مسئولان محترم "لبخند درمانی" را کنار بگذارید!
در شــرایط کنونی که عوامــل اقتصادی بر شــرایط نابسامان اجتماعی دامن زدهاند، گرانیها سبب شده تا مردم نتوانند به معنای واقعی شاد باشند و تاثیر آن را بر ســلامتی مردم نمیتوان نادیده گرفت؛ "لبخند درمانى" باید کنار گذاشــته شود و ...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ امیر محمود حریرچی/ جامعهشناس: اخیراً وزیر بهداشت گفته "سلامت روان جامعه را در دستور کار قرار خواهند داد!" بهعنوان یــک متخصص ســلامت عمومی میخواهــم بگویــم که طبق تعریف ســازمان جهانی بهداشت "انســان سالم فردی است که از نظر روانی شاد باشد" این مسئله به همین سادگی تعریف میشود یعنی اگر انسانی به لحاظ روانی شاد نباشد به این معناست که دچار نوعی از اختلال روانی بوده که شایعترین آنها افسردگی، اضطراب و پریشان حالی است.
آنچه که ما در جامعه شاهد آن هستیم و درباره آن صحبت میشود این است که عوامل اجتماعی در این موضوع نقش اساســی ایفــا میکنند؛ در شــرایط کنونی که عوامــل اقتصادی نیز بر شــرایط نابسامان اجتماعی دامن زدهاند! گرانیها سبب شده تا مردم نتوانند به معنای واقعی شاد باشند و تاثیر آن را بر ســلامتی مردم نمیتوان نادیده گرفت؛ حال اگر وزارت بهداشــت میخواهد در این زمینه کاری انجــام دهد باید این را در نظر داشته باشد که سلامت روانی جامعه یک موضوع فرابخشــی اســت و این وزارتخانه به تنهایی نمیتواند از پس آن بر بیاید!
آمارها و بررسیهای متعدد نشان میدهد که بیش از 30 درصد جامعه ایرانی بالای 18 سال، به طریقی دچار نوعی از اختلالات روانی هستند که شایعترین آنها هم افسردگی و اضطراب ناشی از فشارهای روانی گوناگون است؛ حال وزارت بهداشت بــرای این افراد چه برنامه و مداخلهای میتواند داشته باشد؟ حــداکثر این است که با پرسشنامههای مخصوص، غربالگری انجام دهــند و این افراد را شناســایی کرده یا مراجعین را به روانپزشــک یا مشاور معرفی کنند البته معلوم نیســت که چنیــن امکاناتی را هم داشته باشند ولو بنا به نیاز تعداد تختهای بیمارستانی را در بخش بســتری بیماران روانی عمدتاً در مورد روان نژندها افزایش دهند.
با همه این اوصــاف حتی اگر وزارت بهداشــت غربالگری هم انجام دهد یا پاسخگوی بیماران مراجع باشد و به درمان آنها به روشهای گوناگون بپردازد، در واقع به وظیفهاش عمل کرده اما در سطح کلان چه؟! چرا که عوامل بیرونی شکلگیری آسیبهای روانی همچنان به قوت خودشان باقی هستند؛ بیکاری، تورم، وضعیــت اقتصادی، عدم پاسخگویی مسئولان و وعــدهها و امیدهای توخالی که مردم را به ســمت ناامیدی سوق میدهد! و البته لبخنــددرمانیهــای همیشــگی، عواملی هســتند که آســیبهای روانی را بــه وجود آورده و وزارت بهداشــت به تنهایی نمیتواند همه این مشکلات را بر طرف سازد.
مسئولین مملکتی مىخواهند با لبخنددرمانى، قیافههای حق بهجانب گرفتن همراه نمایش اعتماد به نفس و وعده وعید! آرامش را به جامعه برگردانند در حالى که این امر میســر نمىشــود مگــر اینکه با ارائه کارنامهای شفاف از اقداماتشان در سالیان از دست رفته و اینکه در جهت توسعه همهجانبه کشور پیرو برنامهای راهبردی باشند و نه غرق در روزمرهگیها و دلخوش به وعدههایی سرگرم کننده! بلکه آنگونه که مردم لمس کنند سوارهها از پیادهها خبر دارند و قابل اعتمادند.
در حال حاضر حتــى کانونهاى خانواده نیز متزلزل هســتند؛ آمار طلاق سیر صعودی دارد، تشکیل خانواده برای جوانان با دشواریهای زیاد همراه است، خشونت در جامعه رواج داشته، دائم به انحای گوناگون و حتا ناخواسته در حال تحقیر یکدیگر هستیم؛ از طرفی فشــارهاى اقتصادى و اجتماعى سبب شــده تا آستانه تحمل مردم کاهش یابد، از آموزش مهارتهای زندگی اجتماعی و نحوه مدیریت استرسها هم خبری نیست.
در هر حال پیشگیری، درمان و توانبخشی اختلالات روانی کاملا فرابخشى است و همه عوامل باید نســبت به آن احساس مسئولیت کرده و نقششــان را بپذیرند و به آن عمل کنند؛ "لبخند درمانى" باید کنار گذاشــته و در عمل به مردم نشــان داده شود که اوضــاع در حال بهبود اســت.
وقتى مردم با تمام وجودشان سختىها را لمس مىکنند! شــما نمــىتوانید به آنها بگویید همه چیز آرام است و مشکلى نداریم! عمده جامعه ما این روزها درگیر نحوه تامین حداقل نیازهای معیشتیشان هستند لذا چگونه با وارونه جلوه دادن مصائب و مشکلات حاد جامعه انتظار دارید آرامش خود را حفظ کنند؟ در دوران معاصر نتیجه توسعهیافتگى در همه حوزهها این است که مردم یک کشور شاد باشند و رضایتمند از زندگیشان.
انتهای پیام/