کمپینی جالب برای ترویج فرهنگ کتابخوانی


کمپینی جالب برای ترویج فرهنگ کتابخوانی

از وقتی کتاب به روستاهای جرگلان رسید زندگی رنگ دیگری گرفت. جلسات کتاب‌خوانی راه افتاد در خانه‌ها و اردوهای کتاب‌خوانی بر پا شد در دشت‌ها و کوهستان‌ها! همه ماجراها نیز از ایده «رحمت‌الله دهش» آغاز شد؛ راه‌اندازی کتابخانه‌های خانگی.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، جرگلان بخشی از یک شهرستان است در استان خراسان شمالی. 46 روستا دارد که تعدادی از آن‌ها در نقطه صفر مرزی هستند. روستاهایی سرسبز دارد با طبیعتی بکر و ساکنانی ترکمن و اهل سنت که اغلب کشاورز و دامدارند. قالی‌هایی دارند که به آن معروف‌اند. اسب ترکمنی هم پرورش می‌دهند و کرم ابریشم. پارچه‌ای ابریشمی می‌بافند که هنرش مخصوص خودشان است و یک نوع قالی دو روی ابریشمی که در ایران و جهان منحصربه‌فرد است. ساکنان جرگلان مهربانند و خیلی برکات دارند در زندگی‌شان. از پارسال کودکان و نوجوانان جرگلانی کتاب هم دارند؛ کتاب‌های قصه و داستان که ندیده بودند پیش‌ازاین. اهل مطالعه شده‌اند و جانشان شیرین‌تر و جهانشان پرشورتر شده است. کتابخوانی پدیده ای جدید است در جرگلان و نعمتی تازه.

فراخوان در فضای مجازی

ماجرا از سال 95 شروع شد. تعدادی از جوانان جرگلانی که در فضای مجازی باهم ارتباط داشتند، تصمیم گرفتند کاری کنند برای زادگاهشان. و پیشنهاد رحمت‌الله 31 ساله زود به دل‌ها نشست. وی تحصیلات دانشگاهی دارد و چون در کودکی وقتی هنوز 8 سال بیشتر نداشت به دعوت برادرش لذت کتاب‌خوانی را چشیده است، پیشنهاد داد برای کودکان و نوجوانان روستاهای جرگلان کتابخانه راه بیندازند. ابتدا از طریق 2 کانال اطلاع‌رسانی مردمی در فضای مجازی فراخوان دادند برای اهدای کتاب. در کانال خبری «بجنورد زیبا» هم فراخوان مشابهی منتشر کردند تا هرکسی کتابی را خوانده است و دیگر نمی‌خواهد به کتابخانه‌های روستایی اهدا کند. با همان اولین فراخوان محدود، طی یک ماه 900 کتاب جمع کردند و برای 6 مدرسه روستایی کتابخانه راه انداختند.

کتابداران روستایی

ابتدا به نظر می‌رسید کار به موفقیت رسیده است؛ کتاب‌ها می‌رسید و کتابخانه‌هایی در روستاها شکل‌گرفته بود. اما مشکلی پیش آمد که رحمت‌الله درباره‌اش می‌گوید: «به این امید به مدارس کتاب دادیم که حداقل هفته‌ای یک‌بار جلسه مطالعه و کتاب‌خوانی برای دانش آموزان برگزار شود. اما این اتفاق نیفتاد. سال 96 دوباره با دوستان همفکری کردیم که بیایید کاری دیگر کنیم. تصمیم گرفتیم کتابخانه خانگی راه بیندازیم. آن موقع 5 عضو فعال داشتیم و یکی از اعضا پیش‌قدم شد که کتابخانه‌ای در خانه‌اش راه‌اندازی شود و نخستین کتابدار جرگلان شد. کتابدار یعنی کسی که کتابخانه‌ای دارد و کتاب‌ها را به بچه‌های روستا امانت می‌دهد و برایشان جلسات مطالعه برگزار می‌کند. مرداد همان سال با تعدادی کتاب کار شروع شد و از همان ابتدا استقبال کودکان و حتی والدین را در پی داشت. این‌طوری شد که کارمان گسترش یافت و حالا 20 کتابخانه خانگی راه انداخته‌ایم. 10 کتابخانه هم در مدارس هستند؛ به‌این‌ترتیب که یکی از معلمان یا مدیر مدرسه پذیرفته که مانند یک کتابدار عمل کند و جلسات مرتبی برای مطالعه برگزار شود. طی این مدت بیش از 6 هزار جلد کتاب برای کتابخانه‌های روستایی جمع‌آوری کرده‌ایم و کارمان ازنظر جغرافیایی هم گسترش‌یافته؛ علاوه بر بخش جرگلان کتابخانه‌های روستایی در بخش‌های راز و غلامان و همچنین در مانه و سملقان و بجنورد و شیروان و اسفراین راه‌اندازی شده‌اند.»

کتاب نو هم می‌فرستند

کمپینی که با ایده رحمت‌الله راه افتاد حالا ماهانه 40 کتاب به کتابخانه‌ها روستایی می‌رساند. البته می‌گوید قبلاً این تعداد به 100 هم می‌رسید ولی در ماه‌های اخیر کتاب‌های اهدایی کاهش‌یافته است. قصد دارد این کمپین را به‌عنوان یک سمن (سازمان مردم‌نهاد) ثبت کند تا فعالیت‌هایش را گسترش دهد. خودش می‌گوید: «استقبال از کتاب ما را تشویق کرد تا بیشتر تلاش کنیم. پارسال که راه‌اندازی کتابخانه‌های خانگی را شروع کردیم کل بخش جرگلان یک کتابخانه رسمی هم نداشت. البته 4 ماه پیش نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور دریکی از روستاهای جرگلان یک کتابخانه افتتاح کرد. بیشتر کتاب‌هایی که به دستمان می‌رسد در حوزه کودک و نوجوان است. جالب اینکه برخی افراد کتاب‌های نو نیز برایمان می‌فرستند. افراد و علاقه‌مندان به فرهنگ، بیشتر کتاب اهدا می‌کند و نهادها و کانون‌های فرهنگی کمتر. کتاب‌ها را برایمان پست می‌کنند؛ به نشانی مغازه یکی از دوستانم که در بجنورد کتاب‌فروشی دارد. البته دوست دیگری هم در تهران قبول کرده که برایمان کتاب‌های اهدایی را جمع‌آوری و نگهداری کند تا بعد تحویل بگیریم.»

شوق بچه‌ها برای کتاب‌خوانی

در روستای گرکز همه بچه‌ها خانم رحیمی را می‌شناسند؛ اولین کتابدار جرگلان و تنها کتابدار گرکز. «صاحب‌جمال رحیمی» 27 ساله است؛ کتابدار مهربان بچه‌های روستا که به عشق قصه شنیدن و داستان تعریف کردن نزدش می‌آیند. در خانه‌شان اتاقی را به کتابخانه‌ای با 700 جلد کتاب تبدیل کرده و هر هفته سه‌شنبه‌ها میزبان بیش از 20 کودک روستاست. خودش تعریف می‌کند: «در گرکز هیچ کتابی نداشتیم و اغلب بچه‌ها جز کتاب درسی کتاب دیگری ندیده بودند؛ یعنی درواقع کتاب قصه ندیده بودند. اولین بار که به چند نفر از بچه‌ها گفتم که بیایند باهم کتاب بخوانیم وقتی متوجه شدند در کتاب‌ها قصه و داستان هست حسابی ذوق کردند. شیفته شدند از همان اول. بعد رفتند برای بچه‌های دیگر هم تعریف کردند و جمعمان جمع شد. گاهی که تعداد بچه‌ها زیاد است و در اتاق جا نمی‌شویم اگر هوا خوب باشد، می‌رویم در حیاط جمع می‌شویم. یا می‌رویم خانه یکی از همسایه‌ها که از اقوامم است. بچه‌ها کتاب‌ها را امانت می‌برند و می‌خوانند و در جلسات هفتگی‌مان کتاب را می‌آورند و تعویض می‌کنند. هر جلسه کتاب‌خوانی‌مان معمولاً حدود 3 تا 4 ساعت است و در آن بخشی از زمان را به مطالعه اختصاص می‌دهیم و بخشی دیگر را به تعریف داستان کتاب‌هایی که بچه‌ها خوانده‌اند. گاهی هم خودم برایشان قصه و داستان می‌خوانم که خیلی دوست دارند. در جلسه‌ها بچه‌ها درباره موضوع کتاب‌ها نقاشی هم می‌کشند و روزنامه دیواری هم درست می‌کنیم.»

اردوهای آموزشی و زیست‌محیطی

کتابدار مهربان کودکان گرکز اردوهای کتاب‌خوانی نیز برای بچه‌ها برگزار می‌کند؛ برنامه‌ای که کسی از بچه‌های روستا از آن جا نمی‌ماند. «رحیمی» درباره‌اش می‌گوید: «ماهی یک‌بار می‌رویم به ارتفاعات اطراف روستا یا می‌زنیم به دل صحرا. گاهی هم اردوی آموزشی برگزار می‌کنیم و می‌رویم به دیدن مراکز پرورش اسب یا مشاغل جدید که در روستا راه افتاده. برای مثال رفتیم بازدید مغازه نجاری که تازه در روستا راه افتاده است. برنامه‌هایی برای جمع‌آوری زباله از معابر و اماکن روستا داریم و به بچه‌ها درباره محیط‌زیست و منابع طبیعی به‌ویژه درباره مصرف آب آموزش می‌دهیم. 2 بار هم رفته‌ایم بازدید از نمایشگاه کتاب بجنورد که 150 کیلومتر تا روستایمان فاصله دارد. از موزه‌ها و کتابخانه‌ها و دانشگاه بجنورد هم دیدن کرده‌ایم.» و نکته آخرش هم اینکه:«با 60 کتاب کار را شروع کردیم و مدام با کمک آقای دهش کتاب‌ها زیادتر شد. ولی حالا به‌جایی رسیده‌ایم که اغلب بچه‌ها همه کتاب‌های مناسب سنشان را خوانده‌اند و کتاب‌های تازه می‌خواهند.» بچه های گرکز رویایی هم دارند که مدام به کتابدار روستا درباره اش می گویند؛ اینکه بروند به شهربازی تهران یا بروند در یک برنامه تلویزیونی.

منبع:فارس

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon