ماجرای معلم بحرینی که بارها شکنجه شد
خبرگزاری تسنیم : «مهدی أبودیب»، رئیس جمعیت معلمان بحرین را باید از مهمترین شخصیتهای انقلاب این کشور شمرد که توسط رژیم آل خلیفه بازداشت و در معرض سختترین و وحشیانهترین شکنجهها قرار گرفت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری مرآة البحرین، شاید از جمله مهمترین شخصیتهایی که طی انقلاب بحرین توسط رژیم آل خلیفه بازداشت و زندانی شدند، «مهدی أبودیب»، رئیس جمعیت معلمان بحرین و «جلیلة السلمان»، معاون وی میباشد.
اما «مهدی أبودیب» کیست، آیا او را میشناسید؟ آیا میدانید که وی از زمان بازداشت تاکنون تحت چه فشارها و آزارها و شکنجههایی بوده است؟ آیا میدانید که او را تحت شکنجه وادار به اعتراف کردند و او درکنار یکی از شخصیتهای رژیم که ادعا میشد، یک شخصیت حقوقی است، در مقابل دوربینها مجبور به اعتراف به اتهاماتی شد که مرتکب آنها نشده بود؟ و آیا میدانید که هنگام بازداشت وی، نیروهای امنیتی رژیم آل خلیفه او را از پشت بام منزل داییاش بر زمین انداختند؟ و ...
تلاش برای بازداشت
یک هفته پس از حمله نیروهای امنیتی و نظامی رژیم و نیروهای سپر جزیره به میدان اللؤلؤة یا شهدا در مرکز منامه اولین تلاشها برای بازداشت «مهدی أبودیب» آغاز شد.
ساعت 45 دقیقه بامداد بود که نیروهای امنیتی رژیم درب خانه او را شکستند و به خانهای حمله کردند. در حالیکه در آن ساعت همسرش و سه دخترش در اتاقهای خود در خواب بودند. «مهدی أبودیب» آن شب در منزل نبود و ساعت 22 و 30 دقیقه شب به خانه پدریاش رفته بود.
در آن شب نیروهای امنیتی آل خلیفه پس از ورود به منزل و ایجاد رعب و وحشت در میان آنها و دادن انواع فحشها و ناسزاها به آنها، همه وسایل را خورد کردند و دو تلفن همراه یکی مخصوص «مهدی أبودیب» و دیگری دختر 13 سالهاش و یک سری وسایل شخصی وی را با خود بردند.
در همان شب نیروهای امنیتی به خانه پدری «مهدی أبودیب» نیز یورش برده بودند و پس از ایجاد رعب و وحشت این بار در میان افراد خانواده پدریاش همسر خواهرش را بازداشت کردند، بیانکه بتوانند بر او دست یابند.
پس از هفت بار تلاش برای بازداشت «مهدی أبودیب» - سه بار حمله به منزلش و 3 بار حمله به منزل پدریاش و یک بار حمله به منزل داییاش محسن علی المهنا – سرانجام وی در منزل یکی دیگر از داییهایش «سعید علی المهنا» - 60 ساله – بازداشت شد تا در معرض انواع شکنجهها و توهینها و آزارها و اذیتها قرار گیرد.
نحوه بازداشت
روز 6 آوریل 2011 بود که «مهدی أبودیب» احساس کرد که بیمار است و باید پزشک او را ببیند، پس با داییاش، سعید علی المهنا تماس گرفت تا او را با خود به خانهاش ببرد تا بعد از ظهر با وی نزد پزشک مراجعه کند. همان شب «مهدی أبودیب» متوجه حرکات مشکوک بیرون منزل داییاش شد تا پس از آن صدای کوبیدن محکم درب منزل به گوش برسد.
«مهدی أبودیب» به پشت بام میورد و از آنجا افرادی را میبیند که اطراف منزل داییاش را به محاصره خود درآورده و نقاب به صورت زدهاند. «مهدی أبودیب» در وضعیت بود که یکی از نیروهای امنیتی را دید که از پشت بام همسایهها به سوی وی میآید. او هفت تیرش را به سمت «مهدی أبودیب» گرفته بود و فریاد میزد که موفق شده او را دستگیر کند.
در این هنگام یک نیروی امنیتی دیگر نیز به پشت بام آمد تا با کمک آن فرد دیگر «مهدی أبودیب» را بازداشت کند. اما در این هنگام دیگر نیروهای امنیتی که در حیاط منزل بودند، از پایین فریاد زدند او را از همانجا پایین بیاندازیید. پس از انداختن «مهدی أبودیب» از پشت بام به حیاط این لگدهای دیگر نیروهای امنیتی بود که از وی استقبال کردند.
تمام پیکر «مهدی أبودیب» به خاطر انداختن از پشت بام و لگدهایی که خورده بود، غرق در خون بود و حتی توان ایستادن روی پا را نداشت. با زور و استفاده از خشونت او را سر پا نگهداشتند. از پشت به دستهایش دست بند زدند و پس از بستن چشمهایش او را درحالیکه همچنان میزدند و فحش و ناسزا میدادند، به همراه داییاش سوار خودرو کرده و به نقطه نامعلومی منتقل کردند.
«مهدی أبودیب» را به همراه داییاش به دایره تحقیقات جنایی منامه منتقل کردند. به محض ورود به مرکز تحقیقات بار دیگر مورد ضرب و شتم قرار گرفت، از ناحیه سر و کمر. همچنین برای ساعتهای متوالی مجبور به ایستادن شدند و در همین حال مدام به گوشها و صورت و سر آنها ضربه وارد میشد.
آویزان شدن
در دومین روز بازداشت شب هنگام بود که او را از سلولش بیرون آوردند. زندانبانی با لهجه اردنی با او صحبت میکرد. در همین حال دیگران مشغول بستن دستها و پاهایش با طنابی پارچهای بودند، سپس او را بر زمین انداخته و با یک لوله پلاستیکی سیاه که «الهوز» نامیده میشد، تا آنجا که میتوانستند به پاهایش زدند تا پس از آن او را از پا از سقف آویزان کنند.
شکنجهها همین طور ادامه یافت تا اینکه زندانبانان «مهدی أبودیب» از وی خواستند برگههای اعترافات را امضا کند، چه در غیر این صورت شکنجه و بازداشت وی به شکلی وحشیانهتر و سختتر ادامه خواهد یافت.
پزشک جلاد
در روز چهارم بازداشت و دقیقا روز 9 آوریل 2011 بود که به دلیل شدت شکنجههای شدیدی که متحمل شده بود، حالش رو به وخامت میگذارد. به همین دلیل شبانه به بیمارستان نظامی منتقل میشود. در بیمارستان «مهدی أبودیب» تحویل افسری میشود که خود را از نیروی دفاع بحرین معرفی کرده بود. وی «مهدی أبودیب» را تهدید میکند، در صورتییکه با وی کنار نیاید به شدت شکنجه خواهد کرد.
بند شماره 2
پس از بیمارستان نظامی «مهدی أبودیب»، رئیس جمعیت معلمان بحرین به بند شماره 2 منتقل میشود که زندانیان موجود در آن بیش از زندانیان دیگر در معرض شکنجه و آزار و اذیت قرار داشتند. در این بند افرادی چون «عبد الهادی الخواجه»، «محمد التاجر» و «سید محمد العلوی» نگهداری میشدند که سلولهای آنها در کنار سلول «مهدی أبودیب» بود و دورا دور از نحوه شکنجه و آزار و اذیتهای او مطلع و آگاه بودند.
«مهدی أبودیب» یکی از دردناکترین شکنجههای خود را ممانعت زندانبانان از نماز خواندن وی میخواند و میگوید که آنها به من میگفتند که تو برده حکومت هستی و هر طور که حکومت از تو بخواهد باید نماز بخوانی.
«مهدی أبودیب» تنها توسط زندانبانان سعودی شکنجه نشد، بلکه جلادان سعودی نیز در شکنجه او دست داشتند و او همواره تهدید میشد، در صورتیکه با سمئولان زندان همکاری نکند، او را به زندانهای عربستان منتقل یا به وی تجاوز خواهند کرد.
شکنجههایی که «مهدی أبودیب» در معرض آن قرار داشت، کاهش وزن او به میزان 15 کیلو را به دنبال داشت به گونهای که وزن او از 80 کیلو به 64 کیلو رسید و کلیههایش از کار افتادند. همین موجب شد تا مسئولان زندان برایش سرم وصل کنند و برای بهبود اندکی از وضعیت جسمانیاش اقدام کنند.
انتهای پیام/