ادبیات امروز ایران نیاز به نگاه تازه و بدیع دارد

ادبیات امروز ایران نیاز به نگاه تازه و بدیع دارد

«میثم نبی» نویسنده رمان «آلما» معتقعد است که ادبیات امروز ایران نیاز به نگاه تازه و بدیع دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،‌ «میثم نبی» جزء نویسندگان جوانی است که از اوایل دهه هشتاد نویسندگی را شروع کرده و سالها است که  در عرصه ادبی قلم می زند. بهانه گفتگوی ما با وی رمانی است که به تازگی به قلم او به پایان رسیده، «سکوت را هجی‌کن »رمانی که به گفته نویسنده با نگاهی تاریخی به واقعه انقلاب اسلامی 57 می پردازد.«میثم نبی» کارشناس ادبیات نمایشی است  از وی پیش از این مجموعه داستان«دنیا در آغوش من است» و رمان «آلما» منتشر شده است.

در ادامه مشروح گفتگو با این نویسنده را می خوانید:

درباره رمان جدیدتان توضیح دهید:

این رمان درباره زندگی روزنامه نگار و نویسنده‌ای به نام امیر است. در این داستان فردی به اسم فرخ که سالها در آلمان زندگی کرده و به تازگی به ایران برگشته پیشنهاد  نگارش رمانی را بر اساس زندگی واقعی خود به وی می‌دهد. این داستان روایتی عاشقانه را در بحبوحه سالهای انقلاب روایت می‌کند و به شرح فعالیتهای ادبی فرخ و جمعی از دوستانش در دانشگاه تهران در دهه 50 می پردازد. فرخ امیدوار است که با انتشار این رمان بتواند بخشی از مسائل پنهان مانده در طی چهار دهه را بیان کند و نشان و ردی از دختری به اسم عاطفه که سالها است از او خبری ندارد بگیرد. 

نگارش این رمان چقدر زمان برد؟

 تحقیق و پژوهش پیرامون مستندات مرتبط با آن موجب شد که نگارش این رمان چهار سال به طول بیانجامد.‌ در این رمان با دو روایت مواجه هستیم. یکی روایتی که به شخصیت  امیر و زندگی در آستانه فروشی او با همسرش می پردازد و روایت دوم شرح ماجرای عاشقانه میان فرخ و عاطفه و فعالیت‌‌های ادبی شان در دهه پنجاه و پیش از انقلاب.

چطور شد که به سراغ این موضوع رفتید ، با توجه به اینکه شما در سالهای پس از انقلاب متولد شده‌اید؟

من به عنوان یک نویسنده چند سال بعد از پیروزی انقلاب متولد شده‌ام و طبعاً از نزدیک با آن برخورد نداشته‌ام اما شدت و اثر آن اتفاق به عنوان یک واقعه مهم تاریخی آن چنان بوده که بر من و بسیاری از هم نسلان من اثر گذاشته. انبوه مستندات که به شکل شفاهی از نسل های قبل تر شنیده‌ایم یا به شکل فیلم‌های و تصاویر از تلویزیون پخش شده با بخش مهمی از سالهای کودکی و نوجوانی ما عجین شده است. طبیعی است که به عنوان یک نویسنده تمایل داشته باشم به واکاوی این اتفاق مهم تاریخی بپردازم و خودم را در دل روایت‌های مختلف آن جستجو کنم و به ثبت بسیاری از آنچه  که با آنها مواجه بوده‌ام بپردازم .پرداختن به این موضوع برای من یک نوع جستجوگری بود. کنکاش  آن چیزی  که  بر شکل گیری بخش مهمی از شخصیت من اثر گذاشته. سالهای ابتدایی دهه شصت سالهایی بود که به وضوح می شد شور و هیجان ناشی از انقلاب 57 را لمس کرد، از طرفی با نسلی مواجه بودیم که سالهای کودکی اش را در مواجهه با دو اتفاق مهم داشت سپری میکرد . واقعه‌ای مهمی به اسم انقلاب و سالهای جنگ تحمیلی و دشواری‌های ناشی از آن این نسل در بستر این تحولات، سالهای کودکی اش را سپری کرده و بزرگ شد و اکنون خود، صاحب فرزند است.

شخصیت امیر در رمان من متولد دهه پنجاه است  و در خلال نگاشتن رمان، این واقعه تاریخی از دو منظر در ذهنش مرور می شود. یکی بر اساس روایت فرخ ؛ کسی که سن و سالی بیشتر از خودش دارد و در آن سالها دانشجوی دانشگاه تهران بوده، و دیگری از زاویه دید خودش که به واسطه ارجاع به خاطرات کودکی اش در آن سالها رقم می خورد.این نگاه شخصیت اصلی را با زاویه گسترده تری مواجه کرده و مصمم می کند که بیشتر پیرامون  آنچه که در دستنوشته‌های عاطفه پیرامون اتفاقات مهم تاریخی باقی مانده تحقیق کند. 

 به نظر شما نویسنده در نگارش یک رمان تاریخی تا چه حد باید به واقعیت وفادار باشد؟

آنچه که از منظر نویسنده یک رمان تاریخی ارائه می شود یک نوع برداشت از واقعیت است. یک نوع نگاه فردی که نشان دهنده نگاه شخصی نویسنده و جهان بینی او نسبت به موضوع است. باورم من به شخصه این است که نویسنده حتی مجاز به تغییر واقعیت بیرونی به نفع داستانی است که آن را می نویسد. اما نکته مهم این است که در بهره از این اتفاق بیرونی و استفاده از آن به عنوان بن مایه داستانی چه نوع نگاهی به مساله دارد و چطور آن را از منظر خود تفسیر می‌کند. به نظرم خواننده‌ای که رمان تاریخی می خواند خود بر این موضوع اشراف دارد که با یک اثر داستانی مواجه است و انتظارش از این اثر کسب اطلاعات تاریخی صرف نیست. چون برای این کار می تواند به کتابهای تاریخ مراجعه کند.

شما در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرده اید ، تحصیل در رشته مرتبط دانشگاهی را چقدر در نویسندگی موثر می دانید ؟

 تنها راه برای نویسنده شدن تجربه فضای دانشگاهی نیست، کما اینکه بسیاری از نویسندگان مطرح ایران و جهان چنین فضایی را تجربه نکرده اند، با این حال فضا و رشته دانشگاهی مرتبط هم به عنوان یکی از راهها می‌تواند در این زمینه بسیار موثر باشد، برای من تحصیل در رشته ادبیات نمایشی و آشنایی با درسهایی مثل مکتب های ادبی، شخصیت شناسی یا اسطوره شناسی بسیار مفید بوده و همواره از آنها در آثار  مختلف هنری و ادبی که نوشته ام بهره برده ام. به نظرم کسی می تواند از رشته هایی مثل ادبیات و هنر بهره درست را ببرد که پیش از وارد شدن به دانشگاه تکلیفش را با خودش مشخص کرده باشد و دقیقا بداند دنبال چیست. در غیر این صورت فضای دانشگاهی حتی می تواند کور کننده چشمه خلاقیت و آزادی باشد و نوشتن به عنوان یک کشف و شهود را در نویسنده محدود کند. معتقدم که ما به عنوان هنرجوی عرصه هنر و ادبیات تمامی اصول را می آموزیم تا در نهایت  از دل ساختارها و سبک های مختلف به روش و سبک شخصی خود برسیم و شیوه ای نو  را در عرصه ادبیات ارائه کنیم. چرا که ادبیات امروز نیاز به نگاههای تازه و بدیع دارد ، نه تکرار دسته چندم ادبیات پیشین. 

به نظر شماچطور می شود به چنین نگاهی رسید؟

با کار جدی و پژوهش و مطالعه عمیق، نه با جستجوی سهل انگارانه در گوگل و صفحات اینترنت. به نظرم یکی از مهمترین مسائل  در این زمینه «جهان بینی نویسنده» است. این نوع نگاه محصول شناخت دقیق و عمیق نویسنده‌ای است که در این زمینه قلم می زند. نویسنده باید بتواند شرایط زیست در جامعه معاصر خود را به درستی تحلیل کند و از خلال آن و با بهره از عناصر زیبایی شناسانه به کنه مساله نفوذ کند. نویسنده باید  از مصداقها و اتفاقات در سطح عبور کند و فراتر از آنچه که در سطح داستانش اتفاق می افتد روایتی انسان شناسانه را به تصویر بکشد. به گونه‌ای که آن روایت داستانی، فارغ از اینکه در کجای جهان اتفاق می افتد به بازتاب جنبه‌های انسانی و وضعیت دنیای امروز و انسان معاصر بپردازد.

از چاپ رمان قبلی شما چند سالی می گذرد. در این سالها کم کار بوده اید یا به فعالیت های دیگری پرداخته اید؟

من اعتقادی به انتشار مستمر آثار ندارم؛ به این بهانه که کم کاری نویسنده و در عرصه نبودنش ممکن است موجب فراموش شدن وی از جانب مخاطبانش شود. کار عمیق نیاز به زمان طولانی و تمرکز مستمر دارد. نویسنده ای مثل تولستوی رمان «جنگ و صلح» را 8 بار بازنویسی کرد و همینگوی 47 پایان مختلف برای رمان «وداع با اسلحه»نوشت و در نهایت بهترین آنها را برگزید. این روزها فضای مجازی اگر چه شرایط را برای انتشار و تبلیغ بسیاری از آثار فراهم کرده، اما به همان اندازه بستر ادبی را با کثرت آثاری مواجه کرده که فاقد ارزش ادبی لازم اند. به نظرم جهان مجازی حیاط خلوت بسیاری از اهل هنر و ادبیات را از آنها دزیده و دنیایی پر از آشفتگی را رقم زده. به شخصه اعتقادی به پر کاری ندارم و ملاکم  برای انتشار یک اثر کیفیت آن است. من به واسطه سابقه فعالیت و رشته‌هایی که در آنها تحصیل کرده ام همواره در حال کار ادبی و هنری هستم. گاه این فعالیت در زمینه ادبیات داستانی و تئاتر است، گاه تدریس فیلمنامه نویسی و گاه هم تولید برنامه ای رادیویی. در این سالها هرگاه در زمینه‌ای ذهنم با گره مواجه شده فعالیت در شاخه ای دیگر از هنر و ادبیات باعث گشوده شدن آن گره شده.معتقدم که کار اثرگذار محصول ممارست و آگاهی و رنج است و داستان عمیق در نهایت خواننده خود را خواهد یافت، هر چند که این اتفاق در بازه زمانی طولانی تری رقم بخورد.    

و صحبت پایانی؟

به نظرم در دنیای پر شتاب امروز ادبیات بیش از پیش می تواند انسان را به آرامش پیشین خود باز گرداند. امیدوارم نویسندگان متاخر و جوانتر دریچه‌های تازه‌ای را بر ادبیات بومی و ملی کشورمان بگشایند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران