گزارش تاریخی| آیا «میرزا کوچک‌خان جنگلی» به‌‌دنبال تجزیه ایران بود؟

گزارش تاریخی| آیا «میرزا کوچک‌خان جنگلی» به‌‌دنبال تجزیه ایران بود؟

میرزا کوچک‌خان رهبر نهضت جنگل در دوران حکومت احمدشاه قاجار بود که به دلیل برخی اقداماتش وی را جدایی‌طلب معرفی می‌کنند. اتهامی که در سال‌های اخیر علیه میرزا کوچک‌خان شدت گرفته است.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم- «آیا میرزا کوچک خان تجزیه طلب بود؟». این سوالی است که هربار با رسیدن ایام 11 آذر و سالروز شهادت میرزا کوچک‌خان جنگلی در رسانه‌ها و میان علاقه‌مندان به تاریخ مطرح می‌شود.

در سال‌های اخیر سلطنت‌طلب‌ها نیز در شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی برای توجیه سربریدن میرزا کوچک‌خان و سرکوب نهضت جنگل به‌دست رضاشاه، در تلا‌ش‌اند از وی یک شخصیت ضد میهنی بسازند و از او با عنوان یاغی و شورشی یاد کنند. 

در گذشته نیز برخی تاریخ‌نگاران مانند ناظم‌الاسلام کرمانی نویسنده «تاریخ بیداری ایرانیان» جنگلی‌ها را در ردیف اشرار و غارتگران دانسته و ملک‌الشعرای بهار نیز در کتاب تاریخ احزاب سیاسی، میرزا کوچک خان و محمدتقی‌خان پسیان را متهم می‌کند که هدفشان قصد تصرف ایران بوده است.

با این‌حال نگاهی به اسناد و مدارک و درک درست داشتن از شرایط سیاسی‌ آن روزهای ایران می‌تواند ما را به حقیقت میرزا کوچک خان و اهداف پشت صحنه جنبش جنگل نزدیک کند. 

«یونس استادسرایی» معروف به میرزا کوچک خان فرزند میرزا آقا بزرگ، طلبه‌ای بود که فعالیت سیاسی را در زمان استبداد صغیر و قیام مشروطه‌خواهان آغاز کرد و در فتح قزوین شرکت داشت. وی در اواخر سال 1915م با کمک میرزا علی‌خان دیوسالار که در مازندران مستقر بود، هیئت اتحاد اسلام را تشکیل داد. از نام این کمیته پیداست که نهضت آنها بیشتر از همه جنبه اسلامی داشته چراکه میرزا هم در مسجد جامع رشت و هم در مدرسه محمودیه سرچشمه تهران به تحصیل علوم حوزوی مشغول بود. 

با انعقاد قرارداد 1919 توسط وثوق‌الدوله، میرزا که مدتی در تهران شاهد مرارت‌های مردم و نفود قدرت‌های بزرگ در میان دولتمردان ایرانی بود، به‌تشکیل حزب جنگل مبادرت کرده و روزنامه جنگل را منتشر کردند. 

در آن زمان، روس‌ها در شمال ایران مستقر بودند و جنگلی‌ها به‌آنها صدماتی وارد می‌ساختند و چندین مرتبه درصدد براندازی آنان برآمدند و برخوردهای شدید در جنگ داوساو، جنگ کسا، جنگ مالکون و جنگ ماسوله بین آنان درگرفت.

بعد از آنکه روس‌ها از شکست نهضت جنگل ناامید شدند، درصدد برآمدند با جنگلی ها مذاکره کنند. مذاکراتی میان میرزا کوچک‌خان و نظامیان روسی و همچنین انگلیسی‌ها که درصدد بودند نیروهایشان را به شمال بفرستند، برقرار شد. با وقوع انقلاب شوروی در روسیه، انگلیسی‌ها نیروهای بیشتری را به شمال ایران می‌فرستند که همین موجب شدت درگیری میان جنگلی‌ها و انگلیسی‌ها شد تا اینکه در مردادماه سال 1297 شمسی معاهده‌ای میان هیئت اتحاد اسلام و انگلیسی‌ها منعقد می‌شود و انگلیسی‌ها تعهد می‌کنند در امور داخلی ایران مداخله نکنند  و در عوض بطور آزاد قوای خودشان را از جنوب به‌شمال ایران برای حمایت از روس‌ها ببرند.

با توسعه کار جنگلی‌ها در شمال ایران، دولت مرکزی اراده چندانی بر این مناطق نداشت و شاید همین مسئله موجب شده باشد که برخی فکر کنند میرزا کوچک‌خان دولتی مستقل تشکیل داده است. باید به این نکته توجه کرد که آن زمان عملا در ایران شاهد بی‌دولتی بودیم و علی‌رغم بر سر کار بودن احمدشاه قاجار، نواحی مرکزی و بخصوص جنوب ایران در تصوف قوای متفقین بود و قحطی بزرگِ ناشی از غارت انبار آذوقه‌ها توسط انگلیس‌ها و روس‌ها موجب شد تا یک چهارم جمعیت ایران قتل‌عام شود. در چنین شرایطی، خطه شمال به دلیل سرسبزی و حاصلخیزی و همچنین تسلط جنگلی‌ها، تنها مامنی بود که برخی با پای پیاده خود را به آنجا می‌رساندند تا در امان باشند.

دکتر محمدقلی مجد بخشی از کتاب "قحطی بزرگ" را به قحطی در گیلان اختصاص داده و در آن به نقش میرزا کوچک خان در مقابله با قحطی در گیلان و حتی کمک به قحطی‌زدگان تهران و همدان و سایر شهرهای ایران برای جلوگیری از قحطی پرده برداشته است. 

نگاهی به سازوکار موجود در حکومت جمهوری که میرزا در شمال تاسیس کرد نشان می‌دهد هدف وی نه جدا کردن آن خطه از حاکمیت ایران، بلکه تنها اعتراضی به سازوکار دولت مرکزی بود که اهداف انقلاب مشروطه را گم کرده بود. همان اهدافی که موجب می‌شد مرحوم مدرس نیز برای آن بجنگد و در نامه‌ای، میرزا و شیخ محمد خیابانی را از خدمتگزاران و وطن پرستان ایران‌‌ معرفی می‌کند. در واقع آنها درصدد براندازی حکومت بی کفایت قاجار و تسری دادن اهداف هیئت اتحاد اسلام به سایر نقاط کشور بودند. 

شیخ محمد خیابانی نیز همان زمان در آذربایجان قیام کرده و با میرزا کوچک‌خان ارتباط برقرار ساخت تا مشترکاً قیام کنند. در واقع میان آنچه شیخ محمد خیابانی و میرزا کوچک‌خان دنبال می‌کردند با‌ آنچه سید جعفر پیشه‌وری سالها بعد در آذربایجان دنبال می‌کرد تفاوت ماهوی وجود دارد. پیشه‌وری حکومتی نه با نام ایران بلکه با نام آذربایجان تاسیس کرده و به نام خود سکه ضرب کرد اما میرزا هیچگاه نام ایران را از نهضت جنگل حذف نکرد. 

برای مثال، شعار روزنامه جنگل که از شماره اول روی تمام شماره‌های این روزنامه در سرلوحه آن درج شده بود، این عبارت بود که «این روزنامه فقط نگاهبان حقوق ایرانیان و منور افکار اسلامیان است.» و به‌جای تاکید بر گیلان یا مازندران یا شمال ایران، تاکید میرزا و جنگلی‌های اصیل بر حفظ نام ایران بود. 

حتی در دورانی که نهضت جنگل به صورت رسمی حاکمیت مرکزی ایران را دیگر به رسمیت نشناخت و نظام جمهوری را تشکیل داد، شعار روزنامه جنگل هم تغییر کرد و این عبارت در بالای آن درج شده بود: «این روزنامه ناشر افکار کمیته انقلاب سرخ و ارگان حکومت جمهوری شوروی ایران است» و باز در این شعار هم هیچ رنگ و بویی از تجزیه طلبی در آن وجود ندارد و به جای جمهوری شوروی گیلان عبارت جمهوری شوروی ایران درج شده بود.

همچنین در دورانی که گیلان تحت نفوذ قوای جنگل قرار داشت، از سوی دولت مرکزی هم حاکم برای گیلان انتخاب می‌شد و سران نهضت جنگل این حاکمان را به رسمیت می‌شناختند و اگر لازم می‌شد با آنها به عنوان نماینده دولت گفتگو می‌کردند مانند علی خان ظهیرالدوله، ابوالفتح خان حشمت الدوله، صالح خان آصف الدوله، مهدی فرخ (معتصم السلطنه) و عبدالحسین خان سردار معظم خراسانی (تیمورتاش) و سایرین.

در دورانی که نهضت جنگل به صورت رسمی حاکمیت مرکزی ایران را دیگر به رسمیت نشناخت و نظام جمهوری را در گیلان تشکیل داد، چیزی که تشکیل شد یک حاکمیت اسلامی به نام «جمهوری ایران» بود نه «جمهوری گیلان» که قرار بود این جمهوری به تهران کوچ کند و در پایتخت قرار بگیرد و حاکمیت مرکزی ایران را کنار بزند و در اسناد نهضت، نامی از جمهوری گیلان نیست. در اعلامیه «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فداییان جنگل گیلان» که اولین بیانیه حکومت جمهوری تازه تاسیس میرزا کوچک است که جمهوری را در ایران اعلام کرد و بازتاب های شدیدی در ایران داشت. در این بیانیه آمده که «وقت و موقع استفاده ظلم دیده های ایرانی و قوای ملی جنگل که ذخیره همه احرار ایران است فرا رسیده. حالیه این قوه ملی با کمک و معاونت عموم نوع پروران دنیا … خود را به اسم جمعیت انقلاب سرخ ایران موسوم کرد.» در پایان این بیانیه آمال خود را ذکر کرده‌اند که به اجرا گذاشته شده است و اولین بند آن این است: «جمعیت انقلاب سرخ ایران، اصول سلطنت را ملغی کرده، جمهوری شوروی را رسما اعلان می‌کند.»

در این بیانیه، حتی یک بار هم به صورت تلویحی هیچ اشاره ای به «جمهوری گیلان» نکرده است بلکه با صراحت در اعلامیه جمهوری، سخن از جمهوری ایران کرده است.

میرزا کوچک خان همچنین در دوران تاسیس جمهوری، عنوانی که برای خویش می‌شناخت و با همان عنوان نامه‌ها و مکاتبات داخلی و خارجی را امضا می‌کرد، عنوان «صدر شورای انقلابی جمهوری ایران» بود و بعد از این عبارت امضای کوچک جنگلی درج می‌شد.(مقاله میثم عبداللهی در پایگاه موسسه مطالعات مبارزات اسلامی گیلان).

همچنین مرام‌نامه هیئت اتحاد اسلام 34 ماده داشت که در 9 فصل تنظیم شده بود. بر طبق این مواد مملکت باید از طریق نمایندگان اکثریت ملت اداره شو. همه افراد بدون تفاوت نژاد و مذهب از حقوق مساوی و از آزادی بهره‌مند هستند و تقریبا بین قانون اساسی مشروطه و مرامنامه هیئت مغایرتی وجود نداشت.

میرزا کوچک‌خان در یکی از مذاکراتش با هیئت روس در شمال

با روی کارآمدن دولت مشیرالدوله، وی دو هیئت نمایندگی به شمال ایران فرستاد. در همین ایام تحولاتی در این منطقه رخ داد. نیروهای شوروی وارد شمال شدند و برخی اعضای نهضت جنگل که تفکرات کمونیستی داشتند به همکاری با آنها پرداخته و  اعلام جمهوری کردند و سید جعفر پیشه‌وری هم روزنامه "کمونیست" را منتشر کرد.  در این زمان میرزا که اساسا نهضتش جنبه اسلامی داشت، تیرماه 1299 به نشانه مخالفت از رشت بیرون رفت و انشعابی جدا از نهضت جنگل شد. 

با کودتای سیاه در سال 1299 و نخست‌وزیری سید ضیاء، وی در تماس با میرزا کوچک خان یک مهلت 6 ماهه خواست تا خواسته‌های‌ آنها را اجرا کند اما دولت سید ضیا دیری نپایید. با وزیر جنگ شدن رضاخان، وی حملات شدید را به سمت شمال آغاز کرد. قوای جنگل اکثرا تسلیم یا متفرق شدند و میرزا کوچک‌خان هنگامی که در حال حرکت به سمت خلخال بود تا نیرو جمع کند، در جنگل دچار سرمازدگی شد و به شهادت رسید. 

در واقع با نفوذ سوسیال دموکرات‌ها بعد از پیروزی انقلاب اکتبر 1917 یک حرکت و برخورد ناگوار علیه میرزا آغاز می‌شود و وی را متهم به ارتجاع می‌کنند و میرزا مجبور می‌شود از رشت خارج شود. در واقع از مقطعی به بعد نهضت جنگل صرفا آینه تمایلات میرزا نبوده بلکه بخشی از آن بازتاب افکار کمونیست‌ها  بود که در شمال کشور به سر می‌بردند. از طرفی بخشی از نیروهای مستقر در جنگل جاسوس سفارتخانه انگلیس بودند. 

گریگور یقیکیان، از ارامنه ساکن رشت که در آن زمان ارتباطات نزدیکی با سران نهضت جنگل داشت جاسوس بریتانیا بوده است. اسناد منتشر شده از آرشیو وزارت خارجه انگلستان در این زمینه راهگشاست.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon