درخواست "ویژه" یک ‌شهید مدافع حرم از ‌پدر و مادرش؛ از خدا بخواهید عاقبت بخیر شوم


درخواست "ویژه" یک ‌شهید مدافع حرم از ‌پدر و مادرش؛ از خدا بخواهید عاقبت بخیر شوم

آخرین قصه‌اش را گفت و رفت؛ قصه‌ای که برای فاطمه درس بزرگ انسانیت شد و حالا در نبود پدر بارها آن را تکرار و رفع دلتنگی می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، شهادت نه افسانه است و نه قصه‌ای که مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها روایت می‌کنند تا برای ما درسی شود و از آن الگو بگیریم. شهادت واقعیتی است که در زندگی ما جریان دارد و همه ما با تمام وجود درکش کرده‌ایم. درک کرده‌ایم که برای وطن، برای اسلام و انقلاب، برای حجاب و آرمان‌هایمان شهدایی داده‌ایم که همه را دوست داشتیم و برایشان دلتنگی می‌کنیم.

ما روزهایی را سپری کرده‌ایم که با دستان خودمان پوتین به پای جوان‌مان کرده‌ و راهی نبردش کرده‌ایم. شب‌هایی را گذرانده‌ایم که ترس از دست دادن ثانیه‌ها را برایمان به سال‌ها تبدیل کرده است اما برای خاک وطن و برای آرمان‌ها و اعتقاداتمان بر روی همه این احساس‌ها پا نهادیم و در نهایت جوان‌مان را از دست دادیم و تا سال‌ها برایش دلتنگی می‌کنیم؛ سر مزارشان می‌رویم و عقده دل خالی می‌کنیم اما سر خم نمی‌کنیم که خواسته جوان‌مان نیز همین است و ما برای غرور و عزت نفس او دلتنگی را میان بغض‌ چندین ساله‌مان پنهان می‌کنیم تا یاران از دست رفتمان شاد باشند و ببالند که راهشان را ادامه می‌دهیم.

پس از پایان دفاع مقدس و شهدای 8 ساله‌مان نبردی دیگر در سرزمین اسلام آغاز شد، نبردی که تکفیری‌های داعش آغاز کردند و مردان سرزمین ما بی احترامی به حرم حضرت زینب (س) را تاب نیاوردند و به دفاع برخاستند. دفاعی جانانه که سبب شد دشمن در برابرشان کم بیاورد.

اما در این نبرد هم شهدایی تقدیم حضرت زینب (س) کردیم، شهدایی که عاشق و شیفته شهادت و در آرزوی آن بودند و خانواده‌های آنها نیز همراهی‌شان کردند، به خواسته و اعتقادشان احترام گذاشته و با همه عشق و دلتنگی آنها را راهی سرزمینی کردند که می‌دانستند ممکن است برگشتی در کار نباشد.

یکی از شهدای مدافع حرمی که عاشق شهادت و حضرت زینب (س) بود و در همین راه نیز به شهادت رسید، «جواد محمدی» است.

16 خرداد دومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم جواد محمدی است، او از پاسداران شهر درچه در استان اصفهان است که در نبرد با تروریست‌های تکفیری در استان حماه به فیض شهادت نائل آمد. شهید مدافع حرم جواد محمدی چهارمین شهید مدافع حرم شهر درچه است که پنج شنبه 11 خرداد ماه 96 به سوریه رفت و سه شنبه 16 خرداد ماه 96 با اصابت گلوله به پا و پهلویش همزمان با 11 ماه مبارک رمضان به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از گذشت 25 روز چشم انتظاری، پیدا شد و به وطن بازگشت؛ از این شهید مدافع حرم یک فرزند دختر به نام فاطمه به یادگار مانده است.

اهمیت حجاب در نزد شهید محمدی

همسر شهید جواد محمدی با اشاره به شخصیت همسرش و اولویت‌های او در زندگی گفت: شهید محمدی اهمیت بسیاری به حجاب می‌داد و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود: «اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی‌حجاب‌ها و آنها که ترویج بی‌حجابی می‌کنند را در آن دنیا خواهم گرفت».

سلیمانی با بیان اینکه شهید محمدی توسل پنهانی به اهل بیت(ع) داشت، افزود: به دلیل توسل شهید محمدی به اهل بیت همیشه دلم می‌خواست که او دعا بخواند و من تکرار کنم، موقع دعا خواندن اشک می‌ریخت.

نماز اول وقت مهم‌ترین دغدغه شهید محمدی

وی ادامه داد: مهم‌ترین دغدغه مذهبی همسرم نمازش بود، نمازش را حتما اول وقت و تا جایی که می‌توانست به جماعت می‌خواند. حتما مقید به حضور در مسجد بود. حتی اگر مهمان داشتیم، موقع اذان می‌گفت: من می روم نماز و برمی‌گردم. گاهی هم نماز جماعت را در خانه برپا می‌کرد؛ برای راحتی خانواده در حد توانش کار می‌کرد.

همسر شهید جواد محمدی با بیان اینکه شهید محمدی خادم الشهدا بود، گفت: او هر سال قبل از عید به راهیان نور می‌رفت، گاهی 24 ساعت در راهیان نور نمی‌خوابید و می‌گفت باید برای زائران شهدا سنگ تمام گذاشت تا با خاطره‌ای خوش از این سفر بروند. ارادتش به شهدا تا آنجا ادامه داشت که در مراسم تشییع شهدای گمنام و همچنین رفیق شهیدش مهدی اسحاقیان سنگ تمام گذاشت و می‌گفت باید خادم شهدا بود.

حیف است انسان غیر از شهادت از دنیا برود

وی ادامه داد: آقا جواد می‌گفت باید شهدا را به همه نشان داد و تمام تلاشش را کرد که پیکر شهید اسحاقیان را به مراسم سحر ماه رمضان شبکه  اصفهان ببرد زیرا اعتقادش این بود که باید شهدا را به جهانیان معرفی کنیم و به شهید محمدرضا تورجی زاده و سید مجتبی هاشمی ارادت ویژه‌ای داشت و همیشه می‌گفت: زیبایی‌های‌ دنیا زیاد هستند و آدم‌ دوست دارد  استفاده‌ کند ولی ‌جای ‌بالاتر و بهتر هم ‌هست و حیف است انسان به غیر از شهادت از این دنیا برود.

سلیمانی بیان کرد: پیام ارسالی تبریک آخرین عیدش با همیشه خیلی فرق داشت و برای دوستانش نوشته بود دعا کنید که شهید بشوم، یکی از دوستانش در جواب پیامکش گفته بود که فکر شهادت را نکن و در خاطرم هست که جواد به سرعت در پاسخ به دوستش گفت، فکرش را نمی‌کنم، آرزوی شهادت را دارم.

وی در مورد تصمیم رفتن شهید محمدی به سوریه گفت: در ابتدا در مورد تصمیمش به من چیزی نگفته بود، اما بعد از یک هفته گفت که دارم با خودم کلنجار می‌روم که اصلا برای چه می‌خواهم بروم، اول برای خودم پاسخ بدهم که هدفم از رفتن چیست و بعد به دیگران بگویم. او به من گفت که دل کندن از شما برای من آسان نیست اما من باید به تکلیف عمل کنم، عشق به حضرت زینب (س) عشق والاتری است و باید از زندگی مان برای دفاع از اهل بیت (ع) بگذریم.

صبوری را از حضرت زینب (س) بیاموزید

همسر شهید محمدی افزود: صبری که امروز در نبودن همسرم دارم از دعای خیر شهید است که همیشه می‌گفت حضرت زینب (س) خیلی سختی کشید اما بسیار صبوری کرد پس شما هم صبوری کنید.

وی با اشاره به دعای مورد علاقه شهید محمدی گفت: همسرم همیشه به من این دعا را یادآور می‌شد که از خدا بخواه عاقبت بخیر شویم؛ به همین خاطر تلاش می‌کردم بیشتر از هرچیزی به عاقبت به خیری همسرم فکر کنم و آنچه خیر است را برایش بخواهم ولی همه این موارد، دلیل بر عدم دلتنگی من نسبت به مردی که از او درس‌های زیادی در زندگی گرفتم نخواهد شد.

سلیمانی در مورد تنها یادگار همسر شهیدش اظهار داشت: فاطمه خانم متولد سال 1391 است. من اسم فاطمه را خیلی دوست داشتم و اسم را که پیشنهاد دادم و ایشان با کمال میل پذیرفتند. خیلی بچه دوست بود؛ تربیت فاطمه را به من سپرده بود و می‌گفت از تربیت دخترمان شانه خالی نمی‌کنم ولی مادر بهتر می‌تواند دختر را تربیت کند و از همان دو سالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و چادر بیرون برود.

وی ادامه داد: فاطمه خانم و پدرش خیلی زیاد به‌هم علاقه داشتند با اینکه جواد زیاد به ماموریت می‌رفت اما هیچ وقت از محبت کردن به دخترمان کم نگذاشت و نبودش را جبران می‌کرد.

همسر شهید محمدی گفت: جواد در تمام طول زندگی خود سعی می‌کرد پشتیبان ولایت فقیه باشد و با بصیرت پای آرمان‌‌های انقلابی بماند هیچ‌وقت سفر راهیان نورش را ترک نکرد، او در آخرین عید عمر خود به جای تبریک عید برای همه دوستانش نوشت: «دعا کنید شهید بشم».

آخرین قصه رفتن

وی افزود: آقا جواد قبل از رفتنش به سوریه، قصه حضرت رقیه علیها السلام را برای فاطمه گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد؛ حالا در روزهای نبودنش فاطمه  کوچک بارها قصه را در ذهن خود مرور و با پدرش درد و دل می‌کند.

شهید جواد محمدی و همه شهدای مدافع حرم قبل رفتن آخرین قصه خود را گفتند و بار سفر بستند، آخرین قصه جواد برای فرزندش بود، قصه‌ای از دختری بنام رقیه (س) که تا همیشه درس بزرگی برایش خواهد بود چرا که از زبان قهرمان زندگی‌اش شنیده است.

آخرین قصه‌ها روایت شد و جوانان، پدران، برادران و همسران این سرزمین راهی شدند و به آرزوی دیرینه خود رسیدند و در این راه هرگز تردید نکردند، باید آنقدر استوار باشیم که راهشان را ادامه دهیم، دلتنگی‌ها بسیار است اما به غروری که مردان ما به ما هدیه کردند می‌ارزد.

انتهای پیام/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon