خون سیدالشهدا(ع)خون ملتهاى اسلامى را به جوش مى آورد
خبرگزاری تسنیم : خون سیدالشهدا(ع) است که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مى آورد و این دسته جات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مىکند. در این امر نباید سستى کرد.
حضرت امام خمینی(ره):
با زنده نگه داشتن عاشورا، کشور شما آسیب نمى بیند . عاشورا را زنده نگه دارید(1)
از مردم تقاضا مىشود که راهپیماییها به عنوان راهپیمایى نباشد؛ به عنوان دستجات باشد؛ همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى. عاشورا را زنده نگه دارید که با زندهنگهداشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید. شما گویندگان نقش مهمى در این باب دارید و مسؤولیت بزرگى هم دارید، چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسؤولیت بزرگ(2)
ملت بزرگ ما باید خاطره عاشورا را با موازین اسلامى هر چه شکوهمندتر حفظ نماید و به برکت آن و ارزش بىحساب ثار اللَّه با حضور در صحنه، انقلاب عظیم خود را هر چه پایدارتر نگه دارد.(3))
زنده نگه داشتن عاشورا؛ سیاسى عبادى
زنده نگهداشتن عاشورا، یک مسأله بسیار مهم سیاسى - عبادى است، عزادارىکردن براى شهیدى که همهچیز را در راه اسلام داد، یک مسأله سیاسى است، یک مسألهاى است که در پیشبرد انقلاب، اثر بهسزایى دارد. ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشکها، سیل جریان مىدهیم و خرد مىکنیم سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است.(4)
حرکت سیاسى امام حسین ع
سیدالشهداء(ع) - به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما - از آن وقتى که از مدینه حرکت کرد، مىدانست که شهید مىشود. وقتى که (به) مکه آمد و از مکه در آن حال بیرون رفت، یک حرکت سیاسى بزرگى بود که در یک وقتى که همه مردم دارند به مکه مىروند، ایشان از مکه خارج بشود. این یک حرکت سیاسى بود و این حرکت اسلامى - سیاسى بود که بنىامیه را از بین برد و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود(5)
فلسفه قیام عاشورا
سید الشهدا - سلام اللَّه علیه - با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدَّراتشان قیام کردند، چون قیام للَّه بود، اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورتْ ایشان کشته شدند، لکن اساس سلطنت را، اساس سلطنتى که مىخواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى در آورد، (نابود کردند(
خطرى که معاویه و یزید براى اسلام داشتند، این نبود که غصب خلافت کردند، این یک خطر، کمتر از آن بود؛ خطرى که اینها داشتند، این بود که اسلام را به صورت سلطنت در مىخواستند بیاورند، مىخواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اینکه «ما خلیفه رسول اللَّه(ص) هستیم»، اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتى. این مهم بود. آنقدرى که این دو نفر مىخواستند ضرر به اسلام بزنند یا زدند، جلوترىها آنطور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه مىخواستند بکنند. قضیه قضیه غصب خلافت فقط نبود؛ قیام سید الشهدا - سلام اللَّه علیه - قیام بر ضد سلطنت طاغوتى بود.(6)
معناى «کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلاء»
این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء»، یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مىفهمند. آنها خیال مىکنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد؟ ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد؟ همه زمینها باید آنطور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء - سلام اللَّه علیه - با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار ایستادند، در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند و یزید را شکست دادند. همهجا باید اینطور باشد. همهروز هم باید اینطور باشد. همهروز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همینجا هم کربلا است و باید نقش کربلا را پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند و همه روزها غفلت نکنند.(7)
«کُلُّ یَوْمٍ عَاشوُرا وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلا»؛ این یک عبارت آموزنده است؛ نه معنایش این است که هر روز کربلا است، هر روز بنشینید گریه بکنید؛ ببینید چه کرده، کربلا چه صحنهاى بوده، هر روز این صحنه باید باشد؛ مقابله اسلام با کفر، مقابله عدل با ظلم، مقابله عدد کم با ایمان زیاد در مقابل عدد زیاد با بىایمانى. نه از جمعیت کم بترسید و نه از شکست بترسید، شکستى در کار نیست. وقتى کار براى خدا باشد، شکست تویش نیست. کشته بشوید، بهشتى هستید، بکشید هم بهشتى هستید. 8))
اگر قیام براى خدا باشد، اگر عمل براى خدا باشد، اگر نهضت براى خدا باشد، شکست ندارد، براى اینکه آن چیزى که براى خدا هست، اگر در صورت هم خیال بشود که شکست خورد، به حَسَب واقع شکست نخورده است. حضرت امیر - سلام اللَّه علیه - با معاویه جنگ کردند و شکست خوردند، لکن شکست نبود. این شکستِ صورى، شکست حقیقى نبود، چون قیامْ للَّه بود، قیامِ للَّه، شکست ندارد. تا امروز هم او غالب است، تا ابد هم او غالب است.9))
سرلوحه زندگى و سرمشق امت اسلامى
دستور آموزنده «کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ أَرضٍ کَربَلاء» باید سرمشق امت اسلامى باشد؛ قیام همگانى در هر روز و در هر سرزمین، عاشورا قیام عدالتخواهان، با عددى قلیل و ایمانى و عشقى بزرگ، در مقابل ستمگران کاخنشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگى است در هر روز و در هر سرزمین.(10)
آن دستور عمل امام حسین - سلام اللَّه علیه - دستور است براى همه؛ «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را.
امام حسین(ع) با عده کم، همه چیزش را فداى اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسى که هست، مجالسى است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد.(11)
با زنهاى بىپناه و اطفال بىگناه چهکار داشتند؟
گاهى که وقایع روز عاشورا را از نظر مىگذرانم، این سؤال برایم پیش مىآید که اگر بنىامیه و دستگاه یزیدبن معاویه تنها با حسین(ع) سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانى چه بود که در روز عاشورا با زنهاى بىپناه و اطفال بىگناه مرتکب شدند؟ بچه خردسال چه تقصیر داشت؟ زنها چه تقصیر داشتند؟ نظرم این است آنها با اساسْ سر و کار داشتند، بنىهاشم را نمىخواستند، بنىامیه با بنىهاشم مخالفت داشتند، نمىخواستند شجره طیبه باشد.((12)
وجه لزوم عزادارى براى سیدالشهداء(ع)
هر مکتبى تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توى سر و سینهزدن نباشد، حفظ نمىشود. این گریهها مکتب سیدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته، این ذکر مصیبتها مکتب سیدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته. این یک میتینگ و فریادى است براى احیاى مکتب سیدالشهداء(ع).(13) روضه سیدالشهداء(ع) براى حفظ مکتب سیدالشهدا است.(14)
آن روضههاى سنتى را سرجاى خودش نگه دارید و آن مصیبتها را زنده نگه دارید که برکاتى که به ما مىرسد، از آنها است و از کربلا این برکات به ما مىرسد. کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهداء(ع) را زنده نگه دارید که با زندهبودن او، اسلام زنده نگه داشته مىشود.(15)
بیرقهاى عاشورا؛ حلول روز انتقام از ظالم
مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامى بر حکومت طاغوت است، باید هر چه باشکوهتر و فشردهتر برپا شود و بیرقهاى خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.)(16)
لزوم حفظ دسته جات عزادارى حسین(ع) با وضع سنتى
خون سیدالشهدا(ع) است که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و این دستهجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مىکند. در این امر نباید سستى کرد.
ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دستهجات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مىافتند، باشیم؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتیب سابق که دستهجاتِ معظم و منظم بهعنوان عزادارى (به) راه مىافتاد.(17)
راهپیمایى عزادارى را از شما نگیرد
در این راهپیمایى که روز تاسوعا و عاشورا مىشود، باید توجه بکنید که راهپیمایى، عزادارى را از شما نگیرد، عزادارى کنید و با عزادارى راه بروید، همه با هم مجتمع بشوید به عزادارى. وقتى کلمه راهپیمایى پیش مىآید، خیال نکنید که معنایش این است که عزادارى نمىخواهیم، ما از همین اسلام و مظاهر اسلام و شهداى اسلام مىتوانیم کارهایمان را انجام بدهیم و الا نه توپ و نه تانک ما (قدرت) مقابله با تانک و توپ آمریکا (را) ندارد.(18)
) 1) فرازهایى دیگر از بیانات مقام معظم رهبرى : «عاشورا، سرمشق دائمى امت اسلامى است» «کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاء»، «عاشورا؛ سرمشق دائمى امت اسلامى»، «فقط جنگ روز عاشورا نباید شناخت»، «حقایق عاشورا را بازیچه قرار ندهید»، «درسهاى عاشورا»، «درس اصلى حادثه عاشورا»، «عبرتهاى عاشورا» و «از عبرتها، عبرت بگیرید»
2) صحیفه امام، ج 15، ص 333
3) صحیفه امام، ج 17، ص 482
4) صحیفه امام، ج 13، ص 327
5) صحیفه امام، ج 18، ص 177
6) صحیفه امام، ج 8ص 9
7) صحیفه امام، ج 10، ص 122 - 123
8) صحیفه امام، ج 10، ص 8
9) صحیفه امام، ج 8، ص 8 - 9
10) صحیفه امام، ج 9، ص 445
11) صحیفه امام، ج 10، ص 315
12) صحیفه امام، ج 1، ص 243
13) صحیفه امام، ج 8، ص 527
14) صحیفه امام، ج 8، ص 526
15) صحیفه امام، ج 17، ص 498 - 499
16) صحیفه امام، ج 5، ص 76
17) صحیفه امام، ج 15، ص 330 - 331
18) صحیفه امام، ج 13، ص 349 - 350
انتهای پیام/