ماجرای پوتین‌های گمشده در خط مقدم چه بود؟


ماجرای پوتین‌های گمشده در خط مقدم چه بود؟

جانباز یزدی دوران هشت سال دفاع مقدس به بیان خاطره ای جالب از دوران هشت سال دفاع مقدس پرداخت و روایتی از پوتین‌های گمشده در خط مقدم بیان کرد.

جانباز سرافراز غلام‌رضا زارع در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در یزد اظهار داشت: من غلام‌رضا زارع هستم و سال 65 در عملیات کربلای پنج شرکت کردم و مجروح شدم، یکی از خاطرات من در خصوص جنگ، زمانی است که به منطقه اعزام شدیم، ما را به منطقه به نام جنگل بردند تا مجدد تجدید قوا کنیم و تجهیز شویم سپس به خط برویم، هنگام نماز شد و من به نمازخانه پادگان الغدیر رفتم تا نماز بخوانم.

وی تصریح کرد: یکی دو روزی آنجا بودیم، بعد از نماز وقتی آمدم بیرون دیدم پوتین در جایی که گذاشته بودم نیست، صبر کردم تا آخرین نفر از مسجد برود و اگر کسی پوتین را اشتباه برده برگرداند، گذشت تا همه رفتند، از بیرون داخل مسجد را نگاه کردم کسی نبود و مطمئن شدم کسی نیست.

این جانباز یزدی خاطرنشان کرد: با خودم گفتم حتما کسی اشتباه پوتین را پا کرده، همین پوتینی که هست را پا می‌کنم، پوتین را پا کردم، تا آمدم که حرکت کنم، مچ دستم را گرفتند و گفتند کسی که پوتین‌ها را تک می‌زده این است، پیدا شد؛ پوتین را از پایم بیرون آوردند و پا برهنه من را به سمت کانتینر بردند، من التماس می‌کردم که تازه به اینجا آمدم، هیچ اطلاع از ماجرا ندارم، قبول نکردند و گفتند پوتین‌هایی که گم می‌شده کار ایشون هست، کنار کانتینر که من را داخل آن گذاشتند کانتیر دیگری بود، چند نفر از اسرای عراقی داخل آن بودند.

وی تصریح کرد: عراقی‌ها از پنجره کانتینر به من نگاه می‌کردند و از من می‌پرسیدند کجا اسیر شدی، فکر می‌کردند من هم عراقی هستم، من اعصابم خرد بود این‌ها هم مدام از من سوال می‌کردند برای کجایی؟ مال کدام گردان و گروه هستی؟

جانباز هشت سال دفاع مقدس گفت: هر کسی که از کنار کانتینر رد می‌شد التماسش می‌کردم پوتین‌ها که تک میزدند کار من نیست، خلاصه چند ساعتی در کانتینر بودم و بالاخره، باز چند نفری داشتند رد می‌شدند با قسم، آیه و التماس گفتم که حرفم را گوش کنند، پیش من آمدند، گفتند چه خبرت هست؟ من قضیه را تعریف کردم و گفتم تازه به اینجا آمده‌ام.

زارع ادامه داد: قبل از این به چند نفر دیگر هم گفته بودم، اما برایم کاری نکردند و امیدی نداشتم، بعد از چند ساعتی من را پا برهنه به درب تدارکات بردند، پای یک نفر آن پوتینی را که پا کرده بودم دیدم، پوتین خوبی بود و بعدا فهمیدم آن پوتین که پا کرده بودم برای فرمانده بوده است به من یک پوتین جدید دادند و به منطقه رفتیم.

وی افزود: ناگفته‌های زیادی از دوران جنگ وجود دارد، جمع‌آوری خاطرات خانواده‌های شهدا، والدین شهدا و افراد رزمنده و جانبازان خیلی کم انجام شده و الان هم برای جمع‌آوری خیلی دیر شده است، اما هر موقع ماهی را از آب بگیری تازه و خوب است.

رزمنده یزدی دوران جنگ تحمیلی خاطرنشان کرد: خاطرات اگر جمع‌آوری شود برای آیندگان بسیار خوب است، اینکه بدانند و بفهمند انقلاب حاصل خون خیلی از شهدا، زجر کشیدن جانبازان، سختی اسارت آزادگان و بی‌پسر شدن خیلی از خانواده‌ها است سبب می‌شود لز انقلاب و نظام پاسداری کنند و فکر نکنند این انقلاب به سادگی به دست آمده است.

روایتگر هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: اینکه اکنون می‌توانیم با تمام ابرقدرت‌ها مبارزه کنیم به برکت خون شهدا است، هیچ اقتدار و قدرتی به وجود نمی‌آید مگر با زحمات فراوان، این زحمات بر دوش جوانان انقلاب بود و ما جوانان آن روزها وظیفه داشتیم که از میهن و انقلاب دفاع کنیم؛ اما کشور هنوز باید بیشتر پیشرفت کند، جوانان از لحاظ علمی، کار، فعالیت و صنعت باید پای کار نظام باشند تا دیگر در هیچ زمینه‌ای به کشورهای دیگر محتاج و نیازمند نباشیم و خودمان امکانات مورد نیاز خود را فراهم نماییم.

وی افزود: همه مردم دست به دست دهند تا وضعیت اقتصادی و مشکلات را حل کنیم، مردم ما مقاوم هستند و مشکلات آن‌ها را مقاوم‌تر می‌کند اما وظیفه مسئولان است که اسباب زندگی خوب و راحت را برای مردم فراهم کنند.

زارع ادامه داد: با پاسداری از نظام و انقلاب می‌توانیم هر چه زودتر به حکومت عدل الهی و ظهور امام زمان(عج) برسیم و کشور را به دست صاحب اصلی بسپاریم، امیدواریم با توجه مردم و صیانت و احترام به رزمندگان دفاع مقدس از اینکه در این راه قدم گذاشته‌ایم پشیمان نشویم و ادامه دهنده راه شهدا باشیم.

انتهای پیام/781/ش

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon