رونمایی از اتاق فرمان افراطیون
خبرگزاری تسنیم: سالهاست دولتهایی که در ایران به قدرت میرسند به واسطه مدیریت پرقدرت رسانهای و سیاسی جمعی آموزش دیده، به تدریج حرکت به سمت «اپوزیسیونسازی درونی» را آغاز میکنند.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانه های دیگر" خبرگزاری تسنیم ؛ سالهاست دولتهایی که در ایران به قدرت میرسند به واسطه مدیریت پرقدرت رسانهای و سیاسی جمعی آموزش دیده، به تدریج حرکت به سمت «اپوزیسیونسازی درونی» را آغاز میکنند. از مهمترین نشانههای تشکیل حلقه اپوزیسیون دروندولتی میتوان به رادیکال شدن رسانههایی اشاره کرد که خود را زبان دولت معرفی میکنند. از «سلام» دوران اصلاحات بگیرید تا «خورشید» دوره احمدینژاد! بهرغم تغییر بازیگران میدانی، به طور واضح تیمی ثابت از مدیران رسانهای فرماندهی این جریان «افراطساز» را برعهده دارند و متاسفانه در دولت جدید از همین ابتدا فضا را با سرعتی بسیار زیاد به سمت افراطگرایی شعاری پیش میبرند.
از سالهای پایانی جنگ تحمیلی، دشمن از «دیپلماسی رسانهای» مستقیم به سمت بومیسازی پایگاههای خود در داخل مرزها تغییر موضع داد. خب! وقتی میتوان با تربیت، شبکهسازی و جذب مدیران رسانهها، خبرنگاران، اساتید دانشگاهی و نویسندگان حاضر در میدان مبارزه، تریبون «غرب» را به میکروفن بومی«شرق» منتقل کرد چرا هزینهها را با تکیه زدن به چنین سیاست کارآمدی تقلیل ندهند؟ ماجرای فرماندهی گری سیک به عنوان مدیر کینهتوزی که پیش از این سناریوهایش در ایران به جهت سقوط رژیم پهلوی با شکست مواجه شده بود از همینجا آغاز شد.
از آزاده معاونی تا پونه قدوسی، از علی همدانی تا نفیسه کوهنورد! نام دهها خبرنگاری را که امروز به صورت شبکهای واحد در رسانههای دشمن قلم میزنند مروری سریع کنید. اینها زیر بوته که به عمل نیامدند! در همین کشور خودمان و در همین رسانههای چپی و راستی و حتی در صدا و سیما، روزگاری نهچندان دور فعالیت میکردند ولی تور «دیپلماسی عمومی» دشمن آنها را به دام انداخت. به مدد دو فتنه 1378 و 1388 بخش بزرگی از ماجرای یارگیری از میان نیروهای وطنی و آموزش براندازی نرم در برخی شرکتهای داخلی و دورههای خارج از کشور، افشا شده است. به طور مثال آلن ایر، سخنگوی فارسیزبان وزارت خارجه آمریکا که انگشتر عقیق به دست میکند و ضربالمثل فارسی پرغلط بر زبان میراند یکی از مدیران همین ماجرای تور رسانهایها بوده و هست. اکنون اولین سوال این است که چگونه این سیستم نهچندان پیچیده تاکنون در ایران پابرجا مانده است؟ مروری بر تاریخ نشان از ضربه دیدن این شبکه در بزنگاههای حساس امنیتی دارد اما متاسفانه به علت عدم دید شبکهای دستگاههای اطلاعاتی کشور، به طور معمول اقدامات مقطعی صورت گرفته تنها به تعویض بازیگران صحنه منجر شده و مدیران میدانی در سرای امنیت دولتها پنهانی دوام یافتهاند.
امروز اگر روزنامهها و رسانههای منتسب به همین دولت که هنوز 6 ماه هم از فعالیت آن نگذشته را مرور کنیم به آسانی میتوانیم پیشبینی کنیم کدام خبرنگاران و نویسندگان بزودی در الجزیره و سیانان و بیبیسی فارسی و العربیه در کنار کاملیا انتخابیفرد، رضا مرعشی و صادق صبا بر ضد ایران فعالیت رسمی خود را آغاز خواهند کرد. جالب توجه است که کسی حاضر نیست مدیر این پرورشگاه بزرگ جاسوسی در ایران را معرفی کند کما اینکه گزارش قبلی «وطن امروز» با موضوع معرفی شیوههای جذب نیروی شبکه گری سیک در ایران، با بایکوت عمومی خبری مواجه شد!
اوضاع زمانی وخامت مییابد که در بزنگاههایی همچون شبه کودتای 18 تیر یا فتنه سبز بخش قابل توجهی از فرماندهان عملیات روانی دشمن در قالب روزنامهنگار و خبرنگار و کاریکاتوریست پس از انجام وظیفه به نفع دشمن، از کشور متواری میشوند! طنز مضحک روزنامههای زنجیرهای در دوره اصلاحات که با تیم ثابت و از جیب واحد، کوله به دوش از این ساختمان به آن مرکز فرماندهی کوچ میکردند و قانون کشور را به سخره میگرفتند هنوز در جریان است. دستکم در دوره خاتمی از ترس اجرای طرح گورباچف– یلتسین هم که شده پایگاههای خرابکاری را به نوبت خود دولت تعطیل میکرد. پرداختن به این ماجرا در دورهای که دولت حسن روحانی حتی یک رسانه حقیقی ندارد و کل بار این به اصطلاح اطلاعرسانی– بخوانید جنگ روانی- بر دوش همانهاست که وی در فتنه 18 تیر «اراذل و اوباش» میخواندشان، خالی از لطف نیست.
سال 1379، یک سال پس از حادثه 18تیر، کنفرانسی با حضور تعدادی از استراتژیستها و برخی چهرههای برجسته اتاق فکر آمریکا مثل برژینسکی، کونتی مدمن و کاندولیزا رایس برگزار شد. یکی از سخنرانان این کنفرانس خانم گیلی لاپیدوس از طراحان فروپاشی شوروی سابق بود. او در سخنرانیاش گفت: «آنچه در این مدت از ریاستجمهوری محمد خاتمی در ایران دریافتهایم این است که او نمیتواند در پیشبرد پروژه اصلاحات در ایران موفق باشد. نقش او در ایران، نقش گورباچف در شوروی است و ما برای پیشبرد اصلاحات در ایران باید دنبال یک یلتسین باشیم. محمد خاتمی میخواهد در ایران هم پاپ باشد و هم مارتین لوتر. اینها با هم جمع نمیشود بنابراین باید از خاتمی عبور کنیم».
با سرعتی مثالزدنی همین سخنان، پایه استراتژی آتشباری اصلاحاتچیهای رسانهای آن دوران قرار گرفت. دمیدن در سورنای افراطگری به حدی افزایش یافت که امروز خاتمی خود را فرد بدبختی میخواند که تاوان اعمال و گفتار دیگران را میدهد. البته قطعا وی عامدانه درجه «معصومیت از دست رفته» خویش را بالا میبرد تا پرونده اتهامات سنگینش را سبک جلوه دهد ولی شکی نیست تشویق و برنامهچینی مدیران بلندپایهای چون برژینسکی و گری سیک در سرعت بخشیدن به اندازه افراطیگری این برنامه برای فرار از سایه یلتسینی که حقیقتا در تعقیب خاتمی میدوید، تاثیر زیادی داشته است. کما اینکه همین پروژه در از دور خارج کردن و توهمزده کردن افرادی چون موسوی و کروبی نیز موثر بوده است. به قول معروف این پروژه مصداق همان مثل است که «گاو» را تشویق میکنند مقابل قطار بایستد به این امید که در حرکت قطار توقف ایجاد شود. حالا تشویقکنندگان بیتوجه به جنازه گاوهای متلاشی شده در مسیر در جستوجوی قربانی جدید هستند!
اصل جریانی که ما سالهاست در برابرش احساس خطر چندانی نمیکنیم طرح پنجاه و چند ساله «دیپلماسی عمومی» وزارت خارجه آمریکاست. دوره جاسوسی میدانی با اعزام گسترده نیرو به زمین حریف سالهاست گذشته است. در مقابل ایران سالهاست رتبه اول دیپلماسی عمومی آمریکا را با هدف اجرای طرح «فروپاشی از درون» به خود اختصاص داده است! اکنون زمانی است که فرماندهان دشمن به راحتی در رسانههای عمومی ما با مردم ارتباط صمیمانه برقرار میکنند و تصویرسازی غلط از روابط جهانی و سبک زندگی ایدهآل را بسان نسخهای تخطیناپذیر در اذهان مدیران، نخبگان و برنامهریزان ایرانی جا میدهند. همین امروز مشاور فرهنگی رئیسجمهور، وزیر اطلاعات یا هر یک از مدیران امنیتی فراوان در دستگاه دولت به آسانی میتوانند نسخه واحد و مشترک همه رسانههای اصلاحطلب را با یک مرور ساده هفتگی به دست آورند! قطعا خطدهی شخص گری سیک در قالب اعطای گفتوگوی اختصاصی هفتگی به انواع و اقسام رسانههای داخلی بخشی از این کشف و شهود خواهد بود!
آخرین پروژه رسانهای این گروه نیز در نوع خود جالب توجه است. مانور ایجاد نارضایتی عمومی به بهانه مرگ دلخراش دو زن بیگناه در حادثه آتشسوزی زنگ خطر را برای دولت به صدا درنیاورده است؟ کدام بخش از رسانهها آتشبیار این ماجرا شدند؟ ما از نمایندگان دولت میپذیریم که گروهی این بازی ضدامنیتی را برای پوشاندن سیاهی پلمب ثمره تلاش و پایمردی مردان و زنان این کشور به راه انداختند. قطعا «توافقنامه ژنو» تیتر یک اخبار دستکم 6 ماه آینده کشور و حتی جهان باقی خواهد ماند آقایان! اما از ما بپذیرید که دسته شمشیر بران ایجاد نارضایتی عمومی به بهانه حوادث و سوانح غیر مترقبه در دست دولت نیست. مدیران عملیات روانی دولت حداکثر گهگاهی انگشتشان را به لبه این شمشیر نزدیک میکنند و «آخ! آخ!» میگویند. امنیتیهای خسته از باختهای پیدرپی دولت در مناقشات بینالمللی، توجه داشته باشند این شمشیر تا به حال دست بسیاری از آنها را که گمان زرنگی تا به عرش چاتم هاوس صعودشان داده بود، بریده است! از خاتمی بپرسید!
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.