ریشه‌یابی نظری ”عصر پولدار‌ان“

ریشه‌یابی نظری ”عصر پولدار‌ان“

خبرگزاری تسنیم: با عصر جدیدی مواجهیم: عصر سازندگی/عصر اصلاحات/عصر پولدار‌ان. ما با عصر جدیدی مواجه شده‌ایم؛ عصر حکمرانی متمولانی که با ریش پروفسوری، بی‌پرده خود را الیت و گروه نخبه‌ای می‌دانند و دیگران را پاپتی و لبوفروش و تاکسیران خطاب می‌کنند.

ریشه‌یابی نظری ”عصر پولدار‌ان“ عنوان یادداشت اختصاصی تسنیم به قلم دکتر حامد حاجی‌حیدری جامعه شناس و استادیاردانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که در ذیل از نظر خوانندگان عزیز می گذرد:
 

░▒▓ قضیه
با عصر جدیدی مواجهیم: عصر سازندگی/عصر اصلاحات/عصر پولدار‌ان.
کم کم، اخباری از اموال دولت‌داران تازه به مسند رسیده به گوش می‌رسد، و بر همه ما معلوم می‌شود که نمردیم و دیدیم که کاربرخی از دولتمردان به اینجا رسید. ما با عصر جدیدی مواجه شده‌ایم؛ عصر حکمرانی متمولانی که با ریش پروفسوری، بی‌پرده خود را الیت و گروه نخبه‌ای می‌دانند و دیگران را پاپتی و لبوفروش و تاکسیران خطاب می‌کنند. برخی از این جماعت اصلاح‌طلب، چیزی که بویی از آن نبرده‌اند، همان «اعتدال» است. یک روز در مردم‌گرایی، سر از پوپولیسم و مردم‌سواری و حمایت از آزادی سکس و حجاب و انقلاب رنگ سر در می‌آورند، و روز دیگر، حکمرانی را برازنده انحصاری مردانی با ریش پروفسوری می‌شمرند و دیگران را پاپتی و لبوفروش و تاکسیران بی‌سواد تلقی می‌کنند؛... ریش پروفسوری...
این جماعت، نه قدر و «عدل» دیگران را می‌دانند، نه قدر و «عدل» خویش را. ریشه این عدل‌نشناسی و تعادل‌نشناسی بر می‌گردد به آن که توسعه‌طلبی تقلیل‌یافته به پول‌جویی که به نحو خزنده جای خداپرستی که منشأ حکمت و عدل‌شناسی است، می‌گیرد.
بله؛ با عصر جدیدی مواجهیم: عصر سازندگی/عصر اصلاحات/عصر پولدار‌ان...

░▒▓ ریشه‌یابی نظری قضیه
برآمدن عصر پولداران، محصول این حقیقت است که ارزش‌ها و عرصه‌های قدیمی فضیلت و شرافت و قناعت، دیگر مرد و زن عصر پولدار‌ان را به خود جلب نمی‌نماید، و نیز، این ارزش‌ها با ارزش‌ها و عرف‌های جدیدی که بتواند معنای اخلاقی و محدودیت به رویه‌های معمول سلطه پولدار‌ان بدهد و لازم‌الاتباع باشد، جایگزین نشده‌اند.
فقط این نیست که هواداران ایده‌آل عصر پولداران، پول را می‌خواهند؛ مسأله این است که استانداردهای اولیه‌ی آن‌ها مادی می‌شود. در جامعه‌ای که پول‌سازان، هیچ رقیب جدی‌ای در شهرت و افتخار ندارند، کلمه‌ی «عمل‌گرا» برای بازتاب مفهوم سود شخصی و «عقل سلیم» (عقل سلیمی که باید از لحاظ مالی پیش برده شود) مفید معنا نشان خواهد داد. جست و جو و تعقیب زندگی مبتنی بر پول در حالی که اثر دیگر ارزش‌ها تحلیل رفته است، ارزش فرمانده می‌گردد؛ بنا بر این، انسان‌ها از لحاظ اخلاقی به راحتی، در تعقیب پول باد آورده، سریع‌العمل می‌شوند و برای ایجاد سریع مقام و منزلت اجتماعی سنگدل می‌گردند.
برای افراد پول‌زده، هیچ مفهوم اخلاقی مقبولی در دسترس نیست، ولی، هیچ مفهوم اخلاقی مردود و زشتی نیز وجود ندارد. در واقع، چیزی برای پایبندی باقی نمی‌ماند. نه تولی هست و نه تبری. ولی صبر کنید... یک ارزش قدیمی به قوت خود باقی مانده که قبل از نهیلیسم محض که در آن عشق و حال طبل بی‌عاری تعیین کننده همه چیز شود، هنوز کاملاً از بین نرفته است: ارزش پول و چیزهایی که پول می‌تواند بخرد؛ با ضعیف‌تر شدن دیگر ارزش‌ها سؤال ایجاد شده برای «پول‌زدگان»، این نیست که «آیا چیزی وجود دارد که پول به همراه هوش و استعداد نتواند آن را بخرد؟»، چرا که دیگر تردیدی وجود ندارد که پول توان خرید همه چیز را دارد، بلکه پرسش این است که «چه تعداد از چیزهایی که پول آن‌ها را نخواهد خرید، ارزش و اهمیتی بیش از چیزهایی که پول آن‌ها را خواهد خرید خواهند داشت؟». پول، تنها معیار واضح موفقیت است، و این موفقیت، ارزش مسلط ما می‌شود.
هر گاه که معیارهای زندگی مبتنی بر پول سلطه می‌یابد، انسان پولدار، بدون توجه به این که این پول را از چه طریقی به دست آورده است، سرانجام، مورد احترام واقع می‌گردد. در دنیای سلسله مراتب‌های پولکی، کلیدداران، توسط کسانی که پایگاهی فراتر از آن‌ها دارند و بر اساس معیارهایی که آن‌ها به کار می‌برند، انتخاب می‌شوند.
فقدان نظم و چارچوب اخلاقی مبتنی بر اعتقادات، باعث می‌شود که انسان‌ها در میان انبوه مردم، تا حد نهایت، مورد دست‌کاری و پریشان‌سازی نخبگان مزدور پول‌داران قرار گیرند. بی‌تعهدی، عمومیت می‌یابد؛ یعنی، وقتی از «پول‌زدگان» سخن گفته می‌شود، یعنی، همانان که به لحاظ اخلاقی سردرگم‌اند. «پول‌زدگان» به عنوان فردیت‌ها از لحاظ اخلاقی بی‌دفاع هستند و به عنوان گروه‌ها، از لحاظ سیاسی بی‌تفاوت‌اند.
میزان زیادی از فساد، صرفاً بخشی از تلاش قدیمی افراد برای ثروتمند شدن و پس از آن ثروتمندتر شدن می‌باشد. ولی، در عصر پولداران، زمینه‌ای که این تلاش قدیمی باید در آن صورت گیرد، تغییر می‌کند، و ولع پولداران به سوی کنترل دولت، و سپس، فتح زودهنگام مجلس برای کسب سودهای عظیم و کلان است. جامعه‌ای که در حلقه‌های بالا و در سطوح میانی آن، تولید پول، به معیار اصلی موفقیت تبدیل شود، انسان‌های باوجدانی تولید نمی‌کند؛ جامعه‌ای که کاملاً مصلحت‌گراست، انسان‌های باوجدان پدید نمی‌آورد. جامعه‌ای که معنی موفقیت را به پول فراوان محدود می‌گرداند، و در اصطلاحات خود، شکست مالی را به عنوان بزرگ‌ترین گناه سرزنش می‌کند، آری، چنین جامعه‌ای، با ارتقاء پول به مقام ارزشی منحصر به فرد و بی‌همتا، فریب‌کاری و روابط پشت پرده تولید خواهد کرد. خوشا به حال آنان که به درستی و نیکوکرداری بشر بدگمانند، چرا که، فقط آن‌ها آن‌چه را که موفقیت می‌آورد را در اختیار دارند.

░▒▓ از زاویه دیگر...
حکایت قریب مردم از عصر سازندگی به بعد، این بود که وقتی اخبار فساد پولداران، پس از پرونده غلامحسین کرباسچی اعلام می‌شد، معمولاً، مردم می‌گفتند: «خب! امروز یه نفر دیگه رو گرفتن». و با این گفته، مآلاً بیان می‌داشتند که موارد کشف شده، حوادث منفردی شامل خصوصیات اتفاقی نیستند، بلکه نشان از زمینه‌های گسترده‌ای دارند. ولی، چه چیزی زمینه‌ها و شرایطی را مشخص می‌نماید که همه‌ی این ویژگی‌ها «نشانه‌هایی» از آن هستند؟
فساد پولداران را نه می‌توان به حوزه‌ی سیاسی تقلیل داد، و نه صرفاً به عنوان امری که در درجه اول به شخصیت افراد فاسد مربوط می‌شود، فهمید؛ فساد سیاسی یک جنبه‌ی عام‌تر فساد است. رفته رفته، فساد پولداران ویژگی نظام‌یافته‌ی نخبگان می‌شود، و سپس، مقبولیت عام این گرایش غیراخلاقی و اخلاق‌گریزی پولداران، ویژگی ضروری جامعه‌ی از هم گسیخته، در عصر پولداران می‌شود. همه مردم به فساد خو خواهند کرد. در شرایط سلطه‌ی ابرمیلیاردرها، وجدان فردی کم ارزش شده و فساد پولداران نهادینه می‌گردد. مسأله، صرفاً مدیریت فاسد در پولداران، ارتش یا دولت نمی‌باشد، بلکه این امر، ویژگی بارز ثروت حاصل از پولداران به عنوان یک لایه‌ی سرمایه‌داری و عمیقاً در هم تنیده با سیاست‌های دولت نظامی می‌باشد.
قطعاً این امکان هست که انسان‌هایی فاسد در نهادهای مطلوبی وجود داشته باشند، ولی، وقتی نهادها فاسد گردند، بسیاری از افرادی که در آن‌ها زندگی یا کار می‌کنند، آلوده به فساد خواهند شد. در عصر پولداران، روابط سیاسی و انسانی غیر ضروری می‌گردند و قوه‌ی مجریه احساس مسؤولیت شخصی کمتری خواهد داشت؛ آن‌ها وظایف فنی خود را به انجام خواهند رساند، همین.

░▒▓ تراژدی دولت در عصر پولداران
تراژدی دولت در عصر پولداران، این خواهد بود که از هر سو، با آثار به جای مانده از عادات سیاسی قدیمی و نهادهای منسوخ، مغشوش و مخدوش گشته است، ولی، این دولت، دیگر توسط ایمان انقلابی که بر آن مبتنی شده بود، تقویت نمی‌گردد. این دولت به بدی‌ها می‌چسبد و استواری‌ها را رها می‌کند. ادعای ایمان می‌ورزد، ولی، عملاً فاقد ایمان عمیق است؛ واژگان سرودهای قدیمی را می‌داند، ولی، آهنگ ترانه را فراموش کرده است؛ در یک نبرد ایدئولوژیک شرکت کرده، بدون این‌که قادر به تعریف ایدئولوژی خود باشد. مادی‌گرایی یک دشمن ملحد را نکوهش می‌کند، ولی، پول‌گرایی خود را می‌ستاید.
کم کم، نخبگان دولتی، به نسلی کاملاً متفاوت از نسل انقلاب بدل می‌شوند؛ حتی بی‌پرده در برنامه «شب آفتابی» شبکه پنجم تلویزیون می‌گویند که اشتباه کردیم انقلاب کردیم. دیگر هیچ مبنای معقول و مستدلی برای آن‌که ایشان را بتوان نخبه‌ی انقلابی تلقی کرد وجود ندارد، یا، حتی، نمی‌توان مبنایی دست و پا کرد که آن‌ها را افراد فرهیخته و اهل بصیرت شمرد؛ آن‌ها خوب می‌توانند در شرایط تحریم پول دربیاورند.
دانش و بصیرت و جهان‌بینی و مکتب کیلویی چند؟ مردان عصر پولداران، فرض را بر این می‌گیرند که همیشه دانش در راه‌هایی مانند ثروت و قدرت نتیجه می‌دهد یا قطعاً باید نتیجه بدهد، و ملاک تشخیص این که علمی واقعی است، درست همین نتایج است. قدرتمندان و ثروتمندان باید آگاه‌ترین‌ها باشند، در غیر این صورت، چگونه می‌توانند در جایگاه فعلی قرار بگیرند؟ اگر بگوییم آن‌هایی که به قدرت می‌رسند، حتماً «زرنگ»اند، این بدان معناست که بگوییم قدرت «همان» دانش است. اگر بگوییم کسانی که به ثروت می‌رسند، حتماً باهوش‌اند، این بدین معناست که بگوییم ثروت همان دانش است. در کل، اکثر افراد به قبول این نکته تشویق می‌شوند که قدرتمندترین و ثروتمندترین افراد، «باهوش‌ترین» افرادند؛ «اگر این‌قدر زرنگی، پس، چرا پولدار نیستی؟». کسانی که این جمله را ادا می‌کنند، باور دارند که قدرت و ثروت برای تمامی افراد، بویژه برای افراد «زرنگ»، ارزش مطلق محسوب می‌شوند.

░▒▓ فیصله مطلب
با این جماعت، چه می‌توان کرد؟
مردان عصر پولداران، بحران‌های متوالی سیاسی و اقتصادی، و ترس‌ها و تردیدها و اضطراب‌ها را شایع می‌کنند، تا ضرورت جدیدی برای جست و جوی «اعتدال» پدید آورند؛ تنها در این صورت است که می‌توانند مردم و قاضی را وادار کنند که فعلاً از محاکمه آقازاده پرهیز کند تا «عبور از بحران» محقق شود و همه چیز به «اعتدال» بازگردد. یک سال از وقت محاکمه‌اش می‌گذرد، ولی محاکمه نمی‌شود، چرا که جامعه در «بحران» به سر می‌برد، و «عبور از بحران»، تنها با عبور و مرور یله و رهای آقازاده در این شهر و شرکت مدام در مراسم ختم بزرگان در مسجد فاطمی میسر است. در حقیقت، این، دقیقاً فقدان بحران است که فساد و «ویژه‌خواری» آقازاده‌ها و پولداران را آشکار و رسوا می‌کند، و مردان عصر پولداران، سعی می‌کنند تا ما را مدام در بحران نگه دارند، تا مردان «عبور از بحران»، همچنان شأن نزولی داشته باشند.
آن‌ها با خلق بحران‌ها، خود را سوار نگه می‌دارند. اعضای حلقه‌های پولداران، افراد نمونه‌ای نیستند؛ پایگاه بالای آن‌ها به دلیل فضیلت اخلاقی نیست؛ موفقیت افسانه‌ای و محیرالعقول آن‌ها ربطی به توان و شایستگی ایشان ندارد. آن‌هایی که بر اریکه قدرت می‌نشینند، حتماً برگزیده نیستند، بلکه برساخته‌ی ابزار قدرت، منابع ثروت، و فنون شهرت رایج هستند.
هوالعلیم

hajiheidari@PhiloSociology.ir

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon