وضعیت بلبشوی ادبیات کودک و نوجوان/ کسروی: دلم برای نسل جدید می‌سوزد


وضعیت بلبشوی ادبیات کودک و نوجوان/ کسروی: دلم برای نسل جدید می‌سوزد

خالق «حوض نقره‌ای مهتاب» در گفت‌وگو با تسنیم از دغدغه‌هایش برای ادبیات نوجوان گفت. به گفته او؛ وضعیت فعلی بازار کتاب کودک و نوجوان آینده نامعلومی را برای نویسنده ایرانی رقم می‌زند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،‌ کتاب «حوض نقره‌ای مهتاب»، اثر مرسده کسروی است که چندی پیش از سوی نشر پیدایش منتشر شده و برای نخستین‌بار در سی و یکمین دوره نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است. کسروی که با کتاب «زرد کادمیوم و داستان‌های دیگر» نامزد دریافت جایزه در بخش داستان‌های کوتاه نهمین دوره جایزه جلال آل احمد شده بود، در این اثر جدید داستان‌های کوتاهی را برای مخاطب نوجوان روایت می‌کند.

در این اثر 10 داستان کوتاه با عناوین «شبی که عزارئیل شدم»، «دیو من، صنعان تو»، «دروغگو دشمن خدا»، «باران موکل»، «مرد و مردانه»، «قهر قهر تا قیامت»، «قربانی»، «میهمانی از آمریکا»، «از ما بهترون» و «خانه قهرش آمده» روایت شده است.

کسروی در این اثر تلاش کرده تا داستان‌هایی را روایت کند که برای مخاطب نوجوان امروز جذاب باشد. این را هم می‌توان از زبان و هم از موضوع داستان‌ها فهمید. شیوه روایت و شخصیت‌پردازی کتاب نشان می‌دهد که نویسنده مخاطب امروز و دغدغه‌هایش را خوب می‌شناسد. شخصیت‌های داستان، از جنس آدم‌هایی هستند که ما می‌شناسیم، غریبه نیستند و همین موضوع پلی است که خواننده را به خواندن و کشف پایان داستان ترغیب می‌کند. با او درباره چگونگی تولد این اثر و دغدغه‌هایش از دنیای نوجوانان صحبت کردیم. کسروی در این گفت‌وگو بیان می‌کند که در داستان‌های این مجموعه من ارزش‌های انسانی مثل عشق، دوستی، صداقت، نبرد خیر و شر در درون انسان و مسائلی از این قبیل را دست مایه کارم کرده‌ام که در نوجوانی اولین نمودهای خودشان را نشان می‌دهند. سعی کرده‌ام در نوشتن داستان‌های این مجموعه با مخاطب خودم صادق باشم و از زندگی بنویسم.

خالق «حوض نقره‌ای مهتاب» درباره زمان داستان‌های این اثر که در دهه 60 روایت می‌شود، می‌گوید: نوجوان‌های آن دوره سنگ‌های زیر آسیای این دهه هستند و من با چراغ قوه مهتاب نوری به گوشه‌ای از دنیای آنها تابانده‌ام. مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این نویسنده جوان به قرار زیر است:

*تسنیم: خانم کسروی، کتاب «حوض نقره‌ای مهتاب» داستان زندگی دختری نوجوان به نام مهتاب است. به نظر می‌رسد که داستان‌های این نوجوان، مربوط به دوران گذشته(دهه 60) است. یکی از ویژگی‌های این کتاب، شخصیت‌پردازی خوب اثر است که مخاطب می‌تواند با آنها ارتباط برقرار کرده و همذات‌پنداری کند. در نگاه اول اینطور به نظر می‌رسد که زندگی شخصیت اصلی این کتاب، دغدغه‌ها و آرزوهایش با نوجوان امروز کمی متفاوت است. چطور و با در نظر گرفتن چه مؤلفه‌هایی توانسته‌اید داستان را به گونه‌ای پردازش کنید که از سوی نوجوان امروز، به عنوان مخاطب اصلی کتاب، مورد قبول واقع شود و او را همراه کنید؟ این دغدغه را نداشتید که شاید نوجوان امروز تصور کند که این دغدغه‌ها و دنیای او نیست و در نهایت مخاطب اصلی را از دست بدهید؟

راستش مهمترین چیز برای من وقتی ایده‌ای برای نوشتن داستان داشته باشم، پیاده کردن اسلوب درست و کامل کار است و اینکه در نهایت داستان استخوان‌دار از کار دربیاید و چندان در بند نوع مخاطب کارم نیستم. در مورد داستان‌های «حوض نقره‌ای مهتاب»، راوی یک دختر نوجوان است که همه چیز از زاویه نگاه او در داستان‌ها روایت می‌شود، بنابراین تمام عناصر روایت خواسته یا ناخواسته تحت‌الشعاع این نوع نگاه قرار می‌گیرند. از نظر من مخاطب‌های «حوض نقره‌ای مهتاب» می‌توانند، از هر سنی باشند، اما چون راوی یک نوجوان است، جذب مخاطب‌های بیشتر در رده سنی نوجوان دور از انتظار نیست. در داستان‌های این مجموعه من بنا را بر زندگی گذاشته‌ام و دغدغه‌های ذاتی آدم‌ها در هر دوره‌ای و زمانه‌ای.

با مخاطب صادق بودم

درست است که در دهه حاضر شاخصه‌های زندگی مدرن متنوع تر و فراگیرتر شده است؛ مثلاً جای نامه را پیام مجازی گرفته یا شبکه ارتباطی جهانی امکان دسترسی به اطلاعات بیشتری را فراهم کرده و از لحاظ نرم‌افزاری تفاوت‌های زیادی در شکل و ظاهر زندگی بوجود آمده است، اما مسائل اساسی و سخت‌افزاری انسان هیچ تغییری نکرده و نمی‌کند. در داستان‌های این مجموعه من ارزش‌های انسانی مثل عشق، دوستی، صداقت، نبرد خیر و شر در درون انسان و مسائلی از این قبیل را دست مایه کارم کرده‌ام که در نوجوانی اولین نمودهای خودشان را نشان می‌دهند. سعی کرده‌ام در نوشتن داستان‌های این مجموعه با مخاطب خودم صادق باشم و از زندگی بنویسم و به همین دلیل نگران جذب نشدن مخاطب نوجوان دهه نودی نیستم.

گمشده روح نویسنده

*تسنیم: شما در مصاحبه‌ای گفته‌اید که هر نویسنده بعد از نوشتن هر اثری، بخشی از ابعاد مختلف روحش را کشف می‌کند. با نوشتن «حوض نقره‌ای مهتاب» چه گمشده‌ای از روحتان را کشف کردید؟

برای هر نویسنده حین نوشتن هر اثر بدون شک کشف و شهودهای درونی اتفاق می‌افتد و شاید مهمترین انگیزه و موتور محرکه نوشتن همین باشد. در مورد تجربه خودم در نوشتن داستان‌های این مجموعه گذر از سنت به مدرن شدن - البته هنوز هم به نظرم این گذر اتفاق نیفتاده - خیلی پررنگ بود و درک اثرات این گذر ناگزیر بر روی زندگی‌مان. نوجوان‌های دهه شصت، بچه‌های انقلاب و جنگ بودند و پدرها و مادرها و معلم‌ها و دکترها و کارمندها و..‌.ی الان. مسلماً بچه‌های این نسل مشتاق هستند که از حال و هوا و فضای دورانی که بزرگترهایشان از سر گذراندند، بدانند و آن را بشناسند. نوجوان‌های آن دوره سنگ‌های زیر آسیای این دهه هستند و من با چراغ قوه مهتاب نوری به گوشه‌ای از دنیای آنها تابانده‌ام.

*تسنیم: این کتاب در زمره کارهای خوب تألیفی در حوزه ادبیات نوجوان است. متاسفانه در سال‌های اخیر شمار کارهای ترجمه در حوزه کتاب کودک و نوجوان، سبب شده تا بسیاری از کارشناسان این حوزه نسبت به رشد این آثار اظهار نگرانی کنند. به عنوان یک نویسنده که در این حوزه به صورت تخصصی کار می‌کنید، بفرمایید که به نظر شما افزایش تعداد کارهای ترجمه‌ای بر روند و کیفیت کارهای تألیفی تأثیرگذاشته است؟ این تأثیر مثبت بوده یا منفی؟

در مورد هجوم کتاب‌های ترجمه به جرأت می‌شود گفت که اصلاً اتفاق خوبی برای ادبیات ملی یک کشور نیست. در ایران ناشرها به علت فقدان کپی رایت و راحتی تولید و پرسود بودن چاپ کتاب‌های ترجمه در دو دهه اخیر به طور انبوه رو به تولید آن آورده‌اند که جای تاسف دارد و در میان انبوه کتاب‌های تولیدی اگر کتاب‌های تالیفی خوب و قابلی هم عرضه شود، در ازدحام کتابی که این سال‌ها شاهد آن هستیم، گم می‌شود و آنطور که باید دیده نمی‌شود.

بیشتر بخوانید: قفسه خالی قصه‌های بومی برای بچه‌های ایرانی+ فیلم

بیشتر بخوانید: خرید پفک آسان‌تر از کتاب

من وقتی به نمایشگاه کتاب آمدم، مستقیماً به سمت سالن ناشران کودک آمدم و وقتی دو سوم غرفه‌ها را نگاه کردم، متعجب شدم؛ چون قفسه‌های کتاب‌های تالیفی در نمایشگاه توسط کتاب‌های با نام و نشان و حتی بی‌نام و نشان لاغرتر و کم‌حجم‌تر شده بود. می‌توان گفت متاسفانه کتاب‌های بی‌نام و نشان بر با نام و نشان‌ها هم غلبه می‌کند. سخت است بین این بلبشو و بی‌نظمی مخاطب بتواند کتاب خود را انتخاب کند؛ به ویژه اینکه مخاطب کودک و نوجوان است و نیاز به راهنمایی والدین دارد.

بازنویسی پینوکیو به شعر فارسی

کتاب‌های کودک بسیاری وجود دارد که بازنویسی از داستان‌های معروف خارجی است. اصلاً مشخص نیست که این بازنویسی بر چه اساسی صورت می‌گیرد. مثلاً کتابی دیده‌ام که در آن داستان معروف پینوکیو به صورت شعر فارسی درآمده و عرضه شده است. برچه اساسی این کار صورت می‌گیرد، آن هم با وجود این گنجینه غنی شعر فارسی. آیا کودک ایرانی با توجه به این گنجینه غنی به این بازنویسی‌ها و ترجمه‌ها احتیاج دارد؟ در بازنویسی ادبیات کهن هم کار جذابی دیده نمی‌شود و به همین دلیل نمی‌توانند بچه‌ها را با وجود کارهای رنگارنگ ترجمه در بازار نشر، جذب کنند. کارها متاسفانه تکراری است و اصلاً مشخص نیست که بر چه اساس و مبنایی این کار تولید می‌شود.

*تسنیم: فکر می‌کنید شرایط موجود چه تاثیری بر آینده شغلی نویسندگان ایرانی خواهد گذاشت؟

در درجه اول دودش به چشم خود نویسندگان می‌رود. کتاب وقتی از دست نویسنده خارج شده و وارد چرخه عرضه می‌شود،‌ تبدیل به یک کالا می‌شود و باید برای نویسنده و ناشر بازخورد داشته باشد. وقتی نویسنده مدام از کارش بازخوردی دریافت نکند،‌ دچار یک ناامیدی و یأس می‌شود. از سوی دیگر، وقتی تقاضایی نباشد، عرضه‌ای هم وجود ندارد. وقتی یک طرف این قضیه حذف شود، وجود طرف دیگر بی‌معنی است. از این جهت،‌ معتقدم که ما نیازمند برنامه‌ریزی دقیق داریم. باید تیم کارشناسی تشکیل شود و به چرایی وجود این پدیده بپردازند.

آینده مبهم نویسندگان ایرانی/ دلم برای نسل جدید می‌سوزد

دلم برای نسل جدید می‌سوزد،‌ دارند به ادبیاتی خو می‌کنند که با سنت و فرهنگ و پیشینه ادبی‌شان غریبه است. همه چیز از زبان شروع می‌شود و به زبان ختم می‌شود. بچه‌ای که از کودکی همواره کار تکراری و زبان ترجمه مواجه است، چگونه می‌تواند به این توانمندی برسد که آن را در کار و زندگی‌اش پیاده کند؟ من در جایگاه خودم احساس خطر می‌کنم؛ چه برای مخاطب و چه برای نویسنده.

*تسنیم: نقد ادبی همواره یکی از اصلی‌ترین ابزارهای بیرونی برای تولید اثر بهتر بوده است. چقدر در این سال‌ها نقد ادبی به کمک ادبیات کودک و نوجوان آمده است و چقدر برای جریان نقد ادبی کشور، ادبیات کودک و نوجوان اهمیت دارد؟

متاسفانه در زمینه نقد هم همان بلبشو و حاشیه رفتن‌ها و تکرار مکررات را شاهد هستیم‌. نقدهای محفلی یکی از معضلات جدی ادبیات داستانی ما در سال‌های اخیر است‌. نقد علمی است که باید یاد گرفت و منتقد باید این توانمندی را از لحاظ علمی و عملی داشته باشد تا اولاً حوزه نقد اثر را مشخص کند و ثانیاً با ارجاع به متون معتبر بتواند، اعتبار گفته خودش را اثبات کند. اما متاسفانه در نقد محفلی نظرات بیشتر حول محور مسائل محتوایی کار و روابط حاشیه‌ای دوستانه یا مغرضانه شکل می‌گیرد که به جای اثر سازنده، اثر ویرانگر روی نویسنده و به طبع ادبیات ملی خواهد گذاشت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران