کلهر: مبنای "فجر" اخلاق مداری و "کن" دین ستیزی است/ فراستی راست گفت که کن سفارش سنگسار به فیلمساز ایرانی می دهد/ رایزنان فرهنگی ما چه کار می کنند؟

کلهر: مبنای "فجر" اخلاق مداری و "کن" دین ستیزی است/ فراستی راست گفت که کن سفارش سنگسار به فیلمساز ایرانی می دهد/ رایزنان فرهنگی ما چه کار می کنند؟

ما در دنیا همفکر زیاد داریم که نمی‌شناسیمشان اما بعد از شهادت با آنان آشنا می‌شویم! اگر رایزن فرهنگی و سفیر ما قبل از شهادت آنان را پیدا کند شاهکار کرده است. راه حل این است که رایزن فرهنگی بگردد و از جریان‌های فرهنگی بهترین‌ها را شناسایی کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر فرصتی شد تا بار دیگر به موضوع همواره مهم و داغ سیاست‌گذاری فرهنگی در حوزه بین‌الملل و جهانی جمهوری اسلامی ایران نگاه کنیم. پدیده‌ای که همواره مورد انتقاد شدید دلسوزان و علاقه‌مندان فرهنگ کشور است و این سؤال را می‌پرسند که چرا فرهنگ ما در جهان به خوبی و آن طور که فرهنگ‌ کشورهای دیگر شناخته شده است، نیست. از سوی دیگر جشنواره‌های فرهنگیِ جهانی ما باید میدانی باشد برای تعامل و ارتباط سازنده و پویای فرهنگی و هنری میان ما و دیگر کشورهای دنیا به طوری که بتوان از ظرفیت آن برای اعتباربخشی به هنر و فرهنگ کشور استفاده شود. همان کاری که دیگر جشنواره‌های دنیا مانند جشنواره سینمایی کن، ونیز، برلین و... می‌کنند و در تمام این سال‌ها به وزین کردن فرهنگ و هنر کشور خود پرداختند.

اما بیشتر جشنواره‌های هنری ما بیشتر از آنکه زمینی برای آشنایی هنرمندان خارج با فرهنگ و همینطور تاریخ و تمدن ما باشند، فضایی برای بزرگ‌نمایی طرف‌های خارجی شده است و تقریباً دستاوردی برای قدرت نرم و فرهنگ جمهوری اسلامی ایران ندارد. حتی در عرصه سم‌زدایی از لجن‌پراکنی‌های کشورهای غربی علیه ایران نیز به طور جدی فعالیت نداشته‌ایم. آیا رایزن‌های فرهنگی ما و سفیران ما نباید در این باره پاسخگو باشند؟ انتظار پاسخگویی از مدیران جشنواره‌ها زمانی که دیدبان‌های فرهنگی ما در خارج از کشور کمترین فعالیت و کارکرد را دارند کمی دور از انصاف است.

در هر حال بررسی و کارشناسی این حوزه نیازمند گفت‌وگو و بحث با افرادی است که مدتی در این عرصه کار کرده و به اندازه کافی تجربه اندوخته باشند. مهدی کلهر اولین معاونت سازمان سینمایی، از بنیانگذاران جشنواره فیلم فجر و عضو چند دوره هیأت داوران جشنواره بین المللی فیلم فجر که سابقه حضور در کشورهای متعدد خارجی چه برای بحث بازار فیلم و چه برای معاملات فرهنگی و هنری را داشته است، در این باره به ما پاسخ می‌دهد.

اولین جشنواره جهانی فیلم فجر شاهد حضور بزرگ‌ترین‌های سینمای آسیا بود

* آقای کلهر سیاست‌گذاری ما در حوزه جشنواره‌های بین‌المللی چه عیب و نقصی دارد که کارگردان بنام و بزرگی مانند احمدرضا درویش می‌گوید که حتی در کشورهای منطقه ما یک فیلم قوی از ایران نیست؟ آیا جشنواره‌ها در این میان اصلاً اثر گذارند یا باید ریشه این خلأ را در جای دیگر جست‌وجو کرد؟

قبل از اینکه من این را بحث کنم باید درباره اصل و اساس فستیوال‌ها توضیحاتی بدهم. الان اگر در خود غرب نگاه کنید،  اگر یک فیلم در کن جایزه بگیرد به احتمال زیاد در فستیوال‌های دیگر که ماهیت متفاتی با آن دارند جایزه نمی‌گیرد یا فیلمی‌که در اسکار جایزه می‌گیرد در جشنواره‌‌ای که به فیلم‌های هنری و تجربی بها می‌دهد، جایزه نمی‌گیرد.

مدیران فستیوال‌ها در اساسنامه جشنواره‌شان نگاه و تفکر مخصوص خودشان را می‌نویسند. البته معمولاً دو سه جمله بیشتر نمی‌نویسند من هم برای فستیوال فجر همین را نوشتم و گفتم ما از سینمایی استقبال می‌کنیم که مباحثش مباحث انسان دوستانه باشد و به مردم احترام بگذارد؛ چیزی که می‌گوییم مردم سالاری.

این متن دو صفحه است که به انگلیسی هم ترجمه شده و همه جا هم هست. آن مقاله را نوشتم آقای جمال امید هم ترجمه کردند، به زبان فرانسه هم ترجمه شده است به عنوان «سینمای پس از انقلاب» و به زبان‌های دیگر مانند اسپانیایی و عربی هم ترجمه شده است.

علی لاریجانی , شهید آوینی , سینما , فیلم , سینمای جهان ,

ما بر اساس یک دعوتنامه گفتیم که جشنواره ما یک حرف جدید دیگری دارد. از سویی در آن از دو جذابیت استفاده نمی‌کنیم که آن هم بر اساس فرمایش حضرت امام بود که گفتند در اسلام سانسور وجود ندارد الّا بعضی از صور؛ یکی سکس و دیگری خشونت است. این نکته را قبل از اینکه مسئول فرهنگ و هنر در دولت آقای رجایی بشوم گفتم. من آن موقع مشاور هنری وزیر آموزش و پرورش و نماینده آموزش و پرورش بودم. آن مصاحبه جز اولین مصاحبه‌های من در روزنامه کیهان است.

اولین جشنواره ما جشنواره میلاد بود که در 15 خرداد سال 1360 طراحی کردیم که چون تازه‌کار بودیم اجرایش را بلد نبودیم و جشنواره موفقی نبود و دیدیم باید جشنواره را جدی‌تر بگیریم. به همین جهت گفتیم چرا جشنواره در ایام دهه فجر برگزار نشود؟ برای همین وزارت فرهنگ و هنر اولین جشنواره بین المللی فیلم فجر را برگزار کرد.

ما دیدیم که اگر جشنواره بین المللی نباشد نمی‌توانیم کاری جدی برای آشنایی انقلاب با دنیا کنیم. گفتیم کارگردان خارجی را از هر جای دنیا دعوت کنیم و سناریو بیاورد تا کار کنیم. معتقد بودیم اینگونه کار بین‌المللی در جشنواره شکل می‌گیرد. نه اینکه بگویی بین المللی هستی و بلیط هواپیما و هتل پنج ستاره بگیری و بعد هم مهمان ما در هتل استراحت کند و آورده‌‌ای برای جشنواره نداشته باشد. الان 40 سال از آن سال‌ می‌گذرد در تمام این سال‌ها کلی علمای جهان اسلام و فیلمسازان را آوردند و 10 روز 15 روز پذیرایی کردند و بعد هم رفته به کشور خودش و همه چیز تمام شده است.

برای اینکه جشنواره جهانی فیلم فجر بتواند موفق باشد و به اهداف مد نظر خودش برسد باید به راهی برود که فستیوال کن و برلین و اسکار رفته‌اند. قبلاً آنها بخش بین‌الملل نداشتند و بعداً اضافه کردند اما جشنواره فیلم فجر از اول این بخش را داشت. جشنواره‌های خارجی فهمیدند که باید این کار را کرد و باید هم این کار را بکنند.

ما اوایل انقلاب به این نتیجه رسیدیم به اینکه برای تئاتر و سینما و موسیقی جشنواره می‌خواهیم. اولین حوزه که رسیدیم سینما بود، گفتیم اصلاً می‌تواند بین المللی باشد. برگزاری جشنواره بین‌المللی موسیقی خیلی سخت است چون زبان آن یک زبان دیگری است و مانند سینما نیست که بتوان به راحتی و در نهایت با دوبله و زیرنویس فارسی مخاطبین را با آن مرتبط کرد. می‌دانید که البته ما از هند قوال‌ها را دعوت کردیم و آوردیم.

علی لاریجانی , شهید آوینی , سینما , فیلم , سینمای جهان ,

از سویی امام خمینی (ره) گفته بودند که پیام انقلاب فراجهانی و فرااسلامی است زیرا پیام انقلاب ما برای مستضعفین است نه فقط برای دنیای اسلام. برای همین آگاهانه می‌دانستیم که چه کار می‌کنیم و باید از ظرفیت سینما استفاده کنیم.

در نهایت گفتیم که سینمایی که اخلاق مدار باشد و انسانیت را مورد توجه قرار دهد نه اینکه قدرت مدار باشد و به مردم بیشتر احترام بگذارد تا سلاطین و حاکمیت‌ها و البته باید بگویم که خوب فهمیده شد. اولین جشنواره‌ای که سال 1361 برگزار شد فکر کنم 6 فیلم اکران اول جهانی آمد! یکی از آنان فیلم «آسپاروخ خان» بود برای بلغارستان که آن موقع در بلوک شرق بود. یک فیلم دیگر متعلق به مبارزان  باسک اسپانیا بود و یکی دیگر هم فیلم «دختر شیرفروش» بود برای ازبکستان که فوق العاده انسانی و لطیف و با پیام‌های انسان دوستانه.

16 فیلم کوتاه به جشنواره آمد. ایتالیا جزو کشورهایی بود یک یا دو فیلم کوتاه فرستاد بین 40 تا 60 دقیقه؛ برخی از بهترین هنرپیشه‌های خارجی که در اروپای غربی فیلم بازی کرده بودند را آوردیم.

زمانی هم مستند جنگ سوم، ساخته  گراسکو به تهران آمده بود و البته زمانی بود که دیگر من از وزارتخانه رفته بودم. آقای خاتمی نیز ‌تازه آمده بود که به من گفت چون دعوتنامه به امضای تو است خودت به عنوان میزبان بیا تا اینها تو را ببینند. برای همین ما شب‌ها در هتل لاله می‌نشستیم تا با هم صحبت کنیم. آقای گراسکو می‌خواست در ایران بیشتر باشد برنامه من هم این بود که این فیلمسازان با امام در دهه فجر دیدار داشته باشند. اما نمی‌دانم چرا به آنان اجازه ندادند بیایند حتی یک زن بینشان نبود. پرسیدیم آقا اینها چه مشکلی داشتند؟ با سفیر سوئیس چه فرقی می‌کنند؟ اینها بزرگان سینما هستند که آمده‌اند.

خلاصه ده دوازده مهمان خارجی داشتیم که همه هم انتخاب شده و دانه درشت بودند اما برخورد بسیار زشتی صورت گرفت زیرا قرار بود حداقل یک دیپلم بهشان داده شود.

ما هنرمندی را آوردیم که اکران اولش را آورده فستیوال تهران، نباید این قدر خشک و خالی باشد. گفتم آقا دو تا کف بزنید و صلوات بفرستید. شما می‌دانید فیلم «آسپاروخ خان» بی‌نظیر است در یک کادر 60 هزار سیاهی لشکر دارد. از پنج کشور اروپای شرقی برای این فیلم اسب آوردند یعنی در بعضی از کادر‌های این فیلم 11 هزار سوارکار در کادر 70 میلی متری است. به این فیلم هیچ چیز ندادند در حالی که تمام مشخصاتی را که گفتیم داشت.

علی لاریجانی , شهید آوینی , سینما , فیلم , سینمای جهان ,

من در آنجا به صراحت گفتم و همچنان می‌گویم تا زمانی که یک کارگردان و فیلمساز از خارج بیاید اینجا و مدیران به آن چهارچوب بدهند و بیاید در کشور شما فیلم بسازد؛ اینجا است که می‌شوید سینمای بین المللی. باید کاری کرد که آرزویش این باشد که من بیایم در لوکیشن ایران بر اساس سناریویی که تصویب کردند فیلم بسازم. من در مطلبی که به عنوان آینده سینمای ایران نوشتم آمده است که که باید فیلمی‌که مطابق با ارزش‌های شما است ساخته شود، باید به کارگردان این مطلب را بفهمانی. اگر قرار باشد که یک کارگردان هم برای اسلام و هم برای اسرائیل فیلم بسازد و در یک جشنواره به طور واحد شرکت دهد که دیگر به آنجا نمی‌آید. باید یک سیاست‌گذاری واحدی باشد که بر اساس آن فیلم ساخته و به جشنواره آورده شود.

جشنواره‌ کن به مضمون ضد دینی سینما بها می‌دهد

* جشنواره کن نزدیک است و از سویی آرزوی بسیاری از فیلمسازان ایران و جهان است. با توجه به اینکه از سیاست‌گذاری روشن مطابق با مبانی و اهداف هر کشور صحبت کردید، بفرمایید که نگاه جشنواره فیلم کن چگونه است؟

در جشنواره فیلم کن اگر فیلمی بسازی که دین ستیزی کرده باشد مورد تقدیر قرار می‌گیرد. چون مرکز دین ستیزی دنیا فرانسه است و اصلاً آمریکا نیست. برخی آنقدر بی‌سوادند که فکر می‌کنند آمریکایی‌ها ضد دین و خدایند در حالی که این طور نیست منافق هستند ولی ضد دین نیستند و هنوز روی اسکانسشان نوشته "برکت از خدا است" در حالی که منافق هستند اما مرکز دین ستیزی فرانسه است، اینها پاپ را از فرانسه بیرون کرده‌اند و بعد به ایتالیا آمد.

ببخشید، روشن فکر‌های بی سواد زیاد داریم. چطور بگوییم گرفتار بی‌سوادهای خودمان هستیم که این همه ادعا دارند. قصه خیلی روشن است اگر فستیوال کن می‌روید لازم نیست چیزی به شما بگویند همین که فیلمت 50 درصد دین و اعتقادات را می‌زند بهت جایزه می‌دهند و برایت مصاحبه می‌گذارند. این کاری است که جشنواره فیلم کن با ما کرده است. از خود فستیوال فرانسه به ایران می‌آمدند و می‌گفتند در فیلمت دو تا سنگسار بگذار. این نکته را هم فراستی گفت و درست می‌گوید. این  وجود داشته بعد از زمانی که من از مسئولیتم کناره گرفتم به فیلم ساز می‌گفتند تو یک قطع انگشت و یک سنگسار زن نشان بده.

آنها فکر می‌کردند که اگر در برخی از احکام مجازات قسمتی از دست را قطع می‌کنند لابد سینه زنها را هم‌ می‌برند برای همین می‌گفتند سکانسی که در آن سینه زن را می‌برند را در فیلم بذارید، در کن جایزه می‌گیرید و یا اگر جایزه نگرفتید تقدیر می‌شوید. ببینید این مطلب را جایی نمی‌نویسند اما وقتی جایزه‌هایی که کن به فیلم‌های آسیایی و ایرانی داده نگاه می‌کنید و آنها را کنار هم می‌گذارید عموماً فیلم‌هایی است که نگاه تلخ و ضددینی عموما دارد.

شهید آوینی به لاریجانی گفت که سینما جای فلسفه‌بافی نیست

* بسیار خب پس ما حتی با جشنواره‌هایی در جهان روبرو هستیم که بر اساس سیاست‌هایی حتی ضددینی فعالیت می‌کنند؛ به نظر شما جشنواره جهانی فیلم فجر چه مبنا و سیاستی را باید دنبال کند؟

بهتر است بگویم که ما اصلا نباید چه کار می‌کردیم؟! ما نباید فستیوال بین المللی فجر را که آبرو داشت و برایش کلی مهمان از خارج کشور آمده بود را اینجا قیچی می‌زدیم و از جشنواره ملی فجر جدا می‌کردیم. نباید این کار را می‌کردیم الان هم اگر متوجه نشویم که اصل ماجرای جشنواره‌های بین‌المللی چیست باز هم مسیر را نادرست طی می‌کنیم. شما اگر می‌خواهی پیامت صادر شود یک راه این است که فیلمی‌ که اینجا می‌سازی فراتر از این باشد که فقط در محله بالای تهران ببنید و برایش دست بزنند و باید گستره تماشاگر بیشتری را برایش در نظر بگیریم. یک موقع می‌گوییم من اساساً بیشتر فیلم روشنفکرانه می‌سازم مثل مرحوم کیارستمی‌ می‌گوییم حتی در این حالت باز هم باید میزان تماشاگر را بیشتر در نظر بگیری. نمی‌شود که من یک فیلم بسازم برای 35 تماشاگر.

 زمانی که آقای لاریجانی وزیر ارشاد بود، سه‌شنبه‌ها دو ساعت با ایشان جلسه داشتیم. هر سؤالی داشت از من می‌پرسید. فلسفه می‌خواند و خیلی علاقه مند بود که فیلم‌های فلسفی ساخته شود. یک روز که داشت صحبت می‌کرد گفت آقای آوینی -خدا رحمتشان کند- اینجا بود و حرف‌های شما را می‌زد؛ من بهش گفتم فلسفه در سینما بیاید گفت نه! فلسفه به درد سینما نمی‌خورد و سینما باید برای عامه مردم باشد. از من پرسید با هم بودید؟ گفتم: نه اما من می‌بینم حرف درستی زده است گفت: من فکر کردم شما دو تا باهم هماهنگ کردید گفتم خدا شاهد است هماهنگ نکردیم اما حرف درستی است وقتی شما دارید برای یک چیزی 100 میلیارد خرج می‌کنید، باید پول خودش را برگرداند، تا کی می‌توانیم همین طوری بودجه بگذاریم و جواب نگیریم.

پس باید با مخاطبین دنیا بتوانیم با زبان داستانی و قابل فهم و جذاب که عامه آن را بفهمند صحبت کنیم و برای آن باید قبل از هر چیز در سینما حرفه‌ای بود. ببینید  سینما قبل از اینکه هنر باشد اول صنعت است. اگر هنر هفتم است همه هنرهای قبل خود را دارد. کارگردان  نمی‌تواند شعر بلد نباشد و بگوید سینماگر خوبی است. کارگردان اگر مجسمه سازی نفهمید نمی‌تواند بگوید سینماگر خوبی است، سینما همه اینها است.  باید ادیب خوبی هم باشد. اینها مهم است برخی فکر می‌کنند هنر هفتم این است که دیرتر از باقی سر در آورده است؛ مثلاً یک سینما بعداً در بیاید می‌شود هنر هشتم.

 ما در آن دوران گفتیم سینمایی لازم  داریم که با دنیا ارتباط برقرار کند. دیدیم سینمایی که می‌خواهیم بسازیم باید چند تا کار بکند یکی اینکه بتواند گستره جهانی خود را گسترش دهد. برای فهم بهتر باید بگویم که مخاطبین سینما مانند مخروط‌اند که هم نوک مخروط دارد و هم قاعده که بخش قاعده و پایینی آن بیشترین مساحت و حجم را دارد. حتی برخی از فیلمسازان خبره و کاربلد زمانی فستیوال کن را مسخره می‌کردند. یکبار اسپیلبرگ را آنجا دیدم و به من گفت که خوش به حال شما که می‌توانید فیلم‌های روشنفکرانه بسازید. گفتم: ای پدر سوخته یعنی تو نمی‌توانی فیلم‌های روشنفکرانه بسازی؟ تو می‌توانی بسازی اما عاقلی نمی‌خوای بسازی زیرا قاعده مخروط برایت مهم است پایین هرم است که اهمیت دارد که همه مردم مخاطب تو باشند.کاری که آقای حاتمی‌کیا کرده عاقلانه‌ترین روش است، حاتمی‌کیا همه فیلم‌های فکری و عمیق مثل برج مینو و روبان قرمز دارد و هم سینمایی دارد مثل آژانس شیشه‌ای که به نظرم شاهکارتر از باقی فیلم‌های او است. هر دوی اینها را با هم دارد. می‌دانید که من هنوز ایشان را از نزدیک ندیدم  و هنوز رو در رو ننشسته‌ایم تا همدیگر را ببینیم. من زمانی که بعد از تماشای اولین کارش یعنی "دیدبان" از سینما بیرون آمدم به چند نفر گفتم بروید  به او تبریک بگویید.

رایزن‌های فرهنگی ما تنبلی می‌کنند

* آقای کلهر صحبت‌های ما بیشتر ناظر به جشنواره و سینما بود، اما به نظرم بد نیست که درباره مسئولین فرهنگی کشور در حوزه بین‌المللی نیز صحبت کنیم. مانند سفیران و رایزن‌های فرهنگی کشور. آسیب‌شناسی این حوزه را چگونه می‌بینید؟

ببینید، سیاست‌گذار فرهنگی ما در جهان باید دنیا را مثل عقاب ببنید. ما الان در جشنواره‌های جهانی فرهنگیمان چه داریم؟ رایزن فرهنگی ما در جهان چکار می‌کنند؟ اما رایزن‌های فرهنگی کشورهای دیگر در ممالک دیگر رصد می‌کنند.

در سال 1359 که هنوز در وزارت فرهنگ و هنر نیامده بودم، یک کلیپ آزمایشی ساختم که از اولین کلیپ‌های در آن زمان بود به مدت 27 دقیقه که شعر ابتهاج در آن است. راجع به 17 شهریور است. این کلیپ در تلویزیون چند بار پخش شد. همین شد که رایزن فرهنگی ایتالیا گشت و من را پیدا کرد و گفت من این را فرستادم رُم و شد الگویی برای ساختن ویدیو کلیپی که در ایتالیا شروع به کار کرد و بعد هم بقیه کشورها شروع به ساخت مانند آن کردند. یعنی تلفیق موسیقی، شعر و تصویر. این را آزمایشی ساختم ولی آن قدر خوب در آمده بود که 37 بار از شبکه‌ها پخش شد.

پس قصه خیلی ساده است. باید با دنیا با زبان هنر ارتباط داشته باشید نه اینکه در یک جشنواره پول غذا و هتل مهمان خارجی را بدهید و دستاوردی برای شما نداشته باشد. خب می‌آیند تفریحاتشان را در اینجا انجام می‌دهند و می‌روند و تمام. شما باید رایزن فرهنگیتان در سفارت‌ها رصد کند و اگر فیلمی‌ دید آن را بفهمد و سوادش را داشته باشد. چند تا رایزن فرهنگی داریم که سواد هنری داشته باشند؟

اصلاً وزارت ارشاد را ول کنید من اجرایی و آدم عملگرا هستم. اصلاً تئوریسن نیستم و تئوری‌هایم برای بعد از اجرا است. من اصلاً دست به آچارم یعنی از هشت سالگی نقاشی را شروع کردم و 15 سالگی به تئاتر رفتم و شعر گفتم. اصلاً باید انجام بدهم تا بفهمم و جنساً این طور هستم. الان با آدمی‌ که 40 سال کار اجرایی کرده و ظاهراً مدیر موفقی هم بوده طرفید و دارم به مدیران کشور می‌گویم که دیدبان‌های شما در دنیا تئاتر می‌روند یا نه؟ سینما را می‌شناسند یا خیر؟ نه اینکه بروند برای پسر عمه‌شان که سفارش کرده کاپشن بخرند. کار سیاسی ما را در دنیا با کار سیاسی دیگر کشورها مقایسه کنید. کادر فرهنگی رایزن ما را در دنیا نگاه کنید و بگویید 24 ساعتش را برای شما بنویسند؟ 

رایزن فرهنگی ما باید کسی باشد که تفاوت موسیقی کلاسیک با فولکور را بداند چیست؟ باید سوادش را داشته باشد زیرا در آنجا با استادش طرف می‌شود. یادم است که 40 سال پیش در ماشین به سمت مرکز اسلامی هامبورگ می‌رفتم. نماینده امام در آلمان نوار تواشیح اسما الحسنی را که تازه ساخته شده بود در ماشین پخش کرد. اصل این قطعه توسط یک پروفسور موسیقی در تونس اجرا شده است. وقتی آن را شنیدم به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. یک کپی از نوار را گرفتم آوردم به ایران و روی آنتن پخش شد که از آن به بعد مورد استفاده قرار گرفت. به نظرم این قطعات ایرانی که اجرا کردیم خیلی عقب‌تر از اصلی آن است.

به خدا قسم بارها گفته‌ام که فرهنگ و هنر علم و مهارت است و کار خیلی سختی است. باید این را قبول کرد که کار فرهنگی تخصص است و به تدین نیست! برخی از دوستان ما جوگیرند تا می‌بینند که فیلم «بی‌نوایان» را دوست دارند احساس کارگردانی می‌کنند.

ما در دنیا همفکر زیاد داریم که نمی‌شناسیمشان اما بعد از شهادت با آنان آشنا می‌شویم. اگر نظام ما قبل از شهادت آنان را پیدا کند شاهکار کرده است. راه دارد راهش هم این است که رایزن فرهنگی ما حداقل در کشورهایی که به ما نزدیک‌اند مانند برزیل، آرژانتین و کشورهای همسایه بگردد و از جریان‌های فرهنگی و هنری آنجا مطلع باشد. الان بیشتر رایزن‌های ما نمی‌دانند که در آنجا چه خبر است اما رایزن‌های فرهنگی آنان و سفارتخانه‌های آنان از همه چیز باخبرند.

یکبار با یکی از رایزن‌های فرهنگی صحبت کردم که از فعالیت‌هایش برای من بگوید. می‌گفت که گالری نمی‌رود زیرا عکس‌های برهنه دارد؛ تئاتر را هم نمی‌فهمد. در حالی که رایزن باید بگردد و هنرمندی را که بوی دین و اخلاق می‌دهد را بشناسد و به ما معرفی کند. به عنوان مثال من خودم با نقاشی در ایتالیا مواجه شدم که از کشیدن خطوط اسلامی لذت می‌برد. در کارهایش اسامی خداوند را به عربی کشیده بود. خب اگر او ببیند که مورد توجه شما قرار گرفته است و دعوتش می‌کنید ارتباط برقرار می‌شود و دیگر نیازی نیست که برای اینکه یک هنرمند خارجی را به جشنواره بیاوریم کلی خواهش و التماسش کنیم و خرج اضافه کنیم که به جشنواره ما بیا. اصلا این غلط است که بگذاریم آنجا به فرد بزرگی تبدیل بشود و بعد با التماس دعوتش کنیم.

/گفت‌وگو از محمدباقر صنیعی منش/

ادامه دارد...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران