فیلم "من مادر هستم" فرجام زندگی وارداتی


من مادر هستم

خبرگزاری تسنیم :جیرانی گفت: خانواده‌‌ای که در فیلم من نمایش داده می‌شود، تمام جامعه نیست اما تمام جامعه در حال خطر است. خطری که ما باید مواظب گسترش آن باشیم این است که تحت تاثیر مصادیق مدرنیته سبک زندگی اسلامی - ایرانی ما تغییر می‌کند. اگر این تغییر خدای نکرده گسترش پیدا کند ما با یک فاجعه روبه‌رو می‌شویم.


پازل اتفاقات عجیب و غریب سینمای ایران در سال 91 با حواشی پیش‌آمده برای فیلم «من مادر هستم» تکمیل شد. فیلم فریدون جیرانی بحران یک خانواده مدرن را به تصویر می‌کشد. این خانواده مقید به ارزش‌ها نیست و به خاطر بی‌مبالاتی‌ها پیکره آن از هم می‌پاشد. «من مادر هستم» سال گذشته برای جشنواره فرم پر کرد اما به خاطر اصلاحیات وارده، موفق به حضور در جشنواره نشد. نگرانی مسؤولان، رواج خیانت در فیلم‌ها و توهین به خانواده بود و طبق همین تعریف «من مادر هستم» در ردیف فیلم‌های خیانت قرار گرفت. فیلم هفته گذشته در میان اعتراضات بر پرده آمد.اما اعتراضات نه به خاطرتم خیانت بلکه به خاطر اسم فیلم، عریانی نمایش برخی صحنه ها مثل نوشیدن مشروبات الکلی ، سیگار کشیدن و نیز دلایل قصاص اخر فیلم است.فریدون جیرانی در گفت و گو با روزنامه وطن امروز، ضمن پذیرش برخی انتقادات گفته که حاضر است برخی صحنه ها را اصلاح کند. 

*آنچه در نگاه نخست در کارنامه شما جلب توجه می‌کند، این است که عمده آثارتان یک طبقه خاص و یک سبک زندگی را نقد می‌کند.

جیرانی:ملودرام‌هایی که من ساخته‌ام از «قرمز» و «شام‌آخر» در یک جریان قرار می‌گیرند به این دلیل همه فیلم‌های یادشده طبقه متوسط مرفهی که در واقع سعی دارد زندگی مدرن را تجربه کند و با مشکلاتی مواجه می‌شود را نقد می‌کند. من عاشق ملودرام‌های دهه 60 سینمای آمریکا هستم. ملودرام‌هایی از این جنس معمولا وقتی وارد این فضا می‌شوند، واکنش‌هایی در پی دارند. به عنوان مثال «نوشته بر باد» فیلم مورد علاقه من است. یکی از کاراکترهای این فیلم (دورتی مالون) دختری الکلی از یک خانواده مرفه است که زندگی یک جوان و عشقش را نابود می‌کند. وقتی فیلم می‌خواهد فضای یک زندگی را نشان بدهد باید برود تا ته آن فضا. من از این جنس ملودرام‌ها می‌سازم. این جنس ملودرام‌ها به هرحال برای تاثیرگذاری باید این فضا را داشته باشند. یک نکته در حاشیه عرض کنم. من 30 سال است که در سینما کار می‌کنم. شاید 30 سال کار فیلمسازی نکرده‌ام اما 30 سال است کار می‌کنم. دیگر می‌فهمم خط قرمز چیست. من در ملودرام‌هایم از «قرمز» تا «من مادر هستم» به دنبال پیام‌های اخلاقی بوده‌ام. پیام اخلاقی باید از دل روابطی بیرون آید که شما آن روابط را در واقع زیر ذره‌بین قرار بدهید و بگویید این روابط دچار مشکل است. از دل روابطی که به مشکل دچار است، این زندگی و فاجعه به بار آمده است.

*البته فیلمساز باید در نشان دادن این فاجعه حواسش جمع باشد. یک جور راه رفتن روی تیغ است.

جیرانی:دقیقا. نشان دادن این نوع زندگی حتما محدودیت‌هایی دارد نه اینکه همه چیز عریان باشد. من که در نشان دادن بی‌اخلاقی و منکر افراط نکردم. منکر را نشان ندادم که بگویم ‌جذاب است. منکر در فیلم من جذاب نیست چون فاجعه به بار می‌آورد. رویداد اصلی فیلم، ‌در حالت بی‌خبری و در حالتی که مشروب مصرف شده است، رخ می‌دهد. چون اتفاق تلخ، ‌محور درام است، نشانه‌‌ها را هم باید نشان دهیم و بگوییم این یک هشدار است، مواظب‌ باش. بگوییم که الکل و شرب خمر فاجعه‌آفرین است. داستان فیلم ما درباره الکل نیست.

درباره یک سبک زندگی است. یک سبک زندگی در جامعه ایرانی. این سبک زندگی متاسفانه در حال گسترش است. این شکلی نیست که این سبک زندگی مال 2 درصد جامعه باشد. در طی این سال‌ها لایه‌هایی از طبقه متوسط سنتی جابه‌جا شده‌اند. افرادی از مناطق پایین شهر رفته‌اند به مناطق بالا. طبیعتا از نظر فرهنگی و اجتماعی موقعیت‌شان تغییر کرده است. سبک زندگی به آنها هجوم می‌آورد، نسل جوان این‌ خانواده‌ها دارد به سمت آن سبک زندگی سوق پیدا می‌کند. جامعه ایران جامعه‌‌ای بشدت در حال گذار است و اگر فکری به حالش نکنیم این جامعه در حال گذار، این سبک زندگی فریبنده (که ماهواره، اینترنت و اغلب رسانه‌های جمعی آن را تبلیغ می‌کند) می‌تواند به شکل گسترده‌‌ای بیشتر خانواده‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. از این زاویه به سازندگان چنین فیلم‌های منتقد به این سبک زندگی باید بگویید دست شما درد نکند که شهامت به خرج دادید و این سبک زندگی را به چالش کشیدید. من واقعا موقعی که فیلم را می‌ساختم فکر می‌کردم دارم یک فیلم اخلاقی می‌سازم. تصورم این نبود که چنین اتفاقی می‌افتد.

*عمده گلایه‌ها به خاطر نمایش عریان شرب خمر در فیلم است. البته در سریال خودتان (مرگ تدریجی یک رویا) و حتی کلاه پهلوی و سوپراستار صحنه‌های شرب خمر هست اما همگی نتیجه فاجعه‌بار این عمل را هم نشان داده‌اند.

جیرانی: ببینید اصلا فیلم من درباره شرب خمر نیست. من به دوستانی که آن شب در سینما آفریقا در آن فضای پر تنش دور من جمع شده بودند، نگفتم که مدل آدم‌های فیلم من کمتر مشروب بخورند. این یک شوخی بود تا فضای متشنج آنجا کمی آرام بگیرد. (با خنده) آدم دیوانه می‌تواند چنین تفکری داشته باشد که نوشیدن کمتر شرب خمر را تایید کند. فیلم من در کلیت می‌گوید این «سبک زندگی» انجام خیلی کارها را مجاز می‌داند. در مجاز دانستن این سبک زندگی ما دچار یک اتفاقات و فجایعی می‌شویم. من می‌خواستم نمود چنین تقبیحی درباره این سبک زندگی را در فیلم نشان دهم. باید کلیت درام را تحلیل کرد نه جزئیاتش را.

*ایراد دیگر فیلم درباره پایان آن و کیفیت قصاص است.

جیرانی:فیلم من چالش قصاص نیست. تقبیح قصاص هم نیست. آقای موسوی، تهیه‌کننده فیلم یک مقاله مفصلی آماده کرده‌اند و در آن به‌طور کامل در این باره توضیح داده‌اند که بزودی منتشر می‌شود. باز هم تاکید می‌کنم «من مادر هستم» در نکوهش یک سبک زندگی است. فیلم ما درباره خیانت هم نیست. فیلم نمی‌خواهد بگوید این روابط درست است. اگر می‌خواستیم این سبک زندگی را تقدیس کنیم، پایان فیلم را تلخ تمام نمی‌کردیم. در فیلم فرجام همه پرسوناژها تلخ است تا نشان دهیم این شرایط بد ماحصل تبعیت از سبک زندگی نامطلوب است. دقت کنید همه سرانجام تلخی دارند؛ هم مادر، هم پدر، هم آوا، ‌هم سیمین کاشف و هم سعید. ناهید هم سرانجام تلخی دارد. فیلم نمی‌خواهد نشان دهد این سبک زندگی دارای جذابیت است. ‌فیلم دارد می‌گوید این شیوه زندگی نه تنها جذابیت ندارد، بلکه امکان دارد از دل آن فاجعه به بار آید. زندگی‌‌ای که بدون در نظر گرفتن عرف و شرع همه چیز را مجاز می‌داند از منظر ما نکوهیده است. آن هم در ایران در حال گذار که تشخیص مدرنیته دشوار است. خانواده این فیلم ظاهری نکوهیده از مدرنیته را در زندگی پیاده می‌کنند بدون اینکه تفکرش را داشته باشند.

*متاسفانه برای سبک زندگی ایرانی – اسلامی هم تلاش زیادی تاکنون صورت نگرفته؛ از آن سو سبک زندگی وارداتی دارد کم کم رواج می‌یاید.

جیرانی:سبک زندگی ایرانی باید از یک جامعه در حال گذار پیدا شود. امروز همه مظاهر مدرنیته وارد کشور ما شده. یک فیلمی هست به نام خانه غریبه‌ها ساخته جوزف منکیه ویچ. فیلم درباره مردی از نسل گذشته است که ادوارد جی رابینسون نقشش را بازی می‌کند. 3 تا پسر دارد مال نسل امروز. این مرد یک دیالوگ کلیدی دارد. می‌گوید: «من زمانی که اینجا زندگی می‌کردم یک بانک تاسیس کردم، خانه حیاط‌دار داشتم و... اما الان خانه‌ها حیاط ندارند. توالت و دستشویی گوشه خانه است و...» این دیالوگ زیبا سبک زندگی را مورد پرسش قرار می‌دهد. 2 تفکر میان 2 سبک زندگی را نشان می‌دهد. آمریکا داستان این سبک زندگی را داشته است. هندوستان به نوعی گرفتار این سبک زندگی بوده. آنها هم درباره ورود مدرنیته دچار مشکلاتی بوده‌اند و برای حفظ فرهنگ خودشان تلاش می‌کردند. من در فیلم می‌گویم برای حفظ ارزش‌های اسلامی- ایرانی باید مواظب باشیم. سبک اصیل خودمان را نباید در توفان مظاهر مدرنیته از دست بدهیم. هند سعی کرده خودش را با آن سبک زندگی مهاجم تطبیق دهد. ما باید سبک زندگی خودمان را با مظاهر مدرنتیه تطبیق دهیم. باید قبول کنیم که این سبک زندگی در حال رواج است. باید مراقب بود که این آمیزش زندگی سنتی با سبک زندگی مهاجم، فاجعه به بار نیاورد. خیلی رک و صریح بگویم؛ تلویزیون و رادیوی ما یک سبک زندگی مشخص را ترویج می‌کند. سعی می‌کند از نشان دادن یکسری فجایعی که در حال اتفاق است، پرهیز کند. در حالی که سبک زندگی وارداتی، جامعه ما را دارد ویران می‌کند نه از نظر سیاسی، از نظر اجتماعی. اتفاقا از نظر سیاسی فکر نمی‌کنم آنچنان مشکلی داشته باشیم. از منظر اجتماعی مشکلات زیاد است. سبک زندگی مهاجم از طریق رسانه‌های جمعی، بافت اجتماعی ما را تهدید می‌کند. دوران جوانی ما تنها سینما وجود داشت. تلویزیونی در کار نبود. امروز ماهواره؛ انواع کانال‌های مختلف و انواع سبک زندگی را تبلیغ می‌کند. من زمانی که جوان بودم صبر می‌کردم پدرم از محل کارش بازگردد تا با هم ناهار بخوریم. خانواده همگی با هم سر یک سفره می‌نشستند. الان اینجوری نیست. سبک زندگی وارداتی آمده و شکل فاجعه‌بارش آن چیزی است که در فیلم ما وجود دارد. اینکه فیلمسازان دیگری مثل رضا میرکریمی سبک زندگی دیگری را نشان بدهند خیلی تلاش ارزنده‌‌ای است. روشنفکران مسلمان باید تلاش کنند سبک زندگی ایرانی را در جامعه در حال گذار تبیین کنند. این تبیین سبک زندگی در جامعه در حال گذار، خودش خیلی موضوع مهمی است.

*یعنی نکوهش وتبیین باید توأمان باشد.

جیرانی:من سبک زندگی مهاجم را نکوهش می‌کنم اما نظریه‌پرداز نیستم. امثال میرکریمی باید بیایند تئوری‌سازی و تبیین کنند. سبک زندگی مهم‌ترین معضل جامعه ماست. دوستان متعهد ما فکر نکنند که امروز همه از سبک زندگی سنتی تبعیت می‌کنند. بغل‌دستی‌های ما ممکن است یکجور دیگر زندگی کنند. فقط مربوط به تهران هم نیست، در شهرهای کوچک هم این اتفاق افتاده چون مظاهر مدرنیته به همه جا رفته. این سبک زندگی دارای جذابیت‌های نفسانی است. اگر هشدارهای لازم در قالب آثار سینمایی صورت نپذیرد ممکن است این جذابیت وارد زندگی شما شود. من می‌دانم جوانان بسیاری تحت تاثیر این جذابیت نیستند؛ دانشکده می‌روند؛ درس می‌خوانند، اعتقاداتشان را حفظ می‌کنند اما همه جامعه این هوشیاری را ندارند. یک لایه از طبقه متوسط به خدا تحت تاثیر جذابیت‌های نفسانی این سبک زندگی دارند تغییر می‌کنند. من به عنوان یک فیلمساز نگران هستم.

*گریزی هم از مظاهر مدرنیته نیست، مهم نوع برخورد با آن است.

جیرانی:قبل از انقلاب، جوان جنوب شهری به سینمای محل خودش می‌رفت. به سینما شهرفرنگ (آزادی) مراجعه نمی‌کردند. الان جوان ساکن جنوب شهر برای دیدن فیلم به سینما آزادی مراجعه می‌کند. کافی‌شاپ می‌نشیند. کافی‌شاپ برایش جذاب است. در دهه‌های 40 و 50 تقسیم‌بندی فرهنگی وجود داشت. یعنی فیلم‌های ایرانی تا میدان انقلاب به پایین اکران می‌شد و فیلم‌های خارجی از میدان انقلاب به بالا. ما 2 نوع تماشاچی داشتیم. تماشاچی آلن دلون می‌رفت شهر فرنگ، تماشاچی فردین سینما آسیا. الان اینطوری نیست. الان تماشاچی برای دیدن فیلم به بالای شهر مراجعه می‌کند، جذابیت بالای شهر و مظاهر مدرن که جذابیت زیادی دارد را می‌بیند. این میزان مصادیق تغییر، در حال گسترش است. فرهنگ مصرف‌گرایی در زمان ما نبود. زمانی که من در دانشگاه درس می‌خواندم اگر یک نفر با ماشین شیک وارد دانشکده می‌شد پدرش را در‌می‌آوردند! الان من در دانشگاه صنعتی شریف 30 شاگرد فیلمنامه‌نویسی داشتم، 29 نفر ماشین شیک داشتند. داستان دیگری در حال اتفاق است.

‌‌*آقای جیرانی! با همه اینها و قبول این نکته که فیلمساز باید هشداردهنده باشد، قبول کنید آدم‌های فیلم شما قابل تعمیم نیستند.

جیرانی:خانواده‌‌ای که در فیلم من نمایش داده می‌شود، تمام جامعه نیست اما تمام جامعه در حال خطر است. خطری که ما باید مواظب گسترش آن باشیم این است که تحت تاثیر مصادیق مدرنیته سبک زندگی اسلامی - ایرانی ما تغییر می‌کند. اگر این تغییر خدای نکرده گسترش پیدا کند ما با یک فاجعه روبه‌رو می‌شویم. فکر نکنید یک دفعه یک اتفاقاتی می‌افتد. باید از همین الان برایش چاره بیندیشیم. علمای دینی باید وارد گود شوند و چاره‌‌ای برای این تغییر بیندیشند. یعنی فکر کنند زندگی اسلامی – ایرانی چگونه با مظاهر مدرنیته تطبیق پیدا کند.

*بزرگ‌ترین ایراد فیلم شما نام آن است.

جیرانی:پیشنهاد یکی از اعضای شورا این بود که اسم فیلم تغییر کند و «من مادر نیستم» شود. من خیلی مشکلی با تغییر نام فیلم نداشتم.

*شما در نوشتن فیلمنامه نرگس هم مشارکت داشتید. در آن فیلم نام فیلم نرگس است اما قهرمان اصلی آفاق. اینجا معنای پارادوکسیکال فیلم مد نظرم نیست. از نظر فقهی این اسم متناسب با فیلم نیست.

جیرانی:داستان نرگس و آفاق ماجرای دیگری است اما من خودم دنبال اسمی می‌گشتم که جایگزین این عنوان شود. احساس می‌کردم این فیلم اسم دیگری می‌طلبد. واقعا هم اسم دیگری می‌طلبد. اما بعدا آقای موسوی (تهیه‌کننده) به من گفت در فیلم چون موضوع مادر بودن شخصیت آوا، ناهید و سیمین مطرح می‌شود، بگذاریم همین اسم باشد. این اسم به معنای مادر نمونه نیست.

*اما مخاطب واژه مادر بودن را برداشت می‌کند.

جیرانی:شاید اسم را تغییر می‌دادیم بهتر بود. البته برای تغییر اسم دیگر دیر شده است.

*یعنی در اصلاحیه کنونی، الزامی به تغییر اسم فیلم نیست؟!

جیرانی:خیر، اصلاحیه درباره اسم نیست.

*در پوستر خیلی ابهام ایجاد می‌شود. مثلا باران کوثری که دستش را روی شکمش گذاشته است!

جیرانی:این انتقاد را قبول دارم. این نکته هم درست است که باید اسم فیلم را تغییر می‌دادیم. به هر حال این فیلم روی مساله مادر نمونه بودن تاکیدی ندارد و چنین استنباطی از فیلم خارج نمی‌شود.

*چون درفقه اسلامی رحم مقدس است و مادر بودن در مسیر همان اصالت رحم در فقه اسلامی مطرح می‌شود از این زوایه خیلی حساسیت برانگیز است.

جیرانی:کاملا قبول دارم.

*منتقد انتقاد می‌کند والبته پیشنهاد هم می‌دهد. یکی از علایق شما درام‌های دادگاهی در تاریخ سینماست. اگر این ملودرام در یک دادگاه آغاز می‌شد قالب بهتری به خود نمی‌گرفت‌؟

جیرانی:نمی‌شد. راستش من اینجوری به فیلم فکر نکرده بودم. ولی روایت دادگاهی هم می‌توانست باشد.

*و از دادگاه مسیر داستان غیر‌خطی می‌شد‌؟

جیرانی:الان هم غیرخطی است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon