دست برتر/یادداشت روز کیهان


روزنامه کیهان

خبرگزاری تسنیم : اگر وضعیت وخامت‌بار رژیم صهیونیستی به مرحله اضمحلال رسیده، ناشی از همان دست برتری است که ابعاد و مختصات خاورمیانه اسلامی را در چشم‌انداز منطقه تثبیت کرده است.

جنگ 8 روزه غزه بار دیگر توجه و نگاه جهانیان را به منطقه معطوف ساخته و در پی پیروزی گروه های مقاومت بر رژیم صهیونیستی در این جنگ، پیام ها و پیامدهای راهبردی این حماسه بزرگ و تاریخی ادامه دارد. از همین روی؛ طی هفته گذشته و در فاصله کوتاهی از پایان جنگ و شکست مفتضحانه تل آویو، بخش قابل توجهی از تبعات استراتژیک جنگ 8 روزه برملا شد.

ابتدا ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مجبور به استعفا شده و اظهار داشت از قدرت کناره گیری خواهد کرد.
بعد از آن بود که پایگاه صهیونیستی دبکا فایل- نزدیک به موساد- در گزارشی از یک کودتای شکست خورده در جنگ غزه علیه ایران پرده برداشت. کودتایی که بخشی از پازل توطئه آمریکایی- صهیونیستی بود تا روند «بیداری اسلامی» در منطقه مختل شود.
اما آنچه قابل اعتناست تحلیل و نتیجه گیری این گزارش وابسته به سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی است که اذعان می کند عملیات «ستون ابرها» در جنگ 8 روزه غزه به نتیجه نرسیده و طراحی آن کودتا و تمامی ماجرا در نهایت با شکست مواجه شده است.
ادامه واکنش ها و مواضع نسبت به جنگ غزه، بیشتر نقش ایران را در تغییر توازن قدرت در منطقه نشان می داد. در این باره کافی است به جز اظهارنظر رهبران گروه های مقاومت که به وضوح و با صراحت تاکید کردند که «پیروزی در جنگ غزه را مدیون ایران هستیم» موضع گیری های برژینسکی، سولانا، جان بولتون و... تحلیل و آنالیز شود.
زبیگنیو برژینسکی مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا در نشستی موسوم به «شورای ملی آمریکا و ایران»! و انجمن کنترل تسلیحات برپا شده بود می گوید؛ «در صورت حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران، آمریکا مانند یک الاغ احمق با آن همراهی نخواهد کرد.» و با تاکید بر این که تنها راه مواجهه با ایران، مشی دیپلماتیک است تاکید می کند «طرح حمله احتمالی به ایران بدترین گزینه است».
در همین راستا و درباره حمله به ایران که صهیونیست ها بلوف می زدند، این بار «سولانا» مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا دست به قلم می برد و می نویسد؛ «طرح جنگ با ایران بحران بین المللی بوجود خواهد آورد و آمریکا باید بداند آینده استراتژیک در منطقه خاورمیانه از طریق حل چالش آن کشور با ایران رقم خواهد خورد.» سولانا در این مقاله به تصریح آمریکا را از ورود به جنگی در منطقه بر حذر می دارد و به تلویح تاکید می کند که جنگ با ایران ناشدنی است.
نکته گفتنی این است که کار بدین جا نیز ختم نشد و حتی کسی مثل «جان بولتون»- سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل- که معمولا مواضعی رادیکال و جنگ طلبانه علیه ایران دارد به سخن آمد و با فاکس نیوز رسانه تندرو و افراطی آمریکا به مصاحبه پرداخت.
بولتون سه نکته کلیدی را در این مصاحبه درباره جمهوری اسلامی علنی کرد؛ 1- تحلیل جنگ غزه به وضوح نشان می دهد قدرت ایران بیش از گذشته افزایش پیدا کرده است. 2- جنگ غزه علاوه بر نمایش قدرت ایران، آزمونی خوب برای موشک های ایرانی بود. 3- جمع بندی درباره ایران این است که این کشور اکنون دست بالا و برتر را دارد.
اعتراف این مقام آمریکایی به دست برتر ایران در حالی است که یک روز قبل از آن- سه شنبه گذشته- رهبر معظم انقلاب در بیاناتی حکیمانه تاکید کردند؛ «نگاه به اوضاع منطقه و جهان به خوبی دست برتر جمهوری اسلامی را در این تحولات نشان می دهد» و بلافاصله از این نکته پرده برداشتند که

«در مقایسه سیاست خاورمیانه ای غربی ها و سیاست خاورمیانه ای جمهوری اسلامی به وضوح مشاهده می شود که سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی به اهداف خود نزدیک شده است».
اکنون در باره دست بالاتر و برتر جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه نکاتی قابل اعتناست:
1- جنگ 33 روزه در سال 2006 نشان داد که «طرح خاورمیانه بزرگ» به نتیجه نرسیده است. طرحی که در واقع نقشه راه آمریکایی ها و صهیونیست ها برای جنایت، تجاوز، چپاولگری و غارت منابع و ثروت های عمومی منطقه بود.
به همین علت بود که طرح مزبور به «طرح خاورمیانه جدید» تغییر نام داد و وزیر خارجه وقت آمریکا آن را به درد زایمانی برای منطقه تشبیه کرد و نتیجه این وضع حمل! را امیدوارکننده دانست!
2 سال بعد و در جنگ 22 روزه در سال 2008 مشخص شد که طرح خاورمیانه جدید هم با مختصات آمریکایی-صهیونیستی محقق نشده و این شکست به شکست قبلی پیوست شد.
از 21 ماه پیش و با بروز و ظهور تحولات منطقه در بیداری اسلامی یک شاخص به اثبات رسید و آن حرکت منطقه به سمت و سوی خاورمیانه با مختصات «اسلامی» است.
به عبارت روشن تر، پروژه های نظام سلطه برای شکل دهی خاورمیانه با مختصات آمریکایی و صهیونیستی واژگون شده و نمادها و مولفه های خاورمیانه اسلامی رخ نمود.
اکنون جنگ 8 روزه غزه و تأثیر و نقش ایران در پیروزی گروه های مقاومت بر رژیم صهیونیستی نشان می دهد آن «دست برتر» که طی سال های گذشته سیاست خاورمیانه ای غربی ها را به شکست کشانده با قدرت و اقتدار ایران است.
همچنانکه حمایت ایران از جبهه مقاومت در دو جنگ قبلی-جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه- معادلات آمریکایی و صهیونیستی را بهم ریخت.
2- خوی نظام سلطه و جبهه استکبار در رسیدن به اهداف شوم و پلیدشان مبتنی بر «جنگ طلبی» و «تهدید» است. اکنون سوالی که به میان می آید این است که چرا در روزهای گذشته و پس از جنگ غزه این رویکرد چرخش 180 درجه ای داشته است و تمامی استراتژیست ها و سیاستمداران کهنه کار غربی احساس تکلیف کرده و به صحنه آمده اند که «مذاکره» و «گفت و گو» با ایران تنها راه مواجهه با این کشور است.
علاوه بر بولتون، سولانا، برژینسکی و... مراکز مطالعات راهبردی و اتاق های فکر نیز آخرین تحقیقات و داشته هایشان را درباره مواجهه با ایران برای تصمیم گیران غربی و صهیونیستی رو کردند و نسخه «دیپلماسی»، «گفت و گو» و «مذاکره» را تنها نسخه موجود دانستند.
به عنوان نمونه «رابرت کاپلان» نظریه پرداز مرکز استراتفور اخیرا و پس از جنگ غزه تاکید می کند؛ ایران نقش مهم و ممتاز در خاورمیانه دارد و باید سیاست آمریکا در برابر ایران مذاکره و گفتمان باشد.
این تغییر رویکرد ملموس نشانه آن است که طرف غربی بخوبی دریافته است ایران اسلامی «دکترین تهدید در برابر تهدید» را در ابعاد غیرقابل پیش بینی می تواند جامه عمل بپوشاند و جنگ 8 روزه غزه و ارسال فناوری موشک های فجر5 به گروه های مقاومت مصداق «مشت نمونه خروار است» که در سطح کلان، گزینه جنگ با ایران را ناممکن می سازد و این آیا دست برتر ایران در تاثیرگذاری تحولات منطقه نیست؟
3- اتفاق مهمی که مقارن با شکست پروژه های آمریکایی-صهیونیستی در منطقه افتاده است بیداری افکار عمومی و دریافت منطق پرصلابت و اصولی جمهوری اسلامی ایران است.
اگرچه امپراتور رسانه ای غرب سیاست «ایران هراسی» و «ایران ستیزی» را طی دهه های گذشته علیه جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داده است اما برای افکار عمومی و ملت های آزادیخواه و عدالت طلب روشن شده است که علت فشارها و تحریم ها و تهدیدها بر ضد ایران ناشی از چیست.
طرفه آنکه حتی سردبیر مجله فارین پالیسی- جرمی هاموند- اذعان می کند؛ «ایران به این دلیل که از آمریکا سرپیچی می کند مورد غضب این کشور قرار گرفته است» و این حقانیت ایران، همان دست برتر جمهوری اسلامی است که می تواند در منطقه «الگو» باشد.
تحولات اخیر منطقه در دو سال گذشته در بستر بیداری اسلامی بیش از پیش «الگو بودن» ایران را نشان داده و ثابت کرد که الهام از جمهوری اسلامی موتور محرکه خیزش ها و خروش ها علیه سیاست های آمریکایی و صهیونیستی و حاکمان مرتجع و دست نشانده و سرسپرده است.
4- و بالاخره باید گفت نفوذ ایران و «قدرت نرم» جمهوری اسلامی از دیگر عوامل و مولفه هایی است که دست برتر ایران را در تحولات منطقه و فرامنطقه ای به وضوح و آشکارا نشان می دهد. به عنوان نمونه ماجرای سوریه طی ماه های گذشته حاکی از آن است که نمی توان قدرت و اقتدار نرم و پرنفوذ ایران در معادلات منطقه ای را انکار کرد.
مقامات آمریکایی از وزیر امورخارجه تا رئیس جمهور از اوت 2011 صریحا و چندین بار بر کنار زدن بشار اسد از قدرت و سقوط دولت او تاکید کرده اند، اما اکنون پس از نزدیک به 470 روز، سوریه به عنوان بخشی از جبهه مقاومت، با صلابت ایستاده است.
این نیز در گرو همان دست برتری است که نمی گذارد و اجازه نمی دهد زیاده خواهان و افزون طلبان زور بگویند و خواسته های نامشروع شان را عملیاتی نمایند.
اکنون اگر وضعیت وخامت بار رژیم صهیونیستی به مرحله زوال و اضمحلال رسیده است تا جایی که هنری کیسینجر تصریح می کند؛ تا 10سال دیگر اسرائیلی در کار نخواهد بود ناشی از همان دست برتری است که ابعاد و مختصات خاورمیانه اسلامی را در چشم انداز منطقه تثبیت کرده است.

حسام الدین برومند

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon