بار مالی آموزش کودکان افغانستانی بر گرده‌ی دولت و ملت؟/بزرگ‌نمایی درباره‌‌ی هزینه‌ی آموزش کودکان افغانستانی

بار مالی آموزش کودکان افغانستانی بر گرده‌ی دولت و ملت؟/بزرگ‌نمایی درباره‌‌ی هزینه‌ی آموزش کودکان افغانستانی

زینه‌ای که برای آموزش کودکان افغانستانی مورد نیاز است اغلب به تامین فضای آموزشی و نیروی انسانی در چند استان و نه همه‌ی کشور -استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، یزد، کرمان، خراسان و تهران که پراکندگی مهاجران در آن‌ها بیشتر است- محدود می‌شود.

خبرگزاری تسنیم: مرضیه اسکندری

در دو یادداشت پیشین نشان داده شد که اولاً با توجه به شرایط واقعاً موجود در افغانستان، روند مهاجرت به ایران غیر قابل معکوس کردن است. به دلیل جنگ، ناامنی و فقر در افغانستان، ناگزیر جریان مداومی از مهاجران افغانستانی به ایران وجود خواهد داشت که کنترل‌ّهای متداول حاکمیتی در مرزها عمدتاً بر آن بی اثر است. به علاوه، شرایط درافغانستان چنان دشوار است که مهاجران انواع و اقسام محرومیت‌ها و مصائب را به جان می‌خرند  تا به سرزمین خود باز نگردند. در نتیجه سیاست محروم کردن کودکان مهاجر از تحصیل-و البته اعمال سایر محرومیت‌ها که در این‌جا به آن‌ها نمی‌پردازیم- برای اجبار مهاجران به بازگشت به موطن خویش کاملا شکست‌خورده و بی‌اثر است.

اگر ما ناگزیر با جمعیت بزرگی از مهاجران افغانستانی در ایران مواجهیم آموزش آن‌ّها چه تبعات یا مزایایی برای ما خواهد داشت؟ بسیاری از کسانی که در دستگاه‌های متولی با بازی با آیین‌نامه‌ها در عمل مانع تحصیل بسیاری از کودکان افغانستانی شده‌اند[1] (هرچند در تریبون‌های رسمی جور دیگری جار می‌زنند) این باشد که آموزش و پرورش ایران توش و توان کشیدن بار مالی این کار را ندارد. من در این یادداشت به این موضوع می‌پردازم که چرا برآوردهای مالی آموزش کودکان مهاجر بزرگ‌نمایی است.

برای برآورد هزینه‌ی آموزش کودکان افغانستانی، مسئولان آموزش و پرورش با تقسیم کل بودجه‌ی سالانه‌ی خود بر کل دانش‌آموزان مشغول به تحصیل، سرانه‌ی حدود 4 میلیون تومان را برای هر دانش‌آموز، و از جمله دانش‌آموزان افغانستانی، در سال 1399-1400 اعلام کرده‌اند. با ضرب این عدد در مجموع تعداد دانش‌اموزان افغانستانی، بار مالی آموزش کودکان افغانستانی حدود 2000 میلیارد تومان تخمین زده می‌شود.[2] با این حال این برآورد بسیار گمراه کننده است چون یک شاخصه‌ی تعیین‌کننده را مغفول گذاشته است: پراکندگی دانش‌اموزان افغانستانی در مناطق مختلف ایران. جمعیت دانش‌اموزان خارجی (در مجموع حدود500 هزار نفر در مقابل حدود 14 میلیون دانش‌اموز ایرانی مشغول به تحصیل در مدارس دولتی؛ نسبت 1 به 28)‌ در اغلب مناطق بخش بسیار کوچکی از جمعیت دانش‌اموزی را تشکیل می‌دهند-به طور متوسط دو یا سه نفر در یک کلاس. بنابراین در بسیاری از مدارس، آموزش کودکان افغانستانی فشار اضافی ای بر فضای آموزشی و نیروهای انسانی آموزش و پرورش نخواهد آورد. هزینه‌ای که برای آموزش کودکان افغانستانی مورد نیاز است اغلب به تامین فضای آموزشی و نیروی انسانی در چند استان و نه همه‌ی کشور -استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، یزد، کرمان، خراسان و تهران که پراکندگی مهاجران در آن‌ها بیشتر است- محدود می‌شود. به علاوه دسترسی به امکانات آموزشی در ایران در حال تغییر است زیرا نرخ کاهشی رشد جمعیتی ایران تاثیر مستقیمی بر سرانه‌ی فضاها و امکانات آموزشی مدارس دولتی خواهد گذاشت. با روند نزولی نرخ موالید در کشور از سال 96، ما در دو سال آینده با افزایش نرخ سرانه‌ی معلم و فضاهای آموزشی در مقطع ابتدایی مواجه خواهیم شد. با توجه به این‌که زمینه‌های فرهنگی در میان خانواده‌های افغانستانی توامان با سیاست‌های ضدمهاجرتی ایران باعث شده است که بیشترین تعداد دانش‌اموزان افغانستانی در مقطع ابتدایی تحصیل کنند. بنابراین آموزش همه‌ی کودکان زیر 18 سال افغانستانی و به خصوص کودکان لازم التعلیم (شامل فرزندان همه‌ی مهاجران غیر قانونی) در مدارس دولتی، به هیچ عنوان نمی‌تواند بار مالی‌ای حتی نزدیک به عدد اعلامی مسئولان آموزش و پرورش برای ما داشته باشد.

 کشورهای دیگر با مساله‌ی آموزش کودکان مهاجران غیر قانونی چه می‌کنند؟

در سال 2015 از میان هر چهار دانش‌اموز در مدارس ایالتی در آمریکا، پدر و مادر یکی از آن‌ها مهاجر بوده است. در میان دانش‌اموزان مهاجر، از هر سه یا چهار دانش‌اموز، پدر یا مادر یکی از دانش‌اموزان فاقد مدارک قانونی مهاجرت و اقامت[3] بوده است.[4] مقایسه‌ی نسبت کل دانش‌اموزان به دانش‌اموزان غیر قانونی در آمریکا (8 به 1) با نسبت کل دانش‌آموزان به دانش‌اموزان غیر قانونی در ایران (107 به 1)[5]‌ نشان از راهبردهای عمیقا متفاوت دو کشور در مورد آموزش مهاجران غیر قانونی دارد. در این صورت آیا به جاست نیست در این مساله که چرا ایالات متحده‌ی آمریکا چنین هزینه‌ای برای آموزش کودکان مهاجران غیرقانونی می‌کند تامل کنیم؟‌ آمریکا علی رغم سیاست‌های متفاوت دولت‌های گوناگون در قبال مهاجران رنگین پوست همواره بخش اعظم فرزندان مهاجر را در سیستم آموزشی خود جذب و هضم کرده است. مطالعات پراکندگی مهاجران در ایالت‌های مختلف[6] برای هدایت انواع کمک‌های مالی فدرال و ایالتی برای آموزش زبان انگلیسی به مدارسی صورت می‌گیرد که بیشترین تراکم مهاجران خارجی را دارند. با جذب کودکان مهاجران غیر قانونی در مدارس و آموزش زبان انگلیسی نسلی از جوانان آمریکای لاتین -چه در آمریکا باقی‌ بمانند و چه به کشور خود بازگردند- با زبان و ارزش‌های تراز آمریکایی تربیت می‌یابند. علی رغم سهولت غیر قابل مقایسه‌ی جامعه‌پذیری کودکان افغانستانی و آموزش زبان فارسی به آن‌ها در مدارس ایران، آیا به جا نیست از خود بپرسیم چرا ایران در قیاس با آمریکا تلاش بسیار ناچیزی برای جذب مهاجران در جامعه‌ی خود و یا ترویج ارزش‌های اش در میان آن‌ها کرده است و بلکه بر عکس، اغلب آن‌ها را از خود رانده است؟

من در یادداشت بعدی نخست به این مساله خواهم پرداخت که از نگاه منافع آنی و ملموس، آموزش مهاجران افغانستانی چه مزایایی خواهد داشت. اما بعد این سوال را پیش خواهم کشید که آیا باید تنها این دسته از ملاحظات تعیین‌کننده‌ی سیاست‌های ما در قبال مهاجران افغانستانی باشد؟     

[1] من پیشتر در این مقاله‌ به برخی از این باز‌ی‌های ائین‌نامه‌ای (که در آئین‌نامه‌ی ابلاغی امسال وزارت کشور نیز مشهود است) پرداخته‌ام: «سرگردان در کوچه‌ها: واکاوی مساله‌ی محرومیت از تحصیل کودکان مهاجران غیر مجاز افغانستانی»، شرق، 16 بهمن 1399

[3]"Mapping the Impact of Immigration on Public Schools", Center for Immigration Studies, January 9, 2017

[4] سرانه‌ی هزینه برای برای آموزش هر دانش آموز در سال 2018 در مدارس دولتی 12612 دلار برآورد شده است.

[5] جمعیت دانش‌اموزان در مدارس دولتی ایران در سال 1399حدود 14 میلیون و جمعیت دانش‌اموزان مهاجر غیر مجاز طبق اعلام رسمی آموزش و پرورش 130 هزار نفر است.

[6] این مطالعات که در ابعاد وسیع انجام و در طول زمان مرتب روز‌امد می‌شوند، در گستره‌های جغرافیایی معین به راحتی در دسترس همگان هستند. با این حال نگارنده حتی از دستیابی به نفس وجود چنین مطالعاتی در ایران باز مانده است. به نظر می‌رسد این نوع مطالعات، در صورت وجود، جزء اسناد محرمانه در دولت تلقی می‌شوند. روشن است که در این صورت هیچ پژوهشگری نخواهد توانست، هزینه‌ی واقعی آموزش کودکان افغانستانی در ایران را برآورد کند و راه برای دست‌اویز قرار دادن «هزینه‌های سنگین آموزش مهاجران» برای خودداری از قبول مسئولیت ‌آموزش آ‌ن‌ها باز خواهد بود.   

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon