گفت‌وگوی تسنیم با محی الدین کبیری در سالگرد رحلت رهبر حزب نهضت اسلامی؛ ارتباط "نوری" با ایران معنوی، اسلامی و ملی بود

گفت‌وگوی تسنیم با محی الدین کبیری در سالگرد رحلت رهبر حزب نهضت اسلامی؛ ارتباط "نوری" با ایران معنوی، اسلامی و ملی بود

رهبر حزب نهضت اسلامی درباره روابط رهبر فقید این حزب با ایران گفت: ارتباط استاد"عبدالله نوری" با ایران اصولاً یک ارتباط معنوی، ملی و اسلامی بود. حکمت او از آثار سعدی سرچشمه می‌گرفت و در مناسبت با انسان‌ها زیاد از گلستان سعدی اقتباس می‌آورد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، 9 آگوست سالگرد فوت مرحوم "سیدعبدالله نوری"، رهبر فقید حزب نهضت اسلامی تاجیکستان است. در تمام دنیا او را به عنوان چهره کلیدی صلح تاجیکستان می‌شناسند و برای ما ایرانی‌ها هم چهره‌ای بسیار آشناست.

امسال دوازدهمین سالگرد فوت وی است و به همین مناسبت، مصاحبه‌ای با محی‌الدین کبیری، رهبر فعلی حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و نزدیک‌ترین فرد به مرحوم سیدعبدالله نوری در یک دهه آخر عمرش ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

تسنیم: از نخستین دیدارتان با مرحوم سیدعبدالله نوری بگویید کجا و چطور با ایشان آشنا شدید. رابطه‌تان چطور پیش رفت که تا معاونت ایشان در حزب نهضت این همراهی را ادامه دادید؟

کبیری: به نام خداوند بخشنده و مهربان. اولین ملاقات بنده با استاد نوری پس از رها شدن ایشان از زندان در منزل‌شان، در ناحیه وخش، جنوب کشور بود. دانشجو بودم و با چندی از جوانان هم‌کلاسی تصمیم گرفتیم که به دیدار او برویم. برای ما جالب بود دیدن کسی که خود را در مقابل یک نظام قدرتمند، مثل شوروی گذاشته و برای فعالیت ضد شوروی وارد زندان شده است.

چون در بین ما جوانان سال‌های آخر دهه 80 تازه اندیشه‌های استقلال‌‌خواهی شکل گرفته بود. این اندیشه‌ها آمیخته‌ای از افکار ملی و مذهبی بودند. ما سراغ دیگر شخصیت‌های ملی و ادبی هم می‌رفتیم، تا تشنگی فکری خود را کمی سیراب کنیم. شاعران، فیلسوفان، چهره‌های مذهبی و همه کسانی که حرف تازه‌ای برای ما آن زمان داشتند. آن ملاقات اول را خیلی خوب یادم هست. حتی، تا پای درب کوچه بیرون آمدن و ما را بدرقه کردند.

استاد نوری آن سال‌ها خیلی جوان بودند و حدود 40 سال داشتند. به نظر من، آن ملاقات تأثیر خود را در رابطه‌های بعدی بنده با استاد گذاشت. در آن زمان او را یک انسان صاحب فکر و ایده یافتم، نه یک روحانی معمولی که آن سال‌ها کشور ما زیاد داشت. اگر چه، بنده درس‌‌خوانده حوزه تعلیمی استاد محمدشریف همت‌زاده -یکی از شخصیت‌های بزرگ ملی و مذهبی تاجیکستان- هستم، شخصیت استاد نوری مرا بیشتر به خاطر طرح داشتنش و باورش به آن طرح جذب کرده بود و همچنین هزاران جوان دیگر را.

 ما یک محفل نیمه‌پنهان دانشجویی داشتیم آن سال‌ها که خود را پایبند هیچ گروه و حرکتی نمی‌دانستیم. ماهی یکی دو بار نزد شخصیت‌ها رفته و یا آنها را دعوت می‌کردیم، تا مباحث فکری داشته باشیم.

استاد نوری یکی از شخصیت‌هایی بودند که با ما جوانان تکلفی نداشتند. از ناحیه وخش با خودرو خود برای ملاقات با ما دانشجویان به شهر دوشنبه می‌آمدند و گاهاً بحث‌ها با دانشجویان تا نیمه‌ شب ادامه می‌یافت. بعداً یک توقفی در رابطه ما به وجود آمد، چراکه من  برای ادامه تحصیل به دانشگاه صنعا در یمن و سپس به مسکو رفتم.

این سال‌هایی بود که جنگ داخلی تاجیکستان آغاز شده و استاد نوری با دیگر مبارزین به افغانستان هجرت کرده بودند. سال 1994 همراه زید سعیداف، وزیر سابق و رهبر حزب تاجیکستان نوین که اکنون در زندان است، طرحی را برای آغاز مذاکرات صلح تاجیکان و آینده مخالفین آماده کردیم و او به افغانستان برد. بنا به دلایلی، آن طرح مورد رضایت برخی از رهبران مخالفین قرار نگرفت.

سال 1995 آن طرح را با کمی تغییرات باز خدمت استاد نوری و استاد همت‌زاده پیشنهاد کردم و صحبت‌هایی در استانبول درباره چون و چرای آن طرح داشتیم. این آغاز ارتباط ما پس از توقفی 5 ساله بود و سال 1997 استاد نوری مرا به به‌عنوان یاور خود در کمیسیون آشتی ملی دعوت کردند که دیگر تا لحظه رحلت ایشان، پیوسته از آنکه سمت‌ها و مسئولیت‌ها تغییر کرد،  خود را همیشه همچون یاور او حساب می‌کردم.

تسنیم: بسیاری مرحوم نوری را یک چهره کاریزماتیک می‌شناسند. علت کاریزما و جذبه وی را در چه می‌بینید؟ آیا صرفاً این کاریزما بود که ساختار و بدنه نهضت را ایجاد کرد یا عقلانیت و هوشمندی وی و همراهانش هم تاثیرگذار بود؟

کبیری: استاد نوری واقعاً یک شخصیت کاریزماتیک و جذاب بودند. اما، مهم‌ترین ویژگی ایشان که باعث اعتماد مردم به او شده و دوست و دشمن به آن اعتراف می‌کند، داشتن انصاف و حکمت بود. حتی، نسبت دشمنش هم قضاوت خارج از انصاف نمی‌کردند. البته، این صفت‌ها در تأسیس یک حرکتی مثل نهضت و مردمی کردن آن تأثیر داشتند، ولی عوامل دیگری هم باعث شدند که این حرکت رشد کند و سراسری شود. مثل تشنگی معنوی مردم و خستگی از ایدئولوژی کمونیستی و غیره. آن زمان هر فکر جدید برای مردم جالب بود و طرفدار پیدا می‌کرد. دیگر احزاب جدید هم به سرعت رشد می‌کردند، مثل حزب دموکرات و حرکت رستاخیز و دیگر جریان‌ها.

تسنیم: با شدت گرفتن درگیری‌ها در تاجیکستان دیدیم که مرحوم سیدعبدالله نوری سلاح به دست گرفته و راه جهاد و مبارزه را در پیش گرفت. اما زمانی که شرایط ایجاب می‌کرد وارد گفت‌وگو و صلح با امامعلی رحمان‌اف و طرفدارانش شد. تا این قسمت را اکثر تحلیل‌گران اتفاق نظر دارند. اختلاف نظرها درباره ایشان از مواضع محافظه‌کارانه وی پس از صلح و ورود نهضت به عرصه سیاسی تاجیکستان شروع شد. بسیاری بر این اعتقادند یک تناقض در مواضع جهادگرانه و مبارزه‌جویانه وی پیش از صلح و موضع بیش از حد مصالحه‌گرانه‌اش پس از صلح وجود دارد. تحلیل شما از این مساله چیست؟

کبیری: استاد نوری مرد صلح و مدارا بود و تا آخر به این صفت خود صادق ماند. به دست گرفتن اسلحه یک امر اجباری به خاطر دفاع از مردم، ارزش‌ها و وطن بود. اگر به کشور شما با سلاح و تانک و توپ هجوم بیاورند، هرچقدر صلح‌‌جو هم باشید، مبارزه برایتان واجب می‌‌شود. استاد و یارانش عیناً همین کار را کردند و زمانی که شرایط برای گفت‌وگو آماده شد، خودشان اقدام صلح را به میان گذاشتند، صلح کردند و تا آخر به آن صادق ماندند.

اما، چرا در مرحله بعدی بیش از حد مصالحه‌کارانه رفتار کردند؟ زیرا ایشان واقعاً خود و نهضت را مسئول اساسی این صلح و آرامش مردم احساس می‌کردند. باری در روند صلح بحران به وجود آمد و کمیسیون آشتی ملی کارشکنی کرد، چند هفته. بالاخره ملاقات رئیس‌جمهور‌ و مخالفین برگزار شد و ضمن بحث طرف‌ها آماده عقب‌نشینی از موضع خود نبودند. رحمان به ناخواست با عصبانیت گفت که اگر شما پافشاری کنید، پس از نو جنگ خواهد شد و من آماده هستم تا آخر بجنگم. استاد در آن جلسه وضع را با درایت خود آرام کردند. بعداً یکی از دوستان گفت که نباید عقب‌‌نشینی می‌کردیم، حتی 10 درصد هم احتمال ندارد که رحمان جنگ را از نو آغاز کند. استاد گفتند که اگر یک درصد هم احتمال باشد، ما باید عقب‌‌نشینی کنیم، تا جنگ نشود. یعنی، ایشان خود را در مسئله صلح و آرامش کشور بیشتر از رئیس‌جمهور مسئول می‌دانستند.

رحمان همچون مسئول یک طرف جنگ همیشه رفتار کرد، استاد نوری مسئول همه ملت و کشور. فرق اینجا بود و همین باعث شد که استاد همیشه عقب‌‌نشینی کند.

تسنیم: مرحوم نوری را ما به‌عنوان یک سیاستمدارِ اسلام‌گرا می‌شناسیم. شما به عنوان یکی از نزدیک‌ترین افراد به وی، مصلحت‌های سیاسی را در مواضع ایشان تاثیرگذارتر می‌دیدید یا اصول و مولفه‌های اسلامی را؟

کبیری: استاد دارای یک شخصیت چندبعدی بودند و آسان نیست یکی از ابعاد ایشان را از دیگر جدا کرد و بالاتر گذاشت. او را می‌توان یک شخصیت اسلام‌‌اندیش عمل‌گرا نامید. فرق کردن مواضع سیاسی و دینی او بیشتر به شرایط زمان و مکان برمی‌گردد و به عمل‌گرا و واقعیت‌شناس بودن ایشان، نه به آنکه مصلحت (منفعت‌ها) سیاسی بر موضع او تأثیر‌گذار بوده‌اند.

یادمان نرود که ایشان نه تنها یک عالم علوم دینی بودند، بلکه جسارت و توانمندی استنباط و حتی در برخی حالت‌ها اجتهاد را هم داشتند، تا بتوانند وابسته به مکان و زمان تصمیم بهتر و مناسب‌تر در آن شرایط را بگیرند.

من بر آن نیستم که همه تصمیم‌های ایشان را کاملاً درست به حساب بیاورم. همچنانی که شما فرمودید، 10 سال آخر حیات ایشان شاید نزدیکترین فرد و آشناترین فرد به اندیشه‌های استاد بنده بوده‌ام و تقریباً می‌دیدم و احساس می‌کردم که این تصمیم‌ها چگونه گرفته می‌شوند و دلیلشان چیست. از نگاه امروز بها دادن یک چیز است، شناخت وضع و دلیل‌ها برای چنین تصمیماتی در آن زمان چیز دیگر است. همه چیز را باید در پرتو عوامل زمانی و مکانی خودش بها داد. از این رو، من بدون چشم‌‌پوشی از کمبودها، رفتارهای سیاسی استاد را منطقی، مناسب به منافع مردم و پاسخ‌گوی شرایط آن زمان می‌دانم.

تسنیم :مرحوم سیدعبدالله نوری نگاه بسیار مثبتی به جمهوری اسلامی داشت. شکل‌گیری دیدگاه‌های وی در مورد جمهوری اسلامی ایران به چه زمانی باز می‌گردد؟ پیش از فروپاشی شوروی و استقلال یا پس از آن؟ علت نگاه‌های مثبت ایشان به جمهوری اسلامی ایران چه بود؟

کبیری:او مثل هر تاجیک نمی‌توانست نگاهی غیر از این به ایران داشته باشد. تعصب به کسی، ملتی و مذهبی نداشتند. ارتباط او با ایران اصولاً یک ارتباط معنوی، ملی و اسلامی بود. حکمت او از آثار سعدی سرچشمه می‌گرفت و در مناسبت با انسان‌ها زیاد از گلستان سعدی اقتباس می‌آورد و از آن کمک می‌گرفت.

همچنانی که در سیاست از قرآن کمک می‌گرفت و بارها این را تأکید کرده بود. بعداً، ایران کشوری بود که در دشوارترین روزهای ملت تاجیک به کمک شتافت، در نجات مهاجرین، سامان دادن کار آنها و در روند مقاومت و صلح همیشه همچون یک برادر رفتار کرد. این‌ها همه در شکل گرفتن چنین نگاه مثبتی تأثیر داشتند. نگاه‌ها و رفتارهای استاد همیشه اصولی بودند. حتی، زمانی که رفتارهای مسئولین ایران در برابر قضیه تاجیکستان کمی تغییر کرد، نگاه مثبت او تغییری جدی نداشت.

تسنیم: این روزها که دیگر مرحوم نوری در میان مردم تاجیکستان نیست، خدمات و اقدامات ارزشمند وی برای نسل جدید به صورت وارونه‌ای معرفی می‌شود. حتی در سطح بین‌الملل هم ظرفیت‌های ایشان آنطور که باید و شاید شناخته شده نیست. نهضت برای حفظ این میراث ارزشمند هویتی چه کرده و چه برنامه‌ای دارد؟

کبیری: بزرگ‌ترین میراث استاد نوری صلح و مکتب فکری است که امروز در قالب نهضت اسلامی تاجیکستان عمل می‌کند. استاد نوری بر خلاف برخی شخصیت‌های علمی و فکری نوشته‌ها و مؤلفه‌های زیاد مکتوبی ندارند. پیش‌تر گفتیم که ایشان بیشتر یک شخصیت عمل‌گرا بودند تا آنکه نظریه ‌پرداز باشند. کم نیستند علما و شخصیت‌هایی که صدها جلد کتاب تألیف کرده‌اند، ولی حتی یک نکته از گفته‌هایشان نه در زمان خود و نه آینده عملاً تطبیق نشده‌اند.

استاد کم گفتند، کم نوشتند، ولی اکثر نظرهایشان را خودشان یا دیگران تطبیق کرده‌اند. این ویژگی را نه همه رهبران و متفکّران دارند که بتوانند حداقل نیمی از اندیشه‌هایشان را تبدیل به عملیه کنند. اما، نسبت شخصیت استاد در عموم یک ظلم بزرگی شکل گرفت. اولاً، مسئولیت صلح‌آفرینی، کارهای تشکیلاتی و همیشه حالت دفاعی داشتن امکان نداد که اندیشه‌ها و مکتب فکری‌شان را مدون کنند و از خود میراث بگذارند. میراث او در عملش و گفته‌های پراکنده اوست که باید جمع‌آوری و تدوین شوند.

ظلم دیگر این است که دولت‌داران همیشه او را یک رقیب شناخته و تا امروز چنین مناسبت می‌کنند. در صورتی که او یک چهره ملی و حتی بین‌المللی بود. اگر هر ملت دیگری می‌بود، از ظرفیت و جایگاه چنین شخصیتی به نفع خود استفاده می‌کرد.

اما، فرهنگ ضعیف و جهان‌بینی تنگ حکومتداران امروزه اجازه نمی‌دهد که غیر از یک نفر، ملت درباره شخصیت دیگری صحبت کند. هجوم به شخصیت و مکتب استاد نوری به خاطر جلوگیری از معرفی چهره اصلی این انسان بزرگ است. من بر این باورم که هنوز ملت تاجیک و تاریخ حرف اصلی خود را درباره استاد نوری نگفته است. این مسئله زمان است. هرچقدر زمان بیشتر بگذرد، ارزش اندیشه‌ها و شخصیت استاد نوری و امثال او بالاتر خواهد رفت.

هر چیز اصیلی با گذشت زمان بر ارزشش افزوده می‌شود. من طرفدار مبالغه و اغراق در بها دادن شخصیت‌ها و پدیده‌ها نیستم. به طور صنعی و سیاسی رفتار کردن هم ارزش مسئله را پایین می‌برد و هم طرف مقابل را بر می‌انگیزد. هر چقدر ما به طور تصنعی چهره‌‌سازی کنیم، همان قدر دیگران چهره‌سوزی خواهند کرد. کافیست که ما واقعیت‌ها را بگوییم و حتی کمتر از آنکه هست. آن وقت خواهیم دید که شخصیت واقعی استاد جلوه خواهد کرد و مردم باانصاف هم خواهند پذیرفت. فقط نیاز به وقت داریم، تا این کارها به طور طبیعی راه‌اندازی شوند.

تسنیم: امروز نهضت در شرایط سختی به سر می‌برد. به نظرتان اگر مرحوم نوری در نهضت حضور داشت باز هم چنین وقایعی برای نهضت روی می‌داد یا این ظرفیت را داشت که از آن پیشگیری کند؟ بر فرض پیش آمدن چنین شرایطی، به نظرتان مرحوم نوری همین راهی که امروز نهضت طی کرده را می‌پیمود؟ به اروپا هجرت می‌کرد و به مقابله سیاسی، حقوقی و دیپلماتیک با دولت تاجیکستان بر می‌خواست؟

کبیری: پاسخ به این سؤال کار ساده‌ای نیست. به خصوص، برای بنده که امروز مسئولیت نهضت را بر دوش دارم. به هیچ وجه نمی‌خواهم رفتار خود را با استاد مقایسه کنم، چون غیرقابل مقایسه هستند و من جایگاه خود را در برابر استاد می‌شناسم. اما، شک ندارم که استاد می‌توانست از شکست صلح از طرف رحمان‌اف جلوگیری کند.

ظرفیت او، شخصیت او همچون نفری که زیر سازش‌نامه صلح را امضا کرده است، اجازه نمی‌داد که رحمان به این شکل همه تعهدات را پایمال کند. مصیبت ما هم این بود که او خیلی زود رحلت کرد و صلح یتیم ماند و رحمان میدان را خالی یافت.

به حاشیه‌ راندن نهضت، محدود کردن و اعمال فشارها بلافاصله پس از قطع فعالیت کمیسیون آشتی ملی صورت گرفت. در اولین انتخابات، حکومت تقلب گسترده‌ای کرد و تنها دو کرسی به نهضت اختصاص داد که این همه در همان سال‌ها آغاز شدند. اما، سرعت و حجم فشارها پس از انتخابات پارلمانی 2010 بالا رفت که نهضت با اتفاق رأی همه مردم و کارشناسان و ناظران و حتی خود مقامات، اکثریت آراء را به دست آورد.

ما به خیابان‌ها نرفتیم، چون استاد نوری هم پس از تقلب انتخابات‌ها به خیابان نرفتند. آن روزها نهضت نیروی نظامی هم داشت و هنوز همه چیز را تسلیم نکرده بود. با این وجود، استاد این دو کرسی را پذیرفتند و وضعیت را آرام کردند. ما نیز در مراحل بعد در چنین حالت‌هایی، عیناً همانطور رفتار کردیم. حالا این درست بود یا نه، بحث دیگر است. چون سؤال این بود که استاد در چنین شرایطی چگونه رفتار می‌کردند، بنده به سؤال شما پاسخ می‌گویم. ما تا لحظه آخر تلاش کردیم که جنگ نشود و استاد هم همین کار را می‌کردند. حالا اگر اشتباه کردیم چه در آن زمان چه بعداً، به خاطر یک هدف نیک کردیم و نیتمان نیک بود.

 اما، اینکه آیا استاد به اروپا هجرت می‌کردند یا نه، مسئله کاملاً دیگری است. زمان هجرت اول، یعنی سال‌های 90، تنها گزینه افغانستان بود که همه رفتند. هم افغانستان و هم کشورهای همجوار، مثل پاکستان، ایران و دیگران هم این آمادگی را برای پذیرفتن مهاجرین و رهبریت سیاسی داشتند. اما، امروز هیچ کدام از این کشورها چنین آمادگی را ندارند. من مطمئنم، اگر یکی از این کشورها آمادگی پذیرفتن مخالفین تاجیک را می‌داشت، اکثر آنها در این کشورها مستقر می‌شدند و مبارزه خود را ادامه‌ می‌دادند. ولی، واقعیت چنین است که تنها اروپا برای مخالفین امروزه کشور ما جای امن و مناسب برای ادامه‌ تلاش‌هاست. بلافاصله پس از هجرت، مخالفین تاجیک، به خصوص نهضت تلاش کردند در کشورهایی مثل ایران، ترکیه و سابق شوروی مستقر شوند، تا به کشور نزدیک‌تر باشند. اما، این کشورها ظرفیت تحمل مخالفین تاجیک در خاک خود را نداشتند و ما مجبور به هجرت به طرف اروپا شدیم. اگر بااستاد نوری هم چنین رفتار می‌شد، ایشان چاره‌ای جز این نمی‌داشتند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان