الزامات شکستن حصر اقتصادی
عملکرد مسئولان بهویژه در قوه مقننه و مجریه نشان میدهد که جهاد اقتصادی از اولویت برخوردار نبوده و کماکان نگاه به حل مشکلات از طریق کنار آمدن با دشمن بر استفاده از ظرفیتهای داخلی غلبه دارد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مقام معظم رهبری در آخرین جلسه سران سه قوه که به موضوع اقتصادی اختصاص داشت، فرمودند: «هیچ بنبست و مشکل غیرقابل حلی در کشور وجود ندارد و ما به فضل الهی و با عزم و اراده مردم و مسئولان و با استفاده ظرفیتهای بیبدیل جوانان و نخبگان توانمند ایران عزیز و با فعال کردن ظرفیتها و منابع ممتاز کشور، یقیناً بر مشکلات درونی و تحمیلی فائق خواهیم آمد.» معظمله در این جلسه دو و نیم ساعته بر چهار مطالبه بسیار مهم تأکید کردند:
1- کار جهادی و تلاش فوقالعاده برای حل مشکلات جاری اقتصاد کشور و تأمین نیازهای عمومی مردم: مشکل گرانی و کاهش قدرت خرید؛ 2 - اتخاذ تصمیمهای جدی و عملیاتی برای حل برخی مسائل کلیدی اقتصاد مانند مشکلات نظام بانکی، نقدینگی، اشتغال، تورم و فرایند بودجهریزی؛ 3- استفاده از نظرات و راه حلهای اقتصاددانان دلسوز و فعالان بخش خصوصی؛4- به کار بستن راه حلهای خردمندانه در برخورد با «چالشهای درونی و ساختاری اقتصاد کشور» و «مسائل ناشی از تحریمهای ظالمانه امریکا» برای گرهگشایی پایدار از زندگی مردم و ناامید شدن دشمن از اثرگذاری حربه تحریم.
مطالبات رهبری برای برونرفت از تنگناهای موجود نه منحصر به چهار مورد اخیر است و نه دست نایافتنی.
رهبر معظم انقلاب اسلامی سالها قبل از پدیدار شدن ضعفها و نقایص فعلی بارها و به شیوهها و روشهای مختلف بر نگاه جهادی به مقوله اقتصاد تأکید کردهاند و ضرباهنگ مشترک تمامی رهنمودها و فرمایشهای ایشان، راهاندازی قرارگاه جنگ اقتصادی و سپردن این جنگ به جوانان، توانمند، مؤمن، شجاع، پرانرژی، فعال و باانگیزه کشور بوده است.
در شرایطی که دشمن با پروپاگاندای سنگین و تشدید تحریمها و تهدید کشورها به قطع روابط تجاری و اقتصادی با ایران، تمام توان خود را برای ایجاد روحیه یأس و ناامیدی و القای فروپاشی ادراکی به کار گرفته، عبور از میدان مین تحریم و فتح خاکریزهای اقتصادی و ناامید ساختن دشمن از اثربخشی حربه تحریم از یکسو و بازگرداندن نشاط و شادابی به زندگی و معیشت مردم و بازگرداندن رونق تولید و فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم از سوی دیگر مستلزم داشتن سلسلهای از باورها و انجام اموری است که بدون آنها سخن گفتن از جنگ اقتصادی به بیان قصههای سرگرم کننده هزار و یک شب شبیه خواهد بود. توپ تحقق مطالبات رهبری هماینک در زمین مسئولان سه قوه است. مسئولان کشور بهویژه مسئولان و مجریان امور در دستگاه اجرایی باید از توقف در حوزه تئوریک خارج شده و به حوزه الزامات جنگ اقتصادی و شکستن اقتصادی پا بگذارند. احساس عمومی این است که:
1 - مسئولان کشور یا درک درستی از جنگ اقتصادیوتنگناها و معضلات اقتصادی کشور ندارند و یا انگیزه لازم برای ورود به این عرصه را ندارند.
2 - اگرچه در بیان اغلب مسئولان از جهاد اقتصادی دم میزنند اما رفتار آنان فاقد مؤلفههای جهادی و روحیه انقلابی است.
3 - عملکرد مسئولان بهویژه در قوه مقننه و مجریه نشان میدهد که جهاد اقتصادی از اولویت برخوردار نبوده و کماکان نگاه به حل مشکلات از طریق کنار آمدن با دشمن بر استفاده از ظرفیتهای داخلی غلبه دارد. نحوه برخورد دو قوه مذکور با موضوع FATF و متعلقات آن بر این ابهام عمومی افزوده است.
4 - نوع رفتار مسئولان گویای این حقیقت است که بهعکس رهبری مرعوب دشمن بوده و همواره در صدد راضی کردن دشمن هستند.
مادامی که مسئولان کشور باور نداشته باشند که هزینههای سنگین مادی و معنوی و ذلتپذیری و تحقیر ملی ناشی از تن دادن به خواستههای غیرمنطقی، غیرقانونی و ظالمانه دشمن به مراتب بیشتر از هزینههای اندک ایستادگی در برابر دشمن است سخن گفتن از جهاد و جنگ اقتصادی به یک لطیفه بیمزه شبیه خواهد بود. رفتار جهادی و انقلابی ایران اسلامی در برابر داعش و اراده مثلث شرارت عبری، غربی، وهابی در سوریه نمونهای روشن از مقایسه این دو هزینه بوده و مردم ایران قدردان تلاش رزمندگان دلیر ایران زمین در سوریه بوده و مردم جهان نیز با افتخار و عظمت از سردار سلیمانی سخن گفته و او را تقدیس کرده و میستایند.
این درحالی است که هشت سال پیش و در آغاز برنامهریزی مثلث شرارت مذکور برای انهدام محور مقاومت در سوریه برخی از سستکمربندها و وادادگان و دلبستگان غرب در داخل قویاً از مذاکره با غرب برای حل مسئله سخن گفته و نظام اسلامی را تحت فشار قرار داده بودند.
در ایران اسلامی، احزاب سیاسی، روشنفکران، سیاسیون، مسئولان و همه و همه باید بدانند که تأکید و اصرار بر رسیدن به توافق با دشمن و تلاش برای راضی کردن دشمن خصم و همت گماشتن برای گرفتن بهانه از امریکا، هم حماقت است، هم خیانت است، هم موجب بیانگیزگی نیروهای داخلی است، هم نابود کننده فرصتهای طلایی و هم تکمیل کننده پازل دشمن برای ناامید و مأیوس ساختن مردم از نظام است.
مسئولان باید باور کنند که امریکا دیگر ابرقدرت نیست و قدرت هژمونی خود را از دست داده است. باید باور کنیم که اگر ایستادگی کنیم هم تحریمها و حصر اقتصادی شکستنی است هم دشمن در برابر ما زانو خواهد زد. باید همه بدانند که جنگ اقتصادی با اشرافیگری و رفاهطلبی سازگار نیست. باید همه بدانند که جهاد اقتصادی با منش و روش لیبرال سرمایهداری سازگار نیست. باید همه بدانند، مادامی که به بیگانه و بیرون دل بسته باشیم بیشک دست و دلمان به سمت نگاه به داخل نخواهد رفت. امروز یکی از نقاط قوت امریکا باور به مؤثر بودن تحریمهاست و برای شکستن اراده دشمن راهی جز حمله به نقطه قوت امریکا و حذف مطلق اثربخش بودن تحریمها پیش رو نداریم.
سخنان رهبری در جمع 700 هزار نفر از بسیجیان جانبرکف و آماده از یک واقعیت مسلم حکایت میکند و آن این است که در این مسیر دشوار و در جنگ اقتصادی باید کار را به دست جوانان بسپاریم و همانگونه که در جنگ تحمیلی به آنان اعتماد کردیم در جنگ اقتصادی نیز به آنان اعتماد کنیم و پیران اگر خسته نباشند میتوانند در حد راهنمایی (و نه دخالت) وارد معرکه جنگ اقتصادی شوند.
یادداشت: سید عبدالله متولیان
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/