فضائلی: اصلاح‌طلبان نمی‌توانند از مسئولیت روی کار آوردن دولت اعتدال شانه خالی کنند


فضائلی: اصلاح‌طلبان نمی‌توانند از مسئولیت روی کار آوردن دولت اعتدال شانه خالی کنند

تحلیل‌گر مسائل سیاسی می‌گوید که عملکرد دولت تدبیر و امید به پای جریان اصلاحات نوشته شده و خواهد شد و از کارنامه آنان هم پاک نخواهد شد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، ماندن در صف حامیان دولت تدبیر و امید یا جدا کردن حساب خود از این دولت، سوالی است که مدت‌هاست از سوی جریان اصلاح‌طلبی به انحناء گوناگون پاسخ داده‌ می‌شود. بدیهی است که علت عمده دغدغه‌دار شدن اصلاح‌طلبان در این مقوله، مواجه شدن بسیاری از آنان با پرسش‌ها و انتقادات مردمی است که با هدایت چهره‌های اصلاح‌طلب و با وعده زندگی و معیشت بهتر در سال‌های 1392 و 1396 به حسن روحانی رأی دادند.

در حالی که تا چند ماه پیش اصلاح‌طلبان به‌جای یادآوری نقش خود در انتخاب حسن روحانی می‌کوشند، بیشتر می‌کوشیدند راهشان را از وی و دولتش جدا کنند، اکنون چند هفته‌ایست که به‌نظر می‌رسد در نتیجه واکنش‌ها و تشرها ناچار شده‌اند، به موازات تلاش‌ها برای فاصله گرفتن از دولت، اعلام کنند که به‌ویژه در شرایط سال‌ 96 چاره‌ای جز حمایت گسترده از انتخاب مجدد حسن روحانی نداشته‌اند و آن زمان بهترین کار را کرده‌اند، اما در عین حال، تلاش می‌کنند که کفه انتقادات از دولت، همیشه سنگین‌تر بماند و به‌ویژه با تمرکز بر بیرون ماندن چند پست در کابینه از دست اصلاح‌طلبان تا حد ممکن خود را از روحانی دور معرفی کنند و دامان خود را از کارنامه دولتش پاک نشان دهند.

درباره اینکه آیا اصلاح‌طلبان اساساً امکان باز کردن مسئولیت عملکرد دولت روحانی را از گردن خود دارند یا نه؟ و اینکه در انتخابات‌ آینده با چه شعار و وعده‌ای ممکن است به عرصه بیایند با مهدی فضائلی تحلیل‌گر مسائل سیاسی به گفت‌وگو نشستیم که بخش اول آن امروز منتشر می‌شود:

 

 چندی پیش صحبت‌های نه چندان دوستانه‌ای میان مجموعه حامیان آقای روحانی در طول 2 انتخابات رخ داد و آقای سعید حجاریان در مصاحبه ای اعلام کرد که اصلاح طلبان از ابتدا ائتلافی با آقای روحانی نداشته اند و مدعی شد که روحانی از خود عبور کرده است. برخی نیز این اقدام را فاز اول جدایی اصلاح طلبان از دولت تدبیر و امید دانستند تا در سال 1400 بتوانند از کاندیدای مستقل خود حمایت کنند. به نظر شما آیا این کشمکش و منازعه اختلاف نظری معمول و عادی میان حامیان یک منتخب است؟ یا ناشی از شکاف های عمده؟ و اساساً آیا اتحادی دو طیف عمده رای دهنده آقای روحانی به‌ویژه در انتخابات 96 صورت گرفته بود؟ یا تنها اشتراک نظر مقطعی صورت گرفته بود و حتی اسم آن را ائتلاف هم نمی‌توان گذاشت؟

فضائلی: این سوال را می توان در چند بخش مورد بررسی قرار داد.

یکی اینکه از ابتدا رابطه‌ای که بین جریان اصلاحات و آقای روحانی برقرار شد، چگونه رابطه‌ای بود؟ و اینکه اساساً آقای روحانی اصلاح‌طلب هستند یا نه؟

زمانی که حجت‌الاسلام هاشمی رئیس دولت بودند جریان اصلاحات شدیدترین برخوردها را به رهبری روزنامه «سلام» با وی داشتند و بعد از ریاست جمهوری ایشان هم موضوع «عالیجناب سرخ پوش» و اتفاقات مجلس ششم را برایش ایجاد کردند. آقای روحانی گزینه ای «خفیف‌تر» از آقای هاشمی محسوب می شد و رابطه وی با جریان اصلاحات رابطه ای ریشه دار و مبنایی نبود. باید گفت که آقای روحانی به لحاظ دسته بندی های سیاسی هیچ گاه اصلاح طلب نبوده و در جریان اصلاح طلب هیچ جایگاهی نداشته است. مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز رابطه ای به معنای خاص با جریان اصلاحات نداشته و تنها رابطه ای تقابلی با این طیف داشتند.

 تفاوتی که می توان میان آقایان هاشمی رفسنجانی و روحانی قائل شد، این است که آقای روحانی به‌صورت مقطعی تا قبل از شکل‌گیری واژه ای به اسم «اصول‌گرایی» در طیف راست سنتی بودند اما آقای هاشمی دست‌کم از اواسط دهه 70 دیگر، راست سنتی نیز محسوب نمی‌شود . . .

فضائلی: آقای هاشمی نیز عضوی از جامعه روحانیت مبارز بود و راست سنتی محسوب می شدند.

 آقای هاشمی از زمانی که کارگزاران تشکیل شد دیگر راست سنتی محسوب نمی شد و از سال 75-76 در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کرد و حضور پررنگی در این تشکّل نداشت، اما آقای روحانی تا زمانی که مسئولیت مذاکرات هسته‌ای را به عهده گرفت در جلسات جامعه روحانیت حضور به عمل می رساندند.

فضائلی: زمان دقیق پایان حضور مرحوم هاشمی را در نشست‌های جامعه روحانیت مبارز به طور دقیق نمی دانم، اما ایشان به عنوان جزئی از این تشکّل شناخته می‌شدند.

نگاه جریان اصلاحات از همان ابتدا به آقای روحانی نگاهی در قالب یک «پُل» و رَحِم اجاره‌ای بود و رسانه ها بارها از وی در جریان اصلاحات به این نام یاد کردند.

*روحانی هنوز هم نه در مردم و نه در خواص پایگاهی ندارد

آقای روحانی به لحاظ اینکه پایگاه اجتماعی نداشت و کما اینکه در حال حاضر نیز از این مزیت بی بهره است، بسیار نیازمند حمایت جریانی بود که در بین مردم پایگاه اجتماعی داشته باشد و با استفاده از پایگاه اجتماعی این جریان بتواند به هدف مورد نظر خود برسد.

فضائلی: به نظر من خواستگاه اجتماعی وی هیچ تغییری نکرده است؛ اساساً شخصیت آقای روحانی، شخصیتی نیست که بتواند خواستگاه اجتماعی داشته باشد و جمعیتی را با خود همراه کند. ایشان نه تنها در بین مردم حتی در بین خواص نیز نتوانسته جایگاه خوبی برای خود فراهم کند.

 به نظر شما خاستگاه اجتماعی آقای روحانی در طول این پنج سال تغییری نکرده است و هنوز در وضعیت صفر یاد حداقلی قرار دارد؟

در سال 92 هم آقای روحانی نیازمند چنین جریانی برای حمایت بود و هم جریان اصلاحات نیازمند این بود که از طریق شخصی مانند روحانی که احتمال رای آوری بیشتری نسبت به دیگر کاندیداها داشت جایگاه خود را در ساختار سیاسی کشور بازسازی کنند.

این سوال که «آیا ائتلافی در این میان شکل گرفت؟» را باید اینگونه پاسخ داد که بله، صد در صد ائتلاف شکل گرفت و جریان اصلاحات هم در سال 92 و 96 تحقیقا همه ظرفیت خود را برای آقای روحانی هزینه کرد و تمام چهره ها، رسانه ها و بدنه اجتماعی این طیف بسیج شدند تا آقای روحانی پیروز انتخابات 96 شود.

*اصلاح‌طلبان نمی‌توانند حمایت بی‌‌سابقه خود از روحانی را انکار کنند

هزینه‌کرد جریان اصلاحات برای آقای روحانی در سال 92 می‌تواند توجیهی داشته باشد، اما جبهه اصلاحات در سال 96 با وجود اینکه ناکارآمدی دولت روحانی ثابت شده و ضعف های اجرایی شدید آقای روحانی به وضوح مشهود بود از وی حمایت بی‌نظیری به عمل آورد.

با وجود این آگاهی‌ها جبهه اصلاحات مجدداً با وی وارد ائتلاف شد و از وی در انتخابات 96 حمایت کرد، بنابراین اگر جریان اصلاحات مدعی این باشد که ائتلافی صورت نگرفته دروغی واضح و بی‌صداقتی محض است.

 می‌توان تفاوتی را که بین اتحاد و ائتلاف در عرصه روابط بین‌الملل وجود دارد، در موضوع حمایت‌ها از یک کاندیدا در انتخابات داخلی هم در نظر گرفت؟

فضائلی: بله می توان چنین تفاوتی را در نظر گرفت، چرا که این 2 [اصلاح‌طلبان و طیف اعتدال] به لحاظ مبنایی سنخیتی با یکدیگر نداشته و اتحادی نمی تواند میانشان شکل بگیرد، اما به دلیل منافع مشترک و نیاز مشترک، ائتلاف میان این دو شکل گرفت.

*اصلاح‌طلبی هیچ‌گاه جریان باثباتی نبوده است

نکته سوم اینکه اگر سِیر رفتاری جریان اصلاحات را مشاهده کنیم متوجه می شویم که جریان با ثباتی نبوده است، یعنی اینکه نوسانات رفتاری و موضع‌گیری‌هایی که جریان اصلاحات در موضوعات مختلف داشته بسیار شدید است.

از زمانی که این جریان به‌عنوان جریان چپ شناخته می شد در حوزه مسائل اقتصادی طرفدار سِنترالیسم و تمرکزگرایی دولتی بود. در حوزه سیاست خارجی، مقابله با آمریکا و استکبار، موضوع لانه جاسوسی و تهمت زدن به مخالفان و . . .

 

*اصلاح‌طلبان در دهه 60 شدیدترین برخوردها را با تشکّل‌های دانشگاهی داشت

همین جریان بود که تهمت «اسلام آمریکایی» را به مخالفان خود می‌زدند. آیت‌الله محمد یزدی در جریان انتخابات مجلس سوم با برخوردهای غیر اخلاقی این جریان مواجه شده و مصداق اسلام آمریکایی معرفی شد.

*بی‌ثباتی‌های رفتاری اصلاح‌طلبان موفقیت محسوب نمی‌شود

در حوزه فرهنگ، جریان اصلاحات شدیدترین برخوردها را در شهر‌ها با بَد حجابی خانم‌ها و آستین کوتاه آقایان داشتند. در دانشگاه‌ها جریان تحکیم وحدت آن روز، انحصار طلبی شدیدی را حاکم کرده و تشکل‌های دانشجویی که قصد شکل‌گیری داشتند با برخوردهای فیزیکی این دفتر تحکیم مواجه شدند.

*اصلاح‌طلبان از نظر جریان‌شناسی اصیل سیاسی غیرقابلاعتماند

این جریان در ادامه عنوان «اصلاح‌طلب» را برای خود بر می‌گزیند و نظریه لیبرالیسم را در حوزه فرهنگ، اقتصاد، روابط بین الملل برای خود برگزیده است. برخی از چهره های این جریان که زمانی تسخیر لانه جاسوسی را افتخاری برای خود می دانسته امروز ابراز ندامت می کنند.

*مبانی فکری اصلاح‌طلبان ریشه در اسلام ناب ندارد

در رابطه با نحوه برخورد این طیف با مرحوم هاشمی زمانی این طیف شدیدترین برخوردها را با هاشمی داشتند. اما همین طیف تغییر مسیر داده و پیوند مجددی با هاشمی برقرار می کنند.

*برای اصلاح‌طلبان دستیابی به قدرت موضوعیتّ دارد، نه ثبات فکری

این جریان، جریانی با ثبات نیست و می توان این نوسانات را در جریان اصلاحات به طور مکرر دید. اما دلیل این نوسانات چیست؟ بخشی از این نوسانات به مبانی فکری این جریان بر می گردد. مبانی فکری این جریان به لحاظ اعتقادی و فکری ریشه در تفکر دینی و مبانی فکر اسلام ناب ندارد. به همین دلیل در ادوار مختلف متناسب با فضا و غلبه ای که بر فضا بوده این جریان تحت تاثیر فضای عمومی جامعه بوده اند.

*اصلاح‌طلبان نگاه ابزاری به افکار عمومی دارند

دلیل دیگر اینکه این جریان به شدت خود را با قدرت تنظیم می کنند و دستیابی به قدرت برای این جریان از موضوعیت بالایی برخوردار است. زمانی استکبار ستیزی و این چنین تفکراتی برای این جریان ایجاد پایگاه می کرد و جایگاه این طیف را در افکار عمومی تقویت کرده و همکاری افکار عمومی را به همراه داشت. این نگاه ابزاری به افکار عمومی در اقدامات این جریان به وضوح مشهود و بارز است.

 شاید یکی از رموز موفقیت این جریان، گفتمان‌سازی‌های خوب و به‌کارگیری نخبگان دانشگاهی در مسیر گفتمان‌هایشان است . . .

فضائلی: اگر این موفقیت را به صورت مقطعی و کوتاه‌مدت در نظر بگیریم، شاید یکی از دلایلش گفتمان‌سازی این طیف باشد، اما اگر به طور دقیق تر بررسی کنیم، این بی‌ثباتی‌های رفتاری و دوگانه رفتار کردن موفقیت محسوب نمی شود. این جریان در طول این سالها رفتاری را از خود نشان داده است که اگر کسی بخواهد نگاهی واقع بینانه و اصیلی به جریان‌های سیاسی داشته باشند نمی توانند به چنین جریانی اعتماد داشته باشند.

در دوره ریاست جمهوری خاتمی هم زمزمه های عبور از خاتمی نیز از دل همین جریان شروع شد و صراحتاً عبور از خاتمی را هم در دوره اصلاحات مطرح کردند.

 اگر موافق باشید به‌طور خاص برویم به سراغ عبور اصلاح‌طلبان از آقای روحانی . . . ‌

فضائلی: چند دلیل را می توان برای اختلافات این جریان با آقای روحانی در نظر گرفت. یکی اینکه در جریان ترکیب دولت دوازدهم آقای روحانی پاسخ مناسبی به این جریان نداد و برخی از وزارتخانه هایی که این جریان بر روی آنها حساسیت زیادی دارد را نتوانستند در اختیار بگیرند.

امروز که دولت آقای روحانی از منظر افکار عمومی به لحاظ کارآمدی به شدت زیر سوال رفته است، جریان اصلاح‌طلبی تلاش می‌کند که خود را از عملکرد دولت وی مبرّا کرده تا بتوانند برای انتخابات‌های بعدی زمینه‌سازی کنند و بار منفی رفتار دولت روحانی و ضعف مفرطی که این دولت دارد، جریان اصلاحات را متحمل هزینه نکند.

*عملکرد دولت روحانی به پای اصلاح‌طلبان نوشته شده و خواهد شد

بدون شک، عملکرد دولت آقای روحانی به پای جریان اصلاحات نوشته شده و خواهد شد و از کارنامه آنان هم پاک نخواهد شد، جریان اصلاح‌طلبی نمی‌تواند از مسئولیت به روی کارآوردن این دولت، شانه خالی کند.

 همینجا از فرصت استفاده کنیم و بپرسیم که آینده اصول‌گرایان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در باب دو محور و سطح کلان و میانی یعنی جبهه مردمی نیروهای انقلاب و شورای وحدت، به نظر شما روند فعالیت اصولگرایان تا 1400 و یا قبل از آن انتخابات مجلس روند مثبتی خواهد بود؟ به‌صورت مختصر آیا تجربه جمنا برای مجلس دهم، در مجموع تجربه موفقی بود؟

فضائلی: واقعیت این است که جریان اصولگرایی نیز طیف‌بندی مختلف و متنوعی دارد و جریان اصولگرایی به معنای کلیت این جریان در انتخابات سال 96 فرصت کم‌نظیری را به‌دست آورد و شاید بتوان گفت تنها دوره‌ای بود که تا این حد، رئیس‌جمهور مستقر را به چالش کشاند.

ضعف آقای روحانی در دور اول ریاست جمهوری وی کاملاً نمایان شده بود و عملاً در دور دوم غیر از برجام که آن هم سرنوشت مبهمی داشت، چیزی برای ارائه کردن در انتخابات 96 نداشت. با توجه به این عملکرد ضعیف، پایگاه اجتماعی هم برای روحانی ایجاد نشده و وضعیت متزلزلی را در انتخابات 96 داشتند. همچنین جبهه مقابل نیز حرف های زیادی برای گفتن و نقدهای بسیاری به دولت مستقر داشت.

 به نظرشما این حرف‌ها ایجابی بود یا سلبی؟

فضائلی: می توان گفت که ترکیبی از حرف‌ها و نقدهای ایجابی و سلبی را شامل می‌شد. زمانی که وارد کارزار رقابت با دولت مستقر می‌شوید، بُعد سلبی غلبه پیدا می‌کند.

*اصول‌گرایان نتوانستند در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی از خود چهره مقبول ارائه کنند

آقای روحانی و تیم تبلیغاتی وی با ترفند‌های غیر اخلاقی توانستند جامعه را فریب دهند و تصویری غیر واقعی و دروغین را از رقیب خود به جامعه نشان دادند. تیم تبلیغاتی روحانی این تصویر را در حوزه فرهنگی و اجتماعی نمایان کرد. این در حالی بود که رقیب وی تمرکز اصلی خود را بر روی اقتصاد گذاشته بود. متأسفانه یکی از ضعف‌های اصولگرایان این بود که تمام تمرکز را بر روی اقتصاد گذاشته و نتوانستند تصویری واقعی را در حوزه فرهنگی و اجتماعی از خود بروز دهند.

 

 به نظر شما مصداقی برای تمسک وجود دارد که بتوان گفت جبهه اصول گرایان از این طریق می توانستند تصویر بهتری از خود نشان دهند؟

فضائلی: 2 نامزد اصلی اصول‌گرایان آقای قالیباف و حجت‌الاسلام رئیسی بودند. چه کسی می‌تواند آقای قالیباف را به نرده‌کشی در خیابان‌ها متهم کند؟

عملکرد شهرداری تهران در دوره آقای قالیباف روشن است، هرچند در برخی موارد مورد انتقاد جریان اصولگرایی نیز قرار داشته است. مهمترین حوزه عملکرد آقای قالیباف که جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی آن بسیار پررنگ تر از دیگر جنبه‌های آن بود دوره 12 ساله شهرداری وی بود.

اگر به لحاظ خانوادگی، آقای رئیسی را که رقیب اصلی آقای روحانی بعد از کناره‌گیری آقای قالیباف بود، بررسی کنیم، همسر ایشان چهره‌ای دانشگاهی و تحصیل‌کرده هستند، اما همسر آقای روحانی تنها زنی خانه‌دار است. حال، کدام یک از این افراد می‌توانند در مورد زن و حضور اجتماعی زن حرف‌های جدی‌تری بزنند؟

چگونه می‌شود آقای روحانی را طرفدار حضور اجتماعی زن معرفی کرد؟ اما آقای رئیسی را که همسرش تحصیل کرده و استاد دانشگاه است را به این متهم کنند که مخالف حضور اجتماعی زنان در جامعه است؟

*حربه 20 ساله اصلاح‌طلبان در انتخابات‌ها

در رقابت میان آقای ناطق نوری و آقای خاتمی هم در سال 1376 تصویری غیر واقعی از ناطق نوری ارائه کردند.

 یعنی بعد از 20 سال با حربه‌ای تکراری به هدف خود رسیدند!

فضائلی: بله، دقیقاً همین طور است، البته در حال حاضر، اصلاح‌طلبان حاضرند آقای ناطق را به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری هم معرفی کنند.

*اصولگرایان در بالا بردن چسبندگی خود به نهادهای حاکمیتی مرتکب اشتباه شدند

به دلیل جوان بودن و رشد طبقه متوسط در جامعه ایران موضوعیت مسائل فرهنگی و اجتماعی دست کمی از مسائل اقتصادی ندارد و اهمیت آن کمتر از مسائل اقتصادی نیست و جریان اصلاح‌طلبی با فریب افکار عمومی در این 2 حوزه توانست به هدف مورد نظر خود برسد.

هدف از گفتن این مسائل این بود که آقای روحانی در دور دوم انتخابات با چالش جدی مواجه شد و همچنین فرصت خوبی نیز برای جریان اصولگرا فراهم شد و شاید اگر تدبیر بهتری در این انتخابات اندیشیده می‌شد، پیروزی اصولگرایان دور از دسترس نبود.

 مثلاً چه جور تدابیری؟

فضائلی: ضعف سابقه‌دار و قابل توجهی که جریان اصولگرایی در ارتباط با افکار عمومی داشته این است که این جریان نتوانسته است که ادبیات مناسبی را برای ایجاد ارتباط با افکار عمومی برای خود فراهم کند.

*اصول‌گرایان در عین دفاع از نهادهای حاکمیتی باید منتقد آن‌ها هم باشند

در برخی موقعیت‌ها جریان اصول‌گرایی چسبندگی خود را به دستگاه های حاکمیتی بسیار بالا برده و در موقعیت‌هایی که به برخی عملکردهای قوه قضاییه، شورای نگهبان، دستگاه ها و نهادهای دیگر نقد دارد به دلیل این چسبندگی نتوانسته نقدهای خود را با افکار عمومی در میان بگذارد و خود را در کنار این دستگاه ها قرار داده است.

معتقدم که جریان اصول‌گرایی می تواند تمام قد از نظام دفاع کند و در برخی موقعیت‌ها منتقد دستگاه‌های حاکمیتی نیز باشد و نسبت به دستگاه‌ها و نهادهای حاکمیتی مطالبه‌گر باشد.چرا بایستی جریان اصول گرایی از واقعیت هایی که درک می کند و به آن باور دارد نتواند به دلیل برخی ملاحظات بازگو کند؟

*هزینه عملکرد منفی نهادهای حاکمیتی به سبد جریان اصول‌گرایی ریخته شد

معتقدم اگر نقد های جریان اصول گرایی با همین نگاه دلسوزانه و پذیرش اصل نظام و بسیاری از عملکرد های نظام درست و صحیح گفته می شد هم می توانست با افکار عمومی ارتباط بهتری برقرار کند و هم می توانست نقش سازنده ای بر روی عملکرد دستگاه ها داشته باشد.

زمانی که یک جریان سیاسی کامل و تمام‌قد از مطلق عملکردهای دستگاه‌های حاکمیتی دفاع می‌کند، یا اگر هم نقدی به آن‌ها دارد، سکوت می‌کند، دیگر افکار عمومی این دفاع را از روی منطق تلقی نمی‌کنند و آن را به حساب دیگری می‌گذارند.

جریان اصلاح‌طلبی توانست از طریق این نقدها با افکار عمومی ارتباط برقرار کند. با وجود اینکه جریان اصلاح‌طلبی اصل برخی موضوعات را قبول ندارد و جریان اصول گرایی به این اصول پایبند است جریان اصول‌گرا به دلیل اینکه نتوانست مرز بندی درستی بین دفاع از اصل و غیر اصل ایجاد کند، همه هزینه عملکرد منفی دستگاه‌ها به سبد جریان اصول‌گرایی ریخته شد و بر دستگاه‌ها نیز اثری منفی به جای گذاشت.

 چه اثر منفی بر دستگاه‌ها گذاشت؟

فضائلی: تمام نقدها سیاسی تلقی شد، به‌عنوان مثال، قوه قضاییه و شورای نگهبان راحت‌تر توانستند از زیر بار این نقدها شانه خالی کرده و بار خود را سبک کنند.

جریان اصول‌گرا با توجه به اینکه اصل شورای نگهبان و نظارت استصوابی را منطقاً قبول دارد، می‌توانست از این اصول، محکم دفاع کند و در عین حال می‌توانست به برخی از رفتارهای شورای نگهبان هم نقدهایی را وارد کند. و این باعث می‌شد که هم شورای نگهبان به فکر اصلاح اشکالات خود باشد و هم می‌توانست ارتباط جریان اصول‌گرا را با افکار عمومی تقویت کند و ضعف ادبیاتی آن‌ها را جبران کند.

 آیا اصول‌گرایان، امروز به این دغدغه شما رسیده‌اند؟ و یا این دغدغه شخصی شما است؟

فضائلی: می‌توان گفت که در بحث‌ها و جلسات متعددی که در چند سال اخیر برگزار شده اکثریت اعضا به چنین دغدغه‌ای رسیده‌اند و این مسائل حرف مشترک خیلی از اعضای جبهه اصول‌گرایان است. آینده اصول‌گرایان بسته به این است که این جریان ضعف‌های خود را برطرف کند یا نه؟

با توجه به ضعف مفرط دولت، فرصت‌هایی برای جریان اصول‌گرایی به‌وجود خواهد آمد، ولی جریان اصول‌گرا نباید تنها به این امیدوار باشد، که به‌دلیل ضعف طرف مقابل، مردم به آنها اقبال کنند، بلکه باید ضعف‌های خود را هم برطرف کنند.

 یعنی اگر جبهه اصولگرا تنها به مانور دادن بر روی ضعف‌های دولت مستقر دل ببندد، امکان این وجود دارد که در انتخابات سال 1400 هم موفقیتی نداشته باشند؟

فضائلی: بدون شک باید نگران این مسئله بود، امّا واقعیت این است که در حال حاضر نمی‌توان شرایط انتخابات سال 1400 را پیش‌بینی کرد. ممکن است که مردم به دلیل تعلق خاطر به اصل نظام و تاثیری که رای آنها بر اصل وجودی نظام می‌گذارد، پای صندوق‌های رای حضور پیدا کنند، اما این مهم است که افرادی که رای می‌دهند تا چه حد از روی مِیل درونی خود رای می‌دهند، تا اینکه ناگزیر به رای دادن باشند.

منبع:فارس

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon