ماجرای شروع به کار گروه بی نام از زبان جاسبی در برنامه "سرچشمه"

ماجرای شروع به کار گروه بی نام از زبان جاسبی در برنامه "سرچشمه"

رئیس اسبق دانشگاه آزاد اسلامی گفت: انقلاب اسلامی اقیانوس بزرگی بود که از ده ها هزار رود تشکیل شده بود و گروه بی نام هم یکی از این رودخانه ها بوده است و همه تلاش این بود که مردم یکپارچه شوند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، عبدالله جاسبی در ابتدای این برنامه با اشاره به شروع به کار گروه بی نام گفت: این گروه که اعضای آن از همه نیروهای مسلح قبل از انقلاب بودند از سال 1341 شروع به فعالیت کرد اما تدوین مرامنامه و عضوگیری آن به آواخر دهه 40 باز می گردد.

وی در ادامه درباره زمینه های شکل گیری گروه بی نام اظهار داشت: از سال 41 ما در هیئت های مذهبی شرکت می کردیم و خیلی فعال بودیم. همزمان با این کار مدرسه ای در میدان شوشو به نام مدرسه مهدیه ثبت نام می کرد که من با چند تن از دوستان رفتیم ثبت نام کردیم و حدود یکسال جامع المقدمات می خواندیم.

جاسبی ادامه داد: بعد از 15 خرداد هیئت ها هم فعال و هم سیاسی شده بودند. در این بین اتفاقی افتاد. یکی از دوستان ما گفت هیئت خیلی مدرنی تشکیل شده است و ما هم به این هیئت رفتیم. اولا دیدیم نام این هیئت آیین محمد است. به داخل جلسه رفتیم دیدیم اینها روی صندلی می نشینند و وقتی برنامه اجرا می شد دیدیم همه کروات زده هستند و آخرش نوبت به سخنرانی رسید. فردی به نام ناصر رحیمی سخنرانی کرد و ما میخ کوب شدیم.

رئیس اسبق دانشگاه آزاد عنوان کرد: با این هیئت تماس گرفتیم و قرار شد هفته ای یک بار منزل آقای رحیمی برویم و کلاسی تحت عنوان درس زندکی برپا شد. نکات عمده این جلسه این بود که می خواستند مسائل اخلاقی را دنبال کنند.

جاسبی با اشاره به افراد شرکت کننده در این جلسات عنوان کرد: یکی ازاعضای این گروه مهندس حاج سید جوادی بود. دیگری مهندس محمد خانی بود، مهندس دانشیان و دکتر تبریزی و چند نفر دیگر هم از اعضای این جلسه بودند.

وی تصریح کرد: آقای رحیمی آن زمان تازه  نظامی شده بودند. ما در آن جلسه با یکی از دوستان آقای رحیمی به نام نامجو آشنا شدیم که همین شهید نامجو معروف است و بعدا یکی از اعضای این سازمان شد. ایشان آدم مذهبی نبود و بعدا که در جلسات آقای رحیمی شرکت کرد و همان کاری شمس تبریزی با مولانا کرد رحیمی با نامجو کرد.

جاسبی با بیان اینکه رحیمی سابقه عضویت در انجمن حجتیه داشت گفت: بعد ما جلساتی تشکیل دادیم. من با شهید آیت ارتباط داشتم و کم کم اعضای جدید به این جلسات اضافه می شدند. در این جلسات بحث های خیلی جالبی شد و ما نتیجه گرفتیم که باید به سمت به یک تشکیلات سیاسی برویم. در آن زمان هم هنوز چریک های فدایی خلق و سازمان مجاهدین تشکیل نشده بودند.

رئیس اسبق دانشگاه آزاد مطرح کرد: یکی از کسانی که در جلسات ما بود علی باکری بود که بعدا عضو مجاهدین خلق شد البته ایشان انسان متدینی بود و نظرات خوبی هم داشت. جلسه ای که ما داشتیم. سال 47 ما به این نتیجه رسیدیم که خارج از این جلسه با شهید عباسپور و شهید آیت جلساتی تشکیل دهیم به صورت مخفی. حالا با اضافه  شدن نامجو به این جمع 4 نفر شده بودیم.

جاسبی افزود: وقتی کار نگارش مرامنامه را شروع کردیم شهید باید به سوئیس می رفت  و نتوانست در این برنامه شرکت فعال داشته باشد. برای شهید نامجو هم که نظامی بود نگران بودیم و لذا گفتیم نمی خواهد تو در این جلسات شرکت کنی. به این ترتیب من و شهید آیت کار تدوین مرامنامه  را شروع کردیم و زحمات زیادی برای این کار کشیدیم.

وی گفت: ما برای تدوین این مرامنامه مانیفست احزاب مختلف در جهان را می خواندیم. این گروه  نامی نداشت و زمانیکه که می خواستند کتاب این گروه را منتشر کنند من نام آنرا بی نام گذاشتم. این اقدام هم بدلیل رعایت حفاطت اطلاعات بود و اگر در آن زمان بویی از نفوذ ما در گارد جاویدان می بردند تمام ما را اعدام می کردند.

جاسبی به بیان اینکه من هیچوقت فداکاری محمدرضا رحیمی را فراموش نمی کنم عنوان کرد: ناصر رحیمی در اثر یک بیماری ناشناخته درگذشت. در مراسم ترحیم ایشان با محمد رضا رحیمی آشنا شدیم و فهمیدیم وی شهید نامجو را می شناسد. بعد دیدیم محمدرضا رحیمی انسان مخلصی است. بعد از ختم ناصر رحیمی یارگیری ما شدیدتر شد و ما محمدرضا رحیمی را جذب کردیم.

رئیس اسبق دانشگاه آزاد درباره مرامنامه گروه بی نام گفت: ما برای تدوین این مرامنامه دو سال وقت گذاشتیم و یک مرامنامه 14 بندی تدوین کردیم که اگر الان هم آنرا بخوانید کهنه نشده است. در این مرامنامه راجع به اسرائیل، آمریکا، اسلام و حتی انسان صحبت به میان آمده است.

وی اظهار داشت: ما گفتیم برای یارگیری بهترین زمینه ما هیئت های مذهبی است. ما بخاطر حضور شهید نامجو و محمد رضا رحیمی گفتیم باید شاخه نظامی داشته باشیم و این موضوع را به عهده ابن دونفر گذاشتیم البته مهندس شکرریز هم به آنها کمک می کرد. ما یک تشکیلات بسیار آهنین از نظر اطلاعاتی درست کرده بودیم و دو سه مورد دستگیری هم که پیش آمد چیزی لو نرفت.

وی افزود: یکی از چیزهایی که ما آموزش داده بودیم این بود که با هر حیله ای که بلد هستید نباید چیزی را بپذیرید. یکی دیگر از کارهایی که می کردیم این بود که کتابهای مدنطرمان را به دستفروش ها می دادیم و می گفتیم این را برای ما بفروش ودرصدی هم خودت بردار آنوقت به اعضا می گفتیم این کتاب را از فلان دستفروش بخرید.

جاسبی ادامه داد: ما موقعی افراد را دعوت می کردیم  که مطمئن شویم بپذیرد. البته  ما خیلی ها را عوض نکردیم و در حد سمپات نگهداشتیم تا برای ما خطری نداشته باشند.

رئیس اسبق دانشگاه آزاد درباره رعایت حفاظت اطلاعات و نفوذ در گارد شاهنشاهی در گروه بی نام عنوان کرد: شهیدان اقارب پرست و کلاهدوز با هم فامیل بودند. هر دو عضو تشکیلات ما بودند و هیچکدام از عضویت دیگری خبر نداشتند. وقتی که اینها عضو شدند شهید نامجو گفت ما نیروهای متدین را شناسایی و جذب می کنیم. یکی از جاهایی که ما برای نفوذ مدنظر داشتیم گارد شاهنشاهی بود تا دسترسی به شاه داشته باشیم.دو بار شهید کلاهدوز و طوطیایی گفتند ما قدرت این را داریم تا شاه را ترور کنیم. البته ما مخالفت کردیم زیرا می دانستیم آمریکا بر ارتش مسلط است و بلافاصله فرد دیگری را بجای شاه منصوب کرده و همه را سرکوب می کند.

وی ادامه داد: ما سراغ بحث های چریکی رفتیم و این موضوع را مطالعه کردیم. بعد دیدیم مبارزات چریکی دیگر کارایی ندارد زیرا بعد از الجزایر و کوبا دیگر این چنین پیروزی بدست نیامد. ما تشخیص دادیم بالاخره زمان انفجار مردم فرا میرسد و در آن زمان ما باید با کمک عناصری که در ارتش داریم به  کمک قیام کنندگان بپیوندیم.

رئیس اسبق دانشگاه آزاد اظهار داشت: در روزی که اعلام شد فردا حکومت نظامی است، یکی از دوستان نقل کرد که آیت الله طالقانی بعد از اینکه امام پیام داد مردم حکومت نظامی را بشکنند به ایشان پیام داد که این کار درست نیست امام گفته بود همان حرفی که زدم درست است. یکی از کسانیکه که اطلاعات را به امام داد همین آقای رضا رحیمی بود که با آقای ناطق صحبت کرده بود و آقای ناطق هم ایشان را نزد امام برده بود و رحیمی به امام گفته بود که اینها می خواهند حکومت نظامی بکنند و نباید این کار انجام شود.

جاسبی گفت: روزی که قرار بود اینها حکومت نظامی کنند قرار بود با تانک بیایند به هوانیروز آنجا را تسخیر کنند و بعد هم مردم را بکشند کار را یکسره کنند این کار را هم قرار بود گارد جاویدان انجام دهد. شهید کلاهدوز آن روز با مذاکراتی که با نامجو می کند تصمیم می گیرد تانک ها را از کار بیندازد و تا صبح این کار را می کند و صبح که تانک ها به  میدان می آیند کارایی نداشتند.

وی درباره سابقه فعالیت اعضای این گروه در ساواک گفت: در مورد ارتش نفراتی را داشتیم. مثلا سرهنگ کتیبه فردی بود که با توصیه ما به اطلاعات ارتش رفت. اما درباره ساواک چنین چیزی نداشتیم چون کسی حاضر نبود به ساواک برود.

جاسبی در پایان گفت: انقلاب اسلامی اقیانوس بزرگی بود که از ده ها هزار رود تشکیل شده بود و گروه بی نام هم یکی از این رودخانه ها بوده است و همه تلاش این بود که مردم یکپارچه شوند. همه اینها هم کار خدا بود و ما فرضمان این بود که تا سه  نسل باید قربانی شویم تا حکومت اسلامی تشکیل شود اما با لطف خدا پیروزی انقلاب به دو دهه هم نکشید.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران