نیکی استاد پرورش به مادر و رؤیت بهشت

نیکی استاد پرورش به مادر و رؤیت بهشت

خبرگزاری تسنیم: نیکی به پدر و مادر یکی از آموزه‌های اساسی دین اسلام است که در قرآن کریم و روایات نسبت به آن سفارش بسیار شده است. اما استاد پرورش یک انسانی بود که در این زمینه الگو بود و خوش درخشید و جلوه‌ای از نتیجه زحمت خود را نیز در همین دنیا دید.

مرتضی نجفی قدسی در دومین بخش از یادداشت خود که در اختیار تسنیم قرار داده و به خاطراتی از استاد پرورش پرداخته، موضوع «نیکی به مادر و رؤیت بهشت» را مورد بحث و بررسی قرار داد: 


"و وصینا الانسان بوالدیه احسانا" (احقاف، 15)
"و ما انسان را به نیکی کردن به پدر و مادر سفارش کردیم..."
نیکی به پدر و مادر یکی از آموزه‌های اساسی دین اسلام است که در قرآن کریم و روایات نسبت به آن سفارش بسیار شده است و شرح و بسط آن مجال خاص خود را می‌طلبد. اما استاد پرورش یک انسانی بود که در این زمینه الگو بود و خوش درخشید و جلوه‌ای از نتیجه زحمت خود را نیز در همین دنیا دید.
استاد پرورش در سن 6 سالگی پدرشان را از دست دادند و مادر ایشان از کودکی برای ایشان هم مادر بود و هم بایستی جای پدر را پر می‌کرد و زحمات زیادی برای رشد و تربیت تنها فرزندش کشید و البته استاد پرورش نیز از هنگامی که بالغ شد در خدمت مادر بود و حتی بعد از ازدواج نیز مادر را به همراه خود داشتند و در خدمت به ایشان بسیار مصمم بودند.
در ایامی که استاد پرورش وزارت آموزش و پرورش را عهده‌دار بودند، مادر ایشان دچار کسالتی طولانی شدند و استاد هر روز عصرها به منزل می‌آمدند و به پرستاری مادر مشغول می‌شدند. مریضی مادر، سرطان مفصلی بود و بقدری استخوان‌ها پوک شده بودند که اگر ایشان را تکان می‌دادند، احتمال خرد شدن استخوان‌ها بود و چاره‌ای نبود جز اینکه پیوسته در بستر باشند و در این حال تدارک پرستاری ایشان بسیار سخت و با مشقت بود.
در یکی از روزها به استاد پرورش عرض کردم حاج‌آقا شما الان وزیر هستید و فرصت شما مغتنم، حضرت‌عالی با این همه مشغله‌های وزارت و دیگر کارها چطور هر روز به پرستاری مادر مشغول می‌شوید؟! چرا برای ایشان پرستاری اختیار نمی‌کنید تا همه کارها را پرستار انجام دهد و وقت و فرصت شما باز شود؟پاسخ ایشان خیلی حائز اهمیت است، بلافاصله بعد از اینکه بنده این عرایض را داشتم با شدت فرمودند نه خیر، بنده خودم می‌خواهم افتخار خدمتگزاری مادر را ببرم چرا این افتخار را به دیگری بدهم، و این رویه را تا پایان عمر مادر داشتند.
از قضایای عجیب آن روزهای پرستاری مادر این ماجرا است که استاد پرورش برای شفای مادرشان تصمیم به قرائت زیارت عاشورا در چهل روز می‌گیرند و البته ایشان اشاره داشتند که در همان روزهای نخست زیارت عاشورا، در عالم رویا می‌بینند که 36 روز موفق به خواندن این زیارت می‌شوند که می‌فرمودند برداشت بنده این بود که مادر 36 روز بیشتر در قید حیات نیست و روز سی و ششم ایشان از دنیا خواهند رفت، به هر حال مشغول زیارت‌های روزانه بودم که تا روز سی و ششم مادرم در حال احتضار قرار گرفت و من بعد از اینکه زیارت عاشورا را خواندم و همیشه پایین پای مادر می‌نشستم و بسیار منقلب بودم به ذهنم خطور کرد که کف پای مادر را ببوسم از باب فرمایش پیامبر اکرم (ص) که فرمودند "الجنه تحت اقدام الامهات" ، "بهشت زیر پای مادران است" به خدای متعال متضرعانه عرض کردم خدایا در زمان حیات این مادر هرگاه خواستم کف پای او را ببوسم نمی‌گذاشت، هم اکنون که هنوز از دنیا نرفته و در حال احتضار قرار دارد، دوست دارم کف پایش را ببوسم.
ایشان به بنده فرمودند همین که پای مادر را بوسیدم و به چشمانم مالیدم، ناگهان از فضای اتاق خارج شدم و وارد بهشت شدم که برایم بسیار عجیب و حیرت‌انگیز بود و مشغول تماشای این سر سبزی‌ها و نهرهای بهشت و دیگر مظاهر آن بودم و حتی توصیف چگونگی آنها را دقیق داشتند به طوری که می‌فرمودند من تا آن روز سرسبزی در کشورهای مختلف دنیا زیاد دیده بودم اما این سنخ سرسبزی را تاکنون ندیده بودم، دو تن از حوریان بهشتی را هم دیده بودند و توصیف رنگ لباس‌ها و شیوه پوشش آنها را داشتند و لذتی از مشاهده مناظر بهشت داشتند تا اینکه ناگهان به فضای اتاق بازمی‌گردند و خود را در کنار مادر و پایین پای ایشان می‌بینند!
این مکاشفه حقیقت فرمایش نبوی را روشن می‌کند که هر چه آنان می‌فرمایند، حقایقی است و لیکن چشم حقیقت بین می‌خواهد یعنی همان که پیامبر اکرم (ص) در مقام دعا می‌فرمایند: "اللهم ارنی الاشیاء کما هی" "پروردگارا، اشیاء را و عوالم را آنچنان که هست به من نشان ده" خدای متعال اراده کرده بود که به مزد زحمات چندین ماهه استاد پرورش در پرستاری از مادر، این مکاشفه برای ایشان پدید آید و ایشان در همین دنیا حقیقت عمل خود را ببیند و نظاره گر"جنات عدن تجری من تحتهاالانهار" شوند. رحمت الله علیه و اسکنه الله فی بحبوحات جناته.
لازم به ذکر است این داستان را سال‌ها قبل، ایشان به عنوان شاهد مثال در یکی از سخنرانی‌های عرفانی‌شان در اصفهان بدون اینکه فاعل آن را ذکر کنند و نام خود را ببرند، ذکر کرده بودند ولی بعدها بنده به طور خصوصی از ایشان شنیده بودم و حتی بنده نیز 5 تا 6 سال پیش این ماجرا را برای آیت‌الله خزعلی نقل کردم و ایشان بسیار شائق شدند به اصفهان رفته و از زبان خود استاد پرورش شرح این مکاشفه را بشنوند که بنده قرار این ملاقات را گذاشتم و حضرت آیت‌الله خزعلی نیز به اصفهان رفته و ملاقاتی طولانی با ایشان داشتند و این قضیه و دیگر مطالب را از زبان استاد پرورش مستقیما شنیدند و حتی وقتی از خانه ایشان بیرون آمدند به بنده تلفن کردند و فرمودند من از شما تشکر می‌کنم، ما آقای پرورش را می‌شناختیم اما ا ینگونه مطالب را از ایشان نمی‌دانستیم و چقدر خوب شد از زبان خود ایشان شنیدم، ما قول ایشان را صدق می‌دانیم و حتی تاکید خاص فرمودند که این مطالب را حتما ضبط کنیم و به جهت اصرار ایشان بنده مجددا با استاد پرورش تماس گرفته و به صورت تلفنی شرح این ماجرا را از ایشان ضبط صدا کردم که نوارهای آن موجود است.
انتهای پیام/
 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران