محور شرارت چگونه برای ترور شطح و ترورهای بعد در لبنان برنامهریزی کرده است
خبرگزاری تسنیم: شواهد و قرائن موجود تأکید میکند که محور شرارت در لبنان تنها برای ترور «محمد شطح» برنامه ریزی نکرده بود، بلکه این برنامه ریزیای دقیق و دامنهدار در لبنان است که در صدد متشنج کردن عرصه سیاسی و امنیتی لبنان و ضربه زدن به حزبالله است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری «العهد» در مقالهای بهقلم «آیه صالح»، کارشناس امور لبنان به بررسی سیاستهای ریخته شده برای عرصه کنونی لبنان میپردازد و تلاش میکند آنها را ریشهیابی کند.
بازخوانی تاریخ ترورها
«علی عبدالکریم علی»، سفیر سوریه در بیروت با گامهای سنگین، چهره عرقکرده و خسته در حالی که پروندهای را در دست داشت که در آن حجم خطرات ناشی از ترور «محمد شطح»، وزیر دارایی اسبق لبنان برای محور مقاومت در منطقه بررسی شده بود، وارد اتاق «غضنفر رکنآبادی»، سفیر ایران در لبنان شد که با «مصطفی بدرالدین»، یکی از رهبران جنبش حزبالله لبنان دیدار داشت.
سفیر سوریه تأکید کرد: ما نباید زمان را از دست بدهیم. ما در حال از دست دادن سلطه و برتری میدانی (در داخل، منطقه و عرصه بین المللی) هستیم و حوادث پشت سر هم روی میدهند. دیگر زمان تغییر قواعد بازی و برقراری توازن فرا رسیده است.
بدرالدین سرش را تکان میدهد، رکنآبادی میگوید: «کمی به من وقت دهید، دوستان ما در تهران در حال طراحی نقشه مطمئنی هستند که محور شیطان هرگز نمیتواند از آن رمزگشایی کند. بعد از آن، ما مکان و زمان عملیات را مشخص میکنیم و این حادثه نیز به یکی از حوادث تروریستی تبدیل میشود که از مدتها قبل در لبنان اتفاق میافتد».
«فؤاد سنیوره» و اطرافیان وی در همین حد توانستهاند خیال پردازی کنند. آنها در بالای این سناریو نوشتهاند: تکرار حادثه ترور «رفیق حریری» در سال 2005 و نشان میدهند که آنها در حال تکرار همان سناریویی هستند که از طریق ترور رفیق حریری سعی در اجرای آن را داشتند و با قربانی کردن نخست وزیر اسبق لبنان قصد چنبره زدن بر اریکه قدرت را داشتند.
ترورهای تاریخ
ترور اصطلاحی است که برای توصیف عملیات قتل سازمان یافته و عمدی یک شخصیت برجسته دارای تأثیر سیاسی، فکری یا نظامی از آن استفاده میشود و در جریان آن، شخصیت رقیب یا کسی که به نظر میرسد خطری را متوجه شما و اطرافیان خود میکند، به قتل میرسد. تاریخ صدها و حتی هزاران مورد از این ترورها در داخل یک طایفه را به یاد دارد.
شاید نخستین مورد از این حوادث، کشته شدن هابیل بهدست قابیل بهخاطر حس برتریجویی بود و در ادامه به اسامی افرادی مانند بطلمیوس و برادران کلئوپاترا برخورد میکنیم که آنها را برای تصاحب یکجانبه قدرت و مشارکت با امپراتوری روم در حکومت بر مصر به قتل رساند.
در تاریخ معاصر نیز نمونههای متعددی از شورش و جنگهای داخلی ثبت شده که جنگ 7 هزار شاهزاده بر سر مسند قدرت در عربستان سعودی مهد منازعات بر سر قدرت و کودتاها و ترورها از جمله آنهاست و شاید فیلم مستند تاریخی «پادشاه شنها» بهخوبی این واقعیتها را به تصویر کشیده باشد و ممانعت رژیم آلسعود از پخش این فیلم در جهان بهترین دلیل برای اثبات این مدعاست.
در تاریخ معاصر این کشور میخوانیم که «فیصل بن مساعد بن عبدالعزیز آلسعود»، عموی خود «فیصل بن عبدالعزیز آلسعود»، پادشاه وقت عربستان را ترور کرده است و خود نیز بعد اعدام شد. اعدام وی پس از آن صورت گرفت که «خالد بن مساعد بن عبدالعزیز»، برادر بزرگتر وی در منزلش بهدست نیروهای امنیتی وزارت کشور عربستان که «فهد بن عبدالعزیز آلسعود» مسئولیت آن را بهعهده داشت، کشته شد و دلیل این کار رهبری تظاهرات و اعتصابها در اواسط دهه 60 قرن 20 اعلام شده است.
عربستان سعودی لیستی بلندبالا از ترورها بهانگیزه تکیه زدن بر مسند پادشاهی را در تاریخ خود میبیند و شاید اسناد ویکیلیکس درباره خاندان آلسعود مشتی از این خروار توطئههای داخلی در عربستان را فاش کرده باشد.
بازخوانی ترورهای سالهای 2005 تا 2013
تنها پس از گذشت چند هفته از اشغال بغداد به دست نظامیان آمریکایی در سال 2003، «کالین پاول»، وزیر خارجه وقت آمریکا به دمشق و بیروت سفر کرد و در جریان این سفرها 9 خواسته اساسی را مطرح کرد که یکی از آنها خروج نیروهای سوری از لبنان و نابودی شاخه نظامی جنبش حزبالله لبنان پس از استقرار ارتش لبنان در مرزهای این کشور بود.
طولی نکشید که آمریکا پرده از روی قانون «محاکمه یا بازخواست سوریه» برداشت و پس از آن کنگره آمریکا قانونی را صادر کرد که بهموجب آن لبنان «کشور اسیر» تلقی شده بود.
در ماه آگوست سال 2004 سوریه قصد حمایت از تمدید 3ساله دوره ریاست جمهوری «امیل لحود» را داشت که این مسئله باعث تشدید فشارهای آمریکا بر دمشق شد. چند روز بعد قطعنامه شماره 1559 صادر شد که بر خروج نیروهای سوری از لبنان تأکید شده بود. این قطعنامه زمینهساز رویارویی شدید و طولانیمدت میان جبهه حامیان سوریه یعنی حزبالله و طرفداران مقاومت و جبهه مخالفان شد که مخالفان مسیحی و «ولید جنبلاط» در رأس آنها دیده میشدند. اما بهعقیده برخی طرفها، رفیق حریری، نخست وزیر وقت لبنان موضع بیطرفانهای در قبال این قطعنامه اتخاذ کرده بود و بعد مشخص شد که موضع وی نزدیک به موضع سید «حسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله لبنان بود و حتی در حضور «مصطفی ناصر»، مشاور خود دیدارهای متعددی با نصرالله داشت که در جریان آنها تأکید کرده بود: حتی اگر کل دنیا هم علیه حزبالله بسیج شوند، وی از مقاومت حمایت خواهد کرد و دست از مقاومت نخواهد کشید.
ترور حریری و علامتهای سؤال
ترورهای صورت گرفته علیه شخصیتها و رهبران گروههای 14 مارس از سال 2005 به بعد باعث حذف فرضیه دست داشتن رژیم صهیونیستی در ناامنیهای لبنان شد؛ گویی که این رژیم در هیچیک از کشتارها و جنایتها و ترورهای رویداده در مرحله قبل از سال 1948 دست نداشته است. شاید بازنگری در برخی حوادث و تحولات باعث تردید شخصیتهای عاقل و منطقی جریان 14 مارس نسبت به احتمال دست داشتن سوریه در این حوادث و طرح برخی سؤالات نسبت به احتمال دست داشتن رژیم صهیونیستی در این حوادث شود.
در روز 14 فوریه سال 2005 و لحظاتی قبل از ظهر، رفیق حریری بههمراه هیئت همراه خود با6 دستگاه خودرو، از پارلمان لبنان خارج شد. خودروی نخست متعلق به نیروهای امنیتی، خودروی دوم متعلق به محافظان شخصی حریری، خودروی سوم حامل حریری و «باسل فلیحان»، از نمایندگان پارلمان لبنان، خودروی چهارم آمبولانس و خودروهای پنجم و ششم حامل محافظان شخصی حریری و سیستمهای ایجاد پارازیت بودند. اما چند لحظه بعد صدای انفجار مهیبی شنیده شد که در دوره پس از جنگ داخلی در لبنان و حتی در دوره قبل از آن بیسابقه بود. در این حادثه حریری بههمراه تعدادی از شهروندان بیگناه لبنانی کشته شدند و تنها بهفاصله چند دقیقه، گروه 14 مارس با صدور بیانیهای، سوریه و همپیمانان آن را به دست داشتن در این ترور متهم کرد و احتمال دست داشتن رژیم صهیونیستی یا همپیمانان آن در این حادثه را رد کرد. این گروه همچنین خواستار کناره گیری دولت لبنان به نخست وزیری «عمر کرامی» و تشکیل دولت از سوی این گروه سیاسی شد.
صرفنظر از اظهارات برخی مقامات صهیونیستی که به ترور حریری اعتراف و خود را ذینفع این ترور اعلام کردند و صرفنظر از اینکه مقامات آمریکایی اعلام کردند، هدف اصلی از تشکیل دادگاه بین المللی درباره لبنان، رساندن پیام به ایران و سوریه است و بهگفته «جان بولتون» دمشق در برنامه هستهای ایران همکاری داشت، ملاحظات مهمی درباره این حادثه وجود دارد که شاید به شواهد و دلایل موجود درباره عملیات ترور مذکور نزدیکتر باشند:
ــ «یورگن کاین کولبل»، کارشناس جنایات سیاسی آلمانی در کتاب خود با عنوان «شواهد کشفنشده در پرونده ترور حریری» که در ماه مه سال 2006 منتشر شد، آورده است که دستگاههای پارازیتی که در هیئت همراه حریری وجود داشت، یک ساعت قبل از وقوع عملیات ترور از کار افتاده بودند و این کار جز از طریق شبکه مرکزی کنترل سیستمهای مغناطیسی دستگاههای مذکور که تنها شرکت وارد کننده آنها در اختیار داشت، ممکن نبود. نویسنده این کتاب تأکید میکند که این شرکت، صهیونیستی بوده است.
بر اساس گزارشهای رادارهای برخی کشورهای همسایه، همزمان با این انفجار، حرکت هواپیمای «آواکس» رژیم صهیونیستی در سواحل لبنان رأس ساعت 10 و رسیدن آن به لبنان در ساعت 2:30 ثبت شده است. علاوه بر این، هواپیماهای شناسایی رژیم صهیونیستی نیز حوالی ساعت 10:30 تا 12:40 نزدیک سواحل لبنان و بیروت حضور داشتهاند.
محققان میدانی کمیته حقیقتیاب سازمان ملل گزارش دادهاند که این کمیته از رژیم صهیونیستی خواسته بود که تصاویر هواپیماهای جاسوسی خود در روز ترور حریری را در اختیار آنها قرار دهد، اما این رژیم تصاویر 3 روز قبل از آن حادثه را در اختیار این کمیته قرار داده و مدعی شده بود که دوربینهای هواپیماهای جاسوسی این رژیم دو روز قبل از حادثه ترور از کار افتاده بود و تا دو روز پس از حادثه مذکور به همین وضعیت باقی مانده بودند.
این کمیته خاطرنشان کرده بود که پس از عدم همکاری صادقانه رژیم صهیونیستی، کمیته مذکور درخواست مشابهی را از آمریکا کرده بود و در کمال تعجب، کاخ سفید نیز همین ادعای طرف صهیونیستی را مطرح و اعلام کرده بود سیستمهای تصویربرداری هواپیماهای جاسوسی این کشور در روز حادثه از کار افتاده بود.
ــ سیطره رژیم صهیونیستی بر بخش ارتباطات لبنان و کنترل آن کنار راهاندازی خطوط سری در داخل خطوط تلفن مشترکان لبنانی که باعث قدرت بیشتر آن برای نفوذ در لبنان و تقویت توان لجستیکی و اجرایی آن برای مدیریت شبکههای جاسوسی و شناسایی میشد و در عین حال، قدرت میدانی آن برای اجرای عملیاتهای ترور را افزایش داده بود؛ بهویژه که امکان شناسایی دقیق محل استقرار اشخاص را از طریق تلفنهای همراه به این رژیم میداد و در نتیجه کار آن برای ترور افراد مذکور را تسهیل میبخشید.
ــ «تری میسان»، نویسنده و تحلیلگر معروف فرانسوی در کتاب خود با عنوان «دروغ بزرگ2» تأکید کرده است که رژیم صهیونیستی و آمریکا طرف ذینفع ترور رفیق حریری بودند و مجموعه نزدیک به آژانس اطلاعاتی آمریکا با نام «کمیته آمریکایی برای لبنان آزاد» در جریان این جنایت قرار داشت. میسان با استناد به اسناد پنتاگون خاطرنشان کرده است که جنگ سال 2006 رژیم صهیونیستی علیه لبنان از مدتها قبل طراحی شده بود و هدف از آن خروج نیروهای سوری از لبنان بهمنظور بیدفاع ماندن این کشور عنوان شده بود. هدف ترور رفیق حریری نیز قطع ید فرانسه در لبنان بود.
ــ «واین مادیسون»، روزنامهنگار آمریکایی با تهیه گزارش اطلاعاتی ویژه از اهداف ترور حریری پرده برداشته بود و شعلهور کردن آتش خشم ملت لبنان علیه سوریه، اخراج نیروهای سوری از لبنان، متهم کردن سوریه بهمنظور طرح اتهام جامعه بین المللی علیه آن و در نتیجه اعمال مجازات و تحریم علیه دمشق، تضعیف قدرت نظامی لبنان و تبدیل آن به عرصه تاخت و تاز ارتش صهیونیستی و خلع سلاح مقاومت را از جمله این اهداف برشمرده بود.
در همین راستا، بازرسان سازمان ملل متحد در سال 2008 اعلام کردند که سرهنگ «وسام حسن»، مسئول محافظان شخصی حریری روز حادثه کنار حریری نبود و مدعی شده است که بهخاطر امتحان دانشگاهی در آنجا نبود و کل روز را در جلسه امتحان حضور داشت و وقتی وارد دانشگاه شده بود، تلفن همراهش را خاموش کرده بود و دقیقاً در همان زمان رفیق حریری ترور شده است. اما مراکز تلفن همراه نزدیک منزل وسام حسن نشان میدهد که وی چند ساعت قبل از ترور رفیق حریری که اصولاً باید مشغول مطالعه میبود، با تلفن همراهش مشغول بوده است و 24 تماس تلفنی با فواصل تقریباً 9دقیقهای داشته است. اما مسئله نگران کنندهتر برای بازرسان سازمان ملل این است که مسئولان امنیتی برجسته معمولاً در جلسات امتحان حاضر نمیشوند و بهصورت اتوماتیک نمره قبولی دریافت میکنند. در گزارش محرمانه سازمان ملل متحد نیز آمده است که احتمال دست داشتن وسام الحسن در حادثه ترور رفیق حریری وجود دارد و بهانههای مطرحشده از سوی وی ضعیف و ناهماهنگ است.
ــ «بو اوستروم»، یکی از اعضای شورای عالی پلیس سوئد نیز که در قالب کمیته حقیقتیاب سازمان ملل در لبنان حضور داشت، تأکید کرده است که هنگام ترور رفیق حریری، وسام الحسن تنها کسی بود که از محل عزیمت رفیق حریری خبر داشت. روزنامه «الدیار» لبنان نیز در تاریخ 31 اکتبر سال 2006 در مقالهای بهقلم «شارل ایوب» آورده بود که وسام الحسن بهشخصه در مراسم ترحیم رفیق الحریری به وی گفته است که در روز حادثه در جلسه امتحان نبود، بلکه مأموریتی در منطقه شمال داشت.
لذا، هر عاقلی میتواند کنار اتهاماتی که گروه 14 مارس پس از حادثه ترور رفیق حریری مطرح کرد، فرضیههای دیگری نیز مطرح کند. اما سؤال این است که گروه مذکور سناریوی ترور رفیق حریری را چطور درباره «محمد شطح» اجرا کرده است؟ و طرف ذینفع این حادثه در منطقه و عرصه داخلی لبنان کیست؟
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*