دلـخـوش به آدم‌کـش

دلـخـوش به آدم‌کـش

حرف‌های عجیب و غریب ترامپ در توکیو خیلی خبر‌ساز شد، حرف‌هایی که کمتر کسی پیش‌بینی بیانش را می‌کرد. البته آنهایی که ترامپ را بیشتر می‌شناسند و به اصطلاح روان‌شناسی او دست‌شان است، این مدل حرف‌زدن را دور از انتظار نمی‌بینند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حرف‌های عجیب و غریب ترامپ در توکیو خیلی خبر‌ساز شد، حرف‌هایی که کمتر کسی پیش‌بینی بیانش را می‌کرد. البته آنهایی که ترامپ را بیشتر می‌شناسند و به اصطلاح روان‌شناسی او دست‌شان است، این مدل حرف‌زدن را دور از انتظار نمی‌بینند و از قضا آن را منطبق با خلقیات رئیس‌جمهور ایالات متحده توصیف می‌کنند. وقتی که دونالد ترامپ در جریان نشست خبری با نخست‌وزیر ژاپن، پشت تریبون رفت و گفت که «من واقعا فکر می‌کنم ایران به‌دنبال یک توافق است. به‌نظر من این نشان‌دهنده هوشمندی آنها است و من فکر می‌کنم احتمال تحقق این مساله وجود دارد. ایران با همین رهبران موقعیت تبدیل‌شدن به کشوری بزرگ را دارد. می‌خواهم به صراحت بگویم که ما به‌دنبال تغییر رژیم نیستیم. ما به‌دنبال جلوگیری از تسلیحات هسته‌ای هستیم.» خیلی‌ها گمان کردند او از نظرات قبلی خود کوتاه آمده و بنا دارد با ایران وارد یک مذاکره برابر و به اصطلاح دیپلمات‌های وزارت خارجه برد-برد شود. خیلی‌ها حتی بعد از این اظهار نظر گفتند ترامپ از تیم مشاوران تندرو کاخ‌سفید جدا شده و به اصطلاح این اظهارات را کوتاه آمدن از مواضع مایک پمپئو در بیان شروط 12گانه برای ایران یا جان بولتن درباره تغییر رژیم در ایران دانستند. علاوه‌بر این، برخی رسانه‌ها این اظهارات ترامپ را در کنار خبر حضور شینزو آبه در تهران و دیدار با مقامات بلندپایه ایران منتشر کردند و با ذوق‌زدگی خاصی نخست‌وزیر ژاپن را میانجی گفت‌وگوی ایران-آمریکا توصیف کردند. ناگفته نماند که پیش از این نام‌هایی چون عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر عراق، عمران خان نخست‌وزیر پاکستان، وزیر امور خارجه قطر، فرستادگان سوئیس و نهایتا وزیر امور خارجه عمان به‌عنوان نمایندگان آمریکا برای میانجی برای آغاز مذاکرات از سوی رسانه‌ها معرفی شده بودند. با توجه به این افت و خیزها در فضای سیاسی و بین‌المللی، «فرهیختگان» در شماره امروز خود وقایع روزهای اخیر درخصوص چالش میان ایران و آمریکا را بررسی کرده است.

چماق و هویج، دستکش مخملی و باقی ماجرا

اجازه دهید قدری به عقب برگردیم و به‌سرعت ماجرای ترامپ - ایران را از زمان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا تا امروز مرور کنیم. تند‌ترین موضع نسبت به ایران میان کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال 2016 از زبان ترامپ عنوان شد، کسی که از همان زمان وعده برهم‌زدن توافق هسته‌ای را داده بود. ترامپ بعد از پیروزی و حضور در کاخ سفید هربار با کراهت خاصی لغو تحریم‌های ایران را تمدید می‌کرد ولی همزمان حرف‌هایی می‌زد و تهدیداتی انجام می‌داد که عملا اثر تمدید را لغو می‌کرد. او همزمان تحریم‌هایی مانند تحریم ویزا را که مربوط به دوران اوباما بود اجرایی کرد و در مسیر تشدید تحریم‌ها اقدامات دیگری را هم در دستورکار قرار داد. او همزمان با خروج از توافق هسته‌ای در 18 اردیبهشت سال 97 و سپس بازگرداندن تحریم‌ها، میز ایران در وزارت خزانه‌داری را گسترده و در وزارت امور خارجه نیز با ماموریتی که برای بریان هوک تعریف کرد، فشارها بر ایران را به‌منظور به صفر رساندن فروش نفت و توقف همکاری‌های مالی جهان با تهران به حد اعلای خود رساند. در جریان این اتفاقات پمپئو نیز مامور شد شروط 12بندی و سختگیرانه‌ای را که معنایی جز فروپاشی و تغییر مسیر 180 درجه‌ای کشور نداشت، به‌عنوان پیش‌شرط مذاکره با ایران عنوان کند. پازل این فشارها نهایتا در ماه آوریل با تروریستی‌خواندن سپاه و در ماه می‌ گذشته با عدم تمدید معافیت‌های تحریمی کشورهای خریدار نفت ایران کامل شد و عربستان و امارات نیز به‌عنوان کشورهای مسئول برای جبران فقدان نفت ایران در بازار معرفی شدند. نکته مهم در این میان اینکه جان بولتون در گفت‌وگویی پیش‌‎بینی و دورنمای فشارها بر ایران را توصیف می‌کند و می‌گوید با اقداماتی که دولت ترامپ انجام داده ایران به‌سرعت دچار فروپاشی خواهد شد به‌گونه‌ای که حتی 40 سالگی خود را در 22 بهمن 97 نخواهد دید.

این شرایط اما سپری شد و فشارها تداوم یافت ولی تحولاتی که مدنظر آمریکایی‌ها بود در ایران رخ نداد و نه‌تنها فروپاشی یا تحول اساسی در ساختار و سازمان سیاسی ایران رخ نداد که حتی مواضع نسبت به آمریکایی‌ها تشدید هم شد و مسئولان متفق‌القول امکان تعامل و مذاکره با ترامپ را مردود دانستند. مسئولان ایرانی همچنین در پاسخ به این حجم از دشمنی و البته سکوت و همراهی اروپایی‌ها بخشی از اقدامات متقابل خود در مساله هسته‌ای را رونمایی کردند و نشان دادند استراتژی سکوت و عقب‌نشینی را با اقدام عملی و واکنش متناسب جایگزین کرده‌اند. البته این وضعیت قطعا بیش از همه به ضرر ترامپ و همراهانش بود، کسانی که می‌دانستند زمان زیادی برای ادامه فشار ندارند از این‌رو آنها آخرین حربه خود را به کار بستند و با موجی از تبلیغات، تلاش کردند فضای امنیتی و نظامی را بر غرب آسیا حاکم کنند که این عملیات نیز با اقدامات ایران چه در سطح رسانه‌ای و چه در میدان تاکتیک‌های نظامی خنثی شد و نتیجه‌ای دربر نداشت.

 چه چیزی عامل هویج مذاکره را کنار چماق جنگ نشاند؟

بعد از اینکه در اردیبهشت گذشته آمریکا فشارها به ایران را به منتهی ‌الیه خود رساند، بعضی تحلیلگران می‌گفتند آمریکا نهایتا دو یا سه‌ماه فرصت دارد که از این استراتژی خود بهره ببرد و اگر در این مدت نتواند نتیجه لازم را بگیرد، شرایط تغییر خواهد کرد. این تحلیل مبتنی‌بر نکته مهمی بود که می‌گفت فعالیت‌های انتخاباتی در ایالات متحده تقریبا آغاز شده و از پاییز این رقابت‌ها برای انتخابات 2020 جدی‌تر هم می‌شود. به‌عبارتی، در آن شرایط ترامپ دیگر قادر نخواهد بود مقابل منتقدان خود وعده صبر برای موثر واقع‌شدن اقداماتش را در قبال ایران بدهد؛ از این رو با گذر از تابستان هم ایران راه‌های قوام و توسعه اقتصادش را خواهد یافت و به‌عبارتی به ثبات خواهد رسید هم شرکای خارجی به توخالی بودن تحریم‌ها و فشارها پی خواهند برد؛ همچنین ترامپ هم اهرم فشار خود را ناکارآمد دیده و دیگر با توان قبلی مسیر خود را ادامه نخواهد داد.

این تحلیل اما ظاهرا تک‌وجهی بود و تحلیلگران فراموش کرده بودند این فرآیند ممکن است با اقدامات ایران متغیر شود. آنچنان که در شماره 29 فروردین «فرهیختگان» در مطلب «جنگ ارزی فروردین 98» گفته بودیم، اقدامات تقابلی ایران در جدال ارزی موفق شد موج حاصل از دخالت آمریکا را در بازار درهم در دبی خنثی کند و بعد از آن هم نگذارد اقدام تبلیغاتی «تروریستی‌خواندن سپاه» در اقتصاد موثر واقع شود. اما در اردیبهشت‌ماه، ایران اقدامات خود را توسعه بخشید و علاوه‌بر ترمیم خلل و فرج اقتصاد، در عرصه دیپلماسی نیز پررنگ حاضر شد و هم فروش نفت خود را تداوم بخشید هم اتحادهای منطقه‌ای‌اش را مستحکم کرد و هم امارات و عربستان را از دخالت در بازار نفت بازداشت.

این مجموعه تحرکات ایران البته خیلی زود اثر کرد و پیش‌بینی‌ها از فروپاشی ایران را تغییر داد و به‌عبارتی، تحلیل‌های رویاپردازانه را قدری به واقعیت نزدیک کرد. از این رو آمریکایی‌ها که تصور می‌کردند برای دیدن اثرات فشارهایشان تا فرا رسیدن تابستان فرصت خواهند داشت، متوجه شدند که با شیوه گذشته یعنی «فشار حداکثری» نخواهند توانست ایران را به عقب‌نشینی مجبور کنند و مقامات آن را به‌پای میز مذاکره با تراپ بکشانند، بنابراین مجبورند استراتژی خود را تغییر دهند.

 میانجی‌ها حامل پیام شکست «فشار حداکثری»

اینجا نقطه تغییر ادبیات ترامپ بود، جایی که او ناامید از توسعه و تاثیر فشارها بر ایران پالس‌های مذاکره را تقویت کرد و همزمان فرستادگان زیادی را برای میانجی‌گری راهی تهران کرد. از طرفی پمپئو راهی بغداد شد تا به عراقی‌ها ‌هم بگوید که آمریکا بنای ورود به درگیری نظامی با ایران را ندارد و هم عادل عبدالمهدی را به‌عنوان یک میانجی برای آغاز مذاکره به تهران بفرستد. از طرف دیگر آمریکایی‌ها مجددا کانال عمان را فعال کردند و یوسف بن‌علوی را برای دانستن نظر تهران فرستادند. ناگفته نماند رسانه‌ها از حضور عمران‌خان، نخست‌وزیر پاکستان که کشورش مسئولیت حفاظت از منافع ایران را در آمریکا برعهده دارد به‌عنوان میانجی سوم نام بردند و بعدها نام سوئیس (حافظ منابع آمریکا در تهران) را به‌عنوان میانجی چهارم ذکر کردند. به این لیست باید نام «ینس پلوتنر»، مدیر سیاسی وزارت امور خارجه آلمان را هم اضافه کرد، کسی که رسما اعلام شد برای کاهش تنش‌ها میان تهران- واشنگتن به ایران سفر می‌کند.

حالا اما ظاهرا نوبت به ژاپن رسیده تا پادرمیانی کند و برای کاستن تبعات افتضاح بزرگ ترامپ در فضای بین‌المللی بکاهد. رسانه‌ها گفته‌اند پس از دیدار با ترامپ و دریافت پیام از وی، عازم تهران خواهد شد تا ایران را به مذاکره دعوت کند؛ اتفاقی که اگر به وقوع بپیوندد مهم‌ترین فردی خواهد بود که بعد از نتیجه نگرفتن آمریکا از فشارهایش عازم تهران می‌شود. او زمانی به تهران خواهد آمد که تئوری به صفر رساندن فروش نفت ایران زمین‌گیر شده، حنای درگیری نظامی برای همه رنگ باخته و ایران مسیر تبادلات مالی با شرکایش را پیدا کرده است. اینها البته سوای وقایع میدانی اقتصاد و تجارت در روزهای اخیر است، جایی که آمریکایی‌ها مجبور شدند برای فشار حداکثری خود استثنا قائل شوند و هم عراق را به‌صورت رسمی از تحریم‌ها معاف کنند هم در مقابل هند و افغانستان عقب بنشینند و معافیت‌های بهره‌برداری از بندر چابهار را نیز تداوم بخشند.

در این میان البته نباید فراموش کرد در حدفاصل سال 88 آمریکا در زمان اوباما به این نقطه رسیده بود و چندین نامه نیز برای رهبر انقلاب با مضمون تعامل منطقی و مبتنی‌بر احترام متقابل ارسال کرده بود اما بعد از وقایع سال 88 و شکل‌گیری فتنه داخلی، اوباما نظر خود را تغییر داد و به مواضع قبلی بازگشته بود.

هدف ترامپ از ارسال پالس مذاکره چیست؟

ترامپ با استقبال از میانجی‌گری نخست‌وزیر ژاپن و تاکید مجدد بر اینکه بنایی برای تغیر رژیم در ایران ندارد و راه مذاکره همچنان باز است، سعی کرد زمین بازی جنگ- مذاکره را به مذاکره آری یا خیر تبدیل کند. بازی‌ای که همان‌طور که انتظارش می‌رفت کمترین آوردش شل شدن دست‌وپای خیلی‌ها در داخل و قوت گرفتن زمزمه‌های مذاکره مستقیم بود. این پالس البته خیلی خوب به داخل مخابره شد و صدای جریان صدای ترامپ، بلند‌تر از آنچه تصورش می‌رفت انعکاس یافت. همان‌طور که اشاره شد برخی رسانه‌ها بی‌توجه به گفته‌های هفته پیش رئیس‌جمهور آمریکا مبنی‌بر اینکه جنگ اقتصادی با ایران را بر گزینه نظامی ترجیح می‌دهد، سعی کردند به هر طریقی که در توان‌شان هست به میانجی شرقی روی خوش نشان دهند و با بازخوانی سوابق میانجی‌گری‌ها از عمان و عراق گرفته تا اروپایی‌ها و حالا ژاپن، پیشبرد ایده مذاکره در شرایط کنونی را در افکار عمومی دنبال کنند. به نظر می‌رسد همین اتفاق در مصمم کردن ترامپ در بهره‌گیری از بازی مذاکره برای گام‌های بعدی اعمال فشار بر تهران نقشی تاثیرگذار داشته باشد. به بیان دقیق‌تر ترامپ ابزار مذاکره را به‌عنوان بخشی از پروژه تولید ترس در جامعه ایران تلقی می‌کند. ابزاری که یک بار به واسطه آن و در بستر جامعه‌ دوقطبی شده، برجام به ایران تحمیل شده و از نگاه او وقتی یک بار جواب داده چرا نتوان مجددا روی آن حساب کرد. در این سناریو افکار عمومی به همت جریان صدای ترامپ، به این سمت و سو سوق خواهند یافت که این بار دیگر وقت مذاکره است و اگر این یکی پیشنهاد هم مثل قبلی‌ها به در بسته بخورد احتمالا تحریم‌های شدید‌تر و فشارهای بیشتری در راه خواهند بود.

گرم شدن تنور حرف‌ها و بحث‌ها درباره مذاکره البته می‌تواند در دستگاه محاسباتی ترامپ درنهایت با یک سورپرایز هم همراه باشد و زمانی که فشارهای بیرونی در کنار فشارهای روانی داخلی به سقف رسید، پیشنهاد امتیازی نسیه به ایران برای تطمیع جریان غرب‌گرا، دور از ذهن نخواهد بود. پیشنهادی که تردیدهای این جریان را بیش از پیش کرده و راه را برای تولید فشار بر افکار عمومی هموار خواهد کرد. این دست فرمان، مدیریت اقتصادی دولت را هم مثل گذشته معطل و البته امیدوار به بیرون باقی نگه خواهد داشت و علاوه‌بر آن، تعیین‌تکلیف درباره برجام و ادامه راهی که با کنار گذاشتن برخی محدودیت‌های هسته‌ای از سوی دولت شروع شده بود در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اینها البته همگی یک روی ماجراست. بخش دیگر اهداف رئیس‌جمهور ایالات متحده را باید در داخل آمریکا جست‌وجو کرد. جایی که رقابت‌های انتخاباتی رفته‌رفته آغاز شده و او اگر از نمد مذاکره با ایران برای خود کلاهی نبافد در بحبوحه رقابت‌ها و در مواجهه با مساله ایران، سرش بی‌کلاه خواهد ماند. همین باعث شده تا ادبیات جنگ در دولت آمریکا به حاشیه رفته و ادبیات مذاکره بیش از همیشه تقویت شود. ترامپ در تلاش است دست‌کم مدل کره‌شمالی را روی ایران هم پیاده سازد و بعد از جلب نظر موافق تهران برای حاضر شدن بر سر میز مذاکره، بهره تبلیغاتی خود را از این موضوع ببرد. در این صورت هیچ بعید نیست او بار دیگر زیر میز زده و همه چیز را متوقف کند. اتفاقی که در مذاکره با کره‌شمالی افتاد و صرفا این پیام به دنیا مخابره شد که آمریکا توانست پیونگ یانگ را به‌رغم همه سرسختی‌ها پای میز مذاکره آورد.

تقویت صدای ترامپ در تهران

در واکنش به خبرهای منتشر شده از گفت‌وگوهای ترامپ با مقامات ژاپنی ظریف ترجیح داد بار دیگر بر تئوری «گروه ب» پافشاری کند و فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها را حاصل تلاش‌های این گروه بخواند. ظریف در واکنش به گفته‌های رئیس‌جمهور آمریکا مبنی‌بر اینکه هدف از تحریم اقتصادی ایران تغییر رژیم در این کشور نیست و وادار کردن حکومت ایران به «تغییر رفتار» مورد نظر است، هم نوشت عمل ترامپ و نه حرف او نشان می‌دهد که آیا نیت واقعی دونالد ترامپ همین است یا خیر. سخنگوی وزارت خارجه هم که اولین حضور رسمی‌اش مقابل خبرنگاران را بعد از حضور در این سمت تجربه می‌کرد گفت که «فعلا» برنامه‌ای برای مذاکره با مقامات دولتی آمریکا نداریم. او البته اگرچه تاکید کرد ما اکنون در مرحله میانجیگری نیستیم ولی بلافاصله ادامه داد که شنونده نقطه نظرات هستیم. اظهارات جدید ترامپ، فارغ از واکنش‌های رسمی وزارت خارجه، در رسانه‌های نزدیک به دولت نیز بازخوردهای قابل تأملی داشت.

روزنامه دولت با اشاره به استقبال رئیس‌جمهور آمریکا از میانجی‌گری نخست‌وزیر ژاپن، ترجیح داد از میان گفته‌های ترامپ به انعکاس این جملات بسنده کند. «همچنین معتقدم که حصول آن(توافق) ممکن است»، «من اصلا به دنبال صدمه‌زدن به ایران نیستم. فقط می‌خواهم بشنوم که ایران به سلاح اتمی «نه» بگوید، «به‌نظرم ما می‌توانیم به توافق برسیم» و «به دنبال این هستم که به ایران اجازه دهم به عرصه (بین‌المللی)‌ بازگردد.» روزنامه «شرق» هم از پیشنهاد میزبان ژاپنی به میهمان آمریکایی در زمین گلف برای تلاش جهت حل تنش میان تهران و واشنگتن نوشت و با اشاره به سفر هفته گذشته ظریف به توکیو ادامه داد: «به تازگی مقصد سفرهای مقامات ایرانی و آمریکایی مشابه شده است.» جریان صدای ترامپ البته در گیرودار حرف و حدیث‌ها بر سر میانجی چشم بادامی، حرف‌های صریح‌تری هم در این باره زد.

روزنامه «آرمان» ضمن اشاره به استقبال ترامپ از سفر نخست‌وزیر ژاپن به تهران برای میانجیگری با ایران، به نقل از موسوی بجنوردی، «امر به‌ معروف»، «نهی از منکر»، «دیالوگ»، «اخلاق» و «عقلانیت» را راهکارهای مواجهه درست با ترامپ عنوان کرد و نوشت: «ما باید در مرحله نخست طرف مقابل را متوجه این مساله کنیم که اقداماتی که شما انجام می‌دهید نه با اخلاق سازگاری دارد و نه با عقلانیت.» موسوی بجنوردی همچنین ترامپ را به گاوی تشبیه کرده که همه کشورها مراقب هستند تا او به آنها شاخ نزند و گفته «اگر طرف مقابل اهل اندیشه و دیالوگ نبود و همچنان به دشمنی پافشاری می‌کرد، در چنین شرایطی هم نباید مأیوس شد و تا آنجا که امکان دارد باید تلاش کرد با عقلانیت به تنش و درگیری فیصله داد.» رضا نصری، سرمقاله‌نویس روزنامه‌های حامی دولت هم از امتیازات ترامپ برای ایران نوشته و مدعی شده: «او می‌تواند تحریم‌های ثانویه و محدودیت‌های تحریم‌های اولیه علیه ایران را برطرف کند؛ «وضعیت اضطراری ملی» علیه ایران را بعد از 40 سال لغو کند و به تبع قانونا راه را برای بسیاری از اقدامات تحریمی و قهریه قوه مجریه آمریکا(روسای جمهور بعدی) علیه ایران مسدود سازد.» آن‌طور که نصری متوجه شده ایران علاوه‌بر آنکه می‌تواند از ترامپ امتیازاتی دریافت کند که در بلندمدت قابلیت آسیب‌رسانی آمریکا به ایران را تحت تاثیر قرار دهد، توافق با او به‌گونه‌ای خواهد بود که باطل‌سازی آن برای جریان‌ جنگ‌طلب و رئیس‌جمهور بعدی آمریکا - از نظر سیاسی، حقوقی و روانی- به مراتب دشوارتر از امروز است.

تله تطمیع، چرا به ترامپ نباید اعتماد کرد؟

ترامپ امروز به جایی رسیده که از تناقض‌گویی واهمه ندارد و با اینکه روزی از سر دشمنی تندترین حرف‌ها را علیه ایران زده، امروز 180 درجه حرف‌های خود را عوض کرده و می‌گوید ایران با همین حکومت و حاکمان کنونی می‌تواند قدرتمندتر از قبل باشد، حرف‌هایی که با کمال تاسف باید گفت در دل برخی در داخل قند آب کرد و باعث شد برخی رسانه‌ها از جمله ارگان رسمی دولت به استقبال میانجی او برود. در باره این موضع اما یک سوال بسیار مهم وجود دارد، چرا نباید به ترامپ اعتماد کرد؟

دلایل این موضع کم نیست، اما پیش از بیان هرکدام باید به این نکته توجه کرد که ترامپ در شرایط فعلی تنها نیاز به حضور ایران پشت‌میز مذاکره دارد و به هیچ عنوان نه نیازی به حصول توافق دارد، نه نیاز‌مند اجرای توافق و نتایج بعدی آن است، بلکه او در شرایطی قرار گرفته صرفا به اینکه بگوید ایران مجبور به حضور پای میز مذاکره شده، راضی است و آن را می‌تواند به‌عنوان یک برد در فضای داخلی آمریکا بفروشد. با مد نظر داشتن این اتفاق می‌توان چند مساله را در این موضوع مورد بررسی قرار داد.
 

اول تناقضات گفتاری و رفتاری ترامپ: رئیس‌جمهور ایالات متحده در این دو سال و اندی که در کاخ سفید حضور دارد، نشان داده که ثبات رویه ندارد، نه در قولش ثابت است و نه در عملش. افکار عمومی هنوز مواضع او درباره سوریه را فراموش نکرده‌اند زمانی که می‌گفت باید آمریکایی‌ها این کشور را تخلیه کنند و از منطقه خارج شوند، اظهارنظری که چندی بعد عکس آن را گفت و ابراز کرد سعودی‌ها پولش را بدهند تا بمانیم، یا آن زمان که برای خروج هم اقدام کرد اما درواقع پروژه را نیمه‌تمام رها کرد و برنامه ادامه حضور آمریکا در سوریه را ریخت. یا آن زمان که می‌گفت روس‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا دخالت نکردند و چندی بعد دقیقا برعکس گفت که آنها دخالت کرده‌اند. این رفتار دقیقا مشابه همان عبارتی است که او تا همین یک ماه پیش علیه ایران به کار می‌برد و حالا نقیض آن را در ژاپن گفته است. از این رو هیچ بعید نیست که چندی بعد در مقابل نظراتش در ژاپن هم بایستد و حرف دیگری بزند و کلا به‌جای مذاکره مثلا ایران را تهدید کند!
 

دوم نحوه تعامل با قواعد و قوانین بین‌المللی: از وقتی ترامپ ریاست‌جمهوری آمریکا را در دست گرفته این کشور در حال خارج‌شدن از توافقات بین‌المللی یکی پس از دیگری است. پیمان ترانس پاسفیک (Trans-Pacific Partnership) که یک مشارکت تجاری با حضور چندین کشور از جمله ژاپن، کانادا و مکزیک بود در 23 آوریل 2017 مورد حمله ترامپ واقع شد و با تصمیم وی، آمریکا از آن خارج شد. بعد از آن نوبت به معاهده زیست‌محیطی پاریس رسید، معاهده‌ای با حضور 195 کشور که آمریکا در آن تعهد کرده بود تا سال 2025 انتشار گازهای گلخانه‌ای خود را به میزان 28 درصد نسبت به سطح آن در سال 2005 کاهش دهد، ولی ترامپ در ژوئن 2017 فرمان خروج از این معاهده را امضا و آمریکا در روز 4 آگوست 2017 طی نامه‌ای به سازمان ملل متحد رسما تصمیمش برای خروج از معاهده زیست‌محیطی پاریس را اعلام کرد. ترامپ البته آمریکا را از سازمان یونسکو که یک سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی وابسته به سازمان ملل متحد است هم خارج کرد و با این کار رسما حمایت خود از رژیم صهیونیستی را اعلام کرد. سخنگوی کاخ سفید «تبعیض‌های یونسکو علیه اسرائیل» را یکی از علل این تصمیم دانست.

خروج از شورای حقوق بشر دیگر تصمیم مهم ترامپ در این زمینه بود که مغایر همه ادعاهای آمریکا در سال‌های اخیر بود. علاوه‌بر این باید به خروج از پیمان موشک‌های هسته‌ای میان‌برد هسته‌ای با روسیه و پیمان جهانی تجارت اسلحه، پیمان نفتا، برجام و چندین و چند توافق بین‌المللی دو و چندجانبه اشاره کرد.

سوم آمریکا در دوران ترامپ، جنگ اقتصادی خود را با چین تشدید کرد و علاوه‌بر این زیر میز توافقات با همکاران قدیمی و استراتژیک خود یعنی کانادا و اروپایی‌ها هم زد و با آنها نیز وارد یک نزاع اقتصادی شد. ترامپ برای کاستن از قوت و سهم چین، کانادا و اروپا در بازارهای اقتصادی و هم برخلاف قواعد تجارت جهانی و هم برخلاف توافقات دوجانبه برای صادرات و واردات، تعرفه‌های سنگینی را بر صادرات مهم این کشورها به آمریکا وضع کرد تا فشار کم‌سابقه‌ای را بر صنایع فولاد، خودروسازی و... این کشورها وارد آورد. این اقدام ترامپ در میدان اقتصاد، درگیری تمام‌عیاری را با کشورهای یاد شده به‌ویژه چین فراهم آورد و نشان داد که آمریکا در این موضوع نیز حاضر به تعامل نیست.

چهارم تجربه کره شمالی آخرین نکته در مورد تجربه مشخص ترامپ، در مساله مذاکره است. آمریکا ابتدا فشارها علیه کره را به بالاترین سطح ممکن رساند و سپس با ارائه پیشنهاد مذاکره، این کشور را وارد فرآیند مذاکره کرد. پس از این اقدام، کره‌شمالی ضمن انهدام بخشی از توان دفاعی خود، آزمایش‌های موشکی خود را نیز متوقف کرد تا مقابل این اقدامات آمریکا از تحریم‌های خود کوتاه بیاید یا حداقل بخشی از آنها را متوقف کند. این اقدام اما هرگز با پاسخ متناسب آمریکا همراه نشد و با وجود اینکه شخص ترامپ پشت‌میز مذاکره با اون نشسته بود، اما هیچ‌گاه کشورش تعهدات توافق با کره‌شمالی را اجرا نکرد تا کره‌ای‌ها بعد از چند دور مذاکره دوباره و بدون دریافت حداقلی از نتیجه، به شرایط قبلی خود بازگردند.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon