بوی باغچه را بخشید به فصلهایی که آمدند بعد از او
خبرگزاری تسنیم : نجدی تمام آثارش روی هم، حجم زیادی نمیشود؛ یوزپلنگانی که با من دویدهاند، اولین مجموعه داستان و تنها مجموعهای است که در دوران زندگیاش به چاپ رسید.
خبرگزاری تسنیم/ اگر میماند، امروز 71 سال را پر میکرد. جشن هم میگرفت شاید، خودش اگر نه، دوستانش برایش جشن میگرفتند. جشنی که چارهای جز شاعرانه بودن نداشت، برای شاعری که به گواه انسانهای دور و نزدیکاش؛ شاعرانه زیست.
شعرهای او، عجیب حکایت این روزها را دارند. آنجا که میگفت: رفتن برق/ نداشتن باطری/ سکوت شیرین رادیو/ چه کیف میکنم امروز/ که بی طلا، بی نفت غروب خواهد شد/ بدون خونریزی...
یا آنجا که دلش سفرهای میخواست: اینجا، لاهیجان/ کنار کشتزاران برنج/ تا باغهای موز آفریقا/ تا معادن الماس، التماس شکستهی این همه چشم/ سفرهای آن سوی، پر از کاسههای چینی و/ بشقابهای پر از بوسه/ آن طرف، تا سرمای سفید قطب/ با آتشی آذین پنجرهای بر یخ/ میماند، این طرف/ که بنشینند، هر که عاشقتر همان بهتر...
آقای شاعر، تمام آثارش روی هم، حجم زیادی نمیشود. «یوزپلنگانی که با من دویدهاند»، اولین مجموعه داستان و تنها مجموعهای است که در دوران زندگیاش به چاپ رسید. «دوباره از همان خیابانها»، بوسیله همسرش، 3 سال بعد از مرگ او منتشر شد. «داستانهای ناتمام» هم که بیشتر طرح داستانهایی هستند که مرگ بیژن، مانع نهایی شدن آنها شد؛ گرچه گفته می شود ارزش ادبی چندانی ندارد، اما خواندن آن خالی از لطف نیست؛ تولد و رشد «سهشنبه خیس»، «شب سهراب کشان» و «مرثیهای برای چمن» را در این مجموعه میتوان دید.
او مجموعه اشعاری هم دارد بنام «خواهران این تابستان» و البته مجموعهای دیگر.
مردی که با فوق لیسانس ریاضیاش در مدرسههای لاهیجان، ریاضی درس میداد. سلوکی شخصی داشت و تنها وقتی با شعرهایش کنار میآمد، آنها را به دست مخاطب میرساند. تا 50 سالهگی کتابی از خود منتشر نکرد و غالب کارهایش، بعد از وفات زود هنگام او به چاپ رسیدند.
مردی که اگر میماند، فعلهایمان امروز ماتم نمیگرفتند، ماضی نمیشدند. آنوقت سنگ مزاری نبود که برای تولدش هم مشکی بماند و با فونت نستعلیق نوشته باشد:
و میبخشم به پرندگان / رنگها کاشیها، گنبدها / به یوزپلنگانی که با من دویدهاند / غار و قندیلهای آهک و تنهایی / و بوی باغچه را / به فصلهایی که میآیند بعد از من...
یادداشت از مرضیه رافع
انتهای پیام/