انتقاد توحیدپرست از بیعدالتی در تخصیص بودجه سینما
خبرگزاری تسنیم: جناب آقای ایوبی، ترویج نابرابر منابع عمومی کشور بهاندازه عمر بنیاد سینمایی فارابی قدمت دارد، وقت آن رسیده که همه هنرمندان کشور پشت یک خط قرار گرفته در مسابقهای برابر و مردانه شرکت کنند.
متن یادداشت داوود توحیدپرست نویسنده و کارگردان سینما که در اختیار تسنیم قرار گرفته، از باب تضارب آرا، بهشرح ذیل است:
جناب آقای دکتر ایوبی، برداشتی که ریشه در تشیع صفوی دارد در طول حیات تشیع علوی مدام به این بحث انحرافی دامن زده و تبلیغ کرده که عدالت در دین انقلابی اسلام یعنی اینکه "خدا عادل است و ظالم نیست"، در حالی که این مفهوم همه واقعیت نیست و عدالت یکی از صفات خدا و به همین دلیل یکی از اساسیترین اصول آفرینش است و اسلام بر مبنای عدالت، جهانبینی ما است و دین ما و مذهب ما بدون عدالت، جهانبینی بیمحتوا است. اسلام بدون عدالت، بدن بدون سر یا بدن بدون قلب است، ظاهرش اسلام ولی بیباطن است، بیبو و بیرنگ و بیخاصیت است.
جناب دکتر ایوبی، وقتی میگویم عدالت یکی از صفات خداوند است به این معنا است که عدالت یکی از اصول اساسی هستی و یکی از اصول اساسی زندگی بشری است. اگر به معنای درست عدالتی که به ما آموختهاند دقیق شویم باید تجلی آن را در همه ارکان زندگی و جامعهای که در آن زندگی میکنیم ببینیم و شاهد رشد و شکوفایی نهال و میوههای آن باشیم و اگر عدالت را فقط در بحثهای کلامی و فلسفی و حرفی و ماورایی و گفتوگویی بجوییم معنایی بهعکس و ضدانسانی مییابد که امروزه متأسفانه همه تاروپود اجتماع و زندگی ما را فرا گرفته و همه گرفتارش هستیم.
برادرم، عدالت یکی از صفات ذاتی خداوند است، یعنی یکی از اصول جاودانه آفرینش و یکی ازخصوصیات جهانبینی ما در جهان و جامعه و محل کار و خانواده و در همه جزئیات زندگی و در همه قرنهای گذشته و آینده است. بنابراین عدالتی که نسل من آموخته تنها و تنها منحصر به بحثهای کلامی و حرفی و گفتوگویی و بحث درباره فقط صفات خدا و فلسفی و حکمتی و عرفانی و کلامی نیست و شامل همه ارکان زندگی بشری و جامعه بشری و همه تاروپود اجتماع و فرهنگ و اقتصاد و هنر و سیاست و رسانه شده و از خدا آغاز میشود و تجلی و قلمرواش همه آفرینش را فرا میگیرد و اگر فرد یا افرادی خلاف این فکر و عمل کنند حتماً نمایندگان واقعی تشیع صفوی و اسلام اموی هستند، همچنان که در اکثر نهادهای فکری و فرهنگی مشاهده میشود.
برادرم، بهنظرم امامت نیز تنها بهمعنای اعتقاد ذهنی به مقدس بودن و معصوم بودن دوازده امام نیست، امامت یعنی رهبری جامعه انسانی در بستر و شرایطی عدالت خیز و عدالت گستر برای رسیدن به جامعهای الگو و نمونه. در حکومت اسلامی هرکس در هر حوزهای که مسئولیت دارد باید اولین هدفش گسترش و ترویج عدل و برابری باشد تا جامعه ایدهآلی که قرآن وعدهاش را داده سریعتر شکل بگیرد.
جناب آقای دکتر ایوبی، 35 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران میگذرد و تصدیق میکنید که در اکثر نهادهای فکری و فرهنگی آنچه یافت مینشود، عدالت است و برابری. من فعلاً با نهادهای دیگر کاری ندارم ولی با بنیاد سینمایی فارابی که همواره و در طول همه سالهای بعد از تأسیس مروج نابرابری و ظلم بوده و هست، خیلی کار دارم و اعتقادم بر این است که فارابی پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار هر مدیر یا معاونت سینمایی است و همه عاشقان دین و عاشقان وطن و عاشقان عدالت همواره و همیشه باید هشیار و تیزبین و مسئولانه به این نهاد مروج رانتخواری چشم بدوزند و با انتقاد منطقی و قانونی و گروهی و هماهنگ نگذارند که از مسیر عدالت و برابری خارج شود، خصوصاً در شرایطی که همه هنرمندان بیت المالی با تزویر و ریا و با همه قدرت و با ظاهری زیبا و دلفریب و با فریاد شعارهای ارزشی همچون همیشه در کمین نشسته تا منابع عمومی و حق الناس را چپاول کند.
برادرم، بنیاد سینمایی فارابی و هر نهاد فکری و فرهنگی کشور برای توزیع ناعادلانه ثروت حتماً باید توجیه فکری داشته باشد و چه توجیهی بالاتر از شعائر مذهبی. تصدیق میفرمایید که همه هنرمندان بیت المالی وقتی با پررویی از کمکهای بنیاد سینمایی فارابی میگویند و عملاً اعلام میکنند که در انتظار کمکهای فارابی هستند، حتماً یک واژه مقدس مذهبی و یک فیلمنامه مثلاً ارزشی را هم در آستین دارند و جالب این است که این واژههای مقدس و فیلمنامههای مثلاً ارزشی تمامی هم ندارد...!!!
جناب آقای ایوبی، من در مطلب قبلی تأکید کردم و باز هم تأکید میکنم که دولت فقط در فیلم اول و دوم و نهایتاً سوم و با رعایت عدالت انقلابی بین همه هنرمندان، وظیفه دارد از فیلمسازان حمایت کند تا آنها بتوانند روی پای خود بایستند و فیلم بسازند و اندیشه انسانی تولید کنند. اینکه هر دولتی در هر شرایط و زمانی باید از یک عده خاصی که ملبس به شعائر مذهبی هستند حمایت کند، عین ظلم و عین مذهب تشیع صفوی است و خود آن هنرمندان مثلاً مذهبی باید خجالت بکشند که اصرار دارند با کمک دولت و همسایهها فیلم بسازند و شوهرداری کنند و مدام سر در آخور منابع عمومی کشور داشته باشند. در بیان استدلالی این بحث عرض میکنم که امثال مسعود کیمیایی یا داریوش مهرجویی یا عباس کیارستمی و بهمن فرمانآرا و ابراهیم حاتمیکیا و مجید مجیدی و احمدرضا درویش و کمال تبریزی و دیگران که اساتید فیلمسازی این کشور هستند و بهراحتی میتوانند در بخش خصوصی کار کنند نباید جای جوانان تحصیلکرده و جوان کشور را تنگ و از منابع عمومی کشور بیشتر از دیگران استفاده کنند، خصوصاً دسته دوم که مذهبی و الگوی همه هنرمندان هستند، خیلی باید مراقب بیت المال باشند که عادلانه بین همه هنرمندان تقسیم شود.
برادرم، منابع عمومی کشور حق الناس است و استفاده همیشگی و بیرویه و اختصاصی و بیانتها از حق الناس از مصادیق محرز ظلم به اجتماع انسانی و خلاف عدالت مذهب انقلابی شیعه میباشد و بر شما که رئیس سازمان سینمایی کشور هستید، لازم است که در توزیع عادلانه منابع عمومی حتماً قوانین خدایی و انسان دوستانه وضع کنید و به چپاول ثروت عمومی توسط نمایندگان تزویر و ریا برای همیشه پایان بدهید و به خود و شخصیت خود در تاریخ سینمای ایران فردیت ببخشید و کاری کنید که تاریخ از شما بهخوبی یاد کند. برادرم، هر ایده و هر تز و هر اعتقادی که مثل همیشه منجر به توزیع ناعادلانه منابع عمومی کشور فقط بین عدهای رانتخوار بشود ظلمی آشکار به بشریت و جامعه انسانی و خلاف نص صریح سخنان خداست.
جناب آقای ایوبی، تاریخ شهادت میدهد که شهید بهشتی در برههای از زمان طرحی ارائه داد مبنی بر تقسیم جامعه به سه گروه، به این صورت که مردم و جامعه را بهلحاظ درآمدی به سه گروه تقسیم کنند و گروه اول جامعه ماهیانه 300 هزار تومان، گروه دوم 200 هزار تومان و گروه سوم 100 هزار تومان درآمد داشته باشند و متناسب با درآمد هر سه گروه مالیات گرفته شود... . وقتی این طرح در روزنامه جمهوری اسلامی بیان شد، من یادم است که گروههای مذهبی و غیرمذهبی چنان فریادی از بیعدالتی و نابرابری و ظلم و طبقاتی شدن جامعه سر دادند که اکثر نیروهای وفادار به انقلاب در مسلمان بودن و شیعه بودن و انقلابی بودن شهید بهشتی به شک و شبهه رسیدند...، در صورتی که گذشت زمان ثابت کرد که یکی از بینظیرترین طرحهای انقلابی و اسلامی در راستای ترویج عدل و داد بوده است. برای تصدیق این ادعا فقط به این حقیقت اشاره میکنم که هماینک عدهای که روز به روز هم بیشتر میشوند درآمدهای میلیاردی دارند و عدهای هم که آنها هم روز به روز بیشتر میشوند متأسفانه زیر چرخدندههای زندگی صدای خرد شدن استخوانهایشان نیز بهوضوح شنیده میشود...!!!
جناب دکتر ایوبی، پیشنهاد میشود یک بار برای همیشه شخص شما همان ایده شهید بهشتی را در سینما و در بنیاد سینمایی فارابی به اجرا بگذارید. والله، جامعه و ملت و تاریخ از شما بهنیکی یاد خواهد کرد، بهاینصورت که فیلمنامهها را به الف و ب و ج درجهبندی و رسماً و قانوناً اعلام کنید که به فیلمنامه الف 300 میلیون تومان، به فیلمنامه ب 200 میلیون تومان و به فیلمنامه ج 100 میلیون تومان فقط وام میدهید و فقط هم برای فیلمهای اول تا سوم هر فیلمسازی که پروانه ساخت دارد این کار را میکنید و حتماً هم وام پرداختی را با رایتهای خریداری شده بیمه میکنید. برادرم، اینگونه عمل کردن باعث میشود که بارقه امید در همه هنرمندان مستقل بارور شود و به اصل اساسی مذهب شیعه مبنی بر گسترش عدالت و برابری برای اولین بار در طول تاریخ انقلاب عمل بشود و رایحه خوش انقلاب علوی به گوش همه مردم و همه هنرمندان باشرف کشور برسد.
جناب دکتر ایوبی، امروز فساد و ترویج نابرابری اکثر نهادهای فکری و فرهنگی کشور خصوصاً بنیاد سینمایی فارابی را فرا گرفته است و خدا را خوش میآید که یک رئیس و یک مدیر انقلابی برای اولین بار اراده کند و به یکی از اساسیترین اصول اسلام و انقلاب که گسترش عدل و داد است، عمل کند و ریشه نابرابری و ظلم و رانتخواری را بخشکاند.
برادرم، وظیفه دولت تأمین امنیت اندیشه و امنیت سرمایه بخش خصوصی و سالنسازی استاندارد در سطح وسیع است نه کمک دائمی به هنرمندانی که در لباس حمایت از ارزشها و شعائر اسلامی مدام سر در آخور منابع عمومی کشور دارند و همیشه هم طلبکار هستند و همیشه هم فیلمهای مزخرف دولتی میسازند و هرگز هم نمیتوانند بهکمک دولت و همسایهها فیلم خوب بسازند و خوب شوهرداری کنند...!!!
جناب آقای ایوبی، ترویج نابرابر منابع عمومی کشور بهاندازه عمر بنیاد سینمایی فارابی قدمت دارد. وقت آن رسیده که همه هنرمندان کشور پشت یک خط قرار گرفته در مسابقهای برابر و مردانه شرکت کنند، نهآنکه یکی از حداقل امکانات بهرهمند نباشد و با فشار در یک ماه یک فیلم بسازد و دیگری زمان و زمین و همه امکانات و همه پشتیبانیها در اختیارش باشد و با آرامش در یک سال یک فیلم بسازد و هر دو در یک ترازو قرار بگیرند و با هم مقایسه شوند که انصافاً از عدالت بهدور است و هرگز دارا با ندار، و غنی و فقیر، و حاکم و محکوم و یک با یک برابر نیست...!!!
برادرم، باز هم با شما درباره عدالت و برابری و درباره ظلم و رانتخواری در نهادهای فکری و فرهنگی صحبت خواهم کرد...!!!
انتهای پیام/*