آمریکا و مذاکره با ایران؛ از توهم تا واقعیت


محمد فرهاد کلینی

خبرگزاری تسنیم : در پی اتخاذ برخی مواضع از سوی مقامات آمریکایی در مورد ایران، برای تحلیل علل اتخاذ این مواضع و نیز بررسی مؤلفه‌های مؤثر در این روند، با «محمد‌فرهاد کلینی»، کارشناس ارشد مسائل استراتژیک، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

اعلام آمادگی برای مذاکره با ایران از سوی مقامات آمریکایی در مصاحبه‌ها و موضع‌گیری‌های اخیر، تحلیل‌های متعددی را در داخل و خارج در پی داشته است؛ در حالی که عملاً ایران هیچ گونه درخواست رسمی در این رابطه دریافت نکرده است. با این اوصاف، مواضع کلی و مبهم مقامات آمریکایی با چه اهدافی اتخاذ می‌شود؟ در پی اتخاذ برخی مواضع و تحلیل‌های متعدد از سوی مقامات آمریکایی در مورد ایران، که گستره‌ای از تحریم تا درخواست مذاکره را شامل می‌شود،سؤالات و شبهات بسیاری در رسانه‌ها مطرح شده است. برای تحلیل علل اتخاذ این مواضع و نیز بررسی مؤلفه‌های مؤثر در این روند، با «محمد‌فرهاد کلینی»، کارشناس ارشد مسائل استراتژیک، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

ارزیابی شما از تمدید تحریم‌های ایران 2 روز پس از انتخاب مجدد اوباما به ریاست‌جمهوری، اعلام طرحی با عنوان «بیشتر و بیشتر» برای رفع تحریم‌های ایران چیست؟

قبل از ورود به پاسخ شما، باید بگویم که در حال حاضر، به صورت غیرکارشناسی و هیجانی ایده‌ی مذاکره با آمریکا توسط رسانه‌های مختلف در خارج و داخل مطرح می‌شود. به نظرم چند نکته و چند سؤال اساسی وجود دارد. ابتدا باید بررسی کرد که مذاکرات ایران و آمریکا تا چه میزان می‌تواند ثمربخش باشد؟ موضوع مهم بعدی، میزان پایبندی به مذاکره است؛ اینکه دولت آمریکا نسبت به مذاکرات چقدر پایبند است؟ از سوی دیگر، عملاً مجموعه‌ی عناوینی که تا کنون برای نحوه‌ی تماس و ارتباط بین ایران و گروه 1+5 مطرح شده در چارچوب ادبیاتی از قبیل نشست، گفت‌وگو و… بوده است. حتی اگر به یاد داشته باشید، تماس‌های طرفین 1+5 در اجلاس‌های ژنو، تحت عنوان «ژنوتاک» (Geneve talk) برگزار شد. لذا آنچه در این موضوع نقش محوری دارد این است که غرب بایستی به اهمیت مذاکره توجه کند و منظور از «مذاکره» را معلوم سازد؟ادامه…..

در اینجا 2 مسیر برای تعامل مطرح شده است: ادامه‌ی تعامل با گروه 1+5 و ایده‌ی مذاکره‌ی مستقل به صورت مستقیم، دوجانبه و متمرکز بر موضع هسته‌ای که البته اخیراً برخی از شخصیت‌های سیاسی در آمریکا تعریض محورهای احتمالی در برخی از موضوعات منطقه‌ای را نیز مطرح کرده‌اند.

به نظر می‌رسد با توجه به آخرین مواضع رسمی اوباما هیچ چارچوب فوری و مشخصی وجود ندارد ایده‌ی مذاکره بحث جدیدی نیست و در گذشته هم مطرح شده است. با توجه به عدم تغییر مختصات رفتار آمریکا، به نظرم اهمیت جدیدی به وجود نیامده است و اینکه دولت آمریکا احساس نیاز به تدوین مذاکره می‌کند موضوع دیگری است. مردم ایران و رهبر انقلاب اسلامی در هیچ برهه‌ای از تاریخ موافق انجام مذاکره به معنای تسلیم نبوده و نیستند و هیچ گاه اجازه نخواهند داد تا مذاکراتی از جنس عدول از منافع ملی شکل بگیرد.

لیکن همچنان که رهبر انقلاب اسلامی فرمودند، در صورتی که در آینده، مذاکره به نفع مردم و منافع ملی باشد، می‌تواند بررسی شود. با توجه به اصل واقع‌بینی، این موضوع به تغییر رفتار آمریکا بستگی دارد. در صورتی که تغییر روشن و محسوس و پایداری از جانب آمریکا اتفاق بیفتد، بدیهی است که سؤالات بعدی شکل می‌گیرد و اینکه در خلال مذاکرات چه اموری باید مطرح شود و جایگاه مذاکرات برای رسیدن به یک هدف مشخص چقدر می‌تواند مفید باشد؟

متأسفانه تجربیات متعدد در مورد نحوه‌ی تعامل و رفتار ایران و آمریکا در عرصه‌های مختلف، گویای کارنامه‌ای منفی از زمان ملی شدن نفت و خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی تا به امروز است. اگر به واقع آمریکا در پی مذاکره، راه‌حل منصفانه و عادلانه برای تعامل با ایران است، باید بر اساس حسن نیت و با توجه به عبرت‌های گذشته، به سؤالاتی که مطرح شد پاسخ دهد.

اثبات حسن نیت آمریکا منوط به این است که آن‌ها بتوانند شرایط، ادبیات و مقدمات لازم را نیز پدید آورند. در غیر این صورت، در شرایط تحریم‌های پرحجم، اتخاذ مواضع کلی و مبهم و اساساً هر نوع مذاکره‌ای محکوم به شکست است.

اینکه امروزه می‌گویند شرایط جدیدی را مطرح کرده‌اند و سیاست «بیشتر در مقابل بیشتر» را دنبال می‌کنند مربوط به حوزه‌ی تعامل ایران با 1+5 است. اگر منظور این است که ایران بیشتر انعطاف به خرج دهد، ما آمادگی داریم تا بیشتر انعطاف نشان دهیم. باید خاطر نشان کنم که در دولت‌های قبلی هر گاه انعطاف لازم نشان داده شده است، مردم ایران شاهد طرح مطالبه‌ی بزرگ‌تری از سوی طرف مقابل بوده‌اند و پیشنهادهای ضعیف و سخیف و غیرقابل اعتنای از سوی آن‌ها ارائه شده است. این دیگر در چارچوب سیاست برد‌ـ‌برد نیست. به نظرم می‌توان حتی با توجه به شرایط موجود و با دیپلماسی قوی‌تر، سیاست برد‌ـ‌برد را ایده‌سازی کرد.

اخیراً نیز خانم کلینتون اظهار داشته است که آمریکا آمادگی دارد تا به طور فوری تحریم‌ها را لغو کند. اگر آمریکا در ادعای خود صادق است، می‌تواند بدون مذاکره نیز ادعای خود را اثبات کند. آمریکا می‌تواند با تعلیق و لغو تحریم‌ها، مقدمات و شرایط مناسب را همراه با ادبیات لازم برای هم‌آوردسازی انرژی سازنده‌ و صلح‌آمیز ایران ایجاد کند.

اضافه می‌کنم که مذاکرات ایران و آمریکا موضوعی نیست که صرفاً در فضای طرفین خلاصه شود. بسیاری از کشورها تلاش دارند تا در این زمینه اعمال نفوذ کنند. روس‌ها جدا از اعلام رضایت نسبی درباره‌ی مذاکرات مستقیم طرفین، اعلام کرده‌اند که این کشور علاقه‌مند است از روند مذاکرات ایران و آمریکا مطلع باشد. بر این اساس، مسکو امیدوار است در توازن منطقه‌ای یا احتمالاً شکل‌گیری وضعیت جدید، بتواند برای خود سهم و نقشی در خور و شایسته داشته باشد. همچنین رژیم صهیونیستی همواره تلاش می‌کند در روند عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا به هر نحو ممکن مانع و اخلال ایجاد کند.

از سوی دیگر، با رویکرد خاص اعراب نسبت به مذاکره و رابطه‌ی ایران و آمریکا مواجه هستیم. هم‌زمان اتحادیه‌ی اروپا و برخی از کشورهای آن، مثل انگلستان، دیدگاهی خاص در مورد هر گونه تعامل بین تهران و واشنگتن دارند. آن‌ها معتقدند که هر رابطه‌ی میان این 2 کشور باید از لندن بگذرد.

به هر حال، شرایط و مؤلفه‌های متعددی در این زمینه مؤثرند که حتماً آمریکا از آن‌ها کاملاً آگاهی دارد. از این منظر، آمریکایی‌ها می‌بایست این مؤلفه‌ها و شرایط را در نظر داشته باشند. لذا رسیدن به شرایط متعادل و مناسب، به ایران مربوط نیست. آن‌ها باید به گونه‌ای اقناع‌بخشی کنند و به اجماع داخلی و خارجی دست یابند تا بتوانند وارد فاز مذاکره با ایران شوند. همچنان که اجماع‌آفرینی سلبی علیه ایران را در کارنامه‌ی خود دارند، بایستی درباره‌ی تغییر رفتار جدید خود چاره‌اندیشی نمایند. اثبات حسن نیت آمریکا منوط به این است که آن‌ها بتوانند شرایط، ادبیات و مقدمات لازم را نیز پدید آورند. در غیر این صورت، در شرایط تحریم‌های پرحجم، اتخاذ مواضع کلی و مبهم و اساساً هر نوع مذاکره‌ای محکوم به شکست است.

تحلیل شما از پیگیری طرحی در سنای آمریکا برای تشدید تحریم‌ها و معافیت‌ها و تعدیل‌هایی که در آن لحاظ شده است، هم‌زمان با مصاحبه‌ی مطبوعاتی اوباما در خصوص آمادگی برای مذاکره با ایران، چیست؟

امروزه برخی از افراد و نهادها در آمریکا و حتی آقای آمانو به این نتیجه رسیده‌اند که فشارها هیچ گونه تأثیری بر اراده‌ی ایران نداشته و این در حالی است که برخی در غرب علاقه‌مندند با سیاست فشار و تحریم، مردم ایران را به وادی اعتراض علیه سیاست‌های نظام بکشانند تا تعادل سیاسی ایران را بر هم بزنند. آقای اوباما و گنگره‌ی آمریکا نمی‌توانند از تحریم‌های غیرحقوقی و یک‌جانبه‌ی خود، شانه خالی کنند. این مسیر را خودشان طراحی کرده‌اند و خودشان هم بایستی آن را هموار کنند.

آن‌ها باید توجه کنند که تحریم‌ها باعث افزایش نفرت در افکار عمومی ایران شده است. صرف نظر از اینکه برخی از نارسایی‌ها ممکن است در کشور هم وجود داشته باشد، کارکرد منفی تحریم‌ها ذهن افکار عمومی ایران را کاملاً در جهت خلاف اهداف غرب تحریک کرده است.

به هر حال اگر آقای اوباما واقعاً به دنبال برون‌رفت از شرایط کنونی و ورود به شرایط جدید است، در گام اول می‌بایست نوع نگاه و رویکرد خود را از حوزه‌ی امنیتی و نظامی به رویکرد کاملاً اقتصادی تغییر دهد. همچنان که در گذشته به صورت رسمی نیز عنوان شده است، مسیر تقابل را به مسیر تفاهم سوق دهند. توانمندی ایران در فناوری هسته‌ای و تولید فرآیندهای غنی‌سازی می‌تواند یک فرصت و نه یک تهدید و به عنوان حلقه‌ی جدیدی از همکاری‌های اقتصادی در زمینه‌ی بازار انرژی در منطقه و جهان باشد. امروز در جهان، آمریکا، روسیه و فرانسه کشورهایی هستند که در بازار اروانیوم غنی‌شده نقش محوری بازی می‌کنند. ورود ایران به عنوان یک ظرفیت جدید و همسو در این بازار می‌تواند پنجره‌ی جدیدی به روابط با ایران به حساب آید. مقدمه‌ی آن، شناسایی حق غنی‌سازی ایران به صورت رسمی، لغو سیاست‌های تحریمی در شورای امنیت و سیاست‌های یک‌جانبه و دوجانبه با اتحادیه‌ی اروپا، تقویت تعامل ایران با آژانس، ارائه‌ی تضمین‌های لازم برای همکاری‌های تکنولوژیک در زمینه‌ی هسته‌ای و در نهایت، همکاری هرچه بیشتر در بازار اورانیوم برای مصارف صلح‌آمیز و عدم مداخله در روابط ایران با اروپا و روسیه و چین است. این فرآیند در صورت تحقق، می‌تواند یک نقشه‌ی راه برای تعامل ایران باشد.

مآخذ: برهان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت