده اگر تغییر زبان بدهد برای حضورش در اسکار دچار مشکل است اما انیمیشن‌هایی که صداگذاری و دوبله شده باشد می‌تواند حتی با تغییر زبان به نمایندگی از کشور خود وارد اسکار شوند. اینها تبصره‌هایی است که با مدت‌ها جستجوکردن توانستیم در فرم‌های اسکار آن‌ها را پیدا کنیم. 

 

خیلی بد است که این فیلم در آمریکا اکران دارد اما در کشور خودش خیر!

 

در حال حاضر ما با 31 انیمیشن دیگر در اسکار آماده شده‌ایم و به اصطلاح خود اسکاری‌ها وارد «ریس RACE»  اسکار شدیم که از میان اینها در دور بعدی به فهرستی 12‌ تایی معروف به SHORT LIST می‌رسیم و بعد از آن نهایتاً به 5 انیمیشن نامزد می‌رسیم. در میان این آثار چندکار ژاپنی، تایلندی و همین‌طور چندکار آمریکایی نیز دیده می‌شود که یکی از آنان «داستان اسباب‌بازی‌ها 4» است. چندکار از پیکسار هم هست و در مجموع رقبای گردن‌کلفتی در مقابل داریم. البته قبل از ما انیمیشن ایرانی کوتاهی به اسکار رفته بود که نتوانست نامزد شود.

امیدوارم؛ زیرا اولاً امسال اولین سالی است که اعضای آکادمی اسکار باید به فیلم‌ها رأی بدهند. تا قبل از این فیلمی که بیشترین هجوم تبلیغاتی را داشت بیشتر دیده می‌شد و برای همین اعضا هم تحت تأثیر این فضا به آن فیلم‌ها بیشتر توجه می‌کردند، اما امسال که مجبورند فیلم‌ها را ببینند و حتما رأی بدهند، فیلم‌ ما هم دیده خواهد شد و همین ضریب اینکه مورد توجه قرار بگیرد نیز بالا می‌رود. دیگر بسته به اینکه چقدر فیلم قوی باشد می‌تواند اعضا را راضی نگه‌دارد.

نکته بعد این است که اعضا از انیمشن‌های 3D‌ خسته‌اند و از انیمشن‌های دو بعدی بیشتر استقبال می‌کنند زیرا برای آنها تازگی و جذابیت دارد. و دیگر اینکه این اولین انیمیشن بلند ایرانی است که در کنار فضای سیاسی این‌کار برای آنان جذابیت بسیار زیادی دارد. دیگر باید منتظر بود تا ببینیم چه نتیجه‌ای در فیلم حاصل خواهد شد.

قهرمان‌های هالیوودی را از فیلتر ملی و ایرانی رد کردیم

آقای رهگذر! به نظر شما با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی روز و مسائلی که در آن وجود دارد، قهرمان‌های آخرین داستان مانند «آفریدون» «روزبه» و «کاوه» چه نیازی را می‌توانند برای نوجوانان و جوانان ما رفع کنند؟ آیا بستر فعلی برای حضور و اثرگذاری قهرمانان اثر شما در جامعه وجود دارد؟

در ابتدا باید بگویم که من این کار را در 9 سال قبل شروع به ساختن کردم و آن موقع شرایط از هر نظر خصوصاً اقتصادی بسیار متفاوت با امسال بود. از طرف دیگر با این حال من متناسب با خود سال ساخت، انیمیشن را تنظیم نکردم چون دارای تاریخ مصرف می‌شد. بلکه تلاش کردم تا با مؤلفه‌های سینمایی که امروز قابل فهم و درک است این فیلم را بسازم و برایم مهم این بود که کاراکترها را طوری طراحی کنم که خاکستری باشند. دقیقاً چیزی که خود فردوسی هم در شاهنامه می‌گوید که 

«فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی»

برای همین سعی کردم که این موضوع را تقویت کنم. «ضحاک» داستان از همان ابتدا آنقدر هم بد نیست بلکه رفته‌رفته بدتر می‌شود یا خود «فریدون» هم رفته‌رفته با پالایش درونی خود به قهرمان تبدیل می‌شود. در حقیقت این نکته خیلی مهم است که ما با انتخاب‌های خودمان معلوم می‌‌کنیم که می‌خواهیم فرشته شویم یا شیطان. برای همین باید طوری شخصیت‌‌ها را طراحی می‌کردیم که با فضای روز که یا همه بد بد و یا خوب خوب نیستند قرابت داشته باشد تا بتواند همذات‌پنداری کند. 

اما در عین حال ما قهرمان‌های بسیار زیادی دارایم، چه دینی و چه ملی و تاریخی که واقعاً مهجورند دلیلش هم کم‌کاری ما در این حوزه‌ها است. کاری که ما در ابتدا کردیم این بود که ببینیم برای قهرمان‌سازی در هالیوود دارد چه اتفاقی می‌افتد؟ ما مدت‌ها مخاطب قهرمان‌های غربی بودیم و باید از فیلتر ایرانی و ملی قهرمان را رد می‌کردیم تا بتوانیم قهرمان ایرانی واقعی داشته باشیم. حتی برای رسیدن به این مقصود به ساخت انیمیشن اکتفا نکردیم و این روزها مشغول طراحی لباس با کاراکترها و همچنین ساخت بازی‌ایم تا بتوانیم در پیوست فرهنگی نیز جدی‌تر توسعه دادن قهرمان ایرانی و ملی را دنبال کنیم تا مخاطب ما به‌جای آنکه دنبال بتمن بیاید به این سمت کشیده شود.

در مصاحبه‌های خود به درستی اشاره کردید که در بحث قهرمان‌سازی باید بدمن خیلی قوی‌ای داشت تا بتوانیم قهرمان خوبی داشته باشیم. در «آخرین داستان» نیز این رویکرد را می‌بینیم اما به‌نظرم رسید که در پرداخت به وجوه منفی شخصیت بد آنقدر کار شده که دیگر شخصیت مثبت داستان در حاشیه قرار گرفته است. علت این را چه می‌دانید؟

بله درست است، واقعیت این است که نسخه‌ای که تماشا کردید 100 دقیقه است و 15 دقیقه آن حذف شده است. این زمان حذف شده دقیقاً بخش‌هایی است که درباره تحول شخصی فریدون و رشد او است. چون مدت زمان این کار طولانی شده است حتی الان هم روی ما فشار است که 10 دقیقه دیگر هم کم کنیم. فیلم‌های تاریخی به‌علت آنکه کاراکترها زیاد است و باید زمان و مکان معرفی شود، زمان‌بردار است اما مثلاً در فیلم اجتماعی، شما نیازی به معرفی شهر تهران ندارید همین شد که مدت‌زمان این فیلم طولانی شد و باید بخش‌هایی را از آن حذف می‌کردیم.

چرا از بخش‌های دیگر فیلم کم نکردید؟ 

برای اینکه دچار چاله و بخش‌های منطقی و روایی فیلم دچار مشکل می‌شد. برای همین مجبور شدیم از بخش‌های فرعی کم کنیم. قصد داریم که بعد از اکران سینمایی در نسخه بلوری فیلم حتما فیلم‌ را به طور کامل منتشر کنیم.

همه منتظر قسمت دومند

به نظر شما قسمت مغفول مهم فرهنگ و هویت تاریخی ما که باید به‌عنوان میراث ملی در انیمیشن‌های ما به آن توجه شود کدامند؟ شرکت‌های انیمشن غربی به این موضوع توجه بسیار زیادی کردند و حتی امروز در کارهای LIVE-ACTION ‌نیز به دنبال احیا و انتقال آن میراث بیان شده در کارتون‌های قدیمی است.

وقتی که کار ساخته شد و ما چند اکران خصوصی برای دانش‌آموزان داشتیم اولین چیزی که به ما گفته شد این بود که «چه عجب!» بالأخره کاری ساخته شد. در شهرری اکران داشتیم برای دانش‌آموزان دبیرستان، بعد از اتمام فیلم تمام 500 نفر دانش‌آموزان ایستادند و کار را تشویق کردند و بعد  آمدند و گفتند که کار بعدی را کی می‌سازیم و چه‌جور فیلمی است؟ کلی از پیکسل‌های کاراکترهای فیلم مانند «جمشید» و «آبتین» و «فریدون» و «شهرزاد» را گرفتند و بردند. 

این بچه‌ها واقعا به چنین چیزی نیاز داشتند، نیازی که تا به امروز تغذیه نشده است. جالب‌تر آنکه زمانی که در خارج از کشور فیلم اکران شد گفتند که محتوای جدیدی در آن وجود دارد در حالی که فیلم‌های ابرقهرمانی در کشورهای خارج به‌وفور دیده می‌شود. اما این فیلم به‌خاطر محتوای ایرانی و معنوی و عرفانی خاصی که دارد برای آنان بسیار جالب‌تر بود. تمام اینها برای آن است که ایرانی‌هایی که این فیلم را ساختند در حقیقت چیزی را ساختند که تا قبل از آن وجود نداشته است یا اگر بوده از مرز بیرون نرفته است. در حقیقت پاسخ به عطش قهرمانی است که اول باید قهرمان غلبه بر رذالت‌های درونی و اخلاقی خود شود تا بتواند بر اهریمن بیرونی پیروز شود.

بنابراین با رفع نیاز چنین قهرمانی انتقال میراث ملی و فرهنگی ما نیز انجام خواهد شد در غیر این‌صورت مخاطب ما برای سرگرمی و تعلق خاطر به قهرمان به‌سوی قهرمانان خارجی مانند بتمن می‌رود.

«شاهنامه» وقتی فیلم شود دیده می‌شود

همین که می‌گویید بچه‌ها اینچنین به فیلم شما علاقه نشان دادند به ما می‌‌گوید که اگر واقعاً برای نوجوانان ما انیمیشن خوب با تم قهرمان‌پروری وجود داشته باشد دیگر به‌سوی الگوگیری از سلبریتی‌های داخلی و خارجی نمی‌روند. این حقیقتی است که عطش به الگو و قهرمان برای نوجوانان ما وجود دارد.

دقیقاً، علتش هم آن است که پشت این داستان تفکر وجود دارد. فردی مانند «فردوسی» که 30 سال تلاش کرده و این کتاب را نوشته است قطعاً برای نگارش و سرودن این کتاب زمان بسیار زیادی را گذاشته که توانسته کاری را بسازد که بعد از چندین قرن هنوز ماندگار شده است. این خیلی فرق دارد با سلبریتی‌ که یک بار جلوی دوربین آمده و سوادی ندارد و بعد هم درباره همه‌چیز حرف می‌زند.

 

قهرمانی که اول بر اهریمن درون پیروز شود بعد بر دشمن بیرونی، نیاز نوجوانان جهان امروز است

 

همه اینها برای این است که «فردوسی» را نمی‌بینند و کتابش خاک می‌خورد اما زمانی که فیلمش ساخته بشود و همه ببیند آن وقت می‌فهمند که چه گنجی دارند و از آن بی‌خبرند. همین موضوع را در ژاپن ببینید؛ آنها سال‌ها است که با الگوبرداری از شخصیت‌های اصلی قهرمان‌های تاریخی و اساطیر خودشان توانستند مکتبی در انیمشین‌سازی داشته باشند که یکی از بازوهای قدرتمند اقتصادی این کشور است.

مکتب ایرانی انیمیشن!

حالا که به بحث مکتب اشاره کردید می‌خواهم از فرم ملی انیمیشن سؤال کنم که تا چه حدی این مسیر طی شده است؟ آیا می‌توانیم از داشتن مکتبی ایرانی در انیمیشن صحبت کنیم؟ آیا «آخرین داستان» توانسته است در این زمینه قدمی بردارد؟

مکتب بحثی است که در آن هویت بصری کار معلوم می‌شود. مثلاً هر سه مکتب انیمیشن‌سازی «زاگرب» «دیزنی» و «اَنیمه» تکلیفشان در این حوزه مشخص است. ما هنوز در ایران صاحب مکتب نشده‌ایم زیرا مؤلفه نداریم، چرا مؤلفه نداریم چون آنقدر کار نساختیم که بتوانیم مؤلفه‌های ایرانی را در انیمیشن ایجاد کنیم. هرکدام از کارهایی هم که ساخته شده است طعنه به جایی می‌زند، یکی انیمه است یکی به دیزنی نزدیک است و...

کاری که باید بکنیم این است که آنقدر تولید کنیم تا بتوانیم در پسِ تولیدات زیاد به مؤلفه و مکتب برسیم. البته به یک شرط و آن هم اینکه کارها مبتنی بر مؤلفه‌های فرهنگی و تاریخ خودمان باشد. در «آخرین داستان» ما تلاش کردیم تا مثلاً لباس‌ها، چهره‌ها و از همه مهم‌تر دیالوگ‌ها و موسیقی کاملاً ایرانی باشند تا مؤلفه‌های داستانی و روایی کار متناسب با فضای بومی و ملی باشند. 

اگر از همان اول چندتا کار مینیاتوری در انیمیشن ایجاد می‌کردم سریع برچسب کار هنری بر آن می‌زدند و دیگر آن را انیمشن و فیلم بلند داستانی نمی‌خواندند. قبلاً هم گفتم که با چندتا بته‌جقه‌ای هیچ‌وقت فیلم، ایرانی نمی‌شود. برای همین شاید تکنیک کار «انیمه» باشد اما معماری، لباس، حال و هوای روستایی و شهری و دیگر مؤلفه‌‌ها را از نمونه‌‌های اصیل ایرانی برداشت کردیم. بنابراین اگر این روال توسعه پیدا کند می‌توانیم در سال‌های بعد دارای مکتب ایرانی در انیمیشن باشیم.

مؤلفه‌های گوناگونی هست که می‌تواند به ساخت مکتب ایرانی انیمیشن کمک کند اما استفاده همزمان همه مؤلفه‌های بدیع شاید در کارهای کوتاه جواب بدهد اما در فیلم‌های بلند داستانی مخاطب را پس می‌زند؛ بلکه باید آرام آرام توسعه پیدا کند و امروزی شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران