عرصه بازیگری؛ عدم رفاقت و زیرآب‌زدن!

عرصه بازیگری؛ عدم رفاقت و زیرآب‌زدن!

زهره فکور صبور در نخستین روز فروردین ۱۳۵۷ در تهران به دنیا آمد. پدر او اهل کرمانشاه بوده و مادرش سمنانی است. خانواده وی هفت نفره اند و وقتی یک سال بیشتر نداشت پدرش را از دست داد و مادرش او را بزرگ کرد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، زهره فکور صبور در نخستین روز فروردین 1357 در تهران به دنیا آمد. پدر او اهل کرمانشاه بوده و مادرش سمنانی است. خانواده وی هفت نفره اند و وقتی یک سال بیشتر نداشت پدرش را از دست داد و مادرش او را بزرگ کرد. نخستین کار بازیگری وی ایفای نقش "گل" در تئاتر کودکی بود که زیردست یکی از دوستانش بود، اما اصل قضیه از سال 1377 شروع شد که به وی پیشنهاد بازی در سریال "روزگار جوانی" داده شد و شهرتش از آنجا به دست آمد. بعد هم نقش های تقریبا کوتاهی در سریال های 

معمولی و مخصوصا اپیزودیکی زیادی بازی کرد و در کل در اواخر دهه 70 بسیار پرکار بود. این قضیه تا اواخر سال های دهه ٨0 ادامه داشت تا اینکه بازی نقش های بلند در سریال های "کارآگاهان" و مخصوصا "دلنوازان" بسیار موجب شهرتش شد و بعد در چند فیلم سینمایی نقش های اول و اصلی را بازی کرد و بعد از یکی دوسال با بازی در سریال های " دردسرهای عظیم" دوباره کارش را شروع کرد. متن گفت وگو با این هنرمند توانا، تقدیم حضورتان می شود؛
* خانم فکور صبور، ابتدا برایمان از چگونگی ورودتان به عرصه بازیگری بگویید؛
- من از دوره راهنمایی و دبیرستان تئاتر کار می کردم و همیشه در این کار موفق بودم، وقتی به مرحله دانشگاه رسیدم، به خاطر درسم فعالیت هایم در حوزه باریگری محدودتر شد و بیشتر وقتم را صرف درس کردم. اولین کار من در سریال "روزگار جوانی" سال 77 بود. در این سال ها 
کار من محدود و کم بود اما از سال 84 که لیسانسم را گرفتم، کارم به صورت جدی تر آغاز شد.
* قبل از اینکه وارد حرفه و هنر بازیگری شوید دید شما نسبت به این حرفه چگونه بود و بعد از اینکه وارد کار شدید و جزئی از این حرفه محسوب شدید آیا دیدی که داشتید تغییر کرد؟
- من قبل از اینکه وارد کار شوم دنیای هنر را خیلی قشنگ می دیدم، چرا که هنر یعنی زیبایی و زیبا دیدن که زیبایی هم یکی از صفات خداوند است. هر انسانی از دیدن هنرهای زیبا خوشش می آید. من هم برای هنر به خاطر همین امر احترام قائل بودم و فکر می کردم که بازیگری حرفه ای است که خیلی راحت می توان در آن پیشرفت داشت. حالا که وارد کار شده ام می بینم که آن آرامش، زیبایی ها و جذابیت هایی را که فکر می کردم وجود دارد. حتی مواقعی هم که ناراحت هستم برای اینکه آرامش پیدا کنم به لوکیشن های محل فیلمبرداری سر می زنم 
چرا که انرژی موجود در کار حال و هوای مرا عوض 
می کند. ولی متاسفانه اتفاقی که می افتد این است که در این حرفه آدم ها رفیق نیستند بلکه رقیب هستند و اگر تو دارای جایگاهی شوی به تعداد دوستانی که داری دشمن پیدا می کنی و سعی می کنند که جلوی پیشرفت تو را بگیرند. اعضای بعضی از اقشار مثل بازیگران مثل یک تیم فوتبال می مانند که هدفشان گل زدن است. از این رو همه باید با هم دوست و یکدست باشند و با هم پاس کاری کنند وگر نه به هدفشان نمی رسند. عدم همکاری لازم و زیرآب زدن در بعضی مواقع، از مواردی بود که من قبل از ورود به این حرفه فکرش را نمی کردم و اکنون مرا خیلی آزار می دهد.
* از ابتدای ورودتان به عرصه بازیگری حضور کمرنگی در سینما داشته اید. فکر می کنم آخرین نقش آفرینی تان 
در سینما به سال 90 بازگردد. دلایل این کم کاری چیست؟
- شخصا علاقه زیادی به تئاتر دارم، اما معتقدم سینما، تئاتر و تلویزیون مثل یک خانواده به هم متصلند، ولی اتفاقاتی برای من افتاده که بیشتر از سر بدشانسی بوده است. زمانی که یک بازیگر برای یک سریال قرارداد می بندد تا دو سه ماه سر کار دیگری نمی تواند برود،این را باید به حساب بدشانسی هایم گذاشت. مگر این که از تلویزیون فاصله بگیرم که اصلا تمایلی به این کار ندارم. من فرزند تلویزیون هستم، این رسانه باعث پیشرفت من شد، اما اگر فرصتی دست بدهد حتما در سینما هم فعالیت خواهم کرد.
* پیشنهادی در سینما داشته اید که نپذیرفته و بعد افسوسش را خورده باشید؟
- بله، زیاد اتفاق افتاد. 
* چرا نپذیرفتید؟
- فکر می کردم شاید فیلم یا سریال های خوبی نباشند که به دل مخاطب بنشینند و بعد دیدم چه فیلم خوبی از آب درآمده است و پشیمان شدم که چرا بازی نکردم و هنوز هم پشیمانم.
* برخلاف سینما، در تلویزیون پرکار هستید، این علاقه و دلبستگی تان به رسانه ملی از کجا نشأت می گیرد؟
- حتی اگر علاقه شخصی ام را هم نادیده بگیرم و این که محبوبیت و شهرتم تا این مقطع را مدیون تلویزیون هستم، تلویزیون در همه خانه ها حضور دارد و حتی در دورافتاده ترین نقاط کشور هم مردم آن رامی بینند. جایگاه و خاستگاه کار من در تلویزیون است و اگر در سینما یا تئاتر هم حضور پیدا کنم فقط گریزی است برای تجربه کردن آن فضاها.
* شما در سریال "پنچری" بازی کردید. رفتن جلوی دوربین برزو نیک نژاد و همکاری با مهران مهام، چطور بود و این اتفاق چه ویژگی هایی داشت؟ چطور تجربه ای بود؟
- آقای مهام که از تهیه کنندگان حرفه ای این حوزه هستند و با مدیریتی که در کارشان دارند، همه چیز را اداره می کنند. 
او جزء افراد باسابقه ای است که سال ها تجربه دارد و وقتی تهیه کننده ای مثل او در کاری حضور دارد، آدم خیالش از خیلی جهات راحت است و نگرانی ندارد. در مورد آقای نیک نژاد هم باید بگویم که من پیش از این سریال با او همکاری کرده بودم و می توانم بگویم که برزو نیک نژاد بهترین کارگردانی است که من با او کار کرده ام. 
همکاری با او بسیار لذت بخش است؛ چرا که وی هم کارگردان خیلی خوبی است هم دستی بر قلم دارد و هم به طور کامل در جریان آنچه که از کار می خواهد، هست و همه اینها به همراه راهنمایی هایی که وجود داشت به من خیلی کمک کرد.
* از جمله مواردی که در مورد آقای نیک نژاد وجود دارد، جنس کمدی است که در کارهای او دیده 
می شود، شما این فضا را چطور می بینید و چه نظری درباره آن دارید؟
- واقعیت این است که من نوع طنز ایشان را خیلی دوست دارم، در این سریال هم ما تنها قرار نبود که آدمها را بخندانیم و در آن کاراکترهایی وجود داشت که درگیر اتفاقات کاملاً جدی شده و شاید به زندگی خیلی از مردمی که کار را دیدند نزدیک بود، در واقع در کنار حس نزدیکی که مخاطب به کاراکترهای موجود در قصه می کرد، نوعی طنز وجود داشت که آن را به یک اثر اجتماعی واقعی نزدیک کرد. روزمرگی های معمولی آدمها، جزء رخدادهایی است که به خوبی در کارهای نیک نژاد به آن پرداخته می شود. این سریال هم تا جایی که من در جریان آن بودم، دیده شد و ما نیز سعی مان بر این بود تا یک سریال خوب را ارائه دهیم و اگر مردم آن را کم دیده اند، می خواهم بگویم که ما صادقانه تلاش کردیم تا آنها کار را بپسندند.
* صحبتی که کم و بیش درباره این دست سریال ها 
مطرح است، پیرامون سبک آن و شیوه ای است که برخی منتقدان معتقدند که قدیمی شده است و شاید کمتر بشود با این دست تولیدات مخاطب را جذب و نظر آنها را جلب کرد. نظر شما به عنوان بازیگر در این باره چیست؟
- تا جایی که من در شهرستانها رفتم و دیدم، می توانم بگویم که سریال به نسبت خودش بینندگان زیادی داشت. اما درست است، از نگاه منتقدان، افراد حرفه ای و حتی خود من می دانم که هر کاری چند بخش خوب و چند بخش منفی دارد، ولی همان طور که گفتم از این سریال از سوی عامه مردم، در شهرستانها استقبال خوبی صورت گرفت. با وجود این تعداد شبکه ماهواره ای و مجازی، نشاندن مردم پای تلویزیون کار خیلی سختی است و من پیش از این هم گفته بودم که مردم دیگر حتی با قلقلک هم نمی خندند و این اتفاقی است که مدتهاست رخ داده است.
* زهره فکور صبور به عنوان یک بازیگر سریال های 
تلویزیونی چگونه تلاش می کند تا به آسیب تکرار شدن در شخصیت ها که از آسیب های رایج بازیگرانی از این دست است دچار نشود؟
- بازیگران زن ناخود آگاه به خاطر محدودیت هایی که در فیلمنامه نویسی وجود دارد دچار نقش های تکراری می شوند. 
ما نمی توانیم مثل بازیگران خارجی کارهای اکشن انجام دهیم، بنابر این باید در یک کادر خاص و مخصوص بازی کنیم که البته به اعتقاد من این کار هم سخت تر و هم هنری تر است چرا که بازی در یک شرایط مطلوب و مهیا راحت تر است. با این حال تمام سعی ام را می کنم که نقش هایم تکرار نشوند ولی باز هم کار بستگی به فیلمنامه دارد چرا که فیلمنامه ها زیاد به تو امکان انتخاب 
نمی دهند، پس معیار انتخاب ما در نقش ها، خود نقش و کارگردان خواهد بود یعنی اینکه من برای انتخاب کار، اول به کارگردان کار توجه می کنم.
* سریال "دلنوازان " هم یکی دیگر از کارهایی بود که در آن ایفای نقش داشتید. دلیل توفیق سریال "دلنوازان" را در چه چیزهایی می‌دانید؟
- قصه سریال "دلنوازان" قابل لمس و باور بود. خیلی از روابطی که در قصه دیدیم در جامعه وجود داشت و خیلی از جوان‌ها تاوان اشتباهات و تصمیمات احساسی‌شان را دادند و برای برخی هم فرصت جبران اشتباه وجود نداشت.
* بازی کردن کنار حرفه‌ای ‌ها برایتان چه تجربه‌ها و داشته‌هایی به همراه داشت؟
- طبیعی است که خیلی لذت‌ بخش و دوست داشتنی بود. شخصا علاقه‌مند هستم از تجربیات پیشکسوتان استفاده کنم و ثانیه به ثانیه این مجموعه برایم سرشار از تجربه بود. همبازی بودن کنار استادان را خیلی دوست دارم و سعی می‌کنم از آنها یاد بگیرم. یکی از فواید بازی کردن در کنار بزرگان این است که کار آسان‌تر می‌شود، زیرا نه تنها خودشان بازی خوب و روانی دارند، بلکه به بقیه هم کمک می‌کنند تا نقش‌هایشان را خیلی بهتر بازی کنند.
* چقدر دغدغه کلیشه نشدن دارید؟
- مدت‌هاست درگیر چنین مسئله‌ای هستم. شاید باور نکنید، اما در این مدت، کارهای زیادی را رد کردم تا یک نقش خوب را بپذیرم. امیدوارم پیشنهادها به سمت نقش‌های متفاوت برود که بتوانم بازی متفاوتی ازخودم ارائه دهم.
* شما از بازیگرانی هستید که کمتر حاشیه داشته اید 
و مردم اکثراً شما را جلو و پشت دوربین یک رنگ می دیدند که البته من این ویژگی را از محاسن یک بازیگر می دانم. از این رو از نظر شما چه ظرافت هایی 
در اخلاق یک بازیگر باید وجود داشته باشد تا مردمی باشد؟
- سعی می کنم وقتی که مردم به سمتم می آیند لبخندشان را با لبخند جواب بدهم و حتی اگر هم جبهه می گیرند و یا نقدی دارند باز هم جوابشان را با لبخند بدهم. تو با رفتار خوبت بقیه را مجبور می کنی که به تو احترام بگذارند. به اعتقاد من یک بازیگر که دیده می شود، مردم کارش را باید دوست داشته باشند و همه موفقیتش بستگی به محبوبیتش دارد.
* جدا از سریال "پنچری"، "دردسرهای عظیم1 و 2" و "پایتخت"، کمی هم درباره بازی خودتان صحبت کنیم. شما در حوزه تصویر کم و بیش تجربه کار کمدی داشته اید 
و فضای جدی را هم تجربه کرده اید، می خواهم بدانم خودتان برای ادامه فعالیت تان کدام را بیشتر دوست دارید و کدام یک دشوارتر است؟
- در این باره باید بگویم که طنز بازی کردن خیلی سخت است و جدی بازی کردن هم آسان نیست و من این فضا را می پسندم. 
* الان کجای مسیر بازیگری قرار دارید؟
- در ابتدای مسیر هستم.
* چطور؟
- اول راه باشیم، بهتر است چون حس جوانی را بیشتر احساس می‌کنیم. اما اگر بگویم وسط راه هستم، فکر می‌کنم پیر شده‌ام.
* اصلاً فکر می کنید به اصطلاح تا چه اندازه حق تان 
را از دنیای تصویر گرفته اید و چقدر با نقطه ای که در ذهن دارید، فاصله دارید؟
- واقعیت این است که من تمام تلاشم را می کنم تا به آن حدی که در ذهن دارم برسم، اما باید توجه داشت که این کار انتها ندارد و تا الان از این موقعیتی که دارم راضی هستم.
* برای نزدیکی بیشتر به نقش می توانید بخش هایی را به صورت بداهه به کار وارد کنید؟ یعنی کارگردانی مثل آقای نیک نژاد این اختیار را به بازیگرش می دهد که برای بهتر شدن موقعیت نقش، کارهای خلاقانه انجام دهد؟
- برزو نیک نژاد از هر بداهه  ای که در جهت بهتر شدن کار باشد به شدت استقبال می کند اما این قدر انسان با اندیشه و خلاقی است که احتیاجی به کمک گرفتن از تجربیات من ندارد. از آنجایی که پیش از این دو سه تا همکاری مشترک با هم داشتیم، در اجرای نقش به مشکل بر نمی خوریم. 
اگر هم اختلاف نظر خاصی وجود داشته باشد با یک صحبت ساده به نتیجه می رسیم. این سبک و سیاق برزو نیک نژاد در سریال سازی است که من به شدت با آن موافقم چون اصلاً با کاری که صرفاً طنز باشد و به هر قیمتی بخواهد مردم را بخنداند موافق نیستم.
* چرا بعضی از بازیگران سعی دارند از عوام فاصله بگیرند و هر کاری بکنند تا نشان دهند که با آنها متفاوت هستند؟
- متاسفانه این موارد وجود دارد. ببینید مثلا من چند وقت پیش وقتی برای خرید کفش رفته بودم، از چند خانمی که آنجا بودند نظر خواستم تا در خرید کمکم کنند. آنها هم با علاقه و خوشرویی جواب مرا می دادند. به نظر من یک سری رفتارها باعث می شود تو فیلترشکنی کنی. البته این را هم باید بگویم که ما به همان اندازه که محبت می بینیم به همان اندازه هم افرادی هستند که مسخره می کنند، متلک می اندازند یا حرف هایی می زنند که مخصوصا تو را ناراحت کنند. به هر حال به خاطر خاصیت رسانه یک سری از حساسیت ها روی بازیگران وجود دارد. گاهی بازیگران را چون ناخواسته تبدیل به الگو می شوند تحت فشار قرار می دهند. ولی اصل مسئله اینجاست که آیا اصلاً بازیگران گزینه های مناسبی برای الگوبرداری هستند یا نه؟ به نظر من مردم نباید الگو برداری بکنند ولی متاسفانه این کار را می کنند، چه خواسته و چه ناخواسته.

منبع:رسالت

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon