مصاحبه تسنیم| روسیه و معمای ایران و اسرائیل در سوریه
به نظر نمیرسد که تصور مقامات روسیه آن باشد که توافق با اسرائیل لزوماً علیه ایران است، بلکه آنها رفتار خود را بیشتر به عنوان نوعی میانجیگری تلقی میکنند تا مانع از برخورد بیشتر دو طرف در صحنه سوریه شوند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، طی ماههای اخیر نقشآفرینی اسرائیل در تحولات بحران سوریه به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. صهیونیستها علاوه بر تجاوزات نظامی پی در پی که به لحاظ کمی و کیفی متفاوت از موارد پیشین است، مذاکره با طرفهای غربی، برخی کشورهای منطقهای و به ویژه روسیه را برای امتیاز گرفتن در چارچوب تحولات آتی آغاز کردهاند. این اقدامات به ویژه با توجه به نقش منحصر به فرد روسیه در بحران سوریه و همکاریهای این کشور با جمهوری اسلامی ایران اهمیت مضاعفی مییابد. در همین راستا مصاحبهای با دکتر جهانگیر کرمی، دانشیار روابط بینالملل و مدیر گروه مطالعات روسیه، آسیای میانه و قفقاز در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران ترتیب دادهایم. ایشان نگارنده کتب متعددی از جمله «جامعه و فرهنگ روسیه»، «دکترین نظامی روسیه»، روابط جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه: عصر نوین همکاریها» و «دکترین نظامی اسرائیل» هستند.
طی سالهای اخیر که روابط ما با روسیه ارتقاء کمی و کیفی قابل توجهی یافته است، مساله روابط این کشور با اسرائیل یکی از پرحاشیهترین موضوعات در محافل سیاسی و رسانهای ما بوده است. در حالی که میبینیم این حساسیت درباره روابط برخی از همسایگان یا حتی کشورهای اروپایی(که در صدد توسعه روابط با آنها هستیم) با اسرائیل وجود نداشته است. علت این حساسیت چیست؟ اساسا آیا روابط اسرائیل با روسیه برای ما تهدیدآمیزتر از روابط با دیگر کشورهاست؟
دلیل حساسیتها در ایران به روابط روسیه و اسرائیل نخست به اهمیت و جدیت همکاریهای نظامی ایران و روسیه در سوریه و تا حدودی هم به تیرگی روابط روسیه و غرب در چهار سال اخیر بر میگردد. برخی در ایران در مورد همکاری نظامی تهران و مسکو در خصوص سوریه اغراق کرده و آن را تا حد یک اتحاد نظامی همه جانبه بالا می برند، و در نتیجه انتظار دارند که روسیه در انتخاب بین ایران و اسرائیل، اولویت را به ایران بدهد. از طرفی، انتظار آنها آن است که نگاه روسیه به غرب و نگرانیاش از گسترش ناتو به اسرائیل هم تسری یابد. در حالی که، نه روابط روسیه و ایران یک اتحاد نظامی همهجانبه است و نه روسها نگاهشان به اسرائیل آنگونه است که بخاطر رقابت با غرب ان را کم اهمیت بدانند.
اما روابط روسیه و اسرائیل برای ما تهدیدآمیزتر از روابط دیگران نیست، بلکه در اینجا هم بحث انتظارات از روسیه در برخی محافل ایرانی مطرح است و هم اینکه در ماههای اخیر روسیه در برخی موارد ناگزیر به انتخاب شده و طرف ایرانی انتظار دارد که ملاحظات اسرائیل را بر ایران ترجیح ندهد. مسکو نگاهش به اسرائیل در مجموع مثبت است و هیچ مشکل مهمی با آن ندارد. اسرائیل را یک دولت رسمی میشناسد که میتواند مزایای مهمی در سطح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی برایش داشته باشد. ضمن اینکه هزینهای هم برایش ندارد. اما در موردایران، از نگاه مسکو در سطوح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی منافع مشترکی وجود دارد و بهویژه در سطح منطقهای، این منافع مشترک به همکاریهای نظامی و عملیاتی رسیده است. اما از منظر کرملین، ایران یک بازیگر پرهزینه تلقی میشود که بابت رابطه با آن بایستی در مواردی متحمل هزینههایی بشود. و متاسفانه همین موضوع باعث میشود تا اسرائیل، غرب و اعراب حوزه خلیج فارس بتوانند در مواردی بر روابط مسکو و تهران سایه بیندازند.
طی مدتی که از خروج آمریکا از برجام میگذرد، شاهد مواضع دوگانه و مبهمی از روسیه در قبال ایران و برجام بودهایم که به طرق مختلفی تفسیر شدهاند. همچون خروج نیروهای خارجی از سوریه، و یا اعطای امتیاز توسط ایران به منظور حفظ برجام و موارد دیگری از این دست. این مواضع را چگونه میتوان در چارچوب راهبردهای سیاست خارجی روسیه است تحلیل کرد؟ سهم اسرائیل در این موضعگیریها به چه میزان است؟
اگر چه برخی از این اظهار نظرها را رسانههای غربی تحریف کردهاند، اما واقعیتها و شواهد از دو امر حکایت دارد: نخست اینکه، اگر ایران از برجام خارج شود، روسیه نگران میشود و اگر ایران بخواهد غنیسازی بیش از 20 درصد داشته باشد، روسیه با تصویب قطعنامه شورای امنیت موافقت خواهد کرد. دوم اینکه، روسها برای تثبیت موقعیت دولت سوریه برخلاف مرحله نظامی که به شدت به ایران نیاز داشتند، در مرحله پس از عملیات نظامی یعنی مرحله دیپلماتیک، بیشتر به بازیگران غیر ایران نیاز دارند. در این زمینه نقش آمریکا، اروپا، اعراب و حتی اسرائیل اهمیت پیدا میکند و اسرائیل هم با رایزنی خود به روسها قول داده که در صورت خروح ایران و حزبالله از مرزهایش با سوریه به این روند کمک خواهد کرد. در اینجا باید به یک واقعیت تلخ اشاره کنم و آن ضعف مفرط ایران در مرحلهی دیپلماتیک سوریه است و همین موجب میشود که نقش روسها برجستهتر شده و دولت سوریه هم به امید رهایی از جنگ و آغاز مرحله سوم؛ یعنی بازسازی کشور، یک چشم به ابتکارات روسیه و تعاملش با سایر بازیگران و چشم دیگرش هم به کمکهای احتمالی عربی و غربی برای بازسازی باشد.
اخیرا شاهد افزایش رفت و آمدهای مقامات صهیونیست به روسیه هستیم. در عین حال گفته میشود که اسرائیل به دنبال دستیابی به توافقی در خصوص ایران در سوریه است. به نظر شما برفرض این که چنین توافقی صورت پذیرد، اصلیترین موضوعات آن چه مواردی خواهند بود؟ آیا روسیه نظرات اسرائیل را در این موارد میپذیرد یا بالعکس، ملاحظات ایران نیز مد نظر روسها قرار دارد؟ این توافق در خصوص کل سوریه خواهد بود و یا بر اساس آنچه در برخی اخبار گفته میشود صرفا مربوط به مسائل پیرامون مرزهای اسرائیل است؟ آیا میتوان ادعا کرد چنین توافقی در آینده تحولات سوریه به میزان قابل توجهی تاثیرگذار است؟
هدف اسرائیل خروج ایران از کل سوریه، و حداقل خروج از مرزهای آن با سوریه است. روسها اما بر آن هستند که همه نیروهای خارجی از سوریه بیرون بروند چه ایران و چه آمریکا و ترکیه، و در مورد مرزهای اسرائیل هم دنبال راضی کردن ایران میباشند. توافقی که در مورد آن بحث می شود هم صرفا در مورد مرزهای اسرائیل است. به نظر می رسد ایران هم تلویحا این وضعیت دوم را پذیرفته مشروط به اینکه نیروهای سوری در این منطقه مستقر شوند. اما در داخل ایران البته این موضوع از سوی برخی محافل سیاسی و فکری به عنوان خیانت روسیه به ایران تلقی شده است، در حالی که از ابتدا هم معلوم بود که ایران و روسیه در مورد سوریه در کنار اشتراکاتی که در مقابله با تروریسم و حفظ حکومت سوریه دارند، اما اختلافاتی هم دارند که طبعا در پرتو همکاریهای فوریتر مسکوت گذاشته شده بود. واقعیت امر آن است که روسیه دشمن ایران نیست و تهدید مشخصی هم علیه ایران ندارد، اما در کنار منافع مشترک، اختلافات با ایران هم سر جایش است و از همه مهمتر اینکه اگر روسیه و یا هر کشور دیگری، بر سر دو راهی روابط با ایران یا غرب قرار بگیرند، متاسفانه، در ترجیح غرب درنگ نمیکنند. در مورد اسراییل اما ذکر این نکته ضروری است که مسکو از ابتدا سیاست منطقهای خود را در خاورمیانه بر مبنای روابط با همه بازیگران و موازنه منطقهای گذاشته بود و این معنای روشنی دارد.
چندی پیش پس از انتقال سفارت ایالات متحده به بیتالمقدس، در کنار اعتراضاتی که به این اقدام میشد، روسیه نیز تلویحا با آمریکا همراهی کرد و در موضعی گفت که قدس غربی پایتخت اسرائیل است. آیا ارتباطی میان این موضع روسها و مذاکرات اخیر در خصوص بحران سوریه وجود دارد؟
موضع روسیه در قبال فلسطین آن است که دو دولت فلسطینی و اسرائیلی با مرکزیت قدس شرقی و غربی تشکیل شود و این موضوع جدیدی نیست.
در صورت دستیابی روسیه و اسرائیل به هر توافقی، آیا روسیه ابزارهای کافی را برای اجرایی کردن این توافق دارد؟ اساسا اصلیترین اهرمهای روسها در قبال ایران چیست؟ آیا ایران نیز اهرمهای متقابلی برای اقدام متقابل و تغییر دیدگاه روسیه در دست دارد؟
به نظر نمیرسد که تصور مقامات روسیه آن باشد که توافق با اسرائیل لزوما علیه ایران است، بلکه آنها رفتار خود را بیشتر به عنوان نوعی میانجیگری تلقی میکنند تا مانع از برخورد بیشتر دو طرف در صحنه سوریه شوند. چون به زعم آنها، روسیه نمیخواهد در رابطه با ایران و اسرائیل جانب یکی را بگیرد. کرملین در سالهای 2012 تا 2017 توانست نوع رابطه خود با تهران و تلاویو را مدیریت کند و کمابیش از ایجاد یک دو راههی تصمیمگیری بگریزد. اما اینک میبینیم که در عمل ادامهی این رفتار دوگانه کار دشواری شده و در ایران، این رفتار روسها را جانبداری از اسرائیل می پندارند. البته همزمانی این موضوع با خروج آمریکا از برجام موجب نگرانی مضاعف نسبت به رفتار کرملین و بهعنوان فشار آن بر ایران تلقی میشود و فضای رسانهای سنگینی را علیه مسکو ایجاد کرده است.
در اینجا باید اضافه کنم که متاسفانه یکی از مشکلات ما همیشه و در همه این دهههای اخیر نوعی انزوای تحمیلی بینالمللی بوده که خودمان هم در تشدید آن بی نقش نبودهایم. این موضوع باعث شده تا در هر موضوعی به آسانی تحت فشار و تحریم قرار گیریم و دولی که بخواهند با ما در موضوعات مختلف همکاری کنند هم کم بودهاند و در نتیجه امکان انتخاب گزینهها و بازی دیپلماسی هم برایمان میسر نبوده است. لذا بازیگرانی چون روسیه در رابطه با ایران با دست بازتری تعامل کرده و در موارد اصطکاک منافع تا حد زیادی خیالشان راحت است که ما انتخاب دیگری نداریم. از این رو، من بر این باورم که، گمان اینکه سیاست شرقی میتواند برای دیپلماسی ما موثر باشد به هزینههایی منجر شده است. همکاری با روسیه در موضوعات مشترک لازم است، اما با روسیه و چین و یا هر کشور دیگری نمیتوان وارد رقابت و یا خصومت با غرب و یا اسرائیل شد. چون هیچ بازیگری، حتی روسیهی دوره پوتین هم نمیخواهد وارد یک اتحاد نظامی علیه غرب شود. اگر روزی احیانا قرار باشد چنین اتحادی شکل بگیرد، قاعدتا باید روسیه با چین به آن برسند. در حالی که حتی این هم بهشدت محل تردید است. روسیه متحد نظامی ندارد و نمیتواند داشته باشد و اتحاد با کشورهای سازمان پیمان امنیت جمعی( بلاروس، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان) هم بیشتر ایجاد یک چتر حمایتی با اهداف منطقهای است؛ وگرنه، مثلا قرقیزستان چه توانی به روسیه اضافه میکند.
انتهای پیام/