گزارش| فریاد خشم بر سر تمدن غربی در آمریکا

گزارش| فریاد خشم بر سر تمدن غربی در آمریکا

عصاره آنچه این روزها در آمریکا می گذرد، خشم مردم از سیستم لیبرال دموکراسی و در ابعاد وسیع تر تمدن غرب است که در این سالها و روزها نتوانست از آزمون های خود سربلند بیرون بیاید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حدود 244 سال پیش در چنین روزی آمریکا اعلام استقلال کرد تا به ایوتوپیای رویایی برای مهاجران تبدیل شود. اما سنگ بنای ایالات متحده از همان ابتدا کج گذاشته شد. کشوری که قرار بود با اعلام استقلال از زیر یوغ استعمار بریتانیا رها شود، به سیستمی برای استعمار و استثمار نوین تبدیل شد.

حال عمو سام این روزها هم چندان خوب نیست و مبتلا به ویروس عالم گیر کرونا شده است. کرونا بیش از 43 میلیون را در این کشور را از کار بیکار کرده و آنها را با مشکلات اقتصادی مواجه کرده است. اما بیشتر از کرونا، سیستم لیبرال دموکراسی حاکم بر ایالات مردم، جیب مردم را خالی کرده است. اعتراضات در همه 50 ایالت آمریکا و پایتخت سیاسی آن واشنگتن که با جرقه قتل جورج فلوید توسط پلیس شعله ور شد، یادآور زخمی قدیمی است که مردم آمریکا را به سطوح و حتی به خیابان ها آورد.

در این اعتراضات که کم و بیش هم ادامه دارد پلیس آمریکا با مشت آهنین به سرکوب معترضان پرداخت؛ معترضانی که این بار با صدای بلندتر و مشت هایی گره کرده به خیابان ها آمده بودند.  اعتراضات ابتدا در اعتراض به قتل جورج فلوید، سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس آغاز شد. اما به مرور اقشار مختلف مردم به تظاهرات پیوسته و علیه تبعیض و نابرابری سیستماتیک در آمریکا شعار برآوردند.

آمریکا جمعیتی حدود 328 میلیون نفر دارد که بیش از 56 میلیون نفر آنها لاتینو تبار، بیش از 40 میلیون نفر سیاهپوست، بیش از 17 میلیون نفر آسیایی تبار، بیش از 3 میلیون نفر سرخپوست یا بومیان، حدود 2 و نیم میلیون ایرانی و میلیون ها عرب هستند. با فرض اینکه هیچکدام از سفیدپوستان به نابرابری اقتصادی و نوع رفتار سفیدپوستان با نژادهای و ملیت های دیگر اعتراض نداشته باشند، دست کم بیش از 120 میلیون نفر از مردم آمریکا دل خوشی از وضعیت جاری و نابرابری ندارند. هر چند که بسیاری از سفید پوستان هم از مشکلات اقتصادی رنج می برند و به سیاست های اقتصادی حکومت آمریکا معترض هستند. مصدر اعتراضات در آمریکا در حقیقت تبعیض سیستماتیک نژادی و اقتصادی در این کشور است که با کاتالیزوری به نام مرگ فلوید به واکنش مردمی منجر شد.

کرونا و اعتراضات 2020 لرزه بر اندام لیبرال دموکراسی در آمریکا انداخت، اما این سیستم زمانی بیشتر به خود می لرزد که می داند به مرور ترکیب جمعیتی به ضرر سفیدپوستان در حال تغییر خواهد بود. بر اساس آمار و تخمین های موجود، جمعیت سفیدپوستان در آمریکا که در سال 2016 حدود 61 درصد بود، در سال 2060 به 44 درصد خواهد رسید. این موضوع زمانی که با چاشنی اعتراضات در اذهان هیات حاکمه آمریکا آمیخته می شود، آنها را به شدت نگران می کند. چرا که به مرور صدای معترضان بلندتر خواهد شد و آنها را در جایگاه بالاتر قرار خواهد داد.

دلیل این امر هم آنست که میزان زاد و ولد در بین رنگین پوستان در مقایسه با سفیدپوستان بالاتر است و در حالی که در حال حاضر جمعیت سفیدپوستان بسیار بیشتر از غیرسفیدپوستان است، میزان موالید آنها با رنگین پوستان در سال 2019 برابر شد و این نشانگر بالاتر بودن نرخ موالید در بین رنگین پوستان است.

این آتش زیر خاکستر در بستری است که در آن لیبرالیسم و نئولیبرالیسم با تشدید شکاف اجتماعی، فاصله بین فقیر و غنی را زیادتر کرده است. در حالی که آمریکا خود را سرزمین فرصت های برابر می نامد، سیستم آن با غیرخودی ها به لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رفتار نابرابر داشته است. خشونت پلیس، سوءمدیریت در دوران کرونا هم نمکی بر زخم عمیق جامعه آمریکا شده است.

جنس و ماهیت اعتراضات آمریکا

حال سوال این است که اعتراضات آمریکا از چه جنسی است و از چه مشربی آب می خورد. شاید تظاهرات در آمریکا از جنس انقلاب به معنای دقیق کلمه نباشد، اما از جنس شورش نیز نیست. چرا که شورش همواره همراه با آشوب طلبی و خشونت معترضان همراه است. آنچه در آمریکا در سطح عمده شاهد بوده ایم، جنبش و جمعیتی عظیم است که به طور نرم در پی تغییر اساسی در سیستم کشورش است. دوم اینکه این جنبش و اعتراض به مرور به سمت ایدئولوژیک شدن پیش می رود. اگر در روز اول به قتل فلوید اعتراض کرد، در ادامه و طی روزهای اخیر به نمادهای برده داری و نژادپرستی نیز معترض شد. سوم اینکه این اعتراضات تازگی ندارد و سالیان متمادی در آمریکا بوده است، اما به دلیل اینکه جنبش بی سر بوده است، به سرمنزل مقصود نرسیده است. آنچه اتفاق افتاده این بوده که این زخم هر از چند وقت یکبار سر باز کرده است، اما خروجی نداشته است. هر چند که این بار شدت، وسعت و مدت آن این بار بیشتر از گذشته بوده است.

سقوط یا افول؟

آنچه در آمریکا امروز اتفاق می افتد منجر به سقوط در این کشور نمی شود، اما افول این کشور در عرصه جهانی حتمی خواهد بود. موضوع افول آمریکا به قدری عیان شده که امروزه بیش از شرق، در غرب نوای آن شنیده می شود. موضوع افول آمریکا و ظهور چین به عنوان ابرقدرت جدید موضوعی است که در آمریکا و اروپا به طور قابل توجهی مطرح می شود. تقابل و زورآزمایی آمریکا با چین در حوزه های اقتصادی، فنی و سیاسی نیز ریشه در نگرانی واشنگتن در این زمینه دارد.

افول آمریکا، به عنوان ابرقدرتی که دهه ها در عرصه بین الملل یکه تازی کرده است، باعث تغییرات در نظم و نظام بین المللی نیز می شود. نوع رفتار چین در کمک به کشورها و همکاری آن با سازمان بهداشت جهانی را می توان با کیفیت رفتار آمریکا در این شرایط که عمدتا معطوف به تحریم کشورها و سازمان های بین المللی بود، قابل مقایسه و مداقه است.

شاید کرونا فرصتی بود که این افول را بیشتر به رخ آمریکا بکشد. آزمون کرونا نشان داد که کشورهای شرقی در مقایسه با غربی ها موفق تر عمل کردند. این امر باعث شد که آمریکا و غرب نتوانند شکست لیبرال دموکراسی را پنهان کنند. یعنی علاوه بر حوزه اقتصادی، لیبرال دموکراسی در حوزه سیاسی، فرهنگی و کارکردی دچار افول است.

چنین وضعیتی در کنار شکست های آمریکا در جنگ ویتنام، افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین باعث شده است که هیمنه ابرقدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی جهان از درون بپاشد. اقدامات متاخر مانند حمله ایران به عین الاسد در انتقام از ترور شهید قاسم سلیمانی و اعزام کشتی های ایرانی به ونزوئلا در میان ناتوانی آمریکا، باعث شده است که هیمنه ابرقدرت جهانی بشکند و مهمتر از آن به چشم بیاید.

نگرانی درباره افول آمریکا پیشتر در واشنگتن شروع شد. شاید دلیل شعار «تغییر» باراک اوباما که در سال 2008 در آمریکا سرکار آمد، تغییر مسیر افول آمریکا بود، اما نه او و نه رئیس جمهور جدید آمریکا نتوانسته اند، مانع این اتفاق شوند.

نقش دونالد ترامپ

دونالد ترامپ نه تنها نتوانسته کاری را به پیش ببرد بلکه این افول را سرعت بیشتری بخشیده است. او که در رقابت با رقیب دموکرات خود بین 6 تا 14 درصد در نظرسنجی ها عقب است، در چند اتفاق اخیر دستپاچه عمل کرد. او در قضیه کرونا آشفته شد و گاها توصیه های عجیبی مانند نوشیدن وایتکس را تجویز کرد و در قضیه اعتراضات واکنش تندی را از خود نشان داد و حتی خواستار آمدن ارتش به خیابان ها برای سرکوب مردم شد. آمریکا که معمولا از طریق سفارتخانه های خود در کشورهای مختلف به دنبال صادرت دموکراسی خود به کشورهای مختلف مانند افغانستان، عراق، ویتنام و ... برای نجام مردم آن کشورها بوده است، شاید بهتر باشد که یک سفارتخانه در واشنگتن تاسیس کند و به نجات مردم آمریکا هم بپردازد. کشوری که به دیگران درس دموکراسی می دهد، کارش به جایی رسیده که در اقدامی کم سابقه در عرصه جهانی خواستار بکارگیری ارتش برای سرکوب مطالبات مردمی و مشروع شده است.

فریاد عدالت خواهی مردم آمریکا باعث شده است که سیستم امنیتی و حاکم در آمریکا مسیر و هدف اعتراضات را از «ساختار» به سمت «کارگزار» تغییر و تقلیل دهد. دموکرات ها هم از این فرصت نهایت استفاده را کرده و به دنبال تک دوره ای کردن ترامپ برآمده اند.

نخبگان سیاسی آمریکا به دنبال این هستند که ترامپ به جای ساختار قربانی شود و همزمان هم تلاش می کنند که از اعتراضات را از کف خیابان ها به فضای مجازی منتقل کنند تا تهدیدی جدی آنها را در ابقای سیستم و ساختار به مخاطره نیندازد. یعنی سیستم امنیتی به نوعی به دنبال تجاری سازی و مدیریت اعتراضات است.

در مجموع می توان گفت که افول آمریکا طی سال های اخیر این پتانسیل را دارد که باعث شود سرمایه های اقتصادی به مرور از این کشور به بیرون کوچ کند، و این فاجعه ای عظیم برای آمریکا خواهد بود.

بنابراین آنچه در حال وقوع است این است که شانس قرار گرفتن تمدن غرب در بن بست روز به روز بیشتر می شود و به عبارتی غرب به لحاظ ایدئولوژیک به در بسته می خورد. به چالش کشیده شدن تمدن غرب همان مفاهیم و مضامینی است که رهبر معظم انقلاب در نامه های خود خطاب به جوانان غربی بدان اشاره کردند. حال در این نبرد تمدنی، کشورهای رقیب مانند چین و روسیه و مستقل مانند ایران در حال مچ اندازی با تمدن غرب هستند و نتیجه این رقابت اخبار خوشی را برای جبهه غربی ندارد.

انتهای پیام/.

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان