خلوتنشینی فارسی در تاختوتازهای انگلیسی/ قصه تلخ مرگ یک زبان در تاریخ
خبرگزاری تسنیم: حکایت خلوتنشینی زبان فارسی در میدان تاخت و تازهای انگلیسیها، حکایت امروز و دیروز نیست؛ قصه تلخی است از مرگ یک زبان در طول تاریخ. حالا بیم آن میرود که دوباره این واقعیت تلخ به دست خودمان رقم بخورد.
«شبیخون فرهنگی» تعبیری بود که رهبر معظم انقلاب برای نخستینبار در دیدار با فرماندهان گردانهای عاشورا در تیر ماه سال 71 مطرح کردند. برخی از مردم و حتی مسئولان، از این عبارت تلقی سادهتری در ذهن داشتند، موضوعی محدود به نوع پوشش، برنامههای ماهوارهای و... . اما این همه ماجرا نیست. آنچه که رهبر انقلاب با هوشمندی از آن با عنوان «شبیخون» یاد کردهاند، ارکان وسیعتری از فرهنگ و هویت دینی و ملی ایرانیان را نشانه گرفته است. اگر این عبارت را در کنار دلمشغولیها و بیانات ایشان طی روزهای اخیر کنار هم قرار دهیم، آنوقت عرصه فرهنگ کمی برای همه آنهایی که دردمند آنند، روشنتر خواهد شد.
ایشان در بیانات اخیر خود در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، از زبان فارسی یاد کرده و فرموده بودند:«من خیلى نگران زبان فارسىام؛ خیلى نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستى در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است». با نگاهی به اطراف، مردمی که هر روز با آنها در مورد موضوعات مختلف صحبت میکنیم، زبان غالب رسانههای داخلی و مطبوعات متوجه تغییراتی در زبان نه تنها در سطح واژگان که در سطح نحو زبان نیز میشویم، امری که در صورت تغییر ماهیت زبان را دستخوش دگرگونی عظیم خواهد کرد. اغلب مردم از کاربرد زبان بیگانه، بیشتر انگلیسی، مفهومی چون کاربرد واژگان را به خاطر میآورند. واژگانی که از سر آگاهی یا ناآگاهی گاه به جای لغاتی به کار میرود که طی سدههای مختلف به دست ما رسیده است، اما این تمام ماجرا نیست.
تغییر در زبان از هر نوعی که باشد، غیر قابل اجتناب است. زبانها در طول سدههای مختلف به دلایل گوناگون از جمله همجواری با زبانی دیگر، ارتباط و تعامل فرهنگی و ... تغییر کردهاند. واژگان به راحتی در صورت تمایل سخنوارن، وارد زبان دیگری شدهاند. بسیاری از زبانشناسان این سطح از تغییرات در زبان را آسیبزا برای بدنه آن نمیدانند و مشکل اصلی را در جای دیگری جستوجو میکنند.
اگر فراتر و به صورت بخشبندی به زبان نگاه کنیم، در خواهیم یافت که هر زبانی از سطوح مختلفی تشکیل شده است؛ آوا، واژه و نحو(دستور زبان). سطح میانی، یعنی واژه، به راحتی دچار تغییرات شده و واژگان از دیگر زبانها را میپذیرد، اما مقاومت بیشتر زبان در دیگر سطوح آن یعنی «نحو» و «آوا» صورت میگیرد. تغییر در هر یک از این سطوح، خطر تحولی اساسی در زبان را رقم خواهد زد.
ابوالحسن نجفی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و نویسنده کتاب «غلط ننویسیم» در یکی از مقالات کتاب «درباره زبان فارسی» که زیر نظر نصرالله پورجوادی منتشر شده است، از این موضوع چنین تعبیر میکند: «پایه زبان بر نحو است. دو زبان وقتی متفاوت است که نحو آنها متفاوت باشد؛ بنابراین اگر تغییراتی در نحو زبان روی دهد، شالودۀ آن زبان تغییر میکند.
گرتهبرداری نحوی بر ساخت جمله وارد میشود و شیوۀ آنرا تغییر میدهد. همچنین مانند گرتهبرداری معنایی غالباً به شیوۀ پنهان عمل میکند. بر اثر همین گرتهبرداری، امروزه، بسیاری از حروف اضافۀ فارسی بهجای یکدیگر بهکار میرود، مفعولهای بیواسطه و باواسطه درهم میآمیزد و جای فعل و فاعل و مفعول عوض میشود و جملههای پیرو بر سیاق زبانهای خارجی، آشفتهوار به جملۀ پایه میپیوندد.»
***
زبان فارسی طی قرون متمادی در کوران حوادث و یا در تعاملی دو جانبه از دیگر زبانها تأثیراتی را پذیرفته است. تأثیراتی که هماکنون به صورت رایج مورد استفاده قرار میگیرد و هیچکس، مگر تعدادی که بر زبان خود تعصب و غیرت ویژهای دارند، از کاربردن آنها در مکالمه روزانه خود سر باز نمیزنند. بیشترین بد و بستانهای زبان فارسی با زبان عربی اتفاق افتاده باشد. زبانی که پس از فتح ایران توسط مسلمانان، زبان دینی مردم و دربار ولایات مختلف شد. اگرچه تا قرن پنجم بودند حکامی مانند عمرو لیث که بر به کاربردن زبان فارسی در مراودات اداری و درباری تأکید داشت، اما این رویه کمکم تغییر کرد.
زبان عربی در برههای از تاریخ ایران که زمان آن کم هم نیست، زبان اداری و دیوانی مردم ایران به شمار میرفت. این جدای از تمایل نویسندگان و شاعران فارسیزبان به تألیف به زبان عربی بود. عربیدوستی و عربیگویی فخری برای مؤلفان و نویسندگان به شمار میآمد تا آنجا که بسیاری چون منوچهری بسیاری از واژگان نأمنوس را از این منظر وارد زبان فارسی کرد. بسیاری دیگر نیز به دلیل غلبه زبان عربی و استفاده عموم از مصنفات، آثار خود را به این زبان نوشتند، مانند ابن سینا و ابوریحان، با وجود این زبان فارسی که نهالی تازه سر برآورده در میان مردم بود، خشک نشد، رویید، جان گرفت و درخت پرثمری شد که حتی تاخت و تازهای مغولان بر عرصه فرهنگی ایران نیز نتوانست آن را از ریشه قطع کند.
اما ورود زبان بیگانهای چون انگلیسی در سالهای اخیر حکایتی دیگر دارد. بسیاری از اندیشمندان زبان فارسی، خطر نابودی این زبان با تاخت و تازهای انگلیسیها بیگانه نمیبینند. زبانی که روزی شبه قاره هند را در نوردیده بود، حالا منحصر به نسخههای خطیای شده که در کتابخانهها خاک میخورند. همین وضعیت چندی بعد در پاکستان رخ داد و حالا در افغانستان و تاجیکستان نیز بیم آن میرود که رقم بخورد. کاربرد بیش از اندازه واژگان و به تبعیت آن رسمالخط و نحو زبان در این دو منطقه بسیاری از اساتید را به هشدار و اعلام زنگ خطری برای زبان فارسی واداشته است.
نکته اینجاست که تغییرات را نباید دور داشت. تحول در زبان تنها محدود به افغانستان و تاجیکستان نیست؛ خود ما هم خواسته و بیشتر ناخواسته کمر به همت تغییر در زبانی بستهایم که فردوسیها و سعدیها بر آن خون دلها خوردهاند. نگاهی به کاربرد زبان فارسی در یک روز از مردم عادی گرفته تا روزنامهها و ... این نکته را تأیید خواهد کرد که زبان فارسی در ایران نیز به ابتلای تحول گرفتار شده است. اساتید بسیاری از این تغییرات را برآمده از رسانهها میدانند که کمکم بر زبان مردم عادی نیز تأثیر گذاشته است. نمونههایی چند از تغییرات نحوی زبان را که خیلی ساده از کنار آن گذشتهایم، خاطرنشان میکنیم:
-نگاهی داشته باشیم به گزیده اخبار امروز...
-میریم که داشته باشیم...
-به اندازه کافی کار دارم که نخواهم ببینمش.
-حمام گرفتن.
-غزه بار دیگر توسط جنگندههای رژیم صهیونیستی بمباران شد.
-شهادت امام علی(ع) بر ملت ایران تسلیت باد!
- امروز، مردم در بسیاری از شهرهای ایران برف زمستانی را تجربه کردند.
- تیم ملی به قهرمانی باورد دارد.
- مردم که او را به عنوان قهرمان تلقی کرده بودند ...
...
کثرت ترجمههای غیر اصولی رهآورد چنین نحو نادرستی خوانده شده است. آنچه امروزه زبان فارسی را تهدید میکند، نه تنها از سوی واژگان که از وجوه مختلفی است که هر روز نیشتر جدیدی بر پیکره این درخت چند هزارساله وارد میکند. واژگان و عباراتی که بر پیکره زبان خوش نمینشیند و هر روز بیم آن میرود که با نفوذ در بدنه اصلی، فاصلهای عمیق میان گویشوران با آنچه میراث برجای مانده از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی است، ایجاد کند. فاصلهای میان هندوستان امروز با زبان فارسی.
انتهای پیام/