نقد توئیت منتقدان به فیلم‌های روز هفتم جشنواره فیلم فجر| از طنین ماجرای نیمروز تا حمله به مقر فساد!

نقد توئیت منتقدان به فیلم‌های روز هفتم جشنواره فیلم فجر| از طنین ماجرای نیمروز تا حمله به مقر فساد!

نقدهای برخی از منتقدین سینما به فیلم‌های روز هفتم جشنواره فیلم فجر منتشر شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، فیلم‌های پرحاشیه هفتمین روز از جشنواره فیلم فجر نگاه‌های متفاوتی را به خود جلب کردند.

در این روز فیلم‌های لباس شخصی ساخته امیر عباس رفیعی، خروج ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا و آتابای ساخته نیکی کریمی اکران شد.

سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر , سینما ,

نمایی از فیلم لباس شخصی

#لباس_شخصی

کریم نیکونظر: طنین ماجرای نیمروز را می‌شود درش حس کرد. محصول تازه‌ اوج تلاش می‌کند ملی باشد تا ایدئولوژیک، اما حذف اجباری دو سکانس مهم فیلم، به همین موضع بی‌طرفانه و انسانی لطمه زده. 

بهنام قاسمی: فیلم جایی میان سینمای حاتمی‌کیا و مهدویان سردرگم مانده است. البته که کارگردان جوان و با استعداد است و می‌توان این فیلم را سیاه مشق یک کار اولی دانست. فارغ از این‌ها ضعف در بازیگری ( شاید بخاطر استفاده از بازیگران تازه کار)  مشهود است.  پازل‌های قصه سفر قهرمان تا رسیدن به حل معما بصورت جذاب چیده نشده‌اند و برای همین همراهی ایجاد نمی‌کنند. این مشکلات باعث می‌شود که زمان طولانی فیلم، بیش از پیش احساس شود.

سهیل کریمی: قصه پرکشش پلیسی و امنیتی.  ماجرایی که شنیدنش مخاطب را میخکوب می‌کند. بخشی از تاریخ انقلاب اما با برداشت‌های شخصی و کم و زیاد کردن‌های پرونده برای جذابیت بیشتر سناریو. خیلی از دیالوگ‌ها شعار محض بود. بازی خوب مهدی نصرتی در فیلم قابل تقدیر است. و در آخر چرا برخی فکر می‌کنند که فیلم تطهیر حزب توده است؟

جبارآذین: این فیلم می‌توانست یک فیلم خوب اجتماعی سیاسی باشد چنانکه از پژوهش مکفی و مناسب تاریخی و اجتماعی درباره تفکرات و عملکرد حزب توده و درام سازی محکم و منجسم برخوردار بود. این فیلم با بضاعت کنونی یک اثر متسوط و سطحی نگر است.

امیررضا مافی: لباس شخصی فیلم مهمی است. آغاز بازگشایی پرونده‌هایی است که در تمام این سال‌ها مسکوت مانده؛ قرائتی درباره‌ی یک ماجرا که تلاش می‌کند ایدئولوژیک نباشد. خیلی‌ها گمان می‌کنند حزب توده مرده است، اما بررسی آن لازم است، زیرا توده‌ای‌ها با چپ‌ها متفاوت‌اند و چپ‌های امروز را باید شناخت.

 

سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر , سینما ,

نمایی از خروج

#خروج

تقی فهیم: کار بزرگ، آدم‌های بزرگ می‌خواهد. باز هم حاتمی‌کیا خبرساز شد. باز هم عده‌ای فیلمی از او انتظار داشتند که خودشان می‌خواهند. باز هم به نظرم حاتمی‌کیا فیلمی ساخته که در قواره خودش است نه آنچه برخی می‌خواهند. خروج، منهای موضوع و محتوایش، اثری با شکوه در قد و قواره پرده بزرگ سینما شده است. یک اثر ژانری (با مولفه‌های وسترن). با بحران بسیار جذاب و انفجاری افتتاح می‌شود، ملودرامی با طراوت شکل می‌گیرد و حماسه‌ای به فینال می‌رسد.

فرامرز قریبیان، کلاس بازی حسی برگزار می‌کند. از نگاه نافذ تا راه رفتن یک شورشی . (از بقیه بازی‌ها دفاعی ندارم، به فیلم آسیب زده‌اند). در واقع پرده اول فیلم در سینمای ایران تازه و چشم نواز و تکان‌دهنده است و شاید تکرار نشدنی. پرده دوم افت محسوسی دارد، پرده سوم جان می‌گیرد و حرف نهایی فیلمساز را دراماتیزه می‌کند. حاتمی‌کیا در خروج، اولین فیلم روستایی موثر را می‌سازد، همچنانکه این فیلم بین اعتراض و اغتشاش مرزبندی و آنرا نمایشی می‌کند. دوربین حاتمی‌کیا در کنار معترضین، مطالبه‌گر است.  برایشان حق قایل است، کما اینکه اغتشاش را به رسمیت نمی‌شناسد. طراحی صحنه، گریم، خصوصاً موسیقی که وجه ملودرام فیلم را تشدید می‌کند و فضاسازی و میزانسن‌ها قابل قبول و در مجموع قدرت خلق زیبایی شناسی دارند و ... و بماند در فرصتی دیگر.

مهرزاد دانش: خروج، اگر نه بدترین، که از بدترین‌های کارنامه حاتمی‌کیا و این دوره از جشنواره است. ملغمه‌ای پوپولیستی از شعار و خطابه و موسیقی پرحجم و جلوه‌های متظاهرانه CGI و احساسات‌گرایی‌های رقت‌بار. عمق شخصیت و موقعیت و درام؟ صفر.

سهیل کریمی: استاد شعر گفته است صدر تا ذیل. استاد در ایهام و اشاره تبحر دارند. استاد اصرار دارند که بر بنر شهید فیلمشان قید شود مدافع مرزهای وطن که تکمله‌ای باشد بر شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران که زیرپوستی در شعبده به وقت شامشان گفته بودند. 

جبارآذین: خروج فیلم کم اهمیتی از یک سینماگر با اهمیت با بازی درجه یک بازی گری شاخص به نام فرامرز قریبیان است. حاتمی‌کیا پیوسته کوشیده بروز باشد اما خروج در حد توانایی‌ها و قابلیت‌های او نیست و فیلمی در مضون و ساختار متوسط است.

رضا ساکی: خروج حاتمی‌کیا فیلم خوبی است. فیلم مهمی هم هست. مسئله فیلم، تعریف خروج است. فیلم درباره بی‌قانونی است. وقتی که گاه فقط باید به شعبه اصلی پاستور مراجعه کرد. فیلم درباره دولت‌ها است نه دولتی خاص. فیلم درباره حکمرانی دولتی است و در جست‌وجوی حکمرانی مدرن. دولت عادل.

میلاد دخانچی: مانند حسین(ع) که علیه یزید خروج می‌کند، خروج درباره طغیان مردم حاشیه علیه حاکمان است و قم را مقری فاسد برای سو استفاده صاحبان قدرت معرفی می‌کند! فیلمی متوسط از حاتمی‌کیا که سعی می‌کند با لنز "واید" قصه‌ای "تله" تعریف کند. بر عکس آژانس، رحمت بعد از ناامیدی از پاستور به فلسطین نمی‌رود.

علیرضا مجمع: خروج حاتمی‌کیا از چیزی که فکر می‌کردم بدتر بود. هیچ اثری دیگر از کارگردان کرخه نیست. همه چیز در شعار می‌گذرد از عدل‌آبادش گرفته تا سکانس فاجعه حرم قم و دیدار با رییس‌جمهور. اگر می‌خواهید بدانید مهم‌ترین فیلمساز بعد از انقلاب چگونه از اوج به کف می‌رسد خروج را حتماً ببینید.

بهنام قاسمی: بعضی فیلم‌ها سنجاق کارگردانی دارند. خروج خود حاتمی‌کیا است. رحمت همان ابراهیم است که عمری کشاورزی کرده. در زمین فرهنگ دانه کاشته و حال نگران آب شوری است که به زمینش روانه گشته. رحمت هم مثل حاتمی‌کیا در ابتدای راه همقطارانی داشته اما اکنون تک و تنها در میان مانده است.  ملاقلی‌پورها و درویش‌ها دیگر یا رخت سفر بسته اند و یا... هرچه است،  در سرزمین عدل آباد حاتمی‌کیا مثل همه این سال‌ها دنبال اعتراض است. 
اعتراضی بدون خروج. اگر آتش بیاران معرکه‌ای چون آتشکارها، بگذارند.

امیررضا مافی: خروج تداوم حاتمی‌کیا است.همان مسیری که می‌رفته، خوشمان بیاید یا نیاید.همان شعارهایی که همیشه داده با تغییر در لحن و فضا به اقتضا قصه و پیرمردهایی که ساده‌دل‌اند و شوخ و مسیر که برایش مهم است. شاید خروج مطابق سلیقه‌مان نباشد، اما این هیاهو علیه فیلم را نمی‌فهمم.

سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر , سینما ,

نمایی از آتابای

#آتابای

جبارآذین: آتابای بیانگر پخته‌تر شدن کریمی در کارگردانی فیلم است. ساخته جدید وی از نظر مضمون داستان و کارگردانی به سینما و دیدگاه اجتماعی جامعه نزدیکتر شده است.

بهنام قاسمی: قصه‌ای باورپذیر از انسان‌هایی درک کردنی و همراه کننده. زمزمه زندگی در میان همه تلخی‌ها و ناکامی‌هایش.  قصه تکرار شونده عشق از گلوی سه نسل و با آواهای گوناگون.  ریسک خارج شدن از فضاهای نخ نما شده شهری و رفتن در دل طبیعت.  جایی که آدم‌ها ناخوداگاه شاعر می‌شوند و شعری که در نهایت خانم کریمی به زیبایی سروده است.

سهیل کریمی: واقعیتی رمانتیک و شاعرانه با دیالوگ‌های خوب و واقعی و به جا. نقطه اصلی قوت فیلم زبان اصلی فیلم اقلیم و زیرنویس فارسی بود. چیزی که خیلی کم در فیلم‌ها دیده می‌شود. حجازی‌فر در آتابای بسیار شبیه بود به آقاموسی در لاتاری. قصه بیشتر در لاک رمان‌های پرفرم و پیچیده قرار گرفته بود. سناریوی خوش فرم و کارگردانی خوش تکنیک. فیلم آدم‌های غیر فیلم‌بین را خسته می‌کند اما من پسندیدم.

انتهای پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران