سومین سالروز درگذشت شیخ جعفر شجونی؛ هرکس از هرکجا برای سخنرانی دعوت کند، "نه" نمی‌گویم + تصاویر

سومین سالروز درگذشت شیخ جعفر شجونی؛ هرکس از هرکجا برای سخنرانی دعوت کند، "نه" نمی‌گویم + تصاویر

وقتی زنگ می‌زنند که شجونی بیا فلان شهرستان‌ سخنرانی. اول می‌بینم که برای آن‌ روز جایی دعوت هستم یا نه. اگر نباشم قطعا می‌روم و اصلا نمی‌پرسم که محل سخنرانی کجاست و شما چند نفر هستید؟ چون همین که چند جوان می‌خواهند حرف من را بشوند کافی است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، امروز، 16 آبان سومین سالگرد رحلت مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر شجونی است؛ شیخ جعفر شجونی از یاران دیرین امام و رهبری است که بیان صریح و مواضع انقلابی و البته سابقه مبارزاتی او را شهره عام و خاص و کرده بود.

شیخ جعفر شجونی در  بخشی از خاطرات خود درباره مبارزات سیاسی خود گفته بود: سال 1334 اولین زندان ما بود با شهید نواب صفوی و اولین عکس متعلق به 59 سال قبل است و عکس دیگر نیز مربوط به سال 1352 در کمیته مشترک است.من 25 بار زندان بودم اما مدت آن کم و زیاد بود...در سال 1352 چند وقتی بود که از طرف رژیم شاه به خاطر سخنرانی‌ها و مطالبی که در منبرهایم طرح می‌کردم ممنوع‌المنبر شده بودم. روزی آقایی از من برای سخنرانی در مسجد حجت واقع در خیابان اتابک خیابان خاوران، روبروی پارک فدائیان اسلام (مسکرآباد سابق) دعوت کرد. با خودم گفتم اینجا کسی من را نمی‌شناسد، دعوت آن‌ها را قبول می‌کنم. سر وقت در مسجد حجت حضور یافته و بالای منبر رفتم. حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کلّه مأمورین شهربانی پیدا شد، فهمیدم که برای دستگیری من آمده‌اند و به ناچار سخنرانی را نیمه تمام گذاشته و از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند و تا پاسی از شب در آنجا بودم. سپس یک عینک لاستیکی به چشمم زدند و دیگر جایی را نمی‌دیدم و مرا به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند...»

حجت‌الاسلام جعفر شجونی به عنوان کسی که در 15 خردادماه 1342 حضور داشته، از خاطرات خود در آن روز اینگونه توصیف می‌کند: «رئیس ساواک بازار، آشکارا می‌گفت شجونی روزی بدنه بازار را با سخنرانی به آتش می‌کشد. بنده آن زمان روزی 10 تا 12 بار سخنرانی داشتم ساعت 12 شب 15 خرداد همسر سید غلامحسین شیرازی به من زنگ زد که همسرم را دستگیر کردند و مأموران ساواک در هنگام دستگیری به شما فحاشی می‌کردند. تا لباس‌هایم را گم و گور کنم صدای زنگ خانه من به صدا درآمد تا مأموران موفق شوند در خانه مرا بشکنند من از دیوار همسایه پریدم و فرار کردم. البته تیمسار ساواک به همسرم گفت: "محمدتقی فلسفی، حاج اشرف کاشانی، شمس گیلانی را دستگیر کردیم به شوهرت بگو بیاید و خودش را معرفی کند به ما خوش می‌گذرد." چند وقتی که از قم فرار کردم در باغ‌های کرمانشاه پنهان بودم تا اینکه دوستانی را که دستگیر کردند بعد از سه ماه آزاد کردند. بعد از آنکه به ملاقات دوستان آزادشده‌ام رفتم مرا دستگیر کردند و بعد از یک روز، آزادم کردند.»

 

حجت‌الاسلام جعفر شجونی به عنوان کسی که در 15 خردادماه 1342 حضور داشته، از خاطرات خود در آن روز اینگونه توصیف می‌کند: «رئیس ساواک بازار، آشکارا می‌گفت شجونی روزی بدنه بازار را با سخنرانی به آتش می‌کشد. بنده آن زمان روزی 10 تا 12 بار سخنرانی داشتم ساعت 12 شب 15 خرداد همسر سید غلامحسین شیرازی به من زنگ زد که همسرم را دستگیر کردند و مأموران ساواک در هنگام دستگیری به شما فحاشی می‌کردند. تا لباس‌هایم را گم و گور کنم صدای زنگ خانه من به صدا درآمد تا مأموران موفق شوند در خانه مرا بشکنند من از دیوار همسایه پریدم و فرار کردم. البته تیمسار ساواک به همسرم گفت: "محمدتقی فلسفی، حاج اشرف کاشانی، شمس گیلانی را دستگیر کردیم به شوهرت بگو بیاید و خودش را معرفی کند به ما خوش می‌گذرد." چند وقتی که از قم فرار کردم در باغ‌های کرمانشاه پنهان بودم تا اینکه دوستانی را که دستگیر کردند بعد از سه ماه آزاد کردند. بعد از آنکه به ملاقات دوستان آزادشده‌ام رفتم مرا دستگیر کردند و بعد از یک روز، آزادم کردند.»

 

شیخ جعفر شجونی بعد از انقلاب اسلامی، با رای مردم و در اولین دوره، وارد مجلس شورای اسلامی شد و بعد از آن نیز مسئولیت‌های مختلفی را به عهده گرفت. شیخ جعفر شجونی اصل را بر گفت‌وگو با مردم گذاشته بود و می‌گفت "این منبرهای که می‌روم و این دیدارهای که با مردم و جوانان‌ دارم از هر مسئولیتی در این کشور برایم مهمتر است". او همچنین در دولت سازندگی و اصلاحات به عنوان منتقد دولت در تهران و شهرستان‌های حضور پیدا می‌کرد و معمولاً در پاسخ به هر تلفنی برای دعوت به سخنرانی پاسخ منفی نمی‌داد. او در همین زمینه گفته بود: وقتی زنگ می‌زنند که شجونی بیا فلان شهرستان‌ سخنرانی. اول می‌بینم که برای آن‌ روز جایی دعوت هستم یا نه. اگر نباشم قطعا می‌روم و اصلا نمی‌پرسم که محل سخنرانی کجاست و شما چند نفر هستید؟ چون همین که چند جوان می‌خواهند حرف من را بشوند کافی است و من وظیفه دارم که بروم"

 شیخ جعفر شجونی در انتخابات سال 84 به حامیان سرسخت محمود احمدی‌نژاد شهره بود و در انتخابات 88 نیز از او حمایت کرد اما این حمایت دلیلی بر مخالفت با برخی اشکالات دولت نهم و دهم و مهمتر این آن، حلقه انحرافی نبود.

آن مرحوم در یکی از سخنرانی‌ها خود درباره دولت احمدی‌نژاد گفته بود «یکی دیگر از نقاط منفی این است که متأسفانه لجبازی کمر رئیس‌جمهور را شکست. ما هم آدمی نیستیم که بخواهیم به ایشان توهین کنیم. خود من شخصاً 10 استان کشور رفتم تا برای احمدی‌نژاد تبلیغ کنم. تبلیغ من برای این بود که ایشان آرمان‌‌ها  و اهداف خوبی داشت و مانند حضرت امام (ره) صحبت می‌کرد.. مگر آقای مشایی کیست که در زیر آسمان ایران آتش به پا کرده است. نه مراجع و نه جامعه روحانیت و هیچ‌کس از او راضی نیست. معلوم نیست که این شخص هانری کورمن یا پروفسور است که خط قرمز آقای رئیس‌جمهور شده است. هر جای دنیا هم که می‌رود، این فرد را با خود می‌برد و نشان می‌دهد. سؤال من این است که این مشایی چه تافته جدا بافته‌ای است که این دولت آبرویش را فدای ایشان کرده است؟»

و اما، 16 آبان 95 رسانه‌ها از فوت شیخ جعفر شجونی خبر دادند؛ امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در پیام تسلیتی که برای شیخ جعفر شجونی صادر کرده بودند، تصریح کردند:  جناب حجة‌الاسلام آقای حاج شیخ جعفر شجونی از مبارزان دیرین با رژیم طاغوت و از وفاداران به امام و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی در سراسر عمر تبلیغی خود بود. منبرهای روشنگر و بیان صریح و شیرین او خاطره‌های ماندگاری در ذهن و دل آشنایان این روحانی شجاع بر جای گذاشته است.

تصاویر از مراسم رحلت مرحوم شیخ جعفر شجونی:

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon