دوره دهم مجلس نیازمند نمایندگانی برای سرفرازی فرهنگ و هنر ایران است
بیشتر از هر زمان نیاز داریم که در دوره دهم مجلس شورای اسلامی نمایندههایی داشته باشیم که شعار و عمل آنها عزت و سرفرازی فرهنگی و هنری ایران ما باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهرام کرمی، از نمایشنامهنویسان و کارگردانان برجسته تئاتر در مطلب تازهای که در وبسایت خود منتشر کرده است به مسئله حضور هنرمندان در عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداخته است، او در بخشی از این یادداشت ضمن احترام به تمام نمایندگان پیش از این در کمسیون فرهنگی مجلس از عدم حضور افرادی جریان ساز و پیگیر مسائل فرهنگی به عنوان یک ضعف در عرصه فرهنگ و هنر یاد کرده است، در ادامه متن کامل یادداشت این هنرمند فعال و باتجربه را میخوانید:
در کشور ما کسی نمیتواند نقش سیاست را در بین جامعه و مردمان آن انکار کند. حوادث و اتفاقات منطقه و شرایط زندگی و تغییر و تحولات چند دهه اخیر و انقلاب بزرگ اسلامی به شکل آشکار نقش و دیدگاه مردم و تاثیر آن را در روند سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران اثبات کرده است. چند نهاد موثر مردمی چون مجلس شورای اسلامی و شورای شهر نقش جدی در تعیین شرایط فرهنگی و هنری کشور و شهر را دارند. در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و در فضای خبری و موج سیاسی این روزها و با حضور تعداد زیادی نامزد انتخاباتی از صنفهای مختلف یک نکته پراهمیت برای خانواده فرهنگ و هنر وجود دارد. اینکه چه کسانی به عنوان شخصیت فرهنگی و هنری و با هدف توجه به این مهم وارد این کارزار انتخاباتی میشوند؟
بیشک در بین همه نهادهای کشور نقش مجلس شورای اسلامی به جهت تدوین مقررات و اعتبارات و نظارت موثر بر مراکز فرهنگی و هنری بیش از هر مجموعه دیگر است. اما باید قبول کرد در چند سال اخیر حضور نمایندگانی از خانواده فرهنگ و هنر در مجلس شورای اسلامی بسیار کمرنگ و یا با تاثیر بسیار اندک بوده است. در یک ارزیابی عمومی از دورههای گذشته مجلس شورای اسلامی حضور نمایندگان پرتلاش و صاحب دیدگاه در حوزه اقتصاد، سیاست، بینالملل، بهداشت، انرژی و غیره کاملاً مشهود است. خیلی از شخصیتهای مجلس را به جهت دیدگاه و نظر خاص و حضور پرتلاش و موثر در همین موضوعات میشناسند. اما نقش نمایندگان موثر در حوزه فرهنگ و هنر در این بین در سالهای اخیر چه بوده است؟
با احترام به همه نمایندگان ادوار مختلف که در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی حضور داشتهاند اما این حوزه آنچنان که باید از حضور شخصیتهای جریان ساز و پیگیر بهره نبرده است. منظور از شخصیت جریانساز نمایندهای است که چنانچه در حوزههای دیگر با نمایندههای پرتلاش و پیگیر مواجه هستیم در این بخش هم کسانی حضور داشته باشند که با اظهارنظر تخصصی و پی گیری جدی خود مثال زدنی باشند. وگرنه بوده اند کسانی که چند وقت یک بار در خلال موضوعات مختلف در این حوزه سخنرانی و یا اظهارنظری داشته اند. و یا آنکه در چند محفل فرهنگی و هنری حضور یافتهاند. اینها ملاک ایجاد یک جریان نیستند بلکه شناخت و دغدغه جدی برای این امور لازم است.
فرهنگ و هنر یا در اصطلاح «کار فرهنگی» علاوه بر اینکه یک روند خلاقه و خاص است به عنوان جریان مستمر و فعال بسیار پراهمیت شناخته میشود. در این حوزه برخلاف سایر بخشهای جامعه فراز و نشیب زیادی وجود دارد و به نظر میرسد از سرمایه و شرایط و تاریخچه و هویت ملی و فرهنگی و هنری خود آنچنان که باید بهرهمند نیستیم. بخش عمده مشکلات این عرصه حاصل شرایط فرهنگی و هنری جوامع جهان است که در شتاب و هجوم تکنولوژی هویت و فرهنگ بسیاری از کشورهای جهان دستخوش تغییر و تحول اساسی شده است. این اتفاق و هجمه فرهنگی چنان است که جوامعی که از هویت فرهنگی و هنری مستقل بهرهمند نیستند بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد و یا ماهیت خود را از دست میدهند. اما در جوامع صاحب پیشینه و هویت فرهنگی آسیب و آفت فرهنگ به شکل درونی و بیرونی به عنوان یک تهدید بروز مییابد. تولید یا چرخه فرهنگ یک فرایند رو به جلو از رابطه اشخاص جامعه است که آگاهی و فهم آن به رشد و بازآفرینی آن معنا میدهد.
«استیوئرت هال» فرهنگ را یکی از دشوارترین مفاهیم در علوم انسانی و اجتماعی و تعریف آن را بسیار متفاوت از فرضیات ذهنی و تحلیل علمی رایج میداند. از نگاه این نظریهپرداز فرهنگی، فرهنگ مجموعهای از افکار و اندیشههای عالی است که در سالهای اخیر در بستر علوم اجتماعی و شیوه زندگی و ارزشهای مشترک نمود یافته است. در کشور ما جدا از شرایط و جنبههای پراهمیت فرهنگی و هنری هجوم و شبیخون بیرونی در برابر شرایط متغیر درونی «کار در عرصه فرهنگ و هنر» را بسیار سخت و دشوار کرده است. از طرفی باید دگردیسی جهان را به عنوان یک روند تا حدودی متعارف بخصوص در عرصه رفتار اجتماعی و تغییر آدابورسوم و سنت زندگی قبول کنیم. البته واضح و روشن است این تغییر به معنای گریز از ماهیت واقعی و آرمانی زندگی نیست. چیزی که معنای وجودی انسان و نیاز او به تغییر و تحول رفتاری و اجتماعی به عنوان یک مخلوق خداوند است. خداوند در قرآن کریم و سوره بقره به نشانههایی از ذات پاک خداوند برای مردم اشاره دارد. مردمی که عقل دارند و قدرت اندیشه. عقل و اندیشه که در قرآن کریم بر آن تأکید شده منشاء رفتار انسان و هویت فردی و وجودی او خواهد بود. بنابراین اگر فرهنگ را مفهومی در جهت زیبایی خلقت و آفرینش و تکامل انسان خاکی بدانیم باید آنچه را در جامعه شکل میگیرد به معنای تبلور عقل و اندیشه و هویت فردی و اجتماعی بشر بدانیم.
در فرهنگ و هویت فردی و اجتماعی کشور ما با ظهور انقلاب اسلامی تغییر عمدهای در ماهیت فرهنگی جامعه به وجود آمد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی بنیادی شد. در یک شرایط مقایسهای فرهنگ و رفتار جامعه ایرانی در حال حاضر به یک الگوی ارزشمند برای همه دنیا تبدیل شده است. تأثیر فرهنگ ایرانی که ماحصل شکلگیری نوعی بینش هویتی و عملی شده است نه تنها در منطقه بلکه در جهان دارای تعریف و الگوی خاص خود است. این بینش و شعور اجتماعی در پس تاریخ کهن و روحیه فرهنگی و آزادیخواهی و دینباوری و ارزشهای اجتماعی و انسانی جامعه با تحول بزرگی به نام انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسید و نباید ارزش و اعتبار و تأثیر این جریان را بر سایر جوامع نادیده گرفت. آنچه وظیفه ما در قاعده و روش کار فرهنگی و هنری است حفظ و قوام و ارتقاء و تثبیت این دستاورد بزرگ است. لیکن چنانچه اشاره داشتم باید به این نکته اذعان داشت که با وجود این سرمایه عظیم اجتماعی و فرهنگی در این عرصه دچار ضعف و اشکال و ایرادات زیادی هستیم.
مقام معظم رهبری که همیشه در توجه به حوزه اجتماعی و فرهنگی بیشترین دغدغه را داشتهاند در سخنان خود بارها به ارزش حوزه فرهنگ تأکید و توجه داشتهاند.
«فرهنگ هویت یک ملت است. ارزشهای فرهنگی روح و معنای حقیقی یک ملت است. همهچیز مترتب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگ هستند و باید به این توجه کرد.
(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی)
ارزش فرهنگ چنانچه بارها مورد تأکید معظم له قرار گرفته یک اصل مهم در توجه کارگزاران فرهنگی جمهوری اسلامی شناخته میشود. بخش عمده هویت جامعه یا آنچه که به عنوان هویت اجتماعی و فرهنگی میشناسیم ناشی از ارزشها و سیر رفتاری مردم در پس یک تاریخ و الگوهای رفتاری و فرهنگی است. آنچه در جامعه ما اهمیت دارد به زبان ساده «چگونگی کار در عرصه فرهنگ و هنر» است. چنانچه در آغاز اشاره داشتم در همه این سالها نظام ما در حوزه و بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، علمی، نظامی و غیره با پشتوانه تلاش عمومی و فردی و حفظ استقلال نظام، روند تکاملی و رو به رشد داشته است. اما در عرصه فرهنگ و هنر پرسش مهم این است که چرا آنچنان که باید با وجود سرمایه عظیم، تأکید مکرر مقام معظم رهبری و ضرورت و اهمیت جدی در این بخش همچنان دچار مشکل و یا کندی فعالیت مؤثر هستیم؟
فرهنگ و هنر حوزه وسیع و گستردهای در علوم انسانی با بخشهای گسترده و متنوع است. همین که نهادهای مختلف در کشور ما در این عرصه فعال هستند جدا از اهمیت و ضرورت این بخش گستردگی این مهم را نشان میدهد. و البته نقش مجلس شورای اسلامی را در این روند نباید فراموش کرد. در ایران نهادهای متنوع فرهنگی و هنری وجود دارند که مأموریت آنها فعالیت در عرصه فرهنگ و هنر است. سازمان صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، و بسیاری از سازمانها و یا ادارات چون شهرداریها و یا مؤسسات و غیره در کنار برخی شوراهای سیاستگذار چون شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش فرهنگ و هنر به شکل مستقل فعال هستند. هر یک از این نهادها و یا سازمان و بخشهای مختلف با نگاه مختلف و متنوع و رویکرد و یا سیاستگزاری خاص خود در این حوزه کار میکنند. نیروی انسانی یک عامل فعال و خلاق در عرصه فرهنگ و هنر است. شاید در صنعت و علم و تجارت نیروی انسانی یک ابزار در جهت آن برنامه و موضوع فعالیت است اما در فرهنگ و هنر نیروی انسانی یک عامل زنده و خلاق و اثربخش در همه جریانهای ایجاد شده و هدایتگر موضوع و جریان است. آنچه یک سازمان یا نهاد و مرکز فرهنگی را هویت میدهد نیروی انسانی است. در حوزه نیروی انسانی مدیریت فرهنگی و هنری دو اصل مهم به عنوان شرایط وجودی اهمیت دارد. «تجربه و بینش» هر انسانی دارای قدرت فکر و اندیشه و شعور فردی و اجتماعی است.
در شکل عملی نهادهای فرهنگی و هنری با فعالیت مستمر در بخش نیروی انسانی صاحب تجربه و دانش میشوند. معیار بینش و شعور فردی هم حاصل علاقه روحی و فردی است که در بسیاری موارد و درصد بالایی نیروی انسانی فرهنگی و هنری ما دارای بینش و شعور فردی قابل قبولی در این حوزه بوده و هستند. چیزی که حتی معیار ارزش و رفتار فردی برای این نوع از اشخاص در جامعه میشود. دقت کنیم که چرا مردم ما برای معلمان، اساتید دانشگاه و یا روحانیون لقب فرهنگی را اطلاق کرده و این گروه از اشخاص در رفتار خود صاحب این هویت شخصی و صفت قابل احترام در جامعه شدهاند؟ این نگاه حاصل بینش و شعور و آگاهی در عرصه رفتار شخصی است که میتواند تبلور شخصیت فرهنگی باشد.
پییر بوردیو متفکر فرانسوی که برای اولین بار واژه و اصطلاح سرمایه فرهنگی را طرح کرده یکی از سه بخش اصلی سرمایه فرهنگی را «سرمایه تجسمیافته یا مجسم» میداند. آنچه به عنوان مهارت و تربیت در وجود فرد تجسم مییابد. بنابراین سرمایه فرهنگی را متعلق به فرد و سرمایه فرهنگی یک اولویت است. فارغ از این دیدگاه آنچه در تحلیل این نظریه اهمیت دارد این است که سرمایه فردی با کوشش و تجربه و استعداد فردی حاصل میشود، چیزی مانند مهارتهای تجربی و رفتاری.
سیدرضا صالحی امیری از نظریهپردازان و نویسندگان شناخته شده فرهنگی در کتاب «الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران» بهتفصیل به نظریه بوردیو پرداخته ولی در تشریح این دیدگاه نتیجهگیری کتاب در الگوی سرمایه فرهنگی حائز نکته و اهمیت است.
«شاخصهای سرمایه فرهنگی در ایران به صاحبنظران فرهنگی و سیاستگذاران فرهنگی این ابزار را میدهد که آموزههای فرهنگی را در قالبهای درست و ارزشی برای هویت ملی برنامهریزی کنند. شاخصهای اندازهگیری سرمایه فرهنگی نقشه راهی است که مسیر حرکت فرهنگی کشور را در چارچوبهای ارزشی و کاملاً منطبق بر نیازهای موجود عملیاتی میکند.»
از آنچه شرح دادم میخواهم به این نتیجه مهم برسم که حوزه فرهنگ و هنر یک بخش مهم و جدی در جامعه است که نیاز به اشخاص متخصص و فعال آگاه دارد. برنامهریزی و اظهار نظر در این مهم به اندازه سایر حوزهها جدی و پراهمیت است.
در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی که با تعبیر زیبای حضرت امام (ره) در راس همه امور است نیاز است که شخصیتهای فرهنگی و هنری آگاه و با دانش وارد این حوزه شوند. کسانی که علاوه بر شناخت این مفهوم اجتماعی مهم به عنوان نمایندهای موثر و متخصص فعالیت کنند. صرفاً یک هنرمند و یا کسی که سابقه اظهارنظر و یا فعالیت تخصصی در فرهنگ و هنر داشته ملاک شرایط حضور به عنوان یک نماینده را ندارد. بلکه نماینده آگاه در حوزه فرهنگ و هنر باید کسی باشد که با شجاعت و درایت و علم برای سرافرازی و آینده روشن و فرهنگ و هنر پرافتخار این سرزمین اسلامی تلاش کند. و ما بیشتر از هر زمان نیاز داریم که در دوره دهم مجلس شورای اسلامی نمایندههایی داشته باشیم که شعار و عمل آنها عزت و سرفرازی فرهنگی و هنری ایران ما باشد. و حالا ما به نمایندههایی از این قشر بیشتر از هر زمان دیگر نیاز داریم. کسانی که در شعار و عمل برای ارتقاء فرهنگ و هنر این سرزمین با شرایط یک نماینده شجاع وارد این کارزار شوند و البته وظیفه خانواده فرهنگ و هنر است که از این اشخاص حمایت کند.
انتهای پیام/