اعتراض آمریکا و آلمان به «تک‌خوری» فرانسه از آثار باستانی ایران

اعتراض آمریکا و آلمان به «تک‌خوری» فرانسه از آثار باستانی ایران

خبرگزاری تسنیم: باستان‌شناسان آمریکایی و آلمانی تلاش کردند دولت فرانسه را که صاحب انحصار دائمی کاوش‌های باستان‌شناسی در ایران است وادار به تعدیل سیاستی کنند که اصطلاحاً «تک‌خوری» نامیده شده تا فرانسویان را مجبور به همکاری با متخصصان کنند.

خبرگزاری تسنیم - گروه سیاسی:

باز شدن درهای ایران به روی باستان‌شناسان خارجی (1930-1923)

قانون آثار باستانی 1930

در ژانویه 1925 روزنامه‌های تهران خبر از کشف «بخش‌هایی از یک مومیایی» در امین‌آباد در نزدیکی بقایای شهر باستانی ری دادند. این خبر، جنجالی به پا کرد؛ ولی پس از مدت کوتاهی مشخص شد که آنچه کشف شده مومیایی نبوده و قدمت چندانی ندارد. 1 موری از این موقعیت استفاده کرده، می‌نویسد: «جنجالی که در ایران در زمینه باستان‌شناسی ایجاد شده و ایرانیان را به فکر کشف توت آنخامون 2 دیگری انداخته است، سوال مهمی را در زمینه باستان‌شناسی ایران - که فرانسه امتیاز انحصاری و دائمی آن را در دست دارد- پیش‌روی ما می‌نهد.»

موری که با رشک و نگرانی در اندیشه حفظ سهمی از آثار باستانی ایران برای آمریکایی‌هاست، تصریح می‌کند: «با توجه به فعالیت‌های ناچیز فرانسویان در طول چهل سال گذشته در زمینه گسترده باستان‌شناسی ایران، به‌نظر می‌رسد که بهتر است این کشور سیاست درهای باز را برای پذیرش باستان‌شناسان سایر کشورها به‌کار گیرد. به‌عنوان مثال، آمریکا و انگلستان با توجه به ابزارهایی که در اختیار دارند بی‌شک کاوش‌های فوق‌العاده‌ای در ایران انجام خواهند داد.» 3

اشاره موری به کشف مقبره توت آنخامون به‌وسیله باستان‌شناسی انگلیسی به‌نام هوارد کارتر در سال 1922 نکات مهمی را روشن می‌کند. در حقیقت او با مطرح کردن این کشف، باستان‌شناسی بین‌‌النهرین را با ایران مقایسه می‌کند. این کشف فوق‌العاده پس از استقلال مصر در 1922 رخ داد. چون مصری‌ها تمایلی به خروج یافته‌ها از مصر نداشتند، منازعه مصریان با انگلیسی‌ها بر سر تقسیم یافته‌ها بالا گرفت. منازعات بر سر قانون جدید آثار باستانی مصر بود که «براساس نظر دونالد ام. رید، تاریخ‌شناس» قانون سخت و بی‌رحمانه‌ای است که یک نسل از باستان‌شناسان خارجی را از فعالیت در مصر باز می‌دارد. 4 به‌نظر می‌رسد دلیل واقعی کاهش کاوش‌های باستان‌شناسی در مصر تصویب قانون جدید نبوده است، بلکه این حقیقت بوده که بین‌‌النهرین، فلسطین و ایران تحت سلطه انگلستان قرار گرفته بودند و درهای این کشورها عملاً بر انگلستان گشوده شده بود. 5

آغاز تهاجم دیپلماتیک برای لغو انحصار فرانسه

ظاهراً موری واقعه قتل ایمبری را - که فقط پنج ماه پیش اتفاق افتاده بود - فراموش کرده و در پی آغاز تهاجم دیپلماتیک آمریکا برای لغو انحصار فرانسه بود. کمی پس از آن‌که موری این دستور را از واشنگتن دریافت کرد: «با توجه به جمله آخر شما که پیشرفت‌های حاصل شده از سیاست درهای باز دولت ایران را در زمینه تحقیقات باستان‌شناسی مطرح کرده‌اید، لطفاً برای گرفتن یک رونوشت از امتیاز باستان‌شناسی اعطا شده توسط دولت ایران که بر اساس اطلاعات وزارت امور خارجه در راستای منافع باستان‌شناسی فرانسویان است، اقدام نموده و آن را برای وزارت امور خارجه بفرستید.»، او به دشواری رونوشتی از این سند تهیه کرد و آن را به واشنگتن فرستاد و اضافه کرد: «سفارت مفتخر است که موفقیت خود را در دست‌یابی به رونوشتی از امتیاز ذکر شده در بالا اعلام کند. سفارت فرانسه با تنگ‌نظری آن را مخفی کرده و دولت ایران نیز تمایل کمی برای آشکار کردن آن نشان داده است. من برای به‌دست آوردن آن مجبور به استفاده از مسیری مخفی و محرمانه شدم.» 6

در اوائل سال 1925 فرانسویان هیأت باستان‌شناسی جدیدی به ایران فرستادند. رئیس این هیأت ام .دو مک کنم - عضو هیأت دو مورگان در 25 سال قبل - بود و همراه او فقط یک دستیار به نام ام. نویل فرستاده شده بود.

ورود هیأت جدید، موری را به شکایت در مورد انحصار «ناعادلانه» فرانسویان تحریک کرد؛ و او این مسئله را مطرح کرد که این کشور نتوانسته است بطور مناسب از شرایط بهره‌برداری کند. او از فرانسویان برای این که در طول چهل سال گذشته فعالیت ناچیزی انجام داده‌اند شدیداً انتقاد کرد: «اگر بخواهیم فقط به مناطق مهم باستانی که فرانسویان کوچک‌ترین توجهی به آنها در طول چهل سال گذشته نداشته‌اند اشاره کنیم، می‌توانیم از همدان که در واقع اکباتان، پایتخت امپراطوری ماد بوده و نیز پاسارگاد پایتخت کورش، تخت‌جمشید پایتخت داریوش و خشایار، نیشابور که زمانی مرکز خراسان بوده و شاپور اول، پادشاه بزرگ ساسانی آن را بنا نهاده است و ری یا رگا، شهر باستانی شمال ایران، که بقایای آن در پنج مایلی جنوب تهران است و در حملة مغول در قرن سیزدهم ویران شده است یاد کنیم.» 7

موری بر این باور بود که فرانسویان برخوردی منطقی خواهند داشت و به دیگران نیز اجازه ورود به این عرصه را خواهند داد. او که به‌ظاهر نشان می‌داد به‌دنبال فراهم آوردن شرایط بهتری برای دولت ایران است اضافه می‌کند: «تا جایی‌که من اطلاع یافته‌ام فرانسویان که بی‌شک به ناعادلانه و ناکارآمد بودن امتیازشان باور دارند به تازگی به دولت ایران پیشنهاد داده‌اند که تجدیدنظری در امتیاز قبلی اعمال کنند.»

به‌علاوه، موری ابراز می‌دارد که اگر فرانسویان تمایلی به تغییر شرایط نشان ندهند، دولت آمریکا بدون کوچک‌ترین ملاحظه‌ای، از رضاخان در مورد سرپوش گذاشتن بر مرگ ایمبری بازخواست خواهد کرد: «من بر این باورم که در حال‌حاضر دلگرم کردن سردار سپه [رضاخان]، زمینه را برای ایجاد شرایطی برابر با فرانسویان در کاوش آثار باستانی ذی‌قیمت ایران فراهم خواهد کرد.»

اعتراض آلمان به انحصار فرانسه

علاوه‌بر آمریکاییان، باستان‌شناسان آلمانی نیز برای لغو امتیاز فرانسه تلاش کردند. باستان‌شناسی آلمانی به‌نام ارنست ای. هرتسفلد، انحصار فرانسه را در سال‌های 1923 تا 25 به‌طور غیررسمی به چالش کشید. هرتسفلد استاد دانشگاه برلین مهم‌ترین شخصیت در زمینه آثار باستانی و باستان‌شناسی ایران بود. کشفیات گسترده و جنجالی هرتسفلد منجر به توجه ناگهانی نهادهای دانشگاهی و اقتصادی آمریکا و آلمان به ایران گردید. هرتسفلد در یادداشتی با عنوان «خلاصه مهم‌ترین کشفیات هیأت اعزامی به تهران، 1923 تا 25» کشفیاتش را مطرح می‌کند.

موری در نامه‌ای به تاریخ 27 مارس 1926 با عنوان «کشفیات اخیر باستان‌شناسی دکتر ارنست هرتسفلد در ایران» می‌نویسد: «دکتر آرتور اپهام پوپ موزه‌دار مشاور در زمینه هنر اسلامی مؤسسه هنر شیکاگو یادداشت کوتاه دکتر هرتسفلد در مورد نتایج حیرت‌انگیز کشفیات باستان‌شناسی‌اش را که در سال‌های 1923 تا 25 صورت گرفته به من عرضه کرد. نام دکتر هرتسفلد، استاد دانشگاه برلین، در گزارش‌هایی که از سفارت [آمریکا] در تهران فرستاده شده آمده است و احتمالاً او بالاترین مقام در عرصه باستان‌شناسی ایران است.» 8

موری همچنین می‌گوید که این چالش موفقیت‌آمیز هرتسفلد با انحصار فرانسه، خشم فرانسویان را علیه او برانگیخته است: «حرکتی در بین باستان‌شناسان آمریکایی و آلمانی ایجاد شده تا دولت فرانسه را - که انحصار دائمی کاوش‌های باستان‌شناسی در ایران را دارد- وادار به تعدیل سیاستی کنند که اصطلاحاً «تک‌خوری» نامیده شده و فرانسویان را مجبور کنند به متخصصان اجازه همکاری دهند. در این میان دکتر هرتسفلد هسته مرکزی این منازعات بوده است. گزارش شده است که فرانسویان تصمیم گرفته‌اند در این زمینه با بلندنظری بیشتری برخورد کنند ولی به این شرط قاطع که هیچ قدرت اجرایی به دکتر هرتسفلد که یک یهودی آلمانی است داده نشود.»

دورنمای رقابت آلمانی‌ها با آمریکایی‌ها در زمینه باستان‌شناسی ایران فضایی مملو از نگرانی و اضطراب در میان موزه‌های آمریکایی ایجاد کرده است. موری نامه‌اش را به این شکل به پایان می‌برد: «دکتر پوپ به من اطلاع داد که چند موزه آمریکایی از جمله موزه‌های شیکاگو، دیترویت، و کلیولند آماده‌اند تا سرمایه‌های هنگفتی به تحقیق در زمینه باستان‌شناسی ایران اختصاص دهند و منتظر توافقی مناسب - با توجه به حقوق انحصاری فرانسه در ایران - بین دولت‌های ایران و فرانسه هستند.»

البته خود هرتسفلد به دنبال افزایش همکاری‌های باستان‌شناسان آمریکا و آلمان در ایران بود. او می‌نویسد: «لطف یک دوست آلمانی و یک دوست آمریکایی که هر دو خواسته‌اند نامشان فاش نشود نویسنده را موفق کرد که برنامة باستان‌شناسی‌اش را از فوریة 1923 تا اکتبر 1925 در ایران و سرزمین‌های مجاور مانند بغداد، افغانستان و غیره پیاده کند.»

کشفیات جدید هرتسفلد به گفته خود او حیرت‌انگیز بوده است. هرتسفلد در گزارشش تأکید می‌کند که موفقیتش در این زمینه «به‌جای آن‌که بر فراگیر بودن کشفیات دلالت داشته باشد فقط نشان می‌دهد که چه حجم عظیمی از کار برای آینده باقی مانده است.» او گزارشی مفصل تهیه کرد که رونوشتی از آن پس از مدت کوتاهی به دست وزارت امور خارجه رسید.

جرج گِرِگ فولر، کنسولیار آمریکا در بوشهر، در گزارشی با عنوان «گورستان صخره‌ای کشف‌شده متعلق به مسیحیان» در تاریخ 6 آگوست 1924 در مورد سفر خود به جزیره خارک توضیح می‌دهد. 9

فولر فقط سه هفته پس از قتل ایمبری از جزیره دیدن کرده بود - عجیب آن‌که هیچ اشاره‌ای به این مسئله یافت نشده است - و گزارش او نشان‌دهنده علاقه زیاد آمریکا به باستان‌شناسی ایران است. فولر در پایان گزارشش در مورد گنجینه باستان‌شناسی موجود در خارک که تا آن زمان کاملاً از چشم‌ها پوشیده مانده بود توضیح می‌دهد: «قطعات سفالی مربوط به دوران باستان و اشیای گلی نادر به وفور دیده می‌شود. هیچ‌کس هنوز به کاربرد اشیای یافت‌شده پی نبرده است ولی موزه‌هایی که به این اشیا علاقه داشته باشند می‌توانند از این نمونه‌ها استفاده فراوانی ببرند. گفته می‌شود که این اشیا شبیه برخی گل‌میخ‌های تزیینی موجود در دیوارهای کهن بین‌‌النهرین هستند. از صخره‌های این جزیره در حال حاضر به عنوان معدن سنگ برای بصره و ساخت و سازهای شرکت نفت انگلیس و ایران استفاده می‌شود. بخشی از صخره‌های یک قلعه پرتغالی قدیمی به‌همین‌منظور جابه‌جا شده است.»

تلاش ناموفق برای لغو انحصار فرانسه

رونوشت‌هایی از یادداشت موری و گزارش هرتسفلد در مورد یافته‌هایش در فاصله سال‌های 1923 تا 25 به سفارت‌های آمریکا در تهران و پاریس فرستاده شد و به هیأت‌های اعزامی برای پیگیری مسئله دستورهایی داده شد. دستورهایی‌که به هافمن فیلیپ وزیرمختار آمریکا در ایران داده شد به این‌ترتیب بود: «وزارت امور خارجه در این تماس خواستار دریافت هرگونه اطلاعات احتمالی بیشتر در ارتباط با طرح دولت ایران برای لغو فرمان‌های‌سلطنتی اجرا نشده براساس گزارش ذکر شده در نامه شماره 1074، 12 مه 1925 سفارت می‌باشد.»10

در این طرح عده زیادی درخواست لغو انحصار فرانسه را مطرح کرده بودند. این افراد عبدالحسین تیمورتاش، وزیر فواید عامه، محمدعلی فروغی وزیر مالیه، (وزیر امور خارجه در زمان واقعه ایمبری)، حسین علایی  سفیر سابق ایران در واشنگتن، و نیز آرتور اپهام پوپ بودند. یکی از روش‌هایی که ایرانیان برای لغو انحصار فرانسه درصدد اجرای آن بودند، رأی مجلس بود. البته پوپ فکر می‌کرد لغو چنین معاهده‌ای از طریق رأی مجلس عملی نیست و به همین دلیل پیشنهاد مصالحه داد.

پوپ در نامه‌ای به تاریخ 9 مه 1925 این پیشنهاد را با حسین علایی سفیر سابق ایران در واشنگتن مطرح می‌کند «در گام اول همه تلاش‌ها باید در راستای رسیدن به درک مشترک با دولت فرانسه باشد تا این دولت، داوطلبانه به باستان‌شناسان آمریکایی و سایر کشورها فرصت مساوی برای برعهده گرفتن این تعهد بزرگ را بدهد.» پوپ به علایی اطلاع می‌دهد که «انجمن‌های متعدد وابسته به مؤسسه باستان‌شناسی آمریکا» و نیز موزه‌های آمریکایی تاکنون با تأکید زیاد و در بعضی موارد با قید فوریت در مورد معاهدات گسترده باستان‌شناسی فرانسویان با دولت‌های متعدد به وزارت امور خارجه ما اعتراض کرده‌اند. اعتراضات قابل‌توجهی نیز در نقاط مختلف جهان صورت گرفته است که می‌توان از آنها بهره برد.

پوپ پیشنهاد می‌کند که اگر فرانسویان از خود انعطاف لازم را نشان ندهند، دولت ایران با کمک متخصصان خارجی به عملیات کاوش بپردازد: «بنابراین تشکیل هیأتی با مدیریت دولت ایران برای کاوش در مکانی مانند تخت‌جمشید امکان‌پذیر می‌باشد و پشتیبانی مالی این کار را می‌توان از خارج فراهم کرد؛ با این شرط که تضمینی وجود داشته باشد که دولت ایران در تقسیم یافته‌ها سخاوت لازم را به خرج دهد.» 11

با وجود بدگمانی پوپ، دولت ایران با رأی مجلس برای لغو انحصار فرانسه اقدام کرد. موری در تاریخ 10 آوریل 1925 دریافت که تیمورتاش نقشه‌ای برای لغو انحصار فرانسویان داشته است. 12 کمی بعد موری گزارش می‌دهد: «در همین اثنا سردارمعظم وزیر فواید عامه لایحه‌اش را به مجلس ارائه کرد که در آن لغو تمام فرمان‌ها و قراردادهای سلطنتی تا زمان حاضر پیشنهاد شده است که البته شامل امتیاز فرانسویان نیز خواهد بود.» 13

در همان روز موری می‌نویسد: «امروز به طور قطعی هم از سوی وزیر امور خارجه وهم از سوی نخست وزیر [رضاخان] مطمئن شدم که دولت ایران قصد دارد به اصلاح انحصار فعلی و باز کردن درهای ایران برای رقابت آمریکاییان در زمینه باستان‌شناسی بپردازد. انحصارطلبان خارجی و نیز داخلی روزهای سختی را در ایران می‌گذرانند.» 14

لایحه‌ای در اختیار مجلس قرار گرفت که براساس گفته موری، «دشواری زیادی برای سفارت فرانسه در ایران فراهم کرد و منجر به حرف‌شنوی غیرمنتظره هیأت باستان‌شناسی فرانسوی به مدیریت ام. دو مک کنم گردید. به‌نظر می‌رسد که نامبرده ناعادلانه بودن انحصار فرانسه را در زمینه باستان‌شناسی پذیرفته و داوطلبانه پیشنهاد بازنگری در آن و همکاری باستان‌شناسان کشور‌های دیگر را با شرایط خاص داده است.» 15

موری گزارشش را بدین‌صورت به پایان می‌برد: «با توجه به سرعت شگفت‌انگیزی که مجلس در طول دو ماه گذشته در تصمیم‌گیری داشته است، تصور می‌رود که سیاست درهای باز در زمینه باستان‌شناسی در ایران به‌زودی به نتیجه برسد.»

البته شادمانی موری کمی زودهنگام بود. چون پنج سال طول کشید تا درهای ایران به روی باستان‌شناسان باز شد. انگلیسی‌ها با این لایحه به این دلیل‌که احتمالاً قرارداد شرکت نفت انگلیس و ایران را به مخاطره می‌افکند مخالفت کردند و این امر منجر به نارضایتی آشکار دولت آمریکا گردید. با توجه به مطرح‌شدن قانون ملی‌شدن صنعت‌نفت در سال 1951، به‌نظر می‌رسد دلایل انگلیسی‌ها برای مخالفت با لغو امتیازات خارجی کافی بود. این قانون نتایج بسیار بدی برای انگلیس‌ها در برداشت.

موری می‌نویسد: «وزیرمختار انگلستان درصدد است که از همتایانش درخواست کند با او در اعتراض علیه لایحه‌ای که قرار است در مجلس مطرح شود، همکاری کنند. موضوع لایحه، لغو همه امتیازاتی است که از طریق فرمان‌های سلطنتی به دست آمده‌ و از آنها بهره‌برداری نشده یا بهره‌برداری اندکی صورت گرفته است. با این لایحه امتیاز نفت سپهسالار [نفت شمال] و امتیاز آثار باستانی فرانسه تحت‌تأثیر قرار خواهد گرفت. با وجود این که قانونی بودن این روش زیر سئوال است من بعید می‌دانم که آمریکاییان با آن مخالفت کنند.»16

علی‌رغم زیرسوال بودن این شور از نظر قانونی، وزارت امور خارجه بر این باور بود که «اگر این لایحه تصویب شود آمریکاییان که به فعالیت برابر در زمینه باستان‌شناسی در ایران امید بسته‌اند به آرزوی خود خواهند رسید. به عقیده من ارائه این طرح، بی‌دلیل نیست و اگر آمریکاییان به این هدف برسند، منافع بیشتری نیز برای آنان در بر خواهد داشت.» دستور وزارت امور خارجه آمریکا به موری کاملاً واضح بود: «وزارت امور خارجه دلیل مناسبی برای پیوستن شما به همکار انگلیسی‌تان در اعتراض به قانون پیشنهاد شده نمی‌بیند.» 17

در پاسخ به ارائه لایحه قانون جدید به مجلس، سر پرسی لورن، وزیرمختار انگلستان در ایران همه «نمایندگان سیاسی مسیحی» را به نشستی دعوت کرد تا در مورد قانون جدید اعتراضی مشترک علیه دولت ایران ترتیب دهند. موری از شرکت سرباز زد چون «از دیدگاه آمریکا، قانون جدید بسیار مفید خواهد بود و نه تنها به کسب و کار آمریکاییان رونق خواهد بخشید، بلکه هم فرانسویان را از انحصار آثار باستانی خارج خواهد کرد وهم دست انگلیسی‌ها را از امتیاز نفت شمال، فرمان سپهسالار، کوتاه خواهد کرد. وزرای مختار ایتالیا و آلمان نیز از اعلام اعتراض سرباز زدند»؛ با توجه به این‌که منافع کشورهایشان در خطر نیست و برعکس، هر دو کشور امیدوارند که تصمیم جدید مجلس بتواند امتیازات فراوانی را که در زمان قبل از مشروطیت اعطا شده و اتباع کشورهایشان را از منافع اقتصادی در ایران محروم کرده است، پاکسازی کند.» 18

نمایندگان سیاسی انگلستان، فرانسه و بل‍ژیک از لایحه پیشنهاد شده ناراضی بودند. فرانسویان طبیعتاً نگران لغو امتیاز انحصاری خود در زمینه باستان‌شناسی بودند. بلژیکی‌ها نگران امتیاز راه‌آهن اسبی خود بودند که در مورد اجرای آن موری می‌گوید از «تقلبی‌ترین راه ممکن» آن را پیش برده بودند. انگلیسی‌ها هم نگران امتیازات نفتی خود بودند. لورن اشاره می‌کند: «این‌که مجلس ایران بتواند امتیازات اعطا شده به ایرانیان را لغو کند دلیل بر آن نیست که بتواند امتیازات داده شده به خارجیان را نیز فسخ کند. وجود قانون کاپیتولاسیون در این کشور چنین فرضی را منتفی می‌کند.»

لورن یادآوری می‌کند که در گفت‌وگویی با عبدالحسین تیمورتاش، ارائه‌دهنده این لایحه، پیشنهاد کرده است امتیازات ایرانیانی لغو شود که از آنها بهره‌برداری نکرده‌اند. تیمورتاش قاطعانه پیشنهاد او را رد می‌کند، ولی درعین‌حال لورن را مطمئن می‌کند که می‌توان راهی برای شرکت نفت انگلیس و ایران یافت که مشمول این لایحه نشود. ولی سر پرسی این سخنان را به منزله ضمانتی ناکافی تلقی کرد.» موری می‌توانست اضافه کند، با توجه به این که قانون پیشنهاد شده کاملاً به نفع مصالح آمریکا در ایران است، انگلیسی‌ها با آن مخالفت کرده‌اند. واقعه ایمبری نشان داده بود که انگلیسی‌ها برای دور نگه‌داشتن آمریکا از ایران تا کجا پیش می‌روند.

در پایان قرار بر این شد که نمایندگان سیاسی انگلستان، فرانسه و بلژیک هر یک جداگانه به دولت ایران یادآور شوند که «اعمال روش‌های جدید می‌تواند منافع کشورهای متبوع آنها را تحت‌تأثیر قرار دهد و به همین دلیل آنان حق مخالفت با این قانون را دارند.» 19

حسین علایی در 25 مه 1925 در نامه‌ای نظر دولت ایران را به موری اطلاع داد. علایی نوشت: «[این لایحه] روشی را پیشنهاد می‌دهد که به فراهم‌شدن زمینه مشخصی برای فعالیت‌های اقتصادی کمک خواهد کرد. این روش با قوانین اساسی این مملکت تعارضی ندارد و قانون‌گذار قدرت کامل برای تصویب، لغو یا اصلاح و تجدید‌نظر در مورد مصوبات یا قوانین موجود را دارد. موضع برخی دیپلمات‌های خارجی در مورد این مسئله غیرقابل دفاع است؛ چراکه برای یک لحظه هم نمی‌توان تصور کرد که رژیم قبلی بدون در نظر گرفتن حق ملت ایران، برای ابد امتیازات فراوانی به اشراف‌زادگان فاسد اعطا کرده باشد. این اسناد قدیمی به‌هیچ‌عنوان با نیازهای امروز و آرمان‌های ملت متناسب نیستند و همواره از آنها برای بستن دستان ما و جلوگیری از بهره‌برداری صحیح از ثروت‌های ملی استفاده شده‌ است.»

وزیر مالیه، محمدعلی فروغی که قبلاً وزیر عدلیه بوده است، به علایی اطلاع داد که به‌عقیده او «مجلس با توجه به قانون اساسی نمی‌تواند از اختیار تام خود برای وضع یا لغو قوانین محروم بماند. فرمان‌ها که اوامر شاهان خودکامه قبلی هستند، با توجه به این که در زمان گذشته قانون اساسی وجود نداشته است، «قوانین» آن زمان تلقی می‌شوند.» 20

گفت‌وگو‌های نمایندگان در مجلس ادامه یافت. موری توضیح می‌دهد که این مباحثات «با وجود آن که استناد خاصی ارائه نمی‌دهند ولی جالب‌توجه‌اند؛ چون نشانگر توجه ایرانیان نسبت به آثار باستانی فراموش شده‌شان و علاقه آنها به برنامه‌ریزی‌های مناسب‌تر برای بهره‌برداری از این آثار است.» 21 پاسخ وزیر در مجلس نیز به همین شکل نا‌آگاهانه بود. 22

مجلس در 7 جولای 1925 تعطیل شد و بازگشایی مجدد آن به 23 آگوست موکول شد. «بنابراین، این تاریخ نزدیک‌ترین زمانی است که لایحه جدید می‌تواند بررسی شود» 23 انگلیسی‌ها در همین زمان بر مخالفت خود اصرار می‌ورزیدند. در 13 جولای 1925 وزیرمختار انگلستان سر پرسی لورن در نامه‌ای از کوپلی آموری پسر، جانشین موری پرسید: «آیا تمایلی به حمایت از روشی که من در پیش گرفته‌ام دارید؟؛ و نیز سپاسگزار خواهم بود اگر به من اطلاع دهید آیا دولت شما دستورهای جدیدی در این باره به شما داده است یا خیر؟»

پاسخ آموری در 15 جولای 1925 به موری سرد، صریح و گستاخانه بود: «شما امیدوارید که من بتوانم از رفتاری که در پیش گرفته‌اید حمایت کنم و از من درخواست کرده‌اید که اگر دستورهای جدیدی از دولتم دریافت کردم با شما مطرح کنم.» آموری با سردی به این نتیجه می‌رسد که: «باید متأسفانه به استحضار شما برسانم که من در حال حاضر نمی‌توانم رفتار مثبتی در مورد این مسئله داشته باشم، البته من با دولتم در تماس هستم و در صورت تغییر مواضع دولتم خوشحال می‌شوم شما را در جریان بگذارم.» 24

با توجه به مخالفت انگلیسی‌ها، وزیرمختار جدید آمریکا، هافمن فیلیپ گزارش می‌دهد: «لایحه پیشنهادی تقریباً به مرگی خاموش دچار شد. باید خاطرنشان کنم که طرح آن با مخالفت جدی از سوی خارجیان ذینفع مواجه شد. وقتی مجلس پنجم پس از تعطیلات محرم در آگوست 1925 بازگشایی شد، سخنی از این لایحه به میان نیامد؛ حتی اشاره نشد که در مجلس حاضر دوباره مطرح خواهد شد. این طرح نیز مانند بسیاری نمایش‌های دیگر در این کشور، مانند گلی بود که با انگیزه و شور و شوق فراوان در هنگام طلوع خورشید شکفته شد و به محض غروب آفتاب در خاموشی بسته شد.» 25

تجدید فشار دیپلماتیک آمریکا بر فرانسه

با وجود شکست ایران در لغو انحصار فرانسه از طریق قانون، تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا از سر گرفته شد. به‌نظر نمی‌رسد که دولت فرانسه به خودی خود و بدون وجود فشار جدی از جانب آمریکا انحصار خود را کنار گذاشته باشد. احتمالاً دولت آمریکا در تلاش خود برای لغو انحصار فرانسه تا حدودی از خدمات پوپ نیز بهره گرفته بود. پوپ در اکتبر و نوامبر 1925 به فرانسه رفت و در آنجا با معرفی سفیر آمریکا، مایرون تی هریک، با وزیر امور خارجة فرانسه مذاکراتی در مورد ایران انجام داد. او همچنین گفتگوهایی با پرفسور پاول پلیوت باستان‌شناس با نفوذ فرانسوی انجام داد. 26

استنلی فیلد، مدیر موزه تاریخ ملی فیلد در شیکاگو برای اعمال «فشار» بر وزارت امور خارجه آمریکا نامه‌ای به آنها نوشت و در آن به تحریکات پوپ اشاره کرد که خواستار حقوق مساوی برای «همه ملت‌های متمدن» در امر «تحقیق» ‌در ایران بوده است. 27 پوپ در ادامه مذاکراتش با فرانسویان ادعا کرد که آنان تمایل دارند گفتگوها را در پاریس دنبال کنند: «آنها پیشنهاد دادند که من یا فرد دیگری به پاریس برویم و مذاکرات جدی‌تری را از سر بگیریم... شاید بهتر باشد مهمات‌مان را از انبارها بیرون کشیده و خشاب‌ها را پر کنیم. فکر می‌کنم بعضی از کارکنان سفارت در پاریس مشتاقند که با عزمی راسخ به این مسئله بپردازند.» 28

وزارت امور خارجه آمریکا به سرعت دریافت هرگونه ارتباطی با پوپ به شدت مشکل‌آفرین است.پوپ در نامه‌ای در اول مارس 1926 به «[باقر] کاظمی»- که پوپ او را «کاردار ایران» در واشنگتن معرفی کرده بود- از پروفسور پلیوت به عنوان مهمترین «متخصص» شرق‌شناس یاد کرده بود. 29 تلاش‌های بی‌وقفه پوپ برای مطرح‌کردن خود شامل نامه‌نگاری به اعضای کنگره هم بود. پوپ در نامه‌ای به تاریخ 27 فوریه 1926 به نماینده کنگره، تئودور برتون، می‌نویسد: «فکر می‌کنم وزارت امور خارجه در این امر با من هم‌عقیده است که در طول مدت اقامتم در ایران نشان داده‌ام که با افکار عمومی مردم ایران و نحوه تأثیر بر آن به خوبی آگاهم.»

پوپ در همین نامه می‌افزاید: «هیچ کشوری در دنیا سابقة ما را ندارد. این امر بسیار هیجان انگیز و تأثیرگذار بود که مردم بارها به سمت اتومبیل ما هجوم می‌آوردند تا پرچم آمریکا را که روی آن نصب شده بود ببوسند. در سراسر ایران چیزی جز قدردانی و اعتماد و امید نسبت به آمریکا وجود ندارد.» 30 اما در حقیقت به همین اندازه هم حس خیانت و نارضایتی وجود داشت. انتخاب هافمن فیلیپ در سال 1926 به عنوان وزیرمختار آمریکا در ایران علاقه آمریکا به ایران را نشان می‌داد، زیرا فیلیپ یکی از با تجربه‌ترین و توانا‌ترین دیپلمات‌های سرویس خارجی آمریکا بود.

فیلیپ کمی پس از ورود به ایران این دستور را از طریق تلگراف دریافت کرد: «همان‌طور که در جریان هستید در حال حاضر باستان‌شناسان آمریکایی دوشادوش همکاران خود از سایر کشورها در اقصی نقاط جهان مشغول کاوش‌های باستان‌شناسی جدی هستند و از چنین همکاری‌هایی در ایران استقبال می‌کنند. به همین دلیل وزارت امور خارجه آمریکا خشنودی خود را از این مسئله اعلام می‌دارد که دول فرانسه و ایران درصدد بررسی امکان اصلاح امتیاز انحصاری اعطا شده در معاهده 11 آگوست 1900 از طریق موافقت‌نامه صلح‌آمیز هستند.»

قسمت بعدی تلگرام در مورد گام‌های خاصی بود که فیلیپ باید بر می‌داشت: «با توجه به موقعیت ویژة پیش رو، وزارت امور خارجه امیدوار است که شما در مورد این مسئله به صورت غیررسمی با همتای فرانسوی خود مذاکره کرده و به شکلی محتاطانه برای پی بردن به رفتار دولتش در این زمینه اقدام نمایید. علاوه بر این اگر مشکلی وجود ندارد، شما علاقة شخصی خود را در این باره به دولت ایران اعلام کنید و در همین زمان با اشاره به سیاست اتخاذ شده در ایران مبنی بر درهای باز در زمینة کاوش‌های باستان‌شناسی بیان کنید که دولت آمریکا تمایل دارد این موضوع را به اطلاع باستان‌شناسان آمریکایی علاقه‌مند به ایران برساند.» 31

فیلیپ با پیگیری این رویکرد «غیررسمی» نسبت به فرانسویان و تماس‌های او با مقامات رسمی ایران دریافت که وزیرمختار جدید فرانسه، موگراس، مذاکراتی با دولت ایران داشته است و نیز آن‌که وزیرمختار جدید «روشنفکرتر به‌نظر می‌رسد و نسبت به همتای پیشین خود، ام. بونسون، آمادگی بیشتری برای رسیدن به راه‌حلی مشترک نشان می‌دهد.» درحالی‌که گفت‌وگو با فرانسویان با حمایت و تشویق سفارت آمریکا در جریان بود، هیأت وزرای ایران موافقت کرد که وزیر معارف لایحه‌ای آماده و به مجلس عرضه کند و در آن تأسیس اداره‌ای برای آثار باستانی و از طریق آن موزه و کتابخانه ملی را مطرح کند.

در ضمن دکتر ارنست هرتسفلد به‌عنوان مشاور اداره آثار باستانی با حقوق ماهیانه 600 تومان استخدام شود. با وجود آن‌که این لایحه به‌دلیل عدم‌مداخله در امر کاوش عملاً با انحصار فرانسه تعارضی نداشت، فیلیپ بر این باور بود که «طرح پیشنهادی و انحصار فرانسه حتماً با هم تعارض خواهند داشت... این لایحه، چالشی برای انحصار فرانسه خواهد بود.»

فیلیپ در ارتباط با پیشنهاد استخدام هرتسفلد، از تأسیس انجمن آثار ملی گزارش داد که اولین نشست سالانه‌اش در 30 ژوئن 1926 برگزار شده بود. گرچه این انجمن اسماً مستقل بود اما بودجه آن را وزارت معارف تأمین می‌کرد. انجمن با استفاده از این بودجه و با وجود مخالفت فرانسویان با هرتسفلد تصمیم به استخدام او و دعوتش به ایران گرفت. فعالیت‌های هرتسفلد شامل آماده کردن پیش‌نویس قانون جامعی در زمینه فعالیت‌های باستان‌شناسی بود. فیلیپ اضافه می‌کند: «امید می‌رود که این لایحه به زودی به مجلس عرضه شود.» 31

انجمن بر این باور بود که فروغی، وزیر جنگ - که هم رابطه نزدیکی با رضاخان؛ و هم «در باستان‌شناسی تبحر فوق‌العاده‌ای» داشت و نیز به پاریس سفر کرده بود- در موقعیت خوبی برای مطرح کردن موضوع با دولت فرانسه است. فروغی به‌عنوان بخشی از تلاش‌هایش در پاریس و با توجه به این‌که شنیده بود سفارت آمریکا دستورهایی در مورد «وضعیت باستان‌شناسی در ایران» دریافت کرده است، کاردار سفارت آمریکا، شلدون وایت هاوس را در 29 سپتامبر 1926 ملاقات کرد.

وایت‌هاوس می‌گوید: «وزیر [فروغی] به‌خوبی به فرانسه صحبت می‌کرد و در گفت‌وگوهایش بسیار آرام و منطقی بود و به‌نظر نمی‌رسید که قصد مشکل‌آفرینی داشته باشد. فروغی به وایت‌هاوس اطلاع داد که دولت ایران قصد انتصاب هرتسفلد به عنوان مدیر «انجمن آثار ملی» را دارد ولی فرانسویان با این امر مخالفت کرده‌اند. فروغی همچنین بیان کرد که دولت او از انحصار فرانسه به شدت ناراحت است ولی نمی‌داند که در مورد آنچه برخوردی باید انجام دهد، چون فرانسویان فقط با دریافت غرامت راضی به خاتمه بخشیدن به آن هستند.

فروغی نظر وایت هاوس را در این زمینه جویا شد که این چنین بود: «من به فروغی گفتم که در مورد شرایط محلی مربوط به استخدام دکتر هرتسفلد هیچ نمی‌دانم، ولی به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد مشکل‌آفرینی با فرانسویان منطقی نیست. فرانسویان یک امتیاز در دست دارند و این نکته قابل‌اغماض نیست؛ ولی تقریباً مطمئنم اگر باستان‌شناسان خارجی به کاوش در ایران علاقه داشته باشند، فرانسویان مخالفتی نخواهند کرد و اگر مسئله این باشد، بحث در مورد انحصار فرانسه بی‌فایده خواهد بود. در سال‌های آینده اگر مؤسسات خارجی زیادی در ایران فعالیت کنند، امتیاز انحصاری عملاً خاتمه خواهد یافت. پاسخ فروغی این بود: «او از من بسیار تشکر کرد و گفت به عقیده او، نظر من درست است و بهتر است با دولت فرانسه وارد یک بحث کلی نشود.» 32 در نهایت مذاکرات فروغی با دولت فرانسه در پاریس نتیجه خاصی در بر نداشت.

هوارد شاو، رئیس بخش امور خاور نزدیک وزارت امور خارجه در نامه‌ای به تاریخ 18 اکتبر 1926 موافقت خود را با پاسخ وایت هاوس به فروغی اعلام می‌دارد: «من با نظر شما در مورد آنچه به فروغی گفته‌اید موافقم. البته ممکن است شما حدس زده باشید که ایرانیان علاقه‌مندند تمایل کافی در میان باستان‌شناسان آمریکایی ایجاد کنند تا فرانسویان را وادار به تعدیل سیاست تنهاخوری‌شان در حیطه کاوش‌های باستان‌شناسی ایران کنند.

به‌نظر نمی‌رسد وزارت امور خارجه در حال‌حاضر در این زمینه بتواند فعالیت خاصی انجام دهد. البته می‌تواند بی‌طرفی خیرخواهانه‌اش را در مورد این مسئله در طول تلاش‌های ایرانیان برای رسیدن به توافقی با فرانسویان حفظ کند.» مطمئناً «بی‌طرفی» آمریکایی‌ها بیشتر در کلام بود تا در عمل. در 5 نوامبر 1926 موری به فیلادلفیا سفر کرد تا با سیدحسن تقی‌زاده نماینده عالی ایران در نمایشگاه صد و پنجاهمین سالگرد تأسیس فیلادلفیا ملاقات کند. محتوای گفت‌وگوی آنها به شکل دو نامه محرمانه برای مایرون تی. هریک، سفیر آمریکا در پاریس فرستاده شد. 33

موری با وایت هاوس هم‌‌عقیده بود: «در مورد مسئلة انحصار فرانسه در کاوش‌های باستان‌شناسی ایران که دولت ایران بیش از پیش خواستار لغو آن است، او از من درخواست کرد بهترین روشی را که به نظرم می‌رسد با او در میان بگذارم. من پاسخ دادم با توجه به اعتبار انکارناپذیر امتیاز- هر قدر هم مفاد آن ناعادلانه باشد- من راه دیگری برای ایرانیان غیر از تلاش برای مذاکره و رسیدن به مصالحه با دولت فرانسه نمی‌بینم. من باور داشتم اگر با فرانسویان از راه درست مذاکره شود، آنان به باستان‌شناسان خارجی حق همکاری در این امر مهم را خواهند داد و در این صورت مطمئنم تمایل و علاقة شورانگیزی در این مورد در ایران ایجاد خواهد شد.»

تقی‌زاده سپس توضیح داد که چرا دولت ایران به فکر لغو امتیاز انحصاری فرانسه و استخدام هرتسفلد است: «من اشاره کردم که گزارش شده ایرانیان در حال حاضر علاقه‌مندند که فعالیت‌های باستان‌شناسی در کشورشان زیر نظر دکتر ارنست هرتسفلد باستان‌شناس معروف آلمانی انجام شود که احتمالاً منجر به واکنش فرانسویان خواهد شد. البته او صادقانه بیان کرد که ایرانیان علاقه‌ای ندارند اداره اصلی کاوش‌ها در دست فرانسویان باقی بماند، چون آنان روش‌های باستان‌شناسان فرانسوی را کهنه و نسبت به پیشرفت‌های روز عقب می‌دانند.»

تقی‌زاده خواستار ادامه فشارهای دیپلماتیک آمریکا علیه فرانسویان بود: «در پایان این موضوع، آقای تقی‌زاده این نظر را مطرح کرد که دولت آمریکا به صورت غیررسمی خواسته‌اش را مبنی بر مشارکت در فعالیت‌های باستان‌شناسی با دولت فرانسه مطرح کند. او بر این باور بود که این کار از سوی ما به برقراری توافقی رضایت‌بخش کمک خواهد کرد.»

فشاری «غیررسمی» بر فرانسویان در حال اعمال بود. موری در 7 نوامبر 1926 فقط دو روز بعد از گفتگو با تقی‌زاده، با مادموازل مرلانگ در خانه جورج هویت مایرز در واشنگتن گفتگویی در مورد انحصار باستان‌شناسی فرانسویان در ایران انجام داد. مرلانگ گفت که اگرچه او مقام رسمی فرانسه نیست اما «ارتباطاتی در پاریس دارد که از طریق آنها می‌تواند این موضوع را با وزیر امور خارجه - که به عقیده مرلانگ علاقه‌مند به دریافت اطلاعات در این زمینه بود- مطرح کند.» او توجه زیادی به پوپ نشان داد: «از فحوای صحبت‌های او دریافتم که می‌خواهد در مورد شخصیت و فعالیت‌های پروفسور آرتور اپهام پوپ، موزه‌دار مشاور در زمینه هنر اسلامی در مؤسسه هنر شیکاگو - که بر اساس اطلاعات وزارت امور خارجه در 1925 دیداری از ایران داشته است- اظهارنظر کنم.

در پاسخ به او که فکر می‌کرد پرفسور پوپ برای مأموریتی ویژه از جانب دولت آمریکا به ایران فرستاده شده است، من تلاش کردم تا به سرعت این تصور او را از میان ببرم. من به او گفتم که فکر می‌کنم دیدار پرفسور پوپ از ایران کاملاً شخصی و به دلیل علاقه ایشان به هنر اسلامی و مطالعه در این زمینه بوده است و این که هر فعالیتی که ایشان در زمینة آثار باستانی، کتابخانه موزه سلطنتی و غیره با همکاری دولت ایران انجام داده است کاملاً از جانب خود او بوده است.» مرلانگ که با صحبت‌های موری در مورد پوپ آسوده‌خاطر شده بود، شروع به سخن کرد.

موری ادامه می‌دهد: «تعجب من وقتی بیشتر شد که او علاقه خود را به دکتر ارنست هرتسفلد، باستان‌شناس آلمانی ابراز کرد که به عقیده او در زمینه فعالیت خود آن‌چنان متبحر است که نمی‌توان او را نادیده گرفت. تنها نگرانی او در مورد دکتر هرتسفلد این بود که او با دکتر پوپ ارتباط بسیار نزدیکی دارد. در اینجا اجازه می‌خواهم اظهار کنم تا جایی که من می‌دانم رابطه این دو محقق فقط یک رابطه رسمی است و من تردید دارم که آنها در زمینه فعالیت‌هایشان ارتباط ویژه‌ای با هم داشته باشند.»

مرلانگ سپس به موری اطلاع داد که «او بر این باور است که دولت فرانسه برای فهم علاقه دولت‌های خارجی به همکاری در زمینه کاوش‌های باستان‌شناسی در ایران تلاش می‌کند و برای این باور خود دلایلی دارد. او نظر مرا در مورد بهترین روند ممکن پرسید و من پاسخ دادم که به‌نظرم دولت آمریکا از تفاهم بین دول فرانسه و ایران با در نظر گرفتن انحصار باستان‌شناسی فرانسویان استقبال می‌کند و من دلایلی دارم که نشان می‌دهد اگر چنین موافقتی حاصل شود باستان‌شناسان آمریکایی شوق و علاقه وافری نشان خواهند داد... مادموازل مرلانگ سپس گفت که او پیشنهادهایش را به برادر وزیرمختار فعلی فرانسه در تهران منتقل خواهد کرد تا او با وزارت امور خارجه مطرح کند و او پیشنهاد خواهد داد که فرانسه اولین گام را برای تعدیل امتیاز انحصاری باستان‌شناسی بردارد.» 

فشار «غیررسمی» بر فرانسویان در تهران و پاریس نیز اعمال شد. فیلیپ دریافت که پیش از ترک تهران به مقصد کشورش در 26 دسامبر 1926، وزیرمختار فرانسه در تهران، ام. موگراس، به مقامات مهم رسمی ایران گفته بود «دولت فرانسه برای دست کشیدن از حقوق خود در زمینه امتیاز انحصاری کاوش‌ها آماده است به شرط آن که دولت ایران یک فرانسوی را مسئول عملیات کاوش‌های ملی کند.»

موگراس همچنین به تیمورتاش - که اکنون وزیر دربار بود- قول داده بود که او پاسخی صریح از پاریس در تاریخ 10 فوریة 1926 دریافت خواهد کرد؛ «پاسخی صریح در این مورد که دولت او از حقوق خود در زمینة انحصار دست خواهد کشید به شرط آن که دولت ایران با انتصاب یک فرانسوی به عنوان مدیر عمومی کاوش‌ها موافقت کند.» به دلیل همین رفتار تعدیل‌شده فرانسوی‌ها، دولت از تقدیم لایحه پیشنهادی‌اش به مجلس منصرف شده است، البته به این شرط که فرانسویان تا فوریه پاسخ صریحی ارائه کنند. «به نظر می‌رسد در حال حاضر تمایلاتی برای نصب هرتسفلد به عنوان مدیر آثار باستانی یا «مشاور امور باستان‌شناسی» دولت ایران وجود دارد و محدود کردن مسئولیت‌های او موکول به پیشرفت‌های بعدی این مسئله است.» فیلیپ در پایان پیشنهاد کرد که رویکرد جدیدی به دولت فرانسه اتخاذ شود. 34

وزارت امور خارجه آمریکا طی تلگرافی به سفیر آمریکا در پاریس دستورهای قاطعی در مورد رویکرد جدید نسبت به فرانسویان صادر کرد: «وزارت امور خارجه اطلاع یافته است که موگراس وزیرمختار فرانسه در ایران قبل از ترک تهران به مقصد وطن با نخست‌وزیر و سایر مقامات بلندپایه ایران صحبت کرده و این مسئله را مطرح کرده که دولت او آماده است تا تحت شرایط خاصی از حقوق خود در زمینه امتیاز انحصاری باستان‌شناسی چشم بپوشد... امید است بدون اشاره به مسئله فوق شما در پرسشی غیررسمی از دولت فرانسه شرایط این امر را جویا شوید و بیان کنید که دولت آمریکا با هر برنامه‌‌ای در جهت همکاری باستان‌شناسان آمریکایی در کاوش‌های ایران موافق است.» 35

در پاسخ هریک هم خبرهای خوب و هم بد به چشم می‌خورد. خبرهای خوب آن که: «وزارت امور خارجه به من اطلاع داد که مذاکراتی با دولت ایران در جریان است که احتمالاً منجر به توقف امتیاز انحصاری خواهد شد. در این صورت دولت ایران مدیران جدیدی برای فعالیت‌های باستان‌شناسی برخواهد گزید. اما قطعاً دولت فرانسه اصرار خواهد داشت که مدیریت برعهده فرانسویان باشد.» اخبار بد: «با توجه به نتایج مقدمات گفتگوها به نظر می‌رسد دولت فرانسه تمایلی به دادن اجازه مشارکت در کاوش‌ها ندارد.» 36

جمله اخیر تلگرام هریک به شدت باعث تعجب و ناراحتی وزارت امور خارجه آمریکا شد. به هریک دستور داده شده بود که به فرانسویان اطلاع دهد دولت آمریکا به‌دنبال حقی فوری برای شرکت اتباع آمریکا در کاوش‌ها نیست و بنابراین «برداشت اشتباه» فرانسویان از مقاصد آمریکا را اصلاح کند. همچنین به فیلیپ دستور داده شد که تمایل آمریکا به امور باستان‌شناسی را به دولت ایران یادآور شود و «هرگاه خبر جدیدی یافت، وزارت امور خارجه را بلافاصله در جریان کامل پیشرفت‌های بعدی قرار دهد.» 37

* تاراج بزرگ / آمریکا و غارت میراث فرهنگی ایران / موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon